M.GH.M
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • همیشه همینطور است
    دیر فهمیده ایم کدام بوسه مهربان ، بر کدام گونه معصوم باید می نشست .
    دیگر حتی خوابی هم از من نخواهی دید ...
    اصلاً نام اینجا دنیاست
    سلام دوستان
    بعلت مشغله کاری خیلی وقت بود بهتون سر نزدم
    حالتون چطوره؟
    بن دانشجویی با نصف قیمت جهت خریداز نمایشگاه کتاب تهران
    به سایت زیر مراجعه کنیدwww.tibf.net
    این روزها دل گرمی می خواهم، وگرنه چیزی که زیاد است سرگرمی‬...
    «فاطمه طاهری» بازیگر پیشکسوت درگذشت



    http://www.ssna.blogfa.com/post/298/«فاطمه-طاهری»-بازیگر-پیشکسوت-درگذشت
    امشب به قصه ی دل من گوش می کنی
    فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
    این در همیشه در صدف روزگار نیست
    می گویمت ولی توکجا گوش می کنی
    دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت
    ای ماه با که دست در آغوش می کنی
    در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخست
    هشیار و مست را همه مدهوش می کنی
    افسوس آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد برای آنچه از دست رفته آه میکشیم...............................
    سال نو شمام مبارک.شرمنده بابت دیر تبریک گفتن مسافرت بودم:gol:
    زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
    گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
    جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
    کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
    گم گشته دیار محبت کجا رود
    نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
    عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
    ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
    در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
    این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
    جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
    وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
    همیشه همینطور است
    دیر فهمیده ایم کدام بوسه مهربان ، بر کدام گونه معصوم باید می نشست .
    دیگر حتی خوابی هم از من نخواهی دید ...
    اصلاً نام اینجا دنیاست
    بگذار هر کسی هر چه دوست دارد بگوید.
    مهم این است که تو دردانه ی منی
    ومن از تمام خوبی ها و بدی های این دنیا
    فقط و فقط تو را می خواهم
    گرچه نه اسمت در کنار اسم من
    نه سقفت هم سقف من
    نه دستت در دست من است
    ز سرگذشت چمن دل به درد می آید
    ببند پنجره را باد سرد می آید
    دریغ باغ گل سرخ من که در غم او
    همه زمین و زمان زار و زرد می آید
    نمی رود ز دل من صفای صورت عشق
    و گر بر آینه باران گرد می آید
    به شاهراه طلب نیست بیم گمراهی
    که راه با قدم رهنورد می آید
    تو مرد باش و میندیش از گرانی درد
    همیشه درد به سروقت مرد می آید
    دگر به سوز دل عاشقان که خواهد خواند
    دلم ز ناله ی بلبل به درد می آید
    ‫..ای خدای زیبائی ها ..ای خدای امید وشادمانی ها
    سلام
    ممنونم که بمن امکان دادی شبی را در ارامش به صبح اورم
    پروردگار مهربانم..ای خوبترین خوبها
    امروز را که یکشنبه است با یاد تو ومهربانی هایت اغاز میکنم
    ... روزی را شروع میکنم که میدانم همه نعمت هایت را بمن ارزانی خواهی کرد
    دلی شاد تنی سالم روحیه ای عالی ولبخندی بر لب
    در کنار عزیزانم همه به زندگی لبخند خواهیم زد ..
    سلامتی را برای همه از تو تمنا میکنم....
    تو را شکر می گویم به خاطر اینکه عشقم هستی
    تو را شکر می گویم به خاطر اینکه نور خود را در قلب من قرار دادی
    تو را شکر می گویم به خاطر اینکه هر چه خواستم به من دادی
    تو را شکر می گویم به خاطر اینکه آنقدر بزرگوار بودی که گناهان مرا عفو کردی
    تو را شکر می گویم به خاطر اینکه همیشه مرا یاری کردی
    .‬
    *زیباترین قسم*


    نه تو می مانی و نه اندوه
    و نه هیچیک از مردم این آبادی...
    *به حباب نگران لب یک رود قسم،*
    و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
    غصه هم می گذرد،
    آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
    لحظه ها عریانند.
    به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.

    سهراب

    ****
    وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد
    بیش تر تنهاست ،
    چون نمی تواند به هیچ کس
    جز به همان آدم
    بگوید چه احساسی دارد
    و اگر آن آدم کسی باشد
    که تو را به سکوت تشویق کند ،
    تنهایی تو کامل می شود
    ‫تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا
    شبی که با تو بودن را تبسم می کند دریا
    نگاهش غرق نور تو سرش سرشار شورتو

    چه شورانگیز با چشمت تکلم می کند دریا
    دلش از غصه می گیرد هزاران دفعه می میرد
    همین که در پس ابری تو را گم می کند دریا
    مگر بر سینه ساحل نشسته رد پای تو
    که با هر موج بر خاکش تیمم میکند دریا
    تو آن ماهی من آن دریا که از هم دور افتادیم
    بگو کی روی ماهت را تبسم میکند دریا‬
    فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست
    سجاده زردوز که محرابِ دعا نیست

    این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
    چندی‌ست که این حافظه در خدمت ما نیست

    ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
    محراب به یاد خم ابروی شما نیست

    بی‌دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
    تا فکر من از قسط عقب‌مانده جدا نیست

    هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
    گفتند که این بهره بانکی‌ست، ربا نیست!

    از بس‌که پی نیم‌وجب نان حلالیم
    در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست

    به به، چه نمازی‌ست! همین است که گویند
    راه شعرا دور ز راه عرفا نیست
    عشقِ سال‌هایِ وبا
    فکرِ مستی و چند شیشه شراب
    کتابِ شعر فروغ
    مشتی خاطراتِ راست و دروغ
    عکس هشت سالگی کودکیم
    ... قلمم، پاکتِ سیگارم و دفترم
    و خداحافظ دوستان
    رهایم کنید ... رها ا ا ا ا
    من از آنچه که بعد از این خاطره میشوند بیزارم
    بیزا ا ا ا ا ا ا ا ر
    salam dostan age momkene to zamine sensorhaye zir age matlabi darid be dastam beresonid1) Implanted pressure sensor 2) Embeddeded sensors
    salam
    ghabele tavajo daneshjoyan karshenasi arshad
    sabtename azmon doktora sarasari az 25 bahman shoro mishe...:book::book::w10::w45:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا