بحث هفته: حراست دانشگاه

[sara_r]

چيزاي قشنگ هميشه جيزن.................

خيلي درد آوره واقعا

 

[tebyan]

این سیاست کثیف همش همینه
من که قیدش و زدم
حتی به پیامای خصوصی باشگاه هم اعتقادی ندارم که خصوصی باشه
چه برسه به دانشگاه
سیاست همش پستیه
همش

 

[phalagh]

یه چیز جالب یه بار شنیدم.
یکی از بچه ها میگفت مواظب این خدمه باشا حراستین. چند تا خدمه هستن مرتب تو راهروهای دانشکده میچرخن آدم میبینتشون یه جوری میشه اینقدر نحیفن ادم دلش میسوزه.... اما انگار از اونا هم باید بترسیم.

 

[arghavan.z]

با فلق موافقم...گاهی حراست باعث میشه ادم نتونه راحت نظرشو بیان بکنه....و همیشه بترسه

 

[tebyan]

یه دختره بود تو دانشگاه ما . خفن تیپ میزد . ترم اول با یه پسره دم کمیته انضباطی دیدمشون . از ترم بعدش همون دوتا دست تو دست هم تو دانشگاه راه میرفتن با یه وضع فجیه تر!!
فکر میکردم نامزدن! ولی مث اینکه الان پسره فراریه و دختره هم به کارو کاسبیش توی دانشگاه میرسه! وضعش خوب شده

ولی جدا"چه دقتی داری نیما جان
حافظتم خوب شده
این و اون میپایی

 

[PersiaN_PulsE]

با فلق موافقم...گاهی حراست باعث میشه ادم نتونه راحت نظرشو بیان بکنه....و همیشه بترسه

امان از این حراست.........حرفاتو اینجا بگو , اگه این کلانترای جدید باشگاه به کسی نگن..

 

[k.m.r.c]

یه دختره بود تو دانشگاه ما . خفن تیپ میزد . ترم اول با یه پسره دم کمیته انضباطی دیدمشون . از ترم بعدش همون دوتا دست تو دست هم تو دانشگاه راه میرفتن با یه وضع فجیه تر!!
فکر میکردم نامزدن! ولی مث اینکه الان پسره فراریه و دختره هم به کارو کاسبیش توی دانشگاه میرسه! وضعش خوب شده

عزیزم اون جایی که اونا ترم اول وایستاده بودند دفتر کمیته انضباتی نبوده.یا جهاد دانشگاهی بود یا دفتر کارآفرینی!!!

 

[k.m.r.c]

این سیاست کثیف همش همینه
من که قیدش و زدم
حتی به پیامای خصوصی باشگاه هم اعتقادی ندارم که خصوصی باشه
چه برسه به دانشگاه
سیاست همش پستیه
همش

سیاست مثل لوازم آرایشیه که ما برای زیبا جلوه دادن زشتی و گناهانمون از اون استفاده می کنیم!

 

[k.m.r.c]

تو دانشگاههای ما همه اتفاقی میفته الا تولید علم....

 

[tebyan]

صحبت من چیز دیگه ای بود.
یه جور اسپم خفیف

 

[phalagh]

آها یادم اومد یه بار حراست به من گیر داد.
16 آذر امسال رور دانشجو دانشگاه یه جشن بزرگ داشت. یه روز بارونی بود ما هم با بچه های خوابگاه آزانس گرفتیمو رفتیم. موقع ورود کارتای دانشجویی رو نگاه میکردن. من یادم رفته بود کارتمو برم رئیس حراست اونجا وایساده بود نمیخواست رام بده ،گفتم یعنی برگردم؟ گفت آره برو از اونجا به نگهبانی بگو برات آزانس بگیره. اینقده اعصابم خورد شده بود رفتم که آزانس بگیرم یه حرفی یادم اومد گفتم برم بهش بزنم دلم خنک بشه همین که رفتم قبل از اینکه حرف بزنم خودش گفت ببین حالا شما کارت نداری ما از کجا بفهمیم که دانشجویی گفتم بابا یه نگاهی به سرو وضع من کن میفهمی. خلاصه گفت بیا برو تو.
اون روز معاون وزیر علوم اومده بود فکر کنم تمام این بگیر و ببندا به خاطر این بود.
البته بعد رفتم پیش معاون دانشجویی دانشگاه گفتم این چه وضعیه مثلا روز دانشجو اونا به خاطر ما اینجان اونوقت با من همچین برخوردی میشه.

 

[tebyan]

منم یه بار سر این موضوع تو دردسر افتادم
ولی یه کاری کردم که ............
از اون موذی بازیا بود.

 

[k.m.r.c]

آها یادم اومد یه بار حراست به من گیر داد.
16 آذر امسال رور دانشجو دانشگاه یه جشن بزرگ داشت. یه روز بارونی بود ما هم با بچه های خوابگاه آزانس گرفتیمو رفتیم. موقع ورود کارتای دانشجویی رو نگاه میکردن. من یادم رفته بود کارتمو برم رئیس حراست اونجا وایساده بود نمیخواست رام بده ،گفتم یعنی برگردم؟ گفت آره برو از اونجا به نگهبانی بگو برات آزانس بگیره. اینقده اعصابم خورد شده بود رفتم که آزانس بگیرم یه حرفی یادم اومد گفتم برم بهش بزنم دلم خنک بشه همین که رفتم قبل از اینکه حرف بزنم خودش گفت ببین حالا شما کارت نداری ما از کجا بفهمیم که دانشجویی گفتم بابا یه نگاهی به سرو وضع من کن میفهمی. خلاصه گفت بیا برو تو.
اون روز معاون وزیر علوم اومده بود فکر کنم تمام این بگیر و ببندا به خاطر این بود.
البته بعد رفتم پیش معاون دانشجویی دانشگاه گفتم این چه وضعیه مثلا روز دانشجو اونا به خاطر ما اینجان اونوقت با من همچین برخوردی میشه.

حالا خوبه با تو این برخوردو کردن اگه من تو دانشگاهمون از این کارا بکنم که از بند کفش منو آویزون می کردند!

 

[Niima]

آها یادم اومد یه بار حراست به من گیر داد.
16 آذر امسال رور دانشجو دانشگاه یه جشن بزرگ داشت. یه روز بارونی بود ما هم با بچه های خوابگاه آزانس گرفتیمو رفتیم. موقع ورود کارتای دانشجویی رو نگاه میکردن. من یادم رفته بود کارتمو برم رئیس حراست اونجا وایساده بود نمیخواست رام بده ،گفتم یعنی برگردم؟ گفت آره برو از اونجا به نگهبانی بگو برات آزانس بگیره. اینقده اعصابم خورد شده بود رفتم که آزانس بگیرم یه حرفی یادم اومد گفتم برم بهش بزنم دلم خنک بشه همین که رفتم قبل از اینکه حرف بزنم خودش گفت ببین حالا شما کارت نداری ما از کجا بفهمیم که دانشجویی گفتم بابا یه نگاهی به سرو وضع من کن میفهمی. خلاصه گفت بیا برو تو.
اون روز معاون وزیر علوم اومده بود فکر کنم تمام این بگیر و ببندا به خاطر این بود.
البته بعد رفتم پیش معاون دانشجویی دانشگاه گفتم این چه وضعیه مثلا روز دانشجو اونا به خاطر ما اینجان اونوقت با من همچین برخوردی میشه.

یعنی سرو وضعت اینقدر مثبته که راحت راضی شدن ؟

 

[tebyan]

حالا خوبه با تو این برخوردو کردن اگه من تو دانشگاهمون از این کارا بکنم که از بند کفش منو آویزون می کردند!

پس غولای دانشگاه ما رو چی میگی؟
یه نگاه بکنی ...............(خودت و .......)

