آدمــها کنــارت هستند . . .
تا کـــی ؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند !
از پیشــت میروند یک روز . . .
کدام روز ؟
وقتی کســی جایت آمد !
دوستــت دارند . . .
تا چه موقع ؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند !
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه !
نه ...!
فقط...
مهربان
چه لطیف است حس آغازی دوباره...
وچه زیباست رسیدن دوباره روز...
وچه اندازه عجیب ست روز ابتدایی بودن...
وچه اندازه شیرین ست امروز...
روز بودن
روز تو
روزی که تو آغاز شدی
و ساده میگویم حس بودن دوباره ات مبارک
"تولدت مبارک
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه "حالت چطوره؟"
وتو در جواب میگی "خوبم!"
کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه:
میدونم خوب نیستی...!!!
خدا نگهدار:gol:
من چيستم ؟
افسانه اي خموش در آغوش صد فريب
گرد فريب خورده اي از عشوه نسيم
خشمي که خفته در پس هر درد خنده اي
رازي نهفته در دل شب هاي جنگلي
.
من چيستم ؟
فريادهاي خشم به زنجير بسته اي …
بهت نگاه خاطره آميز يک جنون
زهري چکيده از بن دندان صد اميد
دشنام پست قحبه ي بدکار روزگار
...
من چيستم ؟
افسانه اي خموش در آغوش صد فريب
گرد فريب خورده اي از عشوه نسيم
خشمي که خفته در پس هر درد خنده اي
رازي نهفته در دل شب هاي جنگلي
.
من چيستم ؟
فريادهاي خشم به زنجير بسته اي …
بهت نگاه خاطره آميز يک جنون
زهري چکيده از بن دندان صد اميد
دشنام پست قحبه ي بدکار روزگار
...
من چيستم ؟
افسانه اي خموش در آغوش صد فريب
گرد فريب خورده اي از عشوه نسيم
خشمي که خفته در پس هر درد خنده اي
رازي نهفته در دل شب هاي جنگلي
.
من چيستم ؟
فريادهاي خشم به زنجير بسته اي …
بهت نگاه خاطره آميز يک جنون
زهري چکيده از بن دندان صد اميد
دشنام پست قحبه ي بدکار روزگار
...
من چيستم ؟
افسانه اي خموش در آغوش صد فريب
گرد فريب خورده اي از عشوه نسيم
خشمي که خفته در پس هر درد خنده اي
رازي نهفته در دل شب هاي جنگلي
.
من چيستم ؟
فريادهاي خشم به زنجير بسته اي …
بهت نگاه خاطره آميز يک جنون
زهري چکيده از بن دندان صد اميد
دشنام پست قحبه ي بدکار روزگار
...