به آغـوش کوچـک مـن بیـا ...

sahel_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی آسمان این همه بخیل است

وقتی ابرها ناخن‌خشكی می‌كنند





وقتی دست‌هایی كه باید سایبان مهربانی‌ات باشند، اینهمه كوتاهند




وقتی شاخه‌های بهار تا دیوار خانه تو نمی‌رسند

وقتی گردبادهای گریز در چشم‌هایت قدم می‌زنند





به سراغ دست‌های من بیا

به آغوش من كه برایت همیشه گرم است ...

عزیز من! این آغوش هر چند كوچك، ولی برای تو یك دنیا جا دارد.




این آغوش هرچند كوچك،
ولی می‌تواند سرمای ترسی كه در جانت بیتوته كرده است
را به تابستانی‌ترین ظهر ممكن برساند.

وقتی "گل‌ها فقط برای دیدن تو چانه نمی‌زنند" و كسی نیست كه برایت زنده بماند و زندگی كند





وقتی ثانیه‌های حیات، سال‌اند، وقتی مرگ در دو قدمی ما نفس می‌كشد و جوان می‌شود

وقتی دار و ندار جهان به پای اسلحه‌هایی می‌ریزد كه فقط بلدند آدم بكشند؛



به آغوش من بیا ...

به این مطمئن‌ترین مكان دنیا كه برای تو می‌تواند جان‌پناهی باشد.

چرا كه عاقلان دنیا! سرپناهت را به موشك گرفتند و بازی‌های كودكانه‌ات را ناتمام گذاشتند.





عزیز من! من شاید كوچك باشم؛

شاید دست‌های من برای به آغوش كشیدنت كوتاه باشد.

ولی دلم به اندازه تمام تابستان‌های تاریخ گرم است و آغوشم مطمئن‌ترین جا برای توست.






به آغوش من بیا و آرام بگیر ...

از این همه صدای مسلسل‌هایی كه در تاریخ راه می‌روند و گوش جغرافیا را كر كرده‌اند.



عزیز من، خواهركم، مطمئن‌ترین و گرم‌ترین
نقطه جغرافیا آغوش كوچك من است كه برادر بزرگ توام.


 

گلسا2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اشکم در اوردی منم داداش حسامم میخوام رفته سربازی
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا هر جا هست مواظبش باش خودت میدونی برام خیلیییییییییییییییی عزیزه
 

Honey-sr

عضو جدید
کاربر ممتاز
تکراریه عزیزم;)

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/429729-به-آغـوش-کوچـک-مـن-بیـا-!
 

Similar threads

بالا