 

[tebyan]

یعنی سرو وضعت اینقدر مثبته که راحت راضی شدن ؟

درست مثل من نیما جان
منم انقدر مثبتم که هر کار بخوام می کنم
هیشکیم بهم گیر نمی ده

 

[Aseman Etemaad]

از اين اتفاقا زياد مي افته .......
يه بحث ديگه اي كه هست اينه كه دانشگاه يه محيط فرهنگيه يعني همه بايد با هم براي هدف تلاش كنن اونوقت تو بعضي دانشگاهها خدا نكنه و نفر جنس مخالف با ه سلام عليك كنن يا جزوه بخوان يا هر چيز ديگه.....
باورتون مي شه رييس دانشكاه ما به داداشم گفته با خواهرت تو دانشگاه حرف نزن واسه بقيه بدآموزي داره؟؟؟

 

[tebyan]

از اين اتفاقا زياد مي افته .......
يه بحث ديگه اي كه هست اينه كه دانشگاه يه محيط فرهنگيه يعني همه بايد با هم براي هدف تلاش كنن اونوقت تو بعضي دانشگاهها خدا نكنه و نفر جنس مخالف با ه سلام عليك كنن يا جزوه بخوان يا هر چيز ديگه.....
باورتون مي شه رييس دانشكاه ما به داداشم گفته با خواهرت تو دانشگاه حرف نزن واسه بقيه بدآموزي داره؟؟؟

همه چیز امروزه قابل باوره
(مگه تو هم داداش داری آسمان"""""""""من فکر می کردم فقط خودم دارم ...اما حالا>........)

 

[phalagh]

از اين اتفاقا زياد مي افته .......
يه بحث ديگه اي كه هست اينه كه دانشگاه يه محيط فرهنگيه يعني همه بايد با هم براي هدف تلاش كنن اونوقت تو بعضي دانشگاهها خدا نكنه و نفر جنس مخالف با ه سلام عليك كنن يا جزوه بخوان يا هر چيز ديگه.....
باورتون مي شه رييس دانشكاه ما به داداشم گفته با خواهرت تو دانشگاه حرف نزن واسه بقيه بدآموزي داره؟؟؟

جل الخالق؟؟؟
از این گیر دانای الکی که زیاده... تو همون بحث حجاب یه مدت تو دانشگاه ما یه طرح امنیتی اومده بود که حتی به رنگ لباس گیر میدادن این همون مسئله ای بود که گفتم سرش با موسئولای نهاد بحثم شد. البته اون طرح هم یه تبی بود که دو هفته نشده خوابید.
آخه یعنی چی؟ چرا همیشه باید سیاه پوش باشیم. جالبه که رنگ مشکی در اسلام مکروهه.این وقت اینا تا یه لباس شاد میپوشی گیر میدن.

 

[Niima]

درست مثل من نیما جان
منم انقدر مثبتم که هر کار بخوام می کنم
هیشکیم بهم گیر نمی ده

جدی ؟
یعنی یقه کیپ ؟ پرهن رو شلوار ؟ ریش و ... ؟

 

[tebyan]

جل الخالق؟؟؟
از این گیر دانای الکی که زیاده... تو همون بحث حجاب یه مدت تو دانشگاه ما یه طرح امنیتی اومده بود که حتی به رنگ لباس گیر میدادن این همون مسئله ای بود که گفتم سرش با موسئولای نهاد بحثم شد. البته اون طرح هم یه تبی بود که دو هفته نشده خوابید.
آخه یعنی چی؟ چرا همیشه باید سیاه پوش باشیم. جالبه که رنگ مشکی در اسلام مکروهه.این وقت اینا تا یه لباس شاد میپوشی گیر میدن.

خب مشکل از خودمون و فرهنگمونه که مثل لایه ی اوزون می مونه
تو جامعه هم همین طوره
تو اگه یه لباس شاد بپوشی """"""""بقیه چه جوری نگات می کنن
نگاهه مثل قبله؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بی فرهنگی خود ماست.

 

[Niima]

جل الخالق؟؟؟
از این گیر دانای الکی که زیاده... تو همون بحث حجاب یه مدت تو دانشگاه ما یه طرح امنیتی اومده بود که حتی به رنگ لباس گیر میدادن این همون مسئله ای بود که گفتم سرش با موسئولای نهاد بحثم شد. البته اون طرح هم یه تبی بود که دو هفته نشده خوابید.
آخه یعنی چی؟ چرا همیشه باید سیاه پوش باشیم. جالبه که رنگ مشکی در اسلام مکروهه.این وقت اینا تا یه لباس شاد میپوشی گیر میدن.

خوب بله
وقتی به نفع خودشونه همه چی حلاله!

کی گفته که رنگ نارنجی مثلا نباید پوشید ؟
ولی اگه با مانتو نارنجی بری دانشگاه یه هفته باید بری آب خنک!
اصلا فلسفه رنگها یه چیز کاملا شخصیه و به کسی ربطی نداره . دیگرون باید مشخص کنن که ما چه رنگی بپوشیم ؟

 

[tebyan]

جدی ؟
یعنی یقه کیپ ؟ پرهن رو شلوار ؟ ریش و ... ؟

یه کم شبیه گفتی اما...........
اما.........
یه نمه آستین پیرهنم کوتاهه
ریش و هم که فکر کنم در نمیارم که هیچ وقت نیست
پیراهنم و هم به قول تو رو شلوار جینم میندازم
(وای چقدر من مثبت بودم خبر نداشتم)

 

[PersiaN_PulsE]

از اين اتفاقا زياد مي افته .......
يه بحث ديگه اي كه هست اينه كه دانشگاه يه محيط فرهنگيه يعني همه بايد با هم براي هدف تلاش كنن اونوقت تو بعضي دانشگاهها خدا نكنه و نفر جنس مخالف با ه سلام عليك كنن يا جزوه بخوان يا هر چيز ديگه.....
باورتون مي شه رييس دانشكاه ما به داداشم گفته با خواهرت تو دانشگاه حرف نزن واسه بقيه بدآموزي داره؟؟؟

نه بابا!!!!!!
کدوم دانشگاهی , غیر قابل تحمل میاد به نظر
یکم جلو بعضی کارا رو بگیرن تو دانشگاه ها بد نیس ولی نه دیگه در این حدش بابا..

 

[tebyan]

خوب بله
وقتی به نفع خودشونه همه چی حلاله!

کی گفته که رنگ نارنجی مثلا نباید پوشید ؟
ولی اگه با مانتو نارنجی بری دانشگاه یه هفته باید بری آب خنک!
اصلا فلسفه رنگها یه چیز کاملا شخصیه و به کسی ربطی نداره . دیگرون باید مشخص کنن که ما چه رنگی بپوشیم ؟

این و منم تایید می کنم
حرف حقه
مقصرش خود ماها و تربیت و فرهنگیه که داریم

 

[Niima]

یه کم شبیه گفتی اما...........
اما.........
یه نمه آستین پیرهنم کوتاهه
ریش و هم که فکر کنم در نمیارم که هیچ وقت نیست
پیراهنم و هم به قول تو رو شلوار جینم میندازم
(وای چقدر من مثبت بودم خبر نداشتم)

میگم.
سگک گنده کمربند . رنگ قرمز تی شرت. موهای سیخ سیخی یادت رفت بگی حاج آقا ...

 

[arghavan.z]

خوب بله
وقتی به نفع خودشونه همه چی حلاله!

کی گفته که رنگ نارنجی مثلا نباید پوشید ؟
ولی اگه با مانتو نارنجی بری دانشگاه یه هفته باید بری آب خنک!
اصلا فلسفه رنگها یه چیز کاملا شخصیه و به کسی ربطی نداره . دیگرون باید مشخص کنن که ما چه رنگی بپوشیم ؟

منم با نیما موافقم

 

[tebyan]

میگم.
سگک گنده کمربند . رنگ قرمز تی شرت. موهای سیخ سیخی یادت رفت بگی حاج آقا ...

دیگه اوناش بی شخصیتیه
سگک گنده و تی شرت و نیستم چون به شخصیتم نمی خوره(اینجام اسپم بازی شد)

 

[mohammad_ss]

من اول حظور خودمو بد از 2 هفته تبريک ميگم

 

[Niima]

دیگه اوناش بی شخصیتیه
سگک گنده و تی شرت و نیستم چون به شخصیتم نمی خوره(اینجام اسپم بازی شد)

پاتو تو هر تاپیکی میذاری اسپم میشه !
برو یه سر مشهد شاید بیمارارو شفا دادی یا این قدم خیرت!