مشاعرۀ سنّتی

hamid_61

عضو جدید
ز هر سو سواری غلط می خورد/تن سنگین اسبی تیرخورده
بزیر باره می نالید از درد / سوار زخم دار نیم مرده
"زهر سو بر سواری غلط می خورد

تن سنگین اسبی تیر خورده"



تو که نازنده بالا دلربایی

تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی

تو که مشکین دو گیسو در غفایی
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن ترک پری چهر که دوش از بر ما رفت
با رب چه خطا دید که از راه خطا رفت
 

eng.saeedsgk

عضو جدید
تک و تنها نشین اونجا،دنیا اینجوری بد نمیمونه
بیا با من،بیا با من خدا مارو به هم میرسونه
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
رواست نرگس مست ار افکند سر در پیش
که شد ز شیوه ان چشم پر عتاب خجل
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
هر ان قسمت که انجا رفت از ان افزون نخواهد شد
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ای همرهان ویاران گریید همچو باران
تا در چمن نگاران ارند خوش لقایی



شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
سودای دام عاشقی از سر بدر نکرد
 

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
 
آخرین ویرایش:

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا کار جان چون زر شود با دلبران هم بر شود
پا بود اکنون سر شود که بود اکنون کهربا
هنوز میسوزد:biggrin:
 

sshhiimmaa

عضو جدید
اگر بر جاي من غيري گزيند دوست حاكم اوست
حرامم باد اگر من جان به جاي دوست بگزينم
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
شبی آمد که می باید فدا کرد/براه مملکت فرزند و زن را
بپیش دشمنان استاد و جنگید/رهاند از بند اهریمن وطن را
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
اتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت
چهره خندان شمع افت پروانه شد
 

hilda

عضو جدید
آن يار كز او خانه ي ما جاي پري بود
سر تا قدمش چون پري از عيب بري بود

دل ميرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا

من با كائنات موزون و هماهنگ هستم.:gol:
 

shanli

مدیر بازنشسته
یکی هاتف از غیبش آواز داد که ای نیکبخت مبارک نهاد
مپندار اگر طاعتی کرده ای که نزلی بدین حضرت آورده ای
 

shanli

مدیر بازنشسته
افسوس که بیفایده فرسوده شدیم
وز داس سپهر سر نگون سوده شدیم


دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش نابوده شدیم
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟؟
بی وفا!حالا که من افتاده ام از پا چرا؟؟؟

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمانست این و دیگرگون نخواهد شد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا