هانا
پسندها
35

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام.چند تا مطلب قوی ازتون دیدم که خیلی خوشم اومد...
    خواستم ببینم می تونید بیشتر کمک کنید؟!
    دارم راجب به موضوع((فرهنگ ومعماری)) یه تحقیق جامع میکنم
    توی مطالب باشگاه چیز خاصی پیدا نکردم،خواهش میکنم اگه مطلب یا مقاله و یا حتی منبع قابل ملاحضه ایی دارید بهم معرفی کنید.
    دارم مطالب و مقالات کار شده رو مطالعه می کنم...
    ممنون
    در ضمن من میخوام گرایش معماری معماری شرکت کنم
    من هم دانشگاه کردستان درس خوندم کاردانی الان کارشناسی همدان هستم شما ترم چندمید؟ورودی چه سالی هستید؟سنندجی هستید؟
    ببخشيد دير جواب دادم به اينترنت دسترسي نداشتم منابع ارشد ميخواستم شما چه دانشگاهي هستيد؟
    دوس جون؟
    شوما كوجا اينجا كوجا.....
    هنوزم منو خوشتوم گركه؟ درست گفتم هنا؟
    سلام،
    نه، باز نمیشه، بایدبصورت فایل 3ds سیوش کنید تا باز بشه.
    از اون طرفم موقع باز کردن باید از طریق گزینه Import فایل رو باز کنید.
    شلام خانوم خانومااااا
    چطولی؟
    خوفی؟
    قشنگترین اتفاق این باشگاه دیدن دوباره ی تو بود...
    با سرچ رسیدم باز....
    خوش میگذره عزیزم؟
    راستی شهلا رفت گیلان..... فرار کرد :d
    ببخش بسته بودم .بازکردم..... الان بازه ... الهی قلــــــــــــــــــــبون چشات برم ....:w02:
    هانا جان عزیز دلم من ویزیتورم رو میبندم. گلم خصوصی هم نذار برام. لطفا ایمیل بفرست یا اف بذار...ممنونم ازت... دوستت دارم
    آها یادم رفت استراحت دادم دیگه... چه زود یادم رفته. بعد کنکور رفتیم استراحت... البته تا دم در مشهد . خوبه عمه ام فوت شده ها . وگرنه مشهد هم میرفتیم ...از اونجا برگشتیم اخه کارم داشت شروع میشد. برگشتم...
    خب اگه عروسی کنی میام سندلج...:w02: قووووووووووووووووووووووووووووووووووووول میدم... گفتم پری دعوتمون کرده بود نه؟ اما من خطمو عوض کرده بودم ارتباطم قطع شد اون موقع. الانم گاها یه تک زنگ میزنه... گاها حال و احوال میپرسه . گفته به اون دختر خوشگله بگو بیاد عروس ما بشه... به به چی میشه.... :w02: این همه حرف زدیم ماکته رو نفرستادیم براش ... راستی من ماکتو گرفتم دست منه... اخه خونه هه گم شد تو دانشگاه .روستا رو گرفتم که گم و گورش نکنن.... نوبتی میفرستم رشت...سندلج...بندر ترکمن... دوباره از اول تبریز... رشت..سندلج...بندرترکمن.... خوبه؟:w25:
    حالاااااااااااااااا .:whistle: شاید سیمین بود ...:whistle:
    بیتربیت چرا به من خبر نداده پس؟ :tooth:برم بکشمش!:neutral:
    حالا یه دقیقه هم یاد من نیفتاده ها . میگه جات خالی....:w02:
    جدی یعنی عکس دوتاییمون رو دادی به جمیله؟:w05: شوخی میکنی؟؟:w25: هانا میکشمت:w25:...
