لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
سلام دوستان...توروخدا یه راهی پیش پای من بزارین.اینجا اکثرا مشکلاتشون در مورد ازدواج است اما من با خونوادم مخصوصا مادرم مشکل دارم.تک فرزند هستم بخاطر این رو من خیلی حساسند.چند روز پیش مادرم متوجه تماس ها و اس ام اس های من با دوستهام شد که بعضی هاشون پسر بودن.اونا دوستای اجتماعی من هستند وبا هاشون اکثرا برای پروژه ها و کارهام در تماس بودم.حتی یکیشون هم رشته ای خودم بود و تو پروژه ها بهم کمک کردیم و کارهامونم با تلفن و نت انجام میدادیم و گاهی تا صب با هم در تماس بودیم.الان مادرم میگه چرا هیچی به من نگفتی یا منو در جریان نزاشتی در حالیکه اون خودش اخلاقش طوریه که نمیشه اصلا باهاش حرف زد و من اصلا رابطه خوبی باهاش ندارم حالا همش میگه دیگه به تو اعتماد ندارم!!!خیلی احساس تنهایی میکنم مخصوصا حالا که کلاسها هم تعطیله همش خودمو تو اتاقم حبس میکنم و با هیشکی حرف نمیزنم.الان برای یه بیرون رفتن معمولی هم مشکل دارم و هرجا میخوام برم میخواد باهام بیاد حتی اگه بخوام با دوستم جایی برم.دیگه خسته شدم اصلا تحمل این وضعو ندارم.یکی دو بار منطقی باهاش حرف زدم همه حرفامو بهش زدم و بهم قول دادیم با هم خوب باشیم و من همه چیو بهش بگم اما باز دوباره خودش سر هر چیز مسخره ای باهام دعوا میکنه..احساس میکنم زندونی اینا هستم و باهام مثه یه مجرم رفتار میشه.حتی یکی دوبار منو به حدی رسونده که به این فکر افتادم که برای ترسوندنشونم شده خودکشی کنم.میدونم الان فکر میکنین شاید مشکلم کوچیکه و من ضعیفم اما باور کنین خیلی سخته وقتی از طرف نزدیک ترین کسانتون باهاتون اینجوری رفتار بشه و هیشکی نباشه کمکتون کنه.بهم بگین باید چیکار کنم.خواهش میکنم.

ببنید این مسایل واسه همه پیش میاد...حتی اونایی که خیلی خیلی با پدر ومادراشون خوبند....
چی جالب شد...واقعا همین طوره بعضی وقتا ادم میاد کلا کینه و کدورت ها رو کنار بزاره و .... ولی باز یه اتفاقایی میفته که ادم لجش میگیره و میگه نه نمیشه و.....
مادرتون در جایگه یک مادر کاملا حق داره که حساسیت به خرج بده و شما هم نباید کاری می کردید که روتون حساس تر شند....
پدر ومادرا زود بچه هاشونو میبخشند...کافیه شما بخواید...مثلا الان گوشیتونو جایی بزارید که تو دید باشه...ازا ین که بخواد مامانتون بره سر گوشیتون هراسی نداشته باشید و....
البته یکم رفتار مادرتون تند شده...شما سعی کنید واسه اثبات این که به مادرتون دختر خوبی هستید و .... اصلا سعی کنید یه مدت بی خیال بیرون رفتن شید و......
خود کشی و اینا هم بی خیال میدونم چه حالی دارید ولی این راهش نیست.....
سعی کنید یه مدت نسبت به همه چیز بی تفاوت باشید....
 

taranom99

عضو جدید
ممنونم بابت راهنماییتون باور کنین یه مدت خودمم همین کارو کردم 2هفته کامل بیرون نرفتم اما یه روز خواستم برم یکی از دوستامو بعد مدتها ببینم چنان دعوایی راه انداخت!!!دیگه نمیتونم این وضعو تحمل کنم.اخه بخاطر فکرای بی جهت اون داره بهترین روزای زندگی من به بدترین وضع ممکن میگذره کی میتونه این روزا رو به من برگردونه؟؟؟؟؟ دلیل نگفتنمم اخلاق خودشه!!نمیتونم دیگه...مادر من ببخشش تو کارش نیس و حتی اگه سالها از یه قضیه ای بگذره بازم بیخیال هیچی نمیشه.اخه داشتن رابطه معمولی اونم واسه کار چیه که من دارم انقد بخاطرش اذیت میشم اما خمش میگه اعتماد ندارم حرفتو قبول ندارم
 

anna.esfa

عضو جدید
سلام دوست عزیز. مرسی از راهنماییت. ولی من که گفتم اون آقا ابرازعلاقه ای نکرده ولی همون طور که یکی از دوستان گفته بود از حرفاش می شه یه جورایی فهمیدکه دوسم داره. بنابراین چون از طرف اون حرفی زده نشده نمی تونم با خانواده در میون بذارم. الان که دانشگاه ها تعطیله فکرکنم راهی جز اس ام اس نباشه ونمی تونیم همو ببینیم. من مشکلم اینه که خب یه دوستی چه طور شروع می شه؟ وبعد چندوقت؟
ممنون اگه راهنمایی کنید.
من فکر می کنم که فعلا ابراز علاقه نکن ولی خب معمولا از طریق اس ام اس که ابراز علاقه نمی کنن.بایدمنتظر بشی تاهموببینید.
 

omid_008

عضو جدید
دوست عزیز کمی بهتره از دید مادرتون به این قضیه نگاه کنید..مادرتون در طی این مدت زمان خیلی قضیه از دوست و اشنا در مورد دخترهاشون شنیده که بلایی سرشون اومده یا بازیچه ی پسری شدن و ناخواسته ترسی در وجودش به وجود اومده و تمامی این ها از یه رابطه معمولی شروع شده.قطعا این رفتارها یه روزه به وجود نیومده.ممکنه شما ناخواسته به شک مادرتون دامن زدیدو این ترسش رو اینطوری نشون داده.دو هفته بیرون نرفتید به نشانه ی اعتراض بود یا درست کردن جو حاضر؟ همه ش توی اتاق بودید؟ دو راه دارین یا همه چی رو در هم بشکنین و از بین ببرین یا اینکه همه چی رو با ترمیم از بین ببرین؟ خودکشی ممکنه از لحاظ روانی فشار زیادی به مادرتون بیاره و اونو بیمار کنه؟ایا می ارزه؟ قطعا با گذشت و فداکاری و صبر زندگی زیبا تر از وضع حاضر می شه.این دوران هم می گذره.اینقدر حساس نباشید .همه دوران ها می تونن قشنگ باشن.خاص یک دوران نیست.باید زحمت بکشید و اعتماد مادرتون رو بدست بیارن.چند سال بعد مستقل می شین و اون موقع دیگه این مشکلات رو ندارین.
 

sunshid

عضو جدید
سلام بچه ها دیشب فهمیدم من واقعا ادم بدشانسیم.ای بخشکه شانس.من با همه بیش از حد صمیمی میشم دختر و پسرم برام فرقی نمیکنه بیشتر دوستای صمیمیم هم پسر هستن.دیشب داشتم با یکیشون حرف میزدم یه دفه برگشت اسم دوست دخترشو آورد و ازین حرفا....منم فکر کردم چون باهم صمیمی هستیم این حرفارو میزنه.ولی بعد دوزاریم افتاد که طرف فکرکرده من ازش خوشم میاد اینو گفته که من حساب باز نکنم خیلی عصبانی شدم داشتم سکته میکردم.اومدم با حرفام بهش بفهمونم که بابا آقای محترم من حسی به شما ندارم و بهم برخورده.ولی اوضاع بدتر شد و اون فکر کرده من دوستش دارم و الان غیرتی شدم که عصبانیم.همه جا هم داره جار میزنه ماجرارو و اصلا به من فرصت نمیده از خودم دفاع کنم آخه یه ادم تا چه حد میتونه بی جنبه باشه. دلم میخواد تیکه تیکش کنم.خداوکیلی این شانسه من دارم حالا کاشکی حداقل یه حسن داشت که واسه من جذاب باشه اونوقت حداقل دلم نمیسوخت :cry:پیش داوری خیلی کار بدیه . خیلی از دستش ناراحتم . من واقعا حسی بهش ندارم
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام بچه ها دیشب فهمیدم من واقعا ادم بدشانسیم.ای بخشکه شانس.من با همه بیش از حد صمیمی میشم دختر و پسرم برام فرقی نمیکنه بیشتر دوستای صمیمیم هم پسر هستن.دیشب داشتم با یکیشون حرف میزدم یه دفه برگشت اسم دوست دخترشو آورد و ازین حرفا....منم فکر کردم چون باهم صمیمی هستیم این حرفارو میزنه.ولی بعد دوزاریم افتاد که طرف فکرکرده من ازش خوشم میاد اینو گفته که من حساب باز نکنم خیلی عصبانی شدم داشتم سکته میکردم.اومدم با حرفام بهش بفهمونم که بابا آقای محترم من حسی به شما ندارم و بهم برخورده.ولی اوضاع بدتر شد و اون فکر کرده من دوستش دارم و الان غیرتی شدم که عصبانیم.همه جا هم داره جار میزنه ماجرارو و اصلا به من فرصت نمیده از خودم دفاع کنم آخه یه ادم تا چه حد میتونه بی جنبه باشه. دلم میخواد تیکه تیکش کنم.خداوکیلی این شانسه من دارم حالا کاشکی حداقل یه حسن داشت که واسه من جذاب باشه اونوقت حداقل دلم نمیسوخت :cry:پیش داوری خیلی کار بدیه . خیلی از دستش ناراحتم . من واقعا حسی بهش ندارم


فعلا حرص خوردن فایده ای نداره!!!....
باید بدونین مه نباید باهر پسری صمیمی شد.....
سعی کنید خیلی منطقی با خودش حرف بزنین که زودتر این سوتفاهم رفع شه!
 

sunshid

عضو جدید
فعلا حرص خوردن فایده ای نداره!!!....
باید بدونین مه نباید باهر پسری صمیمی شد.....
سعی کنید خیلی منطقی با خودش حرف بزنین که زودتر این سوتفاهم رفع شه!
مشکل اینجاست که نمیخواد گوش کنه و ادعا میکنه فقط یه شوخی بوده
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز. مرسی از راهنماییت. ولی من که گفتم اون آقا ابرازعلاقه ای نکرده ولی همون طور که یکی از دوستان گفته بود از حرفاش می شه یه جورایی فهمیدکه دوسم داره. بنابراین چون از طرف اون حرفی زده نشده نمی تونم با خانواده در میون بذارم. الان که دانشگاه ها تعطیله فکرکنم راهی جز اس ام اس نباشه ونمی تونیم همو ببینیم. من مشکلم اینه که خب یه دوستی چه طور شروع می شه؟ وبعد چندوقت؟
ممنون اگه راهنمایی کنید.

سلام
قبلا خصوصی جواب تون را دادم و سایتی هم معرفی کردم.
اما باز یه توصیه به همه ی خانم های این تاپیک و تالار دارم !!!!!!

خواهر من دوستی برای چی ؟؟؟؟؟؟ :eek: :surprised:
اشتباه ترین کار متاسفانه همین هست. می دونید طبق آماری که هست بیشترین ضربه را خانم ها در این موارد می خورند !!
موردی که هست متاسفانه در دانشگاه ها هم اتفاق می افتد طرفین زود با هم صمیمی می شوند !! فکر کنم گاهی اوقات رعایت بعضی از حریم و حدود ها بین خانم ها و آقایون خییییییییللللللللللیییییییییی خوب باشه.
مثل موردی که sunshid گفتن! معمولا همینجوری میشه !
پس سعی کنید اون وقار و متانت خاصی که هدیه خداوند به خانم ها بوده را راعایت کنید.
ان شاالله که خداوند در انتخاب هاتون و تصمیم گیری برای آینده کمکتون می کنه .
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
سلام بچه ها دیشب فهمیدم من واقعا ادم بدشانسیم.ای بخشکه شانس.من با همه بیش از حد صمیمی میشم دختر و پسرم برام فرقی نمیکنه بیشتر دوستای صمیمیم هم پسر هستن.دیشب داشتم با یکیشون حرف میزدم یه دفه برگشت اسم دوست دخترشو آورد و ازین حرفا....منم فکر کردم چون باهم صمیمی هستیم این حرفارو میزنه.ولی بعد دوزاریم افتاد که طرف فکرکرده من ازش خوشم میاد اینو گفته که من حساب باز نکنم خیلی عصبانی شدم داشتم سکته میکردم.اومدم با حرفام بهش بفهمونم که بابا آقای محترم من حسی به شما ندارم و بهم برخورده.ولی اوضاع بدتر شد و اون فکر کرده من دوستش دارم و الان غیرتی شدم که عصبانیم.همه جا هم داره جار میزنه ماجرارو و اصلا به من فرصت نمیده از خودم دفاع کنم آخه یه ادم تا چه حد میتونه بی جنبه باشه. دلم میخواد تیکه تیکش کنم.خداوکیلی این شانسه من دارم حالا کاشکی حداقل یه حسن داشت که واسه من جذاب باشه اونوقت حداقل دلم نمیسوخت :cry:پیش داوری خیلی کار بدیه . خیلی از دستش ناراحتم . من واقعا حسی بهش ندارم

این اولا اصلا به شانس ربط نداره...........
خب همینه دیگه ادم به هرکی از راه میرسه که اعتماد نمیکنه....اعتماد در طول زمان ایجاد میشه....خب با این عکس العمل از شما حق داره که اون همچین فکری کنه هر کی دیگه هم بود همچین فکری میکرد...بی خیال این حرفا الان دیگه فایده نداره.....
ولی من این پستتونو خوندم نفهمیدم بیش تر جنبه ی درد دل داشت یا راهنمایی خواستن؟؟
بی خیال سعی کنید بهش فکر کنید....مخصوصا اگه باهاش زیاد هم سرکار ندارید...با هر کی باید اندازه ی جنبش رابطه داشت....دختر و پسر هم نداره...همین...
 

labkhand.

عضو جدید
سلام به همگی :gol:

مشکل من اینه که یکم پریشون و سردرگم شدم، یعنی اصلا نمی دونم چه تصمیمی واسه زندگیم بگیرم که بهترین باشه.
و بدتر از اون اینه که کسی که بتونم باهاش در میون بزارم ندارم!
البته هستن کسانی که باهاشون حرف بزنم، ولی درکم نمی کنن و از دریچه خواست خودشون بهم مشاوره می دن،
خودشون پول دوس دارن میگن به کارت ادامه بده،یا خودشون ازدواج رو بهتر می دونن و میگن چرا ازدواج نمی کنی، یا تحصیل رو دوس دارن و برا اون تشویقم می کنن...

موقعیت فعلی من اینه که تو یه رشته خوب تحصیل کردم و الانم چند وقتیه شاغلم، خانواده خوبی هم دارم.

چیزی که خودم برای آینده دوست دارم و موفقیت می دونمش اینه که :
بشینم درست درسم رو بخونم و آزمون ارشد رو خوب امتحان بدم، بعدش با یک موقعیت خوب ازدواج کنم، نتایج ارشد بیاد و من رتبه دلخواهم رو بیارم ، انتخاب رشته جایی که قراره زندگی کنم رو انتخاب کنم و ارشد همونجا قبول بشم، برم هم زندگی کنم و هم کار و هم ارشد بخونم.

اینها برام دور از انتظار نیست، ولی انگار دوس دارم کسی حمایتم کنه، به یه پشتیبان نیاز دارم، به یه پشتیبان قوی که مطمئنم کنه همیشه کنارمه، که حتی اگر من به اینهایی که می خوام نرسیدم اشکال نداره...تا حالا این حمایت رو از خانوادم می گرفتم، ولی چند وقتیه حسش نمی کنم...

کسی دیگه هست که تقریبا همین نقش رو سعی می کنه داشته باشه، تا حدی هم درکم می کنه، ولی...

یک دوست خیلی خوب توی نت داشتم که حرف زدن باهاش سبکم می کرد و فکر می کردم درکم می کنه، اونم برا خودش یه مشکل پیش اومد و دیگه اونقدرا نیست...
 

sunshid

عضو جدید
این اولا اصلا به شانس ربط نداره...........
خب همینه دیگه ادم به هرکی از راه میرسه که اعتماد نمیکنه....اعتماد در طول زمان ایجاد میشه....خب با این عکس العمل از شما حق داره که اون همچین فکری کنه هر کی دیگه هم بود همچین فکری میکرد...بی خیال این حرفا الان دیگه فایده نداره.....
ولی من این پستتونو خوندم نفهمیدم بیش تر جنبه ی درد دل داشت یا راهنمایی خواستن؟؟
بی خیال سعی کنید بهش فکر کنید....مخصوصا اگه باهاش زیاد هم سرکار ندارید...با هر کی باید اندازه ی جنبش رابطه داشت....دختر و پسر هم نداره...همین...
مرسی پایدار جان ولی یک ساله میشناسمش اصلا اینجوری نبود یه دفعه حساسیت نشون داد.دیروز فهمیدم با دوست صمیمیش که یه پسره هم برخورد بدی داشته . احتمالا یه مشکلی داره که چپ . راست به همه داره گیر میده.ولی موافقم باید توی رابطه ها جنبه رو در نظر گرفت.اشتباه از خودم بوده
 

anna.esfa

عضو جدید
سلام
قبلا خصوصی جواب تون را دادم و سایتی هم معرفی کردم.
اما باز یه توصیه به همه ی خانم های این تاپیک و تالار دارم !!!!!!

خواهر من دوستی برای چی ؟؟؟؟؟؟ :eek: :surprised:
اشتباه ترین کار متاسفانه همین هست. می دونید طبق آماری که هست بیشترین ضربه را خانم ها در این موارد می خورند !!
موردی که هست متاسفانه در دانشگاه ها هم اتفاق می افتد طرفین زود با هم صمیمی می شوند !! فکر کنم گاهی اوقات رعایت بعضی از حریم و حدود ها بین خانم ها و آقایون خییییییییللللللللللیییییییییی خوب باشه.
مثل موردی که sunshid گفتن! معمولا همینجوری میشه !
پس سعی کنید اون وقار و متانت خاصی که هدیه خداوند به خانم ها بوده را راعایت کنید.
ان شاالله که خداوند در انتخاب هاتون و تصمیم گیری برای آینده کمکتون می کنه .
یعنی شما می فرمایید که با ازدواج سنتی موافقید؟ من نظرقبلیتو خوندم خودم اصلا با اشنایی در اینترنت موافق نیستم چون واقعا بچه گانست ولی خب ایشون این آقارومی شناسن. :w16:
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی شما می فرمایید که با ازدواج سنتی موافقید؟ من نظرقبلیتو خوندم خودم اصلا با اشنایی در اینترنت موافق نیستم چون واقعا بچه گانست ولی خب ایشون این آقارومی شناسن. :w16:

بله اطلاع دارم از جزییات . تا حدی هم بصورت خصوصی راهنمایی شون کردم. من نظرم رو در مورد دوستی گفتم که اشتباه هست.البته من پیام اولم تنها منظورم شخص ایشون نبود. اگر اکثر پست ها رو بخونید یه مشکل همینجوری دارند که متاسفانه هیچ کسی متخصص نیست بیاد و اعضا رو راهنمایی کند.
هیچ ایرادی نداره در ابتدا اطلاعات اولیه و سلایق شون رو به اون بنده ی خدا بگن اما در اولین فرصت به خانواده ها هم اطلاع بدهند که بله همچنین موردی هست و از طریق والدین بقیه ی آشنایی ها اتفاق بیفتد، بلاخره والدین ما تجربه دارند و اونا می تونن راهنمای خوبی باشند، با نظارت والدین می تونن کامل با سلایق هم آشنا بشوند بعد وارد مراسم های رسمی بشوند ... این خیلی منطقی تر هست تا این که دختر و پسر چند ماه به عنوان دوستی با هم ارتباط داشته باشند(که مثلا همدیگر رو بشناسند) آخرش هم معلوم نیست چی می شه؟؟؟؟؟؟؟ :eek:
 

taranome ehsas

عضو جدید
سلام بچه ها
یه جریانی هست که خیلی جالبه واسه گفتن و افسوس میخورم برا هم جنسای خودم.
تو امتحانات دانشگاه قبل امتحان عین همیشه با چند تا از بچه ها دورهم بودیم که دوسته دوستم که ترم آخری بود اومد تو جمعمون وداشت گریه میکرد مثله اینکه ترم اول دانشگاه با یه پسر همکلاسیش دوست میشه وتا اون ترم باهم بودن اما اون موقع که واسه امتحان میاد میبینه که پسر بایه ترم2 دوس شده وخواستگاری هم رفته از پسره میپرسه چرا این مدت من بازیچت بودم اونم خیلی راحت میگه من با کسی که 1 روز دوست بودم فکر ازدواج نیستم..کلی برا سادگی دوستم وکل دخترا افسوسم گرفت....:cry:
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها
یه جریانی هست که خیلی جالبه واسه گفتن و افسوس میخورم برا هم جنسای خودم.
تو امتحانات دانشگاه قبل امتحان عین همیشه با چند تا از بچه ها دورهم بودیم که دوسته دوستم که ترم آخری بود اومد تو جمعمون وداشت گریه میکرد مثله اینکه ترم اول دانشگاه با یه پسر همکلاسیش دوست میشه وتا اون ترم باهم بودن اما اون موقع که واسه امتحان میاد میبینه که پسر بایه ترم2 دوس شده وخواستگاری هم رفته از پسره میپرسه چرا این مدت من بازیچت بودم اونم خیلی راحت میگه من با کسی که 1 روز دوست بودم فکر ازدواج نیستم..کلی برا سادگی دوستم وکل دخترا افسوسم گرفت....:cry:

بله حرفتون واقعا درسته.
می تونیم بچه ها اگر موافق باشن توی این تاپیک یه بحثی رو شروع کنیم در این رابطه ... آیا واقعا دوستی یه دختر با پسر درسته؟ اگر کسی خاطره و یااتفاقی رو می داند بگید با هم بحث کنیم که ان شاالله در آخر بتونیم یه نتیجه گیری کلی کنیم. برای بار هزارم می گم اگر مدیریت تالار مشاوره با یه مشاور هماهنگ می کردن که می آمدن و پاسخگوی دوستان بودن خیلیییییییییی بهتر هست. اما هنوز پاسخی از مدیریت ندیده ام !!
در ابتدا هم بگم معمولا این جور بحث ها بیشتر توی ترم های اول اتفاق می افتد، چون بچه ها از محیط و فضای بسته ی مدرسه وارد محیط و جامعه ی بازتری به نام دانشگاه می شوند که این فراز و نشیب ها در ابتدا اتفاق می افتد اما بنظرم باید بچه ها رو روشن کرد نسبت به این مسایل و اتفاقات.
متاسفانه و هزار بار متاسفانه اینجور مسایل توی دانشگاه بسیییییییییییار هست !
البته پیشاپیش بگم در پایان مباحث نتیجه گیری نکنیم ، فقط خاطره و یا شنیده ها تون رو بگید. نتیجه گیری رو بگذاریم به عهده ی مخاطب!
همچنین تاپیکی وجود داره؟ می خواین تاپیک با این موضوع باز کنیم؟؟؟؟؟؟؟
 

taranome ehsas

عضو جدید
بله حرفتون واقعا درسته.
می تونیم بچه ها اگر موافق باشن توی این تاپیک یه بحثی رو شروع کنیم در این رابطه ... آیا واقعا دوستی یه دختر با پسر درسته؟ اگر کسی خاطره و یااتفاقی رو می داند بگید با هم بحث کنیم که ان شاالله در آخر بتونیم یه نتیجه گیری کلی کنیم. برای بار هزارم می گم اگر مدیریت تالار مشاوره با یه مشاور هماهنگ می کردن که می آمدن و پاسخگوی دوستان بودن خیلیییییییییی بهتر هست. اما هنوز پاسخی از مدیریت ندیده ام !!
در ابتدا هم بگم معمولا این جور بحث ها بیشتر توی ترم های اول اتفاق می افتد، چون بچه ها از محیط و فضای بسته ی مدرسه وارد محیط و جامعه ی بازتری به نام دانشگاه می شوند که این فراز و نشیب ها در ابتدا اتفاق می افتد اما بنظرم باید بچه ها رو روشن کرد نسبت به این مسایل و اتفاقات.
متاسفانه و هزار بار متاسفانه اینجور مسایل توی دانشگاه بسیییییییییییار هست !
البته پیشاپیش بگم در پایان مباحث نتیجه گیری نکنیم ، فقط خاطره و یا شنیده ها تون رو بگید. نتیجه گیری رو بگذاریم به عهده ی مخاطب!
همچنین تاپیکی وجود داره؟ می خواین تاپیک با این موضوع باز کنیم؟؟؟؟؟؟؟
یه تاپیک هست که واسه سوتیهای دانشگاهی زدن.یکی هم تازه کاره که شلوغم نیس خاطره گویی کلیه....
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
سلام به همگی :gol:

مشکل من اینه که یکم پریشون و سردرگم شدم، یعنی اصلا نمی دونم چه تصمیمی واسه زندگیم بگیرم که بهترین باشه.
و بدتر از اون اینه که کسی که بتونم باهاش در میون بزارم ندارم!
البته هستن کسانی که باهاشون حرف بزنم، ولی درکم نمی کنن و از دریچه خواست خودشون بهم مشاوره می دن،
خودشون پول دوس دارن میگن به کارت ادامه بده،یا خودشون ازدواج رو بهتر می دونن و میگن چرا ازدواج نمی کنی، یا تحصیل رو دوس دارن و برا اون تشویقم می کنن...

موقعیت فعلی من اینه که تو یه رشته خوب تحصیل کردم و الانم چند وقتیه شاغلم، خانواده خوبی هم دارم.

چیزی که خودم برای آینده دوست دارم و موفقیت می دونمش اینه که :
بشینم درست درسم رو بخونم و آزمون ارشد رو خوب امتحان بدم، بعدش با یک موقعیت خوب ازدواج کنم، نتایج ارشد بیاد و من رتبه دلخواهم رو بیارم ، انتخاب رشته جایی که قراره زندگی کنم رو انتخاب کنم و ارشد همونجا قبول بشم، برم هم زندگی کنم و هم کار و هم ارشد بخونم.

اینها برام دور از انتظار نیست، ولی انگار دوس دارم کسی حمایتم کنه، به یه پشتیبان نیاز دارم، به یه پشتیبان قوی که مطمئنم کنه همیشه کنارمه، که حتی اگر من به اینهایی که می خوام نرسیدم اشکال نداره...تا حالا این حمایت رو از خانوادم می گرفتم، ولی چند وقتیه حسش نمی کنم...

کسی دیگه هست که تقریبا همین نقش رو سعی می کنه داشته باشه، تا حدی هم درکم می کنه، ولی...

یک دوست خیلی خوب توی نت داشتم که حرف زدن باهاش سبکم می کرد و فکر می کردم درکم می کنه، اونم برا خودش یه مشکل پیش اومد و دیگه اونقدرا نیست...

با این تیکه از حرفاتون کاملا مواقم.....

ببینید دوست من شما در سنی هستید که خوب و بدو خودتون تشخیص میدید...همون کاری رو انجام بدید که مطمئن هستید به صلاحتونه....ببنید حرف دل خودتون چیه....
 

سایه خانم

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام . من 21 سالمه. میخواستم بدونم واقعا لازمه که ادم انقد مثبت باشه؟ سفت باشه؟

راسش از اینهمه سفتی دیگه حالم بهم میخوره...
من اونقد سفتم اجازه نمیدم کسی وارد قلبم بشه. اما حالا حس میکنم واقعا اووونقد لازم نبوود.
اصلا به نظر شما دختر خوب چه ویژگی هایی داره؟
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام . من 21 سالمه. میخواستم بدونم واقعا لازمه که ادم انقد مثبت باشه؟ سفت باشه؟

راسش از اینهمه سفتی دیگه حالم بهم میخوره...
من اونقد سفتم اجازه نمیدم کسی وارد قلبم بشه. اما حالا حس میکنم واقعا اووونقد لازم نبوود.
اصلا به نظر شما دختر خوب چه ویژگی هایی داره؟

خود خدا توی قرآن در آیه 30 سوره نور به آقایون میگه :

"قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم انّ اللَّهخبیر بما یصنعون؛ ای پیامبر! به مردان مؤمن بگو: دیدگان خود را فروخوابانند و عفت پیشه ساخته و دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اینکار برای پاکی و پاکیزگی شان بهتر است و خداوند به آن چه میکنند آگاه است".

و توی آیه ی بعدش ( آیه 31 سوره نور) به خانم ها میگه :

قل للمؤمنات یغضضنَ من أبصارهن...؛ ای پیامبر! به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیداست و روسریهای خویش را به گریبان اندازند تا سر و گردن و سینه وگوش‏ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آن چه از زینت پنهان میکنند معلوم شود...".

پس در آخر نتیجه می گیریم که این سفتی و محکمی خوبه . :smile:

یه نکته جالب بنظر من این هست که خدا اول به آقایون میگه حجاب تون رو رعایت کنید و در آیه بعد به خانم ها میگه .... نکته ی خیلی ظریفی داره. :redface:
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اونقد سفتم اجازه نمیدم کسی وارد قلبم بشه. اما حالا حس میکنم واقعا اووونقد لازم نبوود.
اصلا به نظر شما دختر خوب چه ویژگی هایی داره؟

البته یه مورد دیگه هم بگم ! منظورتون از سفتی و محکمی چی هست؟؟
چهره ی جدی و محکمی دارید؟
باید بعضی از حریم ها و حدود ها با آقایون نگه داشته بشه ... یعنی هیچ وقت نمی شه همون رابطه صمیمی و نزدیکی که دو نفر خانم با هم دارند ، یه خانم و آقا در قالب دوستی باهم داشته باشند... پس این برخورد محکم خوبه اما نه دیگه تا حدی که آقایون از اخم و چهره ی جدی شما بترسند !:surprised: :biggrin:

تعادل در همه امور واجبه ، تعادل در رفتار اجتماعی ... شما سعی کنید رفتاری معقول و مناسب داشته باشید و هیچ وقت در رفتارهای اجتماعی تان افراط و تفریط نداشته باشید
حضرت علی (ع) میگن :

" ندیدم هیچ افراط گری که به تفریط کشیده نشود "


جمله ی با مفهومی هست.... چند ثانیه روی معنیش فکر کنید .
 

سایه خانم

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته یه مورد دیگه هم بگم ! منظورتون از سفتی و محکمی چی هست؟؟
چهره ی جدی و محکمی دارید؟
باید بعضی از حریم ها و حدود ها با آقایون نگه داشته بشه ... یعنی هیچ وقت نمی شه همون رابطه صمیمی و نزدیکی که دو نفر خانم با هم دارند ، یه خانم و آقا در قالب دوستی باهم داشته باشند... پس این برخورد محکم خوبه اما نه دیگه تا حدی که آقایون از اخم و چهره ی جدی شما بترسند !:surprised: :biggrin:

تعادل در همه امور واجبه ، تعادل در رفتار اجتماعی ... شما سعی کنید رفتاری معقول و مناسب داشته باشید و هیچ وقت در رفتارهای اجتماعی تان افراط و تفریط نداشته باشید
حضرت علی (ع) میگن :

" ندیدم هیچ افراط گری که به تفریط کشیده نشود "


جمله ی با مفهومی هست.... چند ثانیه روی معنیش فکر کنید .
نه من اخمو نیستم. گفتم رو نمیدم به کسی. البته بعشی جاها لازمه.
اما حرفاتون خیلی خوب بود ممنون. من همشه دوس دارم با مدرک به سوالام پاسخ داده بشه که شما اینکارو کردین. مرسی
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
سلام . من 21 سالمه. میخواستم بدونم واقعا لازمه که ادم انقد مثبت باشه؟ سفت باشه؟

راسش از اینهمه سفتی دیگه حالم بهم میخوره...
من اونقد سفتم اجازه نمیدم کسی وارد قلبم بشه. اما حالا حس میکنم واقعا اووونقد لازم نبوود.
اصلا به نظر شما دختر خوب چه ویژگی هایی داره؟
منظورتون از مثبت بودن اینه که ادم کسی رو تو قلبش راه نده!!!!!!!!!!
خوبی از نظر هر کی متفاوته و هر کی واسه خودش یه تعریفی داره.....
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان کسی مشاور خانواده خوب سراغ داره تو تهران ؟
 

negin91

عضو جدید
سلام به نظرتون خوبه مشاوره قبل ازدواج رفت؟
چرا کسی نمیره؟
میدونم خوبه بری مشاوره
ولی فقط اون مشاوره اجباری رو همه میرن
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازم خواب موندم!

امروزه جزوه‌های دانشگاهی ابزاری شده برای جوانانی که قصد ازدواج دارند!

 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
بازم خواب موندم!

امروزه جزوه‌های دانشگاهی ابزاری شده برای جوانانی که قصد ازدواج دارند!



جزوه که خیلی قدیمی و خظ شده.....
الان روش های نوین باید استفاده کرد.....دیگه جزوه جواب نمیده....و ترم یکی و دویی ها شاید از این روش اونم از روی نداشتن اطلاعت این اشتباهو بکنند....
 

anna.esfa

عضو جدید
جزوه که خیلی قدیمی و خظ شده.....
الان روش های نوین باید استفاده کرد.....دیگه جزوه جواب نمیده....و ترم یکی و دویی ها شاید از این روش اونم از روی نداشتن اطلاعت این اشتباهو بکنند....
خب؟! واردیا! یه کم توزیح بده ماهم متوجه شیم.:w12:
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
یکی از دوستام یک ساله که عقده اما الان تصمیم داره جدا بشه وخواسته من واسشون مشاوره بگیرم
نامزد ایشون بیشتر مواقع در حال داد زدنه و بعد به کلی فراموش میکنه که رفتار نامناسب داشته تقریبا تو این یک سال بیشتر روزای هفته این دوست ما در حال گریه کردنه ،
بیشتر وقتا واسش حق تعیین میکنه مثلا حق نداری بری خونه خواهرت،حق نداری نذرتو اداکنی ویا باید تعیین میکنه باید بیای خونه ما باید بریم خرید باید این خونه که من میخوام انتخاب شه در غیر اینصورت داد میزنه یه حالت ریاست طلبی داره
مثلا دیروز بدون مشورت با خانواده دوستم ودوستم تصمیم گرفته بره ماه عسل و بلیط گرفته و امروز به خانواده دوستم گفته این اوضاع را بدتر کرده

مشورت میکنه اما تصمیمی که با هم میگیرن واسش مهم نیس کار خودشا میکنه

الان که تصمیم به طلاق گرفته بازم مردده که نکنه داره اشتباه میکنه و اگه بخواد طلاق بگیره چون ظاهرا این آقا مشکلی نداره چطور میتونه درپیشبرد پروندش اقدام کنه

ممنون میشم کمک کنین زودتر
 

Similar threads

بالا