دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش بسر آریم و دوایی بکنیم
تا طبیبش بسر آریم و دوایی بکنیم
مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
یا رب اندر کنف سایه ی آن سرو بلند
گر من سوخته یکدم بنشینم چه شود
گر من سوخته یکدم بنشینم چه شود
ناوک غمزه بیاور و رسن زلف که من
جنگ ها با دل مجروح بلا کش دارم
جنگ ها با دل مجروح بلا کش دارم
همتم بدرقه ی راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
sallam
من درد تورا ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
( مولانا )
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
( مولانا )
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها
حافظ
جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها
حافظ
این کوزه چو من عاشق زاری بودست
در بند سر زلف نگاری بودست
این دسته که بر گردن او میبینی
دستی است که بر گردن یاری بودست
خیام
در بند سر زلف نگاری بودست
این دسته که بر گردن او میبینی
دستی است که بر گردن یاری بودست
خیام
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستم کاری بود بر گوسپندان
ستم کاری بود بر گوسپندان
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حافظ
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حافظ
اندر دل بی وفا غم و ماتم باد
آنرا که وفاش نیست ، ز عالم کم باد
مولانا
آنرا که وفاش نیست ، ز عالم کم باد
مولانا
من اگر نیکم و اگر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت
حافظ
هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت
حافظ
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |