دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

می گویند لیاقت نداشت
نمی دانند که تو فقط
دوستم نداشتی…
همین!!!

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم گاهی چه گرم می شود

به یک " هستـــــــــــــــــــــم " ؛

به یک " نتـــــــــــــــــــــــ ـرس " ،

به یک " نـــــــــــــــــــــــو ازش " !

به یک " آغـــــــــــــــــــــــ وش
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یواشکے دوستمـ داشتہ بــآش

آدم هــآےِ دنیــآے مان

چشمـ دیدنــ عشقمــآن را ندارند !

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من فقط حسی دارم که نمی دانم چیست . . .

دلم سخت تنگ تــــوست . . .

و " بعدا " تنگ تر هم خواهد شد می دانم . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتـ هايے هستــــــــ...
ڪـہ جـز بہ بـودنتـ ،
دلـمـ رضـایتـ نمے دهـد...
حـالا من از ڪجـا "تـ ـو" بیـاورمـ ؟؟؟
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهامت می خواهد...

دوست داشتنِ کسی که شاید

هیچ وقت

هیچ زمان

سهم تو نخواهد شد!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شهامت می خواهد...

دوست داشتنِ کسی که شاید

هیچ وقت

هیچ زمان

سهم تو نخواهد شد!
مرد باشي

تنها باشي

دلتنگ باشي

آواره ي کوچه و خيابان باشي

وقتي به اولين زني که شبيهِ اوست ميرسي

نزديک ميشوي

سيگارت را روشن ميکني

بعد پشت دستت را خو و و و و و ب داغ ميکني

دا ا ا ا ا ا غ

....

اين داستان هيچ دنبالهاي ندارد

نيکي فيروزکوهي
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرد باشي

تنها باشي

دلتنگ باشي

آواره ي کوچه و خيابان باشي

وقتي به اولين زني که شبيهِ اوست ميرسي

نزديک ميشوي

سيگارت را روشن ميکني

بعد پشت دستت را خو و و و و و ب داغ ميکني

دا ا ا ا ا ا غ

....

اين داستان هيچ دنبالهاي ندارد

نيکي فيروزکوهي


دل ِزبان بسته
که بی خودی تنگ نمی شود...
حتما دوست داشتنی در کار هست
و کسی که نیست!
 

جولي

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه كسي خواهد ديد مردنم را بي تو؟

بي تو مردم،‌مردم!

گاه مي انديشم خبر مرگ مرا با تو چه كسي ميگويد؟

آن زمان كه خبر مرگ مرا مي شنوي

روي تو كاشكي مي ديدم!

شانه زدنت را بي قيد

و تكان دادن دستت كه مهم نيست زياد!

و تكان دادن سر را

كه عجيب! عاقبت مرد؟

افسوس...

كاشكي مي ديدم

من به خود مي گويم

چه كسي باور كرد جنگل جان مرا

آتش عشق تو خاكستر كرد!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی نه دستی برای گرفتن است

نه آغوشی برای گریه

نه شانه ای برای تکیه؛

انتظار نداشته باش خنده ام واقعی باشد مـــــــــادر!!!

می خندم تا تو آرام باشی…

این روزها فقط زنده ام تا دیگران زندگی کنند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیس…
حواس تنهایی ام را
با خاطرات
باتو بودن
پرت کرده ام…
بگو کسی حرفی نزند…
بگذار
لحظه ای آرام بگیرم…


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیـــــــــگر

باشکر یا بدون شکر چه فرق میکند


از وقتی

فنجان بی وفایی های دنیا را سر کشیده ام

ـــــــ ــــــــ ـــــــــــ ـــــ دهـــــــــــانم طعم تلخ روزمرگـــــــــی میدهدــــــ ـــــــــ ــــــ



 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
بغــض دارمـــ

زیـــــاد ...

کســی اینجـــا
نشـــانی
یکـــ جـــای دور را نـــدارد ؟

کـــه آدم بـــرود
گـــم
شـــود؟

کــه بـــرود و بــه درد خــودش
بمیـــرد ...؟

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا که رفته ای ....

به چشمهایی ...

که چیزی جز تـــــــــ♥ـــو را نمیپرستند .......

چه بگویم .....؟؟!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه شغل عجیبی !

شروع هفته تو را می بینم

باقی هفته

به خاموش کردن خودم در اتاقم مشغولم .
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
از تو که حرف می زنم، همه فعلهایم ماضی اند،

ماضی خیلی خیلی بعید

کمی نزدیکتر بنشین

دلم برای یک حال ساده تنگ شده است!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از تویی که به من بد کردی

گله می کنم

دل نمی کنم...

من اينجا ،
دلم سخت
معجزه می خواهد و
تو انگار،
معـجزه *هايت را
گذاشتـ*ه* ای برای روز مـبادا ..!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دل تنگ کسی نیستم
جز خودم
اخر کسی را ندارم که بخواهم بخاطرش اشک بریزم یا دل تنگش شوم

حتی از بس داستانهای عاشقانه شنیدم
که اگر کسی بگوید دوستت دارم به او تنها میخندم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
. لذت بهار به شکوفه هایش بود. ای حکیم ، تگرگ و شکوفه با هم؟بازیچه ی کودکیهایم می شوم باز، آرزو هایم را در تشت مسی مادر بزرگ می ریزم و به آن اضافه می کنم همه ی قهر کردن هایم را، از آب پاک و آفتاب از صافی گذشته بر آن می ریزم و می شورم دانه دانه هایشان را ، تا شاید دوباره بجورم دستانت را در این خاطرات ، شاید بفهمم کجا گم شدی از قهر کردنهایم، و اگر یافتم تو را ، دستت را ، خواهم کشیدت از تشت بیرون، با همان گیسوان خیس، خیس از آفتاب از صافی گذشته و آب ، خیره می شوم در چشمانت و خیره میشوم و خیره ، شاید هم بگویم آهسته و آرام سلام.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ادمها را میبینم
و ارام دور میشوم
در گوشه تنهایی احساس میکنم
کسی مرا صدا میکند
ارای دوباره تنهایم مرا صدا کرد
بهتر از کنار همدم همیشگیم بنشینم
و با او درد ودل کنم
اما تنها دیوار میشنود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از تو دل نمی برم اگرچه از تو دلخورم
اگرچه گفتی تورو به خاطرات بسپرمهنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام
منی که در جوانیم به خاطرت شکسته امتو در سراب آینه شبانه خنده می کنی
من شکست داده را خودت برنده می کنینیامدی و سالها نظر به جاده دوختم
بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختمرفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها
همیشه ماندگار من همیشه در هنوزهاصدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی
به لحظه ای که عشق را بدون من شناختی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
صدها سال هم که بگذرد
باز این من
تنها هستم
شاید کسی کنارم نباشد
اما میتوانم به تنهایی بخندم
به تنهایی اشک بریزم
شاید گاهی به اغوش مهربان نیاز داشته باشم
اما اغوش تنهایی همدم مهربانیست
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زندگی زیباست زشتش نکنیم
وقتی عاشق میشیم و بعد فارغ از عشق میخندیم به عشق
اما میدانی یکبار شنیدم که کسی گفت
اگر میخواهی عاشق بمانی تا ابد بهتر هست معشوقت را با عقلت انتخاب کنی و انگاه تا ابد کور و کر بشو اینگونه عشق جاودانه میماند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنبال کسی میگردم که توی بهار که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل
بگم: میای بریم زیر این رگبار و هوای خوش قدم بزنیم؟
در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم...



توی تابستون که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل
بگم: میای بریم خیابون ولیعصر از ونک تا هر جا شد قدم بزنیم؟
در جوابم فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم...



... توی پاییز زنگ بزنم بدون هیچ دلیل
بگم: میای صدای ناله ی برگای سعدآباد رو در بیاریم خش خش صدا بدن؟
در جوابم فقط بگه: دوربینتم بیار...



توی زمستون زنگ بزنم بدون هیچ دلیل
بگم چنارای ولیعصر منتظرن با یه عالمه برف، بعد با تردید بپرسم: میای که؟
در جوابم بدون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط .
یه لنگه من یه لنگه تو...سر اینکه دستای گره شدمون توی
جیب کی باشه بعدا تصمیم میگیریم...




من

به دنبال کسی می گردم که دلش چون یاس است

چشم هایش به صفای گل سرخ

دستهایش پلی از احساس است

من به دنبال کسی می گردم که سرانجام نگاهش آبیست

سینه اش داغ شقایق دارد

آسمان دل او مهتابیست

من به دنبال کسی می گردم در قنوت چشم های غم زده

در حریر خاطرات کودکی

در سکوتی سربی ماتم زده

من دنبال کسی می گردم در غروب غربت آینه ها

درطلسم غصه های شاپرک

در تمام عقده ها و کینه ها

من به دنبال کسی می گردم عاشق بال کبوتر باشد

دستهای او چنان پروانه ای

روی گلهای معطر باشد

من به دنبال کسی می گردم موج در دریای عمرش بی قرار

اشکها در چشم او چون آینه

عشق او تنها عبور از انتظار
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی منتظر مینشینم و به گوشیم نگاه میکنم
منتظر هستم شاید کسی زنگی زد
اما تنها میتوانم خودم به خودم زنگ بزنم
ارام بگویم ارام بگیر
دنیا همین هست
فراموش میکنند نگاهت را
نامت را
اما امید داشته باش
بالاخره کسی میاید که نمیگذارد تنها باشی
نمیگذارد اشک بریزی در تنهایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باید ببینمت !

چرا که روی نوار قلبی ام

پیوسته نام تو بود

و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام . . .

تو را تجویز کرده است ! ! !

بیا ، تا دیر نشده .



یه صفحه سفید، به همراه یک قلم

این بار حرف ،حرف نگفته ست

یک حرف تازه

نه از تو ...

هی فکر می کنم

هی با قلم به کاغذ سیخ می زنم

اما

دیگر تمام صفحه ها معتاد نامت اند

انگار این قلم

جز با حضور نام تو فرمان نمی برد

در تمام صفحه های دفتر شعرم

در گوشه های خالی قلبم

در لحظه های تلخ سکوتم و فکرهام

چیزی به جز تو نیست که تکرار می شود

مثل درخت در دل من ریشه کرده ای
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
شاید بهتر هست
گاهی ادمها به جای قضاوتم
ارام جای من به زندگی نگاه کنند
انوقت میفهمند
زندگی من شاید خالی از عشق
به یاری مهربان هست
اما در عوض هرگز کسی را عاشق خود نکردم ان هم وقتی رفتنی هستم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا