مشاعرۀ سنّتی

[رنگ خدا]

از دست زاهد کردیم توبه
وز فعل عابد استغفرا...
جانا چه گویم شرح فراقت
چشمی و صد نم جانی وصد اه

 

[gh_engineer]

هر که خصم اندر او کمند انداخت

به مراد ویش بباید ساخت


هر که عاشق نبود مرد نشد

نقره فایق نگشت تا نگداخت
​

 

[gh_engineer]

تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود
گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود
​

 

[gh_engineer]

دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند

شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
​

 

[رنگ خدا]

دلیل راه شو طایر خجسته لقا
که دید اب شد از شوق خاک ان درگاه

 

[gh_engineer]

هزار عهد کردم که گرد عشق نگردم
همی​برابرم آید خیال روی تو هر دم
​

 

[Derakht-e-marefat]

من بي مي ناب زيستن نتوانم
بي باده،كشيد بار تن نتوانم
من بنده آن دمم كه ساقي گويد
يك جام دگر بگير و من نتوانم

 

[محـسن ز]

مرا در منزل جانان چه امن وعیش هردم
جرس فریاد میدارد که بر بندید محملها

 

[ARAMESH]

[FONT=&quot]الهی به مستان میخانه ات[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به عقل آفرینان دیوانه ات[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]به مستان افتاده در پای خم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به رندان پیمانه پیمای خم[/FONT][FONT=&quot]
(چقدر امشب مرا در منزل جانان داریم)
[/FONT]

 

[گلابتون]

آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک
با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو

شوق جوانه رفت ز یاد درخت پیر
ای باد نو بهار ز عهد کهن بگو

 

[گلابتون]

ببخشید تداخل پست شد آرامش جان ... اینم برای شما:

من مست تو دیوانه مارا که برد خانه .... صد بار تورا گفتم کم خور دو سه پیمانه

 

[محـسن ز]

همان سوز جنون اندر سر من
همان هنگامه ها اند ربر من

 

[ARAMESH]

نيستم از مردم خنجر به دست
بت پرستم ، بت پرستم ، بت پرست
بت پرستم، بت پرستي كارماست
چشم مستي، تحفه ي بازار ماست

 

[محـسن ز]

تر کیب پیاله ای که در هم پیوست
بشکستن آن روا نمی دارد مست
چندین سرو پای نازنین از سرو دست
بر مهر که پیوست و به کین که شکست

 

[گلابتون]

تو شعر گمشده سایه ای شناختمت
به سایه روشن مهتاب خاموشانه مگرد

 

[کالیگولا]

دوش از جناب آصف پيك بشارت آمد
كز حضرت سايمان عشرت اشارت آمد
خاك وجود ما را از آب ديده گل كن
ويران سراي دل را گاه عمارت آمد(گلابتون)

 

[Aseman Etemaad]

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

 

[گلابتون]

دل ز غمهای گلو گیر گره در گره است
سایه آن زمزمه گریه گشای تو کجاست

کوه از این قصه پر غصه به فریاد آمد
آه و آه از دل سنگ تو , صدای تو کجاست

 

[محـسن ز]

دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست

 

[گلابتون]

تورا که چون جگر غنچه جان گل رنگ است
به جمع جامه سپیدان دل سیاه مرو

به زیر خرقه رنگین چه دامها دارند
تو مرغ زیرکی ای جان به خانقاه مرو

 

[shabnam777]

واژه رنگ زندگي بود وقتي تو فكر تو بودم
عطر گل با نفسام بود وقتي از تو مي سرودم....

 

[gh_engineer]

من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را
وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را

روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن
مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
​

 

[Derakht-e-marefat]

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

 

[vahm]

تو قشنگی مث شکلایی که ابرا میسازن
گلای اطلسی از دیدن تو رنگ می بازن

 

[shabnam777]

نیامد یار من امروز و فکرش جلوۀ جانان
صدای او رسد بر گوش و باشد روح را سامان

 

[gh_engineer]

نه آن شبست که کس در میان ما گنجد
به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد
​

 

[baran-bahari]

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[vahm]

ای پادشاه خوبان داد از غم جدایی
دل بی تو به جان امد وقت است که باز ایی

 

[shabnam777]

یاد باد آن روز دیرین یاد باد
چیدن گلبوس شیرین یاد باد

 

[گلابتون]

درد تو سرشت توست درمان ز که خواهی جست
تو دام خودی ای دل تا چون برهانندت