دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی تو بودن سخت است . . . .
تو که میدانستی . . . لحظه هایم بی تو . . . . . . میل ماندن دارند . . .
حرکت ثانیه ها . . . . کند و نا فرجامند . . .
تو که میدانستی . . . . . پای ساعت لنگست . . .


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می نويسم از قلب مهربانت از آن احساس پاکت
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می نويسم از چشمان زيبايت از نگاه پر از عشقت
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با صداقت می نويسم نخستين عشقم تويی و با يک دلی می نويسم که با تو
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا آخرين لحظه خواهم ماند
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با چشمان خيس می نويسم که خيلي مهرت در دلم نشسته و با بغض می نويسم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]که مرا تنها نگذار عزيزم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می نويسم از آن حرفهاي شيرينت و آن لحظه ی رويايی که من و تو در آن آشنا شديم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و شيفته ی قلب های سرخ هم شديم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آن چه که می نويسم حرف دل است و بس
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]حرف دل عاشق و بی قرار من
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می نويسم و فرياد می زنم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با تمام وجود دوستت دارم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عشق من
[/FONT]​
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش مي کردي
تمامي ذرات وجودت عشق را فرياد مي کرد
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم چشمهايم را مي شستي
و اشکهايم را با دستان عاشقت به باد مي دادي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من مي دوختي
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهاي يک عشق زميني را با خود به عرش خداوند ببرم
اي کاش مي دانستي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمي شکستي
گر چه خانه ي شيطان شايسته ي ويراني است
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم لحظه اي مرا نمي آزردي
که اين غريبه ي تنها , جز نگاه معصومت پنجره اي
و جز عشقت بهانه اي براي زيستن ندارد
اي کاش مي دانستي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم همه چيز را فدايم مي کردي
همه آن چيز ها که يک عمر بخاطرش رنج کشيده اي
و سال ها برايش گريسته اي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
همه آن چيز ها که در بندت کشيده رها مي کردي
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
دوستم مي داشتي
همچون عشق که عاشقانش را دوست مي دارد
کاش مي دانستي که چقدر دوستت دارم
و مرا از اين عذاب رها مي کردي
اي کاش تمام اينها را مي دانستی
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلــــــــــــــــتنگم



آنقدر دلتنگ و سردر گمم که هر سوی دیوار اتاق دلم به من طعنه می زند


آه

کاش قلمم خشک نمیشد و رنگی در وجودم باقی می ماند

تا تمام ناگفته هایم را نقاشی می کردم

می خواهم فریاد سرکشم را روی دیوار دلت نقاشی کنم

می خواهم نگاهم را

قلبم را

احساسم را

سکوتم را

حرف های نگفته ام را

باور هایم را

صداقتم را

و از همه مهمتر دوستت دارم را

روی دیوار دلت نقاشی کنم

فقط به من اجازه بده تا خوش نقش ترین دیوار قلبی را برایت نقاشی کنم

ماه من
چگونه بفرستم تپش های قلبم را برای تو
تا باور کنی
تو را از یاد بردن کار من نیست
دارم یاد میگیرم با واقعیت ها کنار بیام عزیزم
ولی هنوز تا همیشه دوستت دارم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صِدایَم کِهـــ میکنــــــــــی ..

گُم میشَوَم دَر حجمِ بودَنَـــــــــــت ..

دَر رویـــــ.ـــا هَم نمیتوانِستم دَرک کُنَم ..

تــــــــ.ــــو را ...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صِدایَم کِهـــ میکنــــــــــی ..

گُم میشَوَم دَر حجمِ بودَنَـــــــــــت ..

دَر رویـــــ.ـــا هَم نمیتوانِستم دَرک کُنَم ..

تــــــــ.ــــو را ...

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می نويسم از قلب مهربانت از آن احساس پاکت
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می نويسم از چشمان زيبايت از نگاه پر از عشقت
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با صداقت می نويسم نخستين عشقم تويی و با يک دلی می نويسم که با تو
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا آخرين لحظه خواهم ماند
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با چشمان خيس می نويسم که خيلي مهرت در دلم نشسته و با بغض می نويسم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]که مرا تنها نگذار عزيزم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می نويسم از آن حرفهاي شيرينت و آن لحظه ی رويايی که من و تو در آن آشنا شديم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و شيفته ی قلب های سرخ هم شديم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آن چه که می نويسم حرف دل است و بس
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]حرف دل عاشق و بی قرار من
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می نويسم و فرياد می زنم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با تمام وجود دوستت دارم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عشق من
[/FONT]​
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می نويسم از قلب مهربانت از آن احساس پاکت
می نويسم از چشمان زيبايت از نگاه پر از عشقت
با صداقت می نويسم نخستين عشقم تويی و با يک دلی می نويسم که با تو
تا آخرين لحظه خواهم ماند
با چشمان خيس می نويسم که خيلي مهرت در دلم نشسته و با بغض می نويسم
که مرا تنها نگذار عزيزم
می نويسم از آن حرفهاي شيرينت و آن لحظه ی رويايی که من و تو در آن آشنا شديم
و شيفته ی قلب های سرخ هم شديم
آن چه که می نويسم حرف دل است و بس
حرف دل عاشق و بی قرار من
می نويسم و فرياد می زنم
با تمام وجود دوستت دارم
عشق من

اگه آسمون زمین شه
اگه دریا یه کویر شه اگه دنیا زیرو رو شه اگه چشمات بی غرور شه اگه خورشید بی غروب شه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه کوه بیاد رو دوشم اگه جام زهر بنوشم اگه ماه دیگه نباشه روزا آسمون سیاه شهاگه جنگل بشه صحرااگه امروز نشه فردابازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه خوابتو نبینم دیگه گل برات نچینم اگه حتی یه جوونه توی گلدونا نمونه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باز مثه همیشه بگی( من با تو ؟؟!!! )نمیشه بگی که منو نمیخوای دیگه پیش من نمیای بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باشم و نباشم هر جای دنیا که باشم حتی از چشمات جداشم
بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه شعرامو نخونی اگه باز پیشم نمونی راز عشقم رو ندونی بازم عاشقت میمونم عشق و تو نگات میخونم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه آسمون زمین شه
اگه دریا یه کویر شه اگه دنیا زیرو رو شه اگه چشمات بی غرور شه اگه خورشید بی غروب شه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه کوه بیاد رو دوشم اگه جام زهر بنوشم اگه ماه دیگه نباشه روزا آسمون سیاه شهاگه جنگل بشه صحرااگه امروز نشه فردابازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه خوابتو نبینم دیگه گل برات نچینم اگه حتی یه جوونه توی گلدونا نمونه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باز مثه همیشه بگی( من با تو ؟؟!!! )نمیشه بگی که منو نمیخوای دیگه پیش من نمیای بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باشم و نباشم هر جای دنیا که باشم حتی از چشمات جداشم
بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه شعرامو نخونی اگه باز پیشم نمونی راز عشقم رو ندونی بازم عاشقت میمونم عشق و تو نگات میخونم
نمــ ـے دآنــ ـم چــ ـرآ چــ ـشمهآیــم ...

گــ ـآهـ ـے بـ ـی اخـتـ ـیآر خــ ـ ـ ـیس مـ ـے شــ ـوند !

میگـــ ـویـ ـند حسـآسیــت فصلــ ـیست !

آرے !

مـ ـن بـ ـه فصــل فصــل ایـــ ـن دنیـ ـآے بـ ـے تـ ـو حسـ ـآسـ ـم ..
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مزرعه را ملخ ها جویدند و ما برای کلاغ ها مترسک ساختیم

و این بود شروع جهالت...
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمــ ـے دآنــ ـم چــ ـرآ چــ ـشمهآیــم ...

گــ ـآهـ ـے بـ ـی اخـتـ ـیآر خــ ـ ـ ـیس مـ ـے شــ ـوند !

میگـــ ـویـ ـند حسـآسیــت فصلــ ـیست !

آرے !

مـ ـن بـ ـه فصــل فصــل ایـــ ـن دنیـ ـآے بـ ـے تـ ـو حسـ ـآسـ ـم ..



ای فرشته آسمانی من
دست مرا گرفتی و مرا از میان کوره راه های غمو درد نجاتم دادی
از سرچشمه وجودم جوی عشق روان نمودی
ای محبوب قلب من
تو روح پژمرده مرا به پرواز در آوردی
تو درد سنگین را سبک کردی
تو فدا کاری را لذت بخش کردی
تو مرا از همه بی نیاز کردی
تو در قلب مرده ی من آرزو نهادی
ای آرامش دل بی قرار من ... می پرستمت.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای فرشته آسمانی من
دست مرا گرفتی و مرا از میان کوره راه های غمو درد نجاتم دادی
از سرچشمه وجودم جوی عشق روان نمودی
ای محبوب قلب من
تو روح پژمرده مرا به پرواز در آوردی
تو درد سنگین را سبک کردی
تو فدا کاری را لذت بخش کردی
تو مرا از همه بی نیاز کردی
تو در قلب مرده ی من آرزو نهادی
ای آرامش دل بی قرار من ... می پرستمت.
دستانمـ رآ که مے گیرے .. مَن دیگر از آنِ خود نیستم!

حرارتمـ به اوج مےرسد!

و نمیدانم که این از شرم است ...

یآ ...

تصور روزهآیے که باید نبودتـــ را لمس کنمـ !!!
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
احساس تو چون طراوت باران است

بر زخم شکوفه های گل درمان است

هر وقت که در هوای تو می چرخم

انگار نفس کشیدنم آسان است . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه يه دختر براي اولين بار تو تمام دوران زندگيش دست کسي رو جز پدر و برادرش گرفت ..

اگه براي اولين بار کلمه دوستت دارم روبه کسي گفت ..

اگه براي اولين بار به کسي اعتماد کرد ....

اگه براي اولين بار بخاطر *تو* پاگذاشت رو غرورش ...

اگه براي اولين بار طعم بوسه رو حس کرد ….

قسم به وجدانت قدر همه ي اين*اولي*ها رو بدون !!

اون *فقط به خاطر تو* اين کارها رو انجام مي داد .. !!

راحت ازش نگذر ....

فقط به خاطر اينکه اونم مثل بقيه دختراس... !
 

"Baran"

عضو جدید
اگه يه دختر براي اولين بار تو تمام دوران زندگيش دست کسي رو جز پدر و برادرش گرفت ..

اگه براي اولين بار کلمه دوستت دارم روبه کسي گفت ..

اگه براي اولين بار به کسي اعتماد کرد ....

اگه براي اولين بار بخاطر *تو* پاگذاشت رو غرورش ...

اگه براي اولين بار طعم بوسه رو حس کرد ….

قسم به وجدانت قدر همه ي اين*اولي*ها رو بدون !!

اون *فقط به خاطر تو* اين کارها رو انجام مي داد .. !!

راحت ازش نگذر ....

فقط به خاطر اينکه اونم مثل بقيه دختراس... !
واقعا همینطوره
تشکرام تموم شده
اما مانی به تو و نازنین باید تبریک گفت
چقدر زیبا مینویسید
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دستانمـ رآ که مے گیرے .. مَن دیگر از آنِ خود نیستم!

حرارتمـ به اوج مےرسد!

و نمیدانم که این از شرم است ...

یآ ...

تصور روزهآیے که باید نبودتـــ را لمس کنمـ !!!
یکی از همین روزها دل می کنم از این همه دلتنگی
چیزی نمانده
به رسیدن...
به تو....
فقط یک نفس
اگر فرو رود و بیرون نیاید...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واقعا همینطوره
تشکرام تموم شده
اما مانی به تو و نازنین باید تبریک گفت
چقدر زیبا مینویسید[/QUOTE

سلام بارانم خواهر مهربانم ممنونم
نه اون طوری که شما فرمودید هم نیست
دلم میخواست ميدانستي شبها...

تنها ستاره اي را كه به نامت زده ام...

به چشمانم سنجاق ميكنم...

تا يادم نرود در روي زمين كسي هست...

كه سبزي لحظه هايش .... آرزوي من است !

دلم میخواست می دانستی...

که شادی ات... دنيای من است...

و اندوهت... ويرانی لحظه هايم!


که چگونه در خنده هايت به اوج می رسم...

اما کاش می توانستم نشانت دهم...

که با هر نفسم...

دانسته و يا ندانسته...

به یادت هستم

به تو فکر میکنم به کسی که

نامش در اندیشه من

عشقش در قلب من

کلامش در دفتر من
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از همین روزها دل می کنم از این همه دلتنگی
چیزی نمانده
به رسیدن...
به تو....
فقط یک نفس
اگر فرو رود و بیرون نیاید...!!!
هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت

تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم

هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،

با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند

تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت

که هر نفس آرامش من است ، هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است

وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از چشمانم

اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ،

شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد

این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد

میترسم ، میترسم ، میترسم ! یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!

میخواستم بپرسم که :

عزیزم هنوز مرا دوست داری؟
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت

تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم

هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،

با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند

تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت

که هر نفس آرامش من است ، هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است

وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از چشمانم

اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ،

شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد

این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد

میترسم ، میترسم ، میترسم ! یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!

میخواستم بپرسم که :

عزیزم هنوز مرا دوست داری؟
پنجره چشمانت

خورشید دنیای من است ...

باز و بسته که می کنی

روز و شب می شود

پس برای همیشه کنارم بمون که من بی تو میمیرم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام خود را

در تو جا گذاشته ام

حالا تو

هم "تو"یی هم "من"

و من خالی از "من".
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به ضمانت پلک هایت

فلسفه می ریزم
پای رومی و زنگی این وسوسه ها
و تنها من می‌دانم

آغوش تو
از استدلال های من محکم تر است!
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی
جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم
حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، می دانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را می کشیدم و هر زمان خوابش را می دیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود….
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه می دانم زمان چگونه می گذرد و نه می دانم در چه حالی ام
تنها می دانم حالم از این بهتر نمی شود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمی شود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
لحظه ی دیدار نزدیک است


باز من دیوانه و مستم

باز میلرزد دلم. دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم

های...نپریشی صفای زلفکم را باد

های... نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ

نریزی ابرویم دل

لحظه ی دیدار نزدیک است....
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدایی زیباتر از صدای سکوت نیست ، در این دنیا دلی عاشقتر از یک دل تنها نیست
به دنبال یک بازی زیبا ، رنگ دلها همیشه سیاه ، من با بقیه فرق دارم تا آخرش بیا….
وعده ی دروغ ، لحظه هایی شلوغ، تپشها تندتر
بیقراریها بیشتر ، نمیگذرد این ساعتهای نفسگیر!
پاسخی نمیشنوم ، به خواب نمیروم ، و باز هم شب زنده داری و بی تابی

برای کسی که ارزشی برایم قائل نیست ، برای کسی که دلش در کنارم نیست
برای کسی که نمیفهمد ، نمیداند ، نمیبیند!
همه چیز پر از دروغ ، باز هم می آید آن غروب…
به انتظار چه کسی نشسته ای؟ باز هم هوس عاشقی کرده ای؟
آغوشت را به همه کس دادی و در آغوش همه کس خوابیدی …
گرمای تنت برای همه شد و سردی اش برای خودت، نجابتت را فدا کردی در راه دلت…
باز هم باید بشنوی حرفای تکراری ، باور کنی و فکر کنی دلت اینبار نخواهد شکست !
از این فکرها نکن ، مثل من حرف همه کس را باور نکن

همه مثل همند شک نکن،بیش از این زندگی ات را به پای این و آن تباه نکن!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرگز به پایان راه نمی اندیشیدم
چرا که می دانستم بی تو
در انتهای راه خبری نخواهد بود
من فقط از رفتن تو می ترسم



رفتن تو سر آغاز مرگ تدریجی من بود
و بستن دفتر شعرم برای همیشه
حال از تو میخواهم آغاز کنی ابتدا را
چون همان لحظه ای که تو را در زیر باران دیدم



به پایان راه نیندیشیدم
حال میخواهم آغاز کنی همان عشق را آغاز کنی
همان پرواز را آغاز کنی
از لحظه ی شروع لحظه سلام و درود



از لحظه تلاقی دو نگاه در زیر باران شروع کنی
و چون من به پایان راه نیندیشی
که اندیشیدن به پایان راه
شور پرواز بی پروا را در ما خواهد کشت
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
بــاده از جـام لـبـت گـر کـه نـنـوشـم چـه کـنـم
دیــن و دل را بـه نـگاهـت نـفـروشـم چـه کـنـم

ناز چشمان تو چون شعله ی دل می افروخت
هـمـچـو پـروانـه بـه آتـش نـخـروشـم چـه کنم

فــارغ از عــالــم و آدم بــه ســمـاوات و زمـیـن
دیـده را جـز تـو ز هـر خـلـق نـپـوشـم چـه کنم

شـد هـمـه هـسـتـی مـن وعـده ی دیدار رخت
جـان بـه کـف در طـلـب وصـل نـکوشم چه کنم

هـوش را بردی و سرمست از آن بـاده ی ناب
خـود بـگـو بـاده از این جـام نـنـوشـم چـه کـنـم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عادت نکرده ام هنوز ...

خیال می کنم

روزی باز می گردی

آرام از پشت سر می آیی،

مرا که به انتهای خیابان خیره شده ام

دوباره به نام کوچک صدا می زنی و

عمر تنهایی ام به پایان می رسد...
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد. بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز

تونل ها راست ميگويند ؛ راه است ، حتي از دلِ سنگ!
" آنجا كه راه نيست ، خداوند راه را مي گشايد... "
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را به جای همه زنانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی‌نمی‌رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا