برای تو می نویسم

[fahimeh89]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]باز میگردی ! این را در اخرین نگاه نكرده ات به من قول دادی...[/FONT]
​

 

[Mitra2012]

[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]خــــــــدایا​

[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]من اینجا دلم سخـــــت معجزه میخواهد​

[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]و تو انگار[/FONT]
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مـــــــــــبادا ...!!![/FONT]

​

​

[/FONT]

[/FONT]
​

 

[aynaz.m]

ارام بگیر
دلم
ابنجا
کسی
نه
دلش برایت تنگ میشود
نه کسی به
یادت هست
تنها
خودت
حواست به خودت هست
نمیدانم
کی میشود
معجزه رخ دهد
و کسی بیاید
و بگوید
به یادت بودم
تنها
نمیتوانستم
بگویم

 

[venus4164]

با پول میشه یه خونه خرید، ولی آسایش رو هرگز... میتونی باهاش ساعت بخری، ولی فرصت رو هرگز... میتونی با پول مقام و درجه بخری، ولی آبرو و منزلت رو هرگز... میتونی یه تختخواب شیک بخری، ولی خواب راحت رو هرگز.... میشه باهاش کتاب خرید، ولی فهم و شعور رو هرگز... میتونی با هاش دارو بخری، اما سلامتی رو هرگز.... میتونی یه همسر زیبا داشته باشی، ولی عشق واقعی رو هرگز....

 

[fahimeh89]

یادت باشد؛
من اینجا،
کنار همین رویاهای زودگذر،
به انتظار آمدن تو،
خط های سفید جاده را می شمارم

 

[♥@SH!M♥]

نـــــه. . !
الــآن نــــه . . !
فعلـــاً دورتــــ شلوغــــه. .
تنـهــاتـــ کـــ گذاشتن ، يــآدـ من مي اٌفتــي . .
اونوقتـــ ديگــه شرمنــدمــ . . .
چون احتمــالــاً من تنهــا نيستمـــ

 

[aynaz.m]

در تنگنای نگاه ها
میشود
حسی را یافت
حسی زیبا
اما در میان
نگاهم
دیگر
هیچ یک از حسهایم را
نمیشود دید

 

[aynaz.m]

شبوبها هم
عاشق میشوند
ادمها هم عاشق میشوند
تنها فرق
عشق به شب بو با ادم این هست
شب بوها
وقتی پژمرده میشوند قابل رویت هستند
ولی ادمها را وقتی پژمرده میکنیم
هرگز قابل رویت نیست
شب بوها را راحت میشود وقتی پلاسید دور انداخت
اما
ادمها را
ار بخواهی
اینگونه دور بیاندازی
یک انسان را میشکنی که خیلی بیرحمانه هست
هرگز
هرگز
وقتی
قرار نیست کنار کسی بمانید
و قرار نیست دوستش داشته باشید
دروغ نگویید
شاید
الان متوجه نشوید
ولی روزی
یکی هم همین
بازی را با شما میکند

 

[fahimeh89]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چـند ساعتی با هم بودیم[/FONT]
​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مـــــن به تـــــو نگاه میکردم…[/FONT]
​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و تــو به ساعتت[/FONT]
​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تـو قــرار داشتی و من بـــی قراری …[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]​

​

 

[aynaz.m]

وقتی
میومدم کنارت
هی حواست بود
تا جایی
رژلب روی گونه ات نبینم
تا نفهم
با یکی دیگه
قبل من بودی

 

[fahimeh89]

تو چه می دانی ...
از روزهایی که بغض های دنیا برای من می ترکیدند...
ومن ، بی توجه ،با همه وجود ،برای تو می خندیدم...؟!
تو چه می دانی...

 

[Ahmad Engineer]

يه نفر يه جايي تنها روز و شب از تو ميگه از تو ميخونه

واسه تو مي نويسه اما تو نيستي تو نميشنوي...

و نميدونه چي ميشه و همش اي کاش و اي کاش …

خسته شده خدايا …

فقط تو ميتوني به دادش برسي

بيا و بمون کنارم واسه هميشه… نگو نميشه …

 

[fahimeh89]

حالا که رفته ای

پرنده ای آمده است

در حوالی همین باغ روبرو

هیچ نمی خواهد ،

فقط می گوید :

کو کو ... کو کو ….

 

[Ahmad Engineer]

دلـم کــ برايـت تنگــ مـي‌ شـود

سرکــ ميکشـم اـا بــ اـا ي نـوشتـه‌ هـايـم

هيـچ جـاي ديگـري نيسـت

کــ اينقـدر پـر بـاشد از تــــــو ...

 

[aynaz.m]

وقتی دستش را محکم میگیری
لبخند میزنم
نه اینکه
روزی دست مرا محکم گرفتی نه
اخر
او
دلت را برده
و میترسی از دستش بدهی
نترس
من حوالیت نمیایم
تا
از دستش بدهی

 

[Melina666]

[FONT=georgia, times new roman, times, serif]مُهم نیست![/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]که تـو با مـن چـه میکنـی[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]بیا ببیــن[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]"بـَرای تـو"[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]من با خـودم چـه میکنـم![/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT]

​

 

[aynaz.m]

کمی
ان سو تر
میشود
صدای
ارامی را شنید
صدای
دردودلهای دختری تنها را
با خدایش
تنها
خدا میداند
چه در دلش دارد

 

[fahimeh89]

گـــ ــاهــــی...دلم بــرای زمـــ ـانی...کــه نمیشناختمت تنـــگ می شود...
​

 

[aynaz.m]

چقدر دلم میخواست
از اول بازی
میگفتی
بازیگر نقش مقابل هستم
و تنها یک بازیچه هستم
نه اینکه
کاری کنی
تا حس کنم
تا همیشه
این نقش
مال من هست

 

[ESPEranza]

لنگه کفشـ.ت را



مـــــــ.ن



دزدیده ام..!


تا تــــــــ.و


برای آمدن به سویِ مـن


ــ به سویِ لنگه کفشـ.ت ــ


پایـ.ت را در یک کفش کنی و


بیــــایی
​

 

[ESPEranza]

تنها کسی نیستم که دوستت دارم...



اما کسی هستم که



تنها "تو" را دوست دارم

 

[ESPEranza]

کلمات هم شده اند بازیچـــه مـــــــــــــن و تـــــــــــــو !

مـــــن برایِ تــــو می نویسم ...

تـــــــو برایِ او مـــی خوانی !!!

 

[aynaz.m]

گاهی دلم میخواهد یک کلمه بنویسم
اهای تو که
فراموش کردی
زندگیم تلخ کردی
اهای تو که
هر روز
تنهاترم کردی
اهای
تو که
تو بغل اون داری نفس نفس میزنی
سهم من
از تو
تنها
یک چیز بود
بازیچه شدن
احساساتم
و صدای
خنده هایت که به اسمان میرفت و حال نیز
به
این
احساس
من
میخندی

 

[fahimeh89]

[FONT=Tahoma, sans-serif]گاهي که نگاهي به اطرافم مي کنم
ديوانه مي شوم...
از نگاه هايي که هيچکدام شبيه به نگاه تو نيست...
بغض مي کنم
چشمانم را مي بندم
و به ياد نگاه هاي عاشقانه ات
قطره اشکي را روانه ي گونه هاي خشکيده ام مي کنم...
[/FONT]

 

[aynaz.m]

به دلم سنگ شدن را یاد داده ام
تا دیگر
در برابر
هیچ
کلام
پر مهری
نلرزد

 

[fahimeh89]

من غــرورم را به راحتـــي به دست نيـــاوردم
کـه هر وقت دلـت خواست خـــردش کني
غــــرور من اگر بشکـنــــد
با تـکــه هــايـش
شاهــــرگ زنــدگــي تــو را نيز خواهـــد زد

 

[aynaz.m]

دلم که میگیرد
برایت مینویسم
ولی
چه فایده
تو که
نمیخوانی

 

[daneh jou]

من که از اینجا نمیروم ...... تو هم که نمیایی .......... میخواهم درهای این خانه را بدون دستگیره بگذارند .............

 

[aynaz.m]

اشکهایم راپاک میکنم
چشم انتظار کسی نمیمانم
کسی که تا توانست قلبم را
شکست
و حال
قلب شکسته ام
را در اغوش گرفته ام
نمیخواهم
کسی
نوازشش کند
خودم نوازش میکنم
هر کس خواست نوازشش کند
تنها
ترکش را و زخمش را
عمیقتر کرد

 

[tara1994]

تورا یاد میدارم "همه هنگام"
نه چون نیما که میگوید شباهنگام....