    من بی جا میکنم .....:redface: نه بابا گریه نکن ... گریه نکن... هاناییییییییییییییی:cry:
    چه جوری استراحت بدم؟؟ :cry:
    :w15:نخیلم شهلا نهایی . حنا نهایی !!!! گفته باشم !!!:w15::w15:الان به جاش تاریخ میزنم
    چقد سخت میگذشت گاها!!! :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
    گفتم شهلا اومده بود تبریز؟ برات اس ام اس زدم اما نفرستادم :D. گفتم بگم که چی بشه... با دوستش اومده بود .جات خالی بود. سمیه اینا هم دعوت کردم یه روز خوش بودیم . برا کنفرانس اومده بودن....:D من امسال نرفتم . بار علمیش از پارسال ضعیفتر بود . به جاش رفتم اصفهان... اونم بد نبود ... با نگار رفتم .همسفر خوبیه . بچه هامون هم بودند یه هفت هشت تایی... اما زیاد لذت نمیبردم از همراهیشون... اخه هانا عمق فکریشون... خوشم نمی آد . آیسا هم نتونست بیاد . دقیقا همون روز ارشد داشت (آزاد) خودش میخواست در بره بیاد...اما نشد .:D
    خلاصه ................ (تازه خلاصه بود ها ):)
    بقیه موارد هم بعدا میگم خسته شدم ... خسته بودم:crying2: پویا به من میگه پفک نمکی:w46::razz: اما نمیدونه که چقد خسته میشم... :w22:
    عکسه هم پیش توئه . اگه میخوای بندازی گردن من ها ... میام سندلج از خاله میگیرم خودم... دهههههههههههه من از اون عکس کلی خاطره دارم ها ... :D
    مرسی.خوبم.یه گشتی تو باشگاه بزن تا من این مسنجرمو راه بندازم.خبرت میکنم.
    باشه چشم
    دعا کن موفق شم ...
    حتما بهت زنگ میزنم . یه کم خسته ام الان. نمیخوام آه و ناله کنم ...
    منتظرم بهتر شم... هانا خیلی خسته میشم... بیا شروع شد ...
    حتی حوصله شکلک گذاشتن هم ندارم ....
    هییییییییییییییییییییییییییییییییییییی روزگار...... میخوام یه شبانه روز بخوابم فقط...
    دلم برات تنگ شده . بابا تبریز نمی آی؟؟؟؟ اه ... نگا کن تو رو خدا . خوبه اینجا هستیا وگرنه پیدات نمیکردم دیگه... دونقطه پی!
    حنا پاشو بیا اینجا دختر .... فعلا... مواظب خودت باشیا.... یه حنا بیشتر ندارم ... اونم اسم فایلمه البته .اسم تو نیست... یادته؟؟؟؟
    سلام هانایی
    منم دلم واست خییییییییلی تنگ شده.برای اون روزای شلوغ و پرکار دانشگاه.امیدوارم زود اول مهر بشه.
    میل هم چشم.باور کن خودمم نمی دونم چرا تو این طرح گیر کردم.هی مسافرت بی موقع هم میریم .وقفه میوفته توش.ولی باشه.حتما تا آخر هفته تمومش میکنم.
    هانایی من اومدم سایت ولی الان باید برم.امشب می تونی ساعت 1 بیای؟
    خـــــــــــــــب
    خدارو شکر
    اره دادم . اونم دوتا!!!
    دلم خیلی برات تنگ شده وقت کنم حتما یه زنگ بهت میزنم... راستش یه کم گرفتارم... احتمالا نمیرسم تموم کنم برا شهریور ... میمونم بهمن. ای خدا.
    البته علتش خیلی قشنگه... می ارزه ... بعدا تعریف میکنم برات....
    سلام عزیز دلم ..
    منم همینطور
    ببخشیدداشتم یه چیزی رو امتحان میکردم گفتم تو دوست جونمی دلخور نمیشی میخواستم ببینم فرق بین کنتاکت و دوست چیه... زدم حذفت کردم ...
    راستی به خاله سلام برسون بگو لطفا بذاره این حنا خانوم یه شب بیاد خونه ما دیگه ...........
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا