مشاعرۀ سنّتی

مبينا گنجعلي

عضو جدید
دلي كنار پنجره نشسته زار مي زند
و خواب ديده ام شبي مرا كنار ميزند
غروب ها كه مي شود خيال چشمهاي تو
تو را دوباره در دل شكسته جار مي زند
 

V20035

عضو جدید
دوش سوداي رخش گفتم ز سر بيرون كنم
گفت كو زنجير تا تدبير اين مجنون كنم
 

بشارت

عضو جدید
...يونس شدودر بطن سمك بودبه دريا، از بهر طهارت
موسي شد و خواهنده ديدار برآمد، برطور روان شد...
 

melika62

عضو جدید
دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت
عمريست که عمرم همه در کار دعا رفت
 

arminspeedy

عضو جدید
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
ياور از ره رسيده با من از ايران بگو
از فلات غوطه ور در خون بسياران بگو
باد شبگرد سخن چين پشت گوش پرده هاست
تا جهان آگه شود بي پرده از ياران بگو
با من از ايران بگو
 

V20035

عضو جدید
دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش لعل تو مرا تا به سحر مهمان داشت

مرده ی هجر ز بوی تو همه شب جان داشت
 

farhadi1980s

عضو جدید
تو جام عشق را بستان و میرو
همان معشوق را میدان و میرو
 
آخرین ویرایش:

V20035

عضو جدید
تكيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگي همه آماده كني
 

V20035

عضو جدید
نسيم صبح سعادت بدان نشان كه تو داني
گذر بكوي فلان كن در آن زمان كه تو داني
 

hamid_61

عضو جدید
یاری که داد بر باد آرام و طاقتم را

ای وای اگر نداند قدر محبتم را
 

mil@d

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست
هر كجا هست خدايا به سلامت دارش :king:
 

hamid_61

عضو جدید
شمعی فروخت چهره که پروانه ی تو بود

عقلی درید پرده که دیوانه ی تو بود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا