در کوچه ای
به تو رسیدم
اما دیدم
دست دیگری را گرفته ای
تنها
گل سرخ را ارام
روی نزدیکت قرار دادم
انقدر در اغوشش
به نفس نفس افتاده بودی
که تحمل دیدنش را نداشتم
تنها دیدم
گلم را هر
دو زیر پا له کردید
و اینگونه
دوباره قلبم را با بی تفاوتیهایت و بی تو جهی همیشگیت به من
شکستی
کاش میفهمید چه دردی دارم
وقتی از دور تماشایت میکنم و تو متوجه بودنهایم نیستی