:biggrin::biggrin::biggrin:فرهنگ لغت دانشجویی:
اعتراض دانشجو: بایکوت/
شماره دانشجویی: مدرک جرم
رییس دانشگاه: مرد نامرئی
دانشجوی اخراجی: مردی که به زانو درآمد
آینده تحصیل کرده: دست فروش
ازدواج دانشجویی: عروسی خوبان
آشپزهای سلف: 7 سامورایی
سرویس دانشگاه: اتوبوسی به سوی مرگ
دانشجوی تازه وارد...