تا کی کشم عتیبت زان چشم دلفریبت روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده
sshhiimmaa عضو جدید Sep 10, 2007 #1,052 همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي چه زيان تو را كه من هم برسم به ارزويي
hamid_61 عضو جدید Sep 10, 2007 #1,053 يك شب به رغم صبح به زندان من بتاب تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت
sshhiimmaa عضو جدید Sep 10, 2007 #1,055 امروز كه در دست توام مرحمتي كن فردا كه شوم خاك چه سود اشك ندامت...!
pashe_naz2001 عضو جدید Sep 10, 2007 #1,056 تو از سلاله سروی بلند و بالا باش شکستنی مشو ایستاده باش پایا باش
ب بشارت عضو جدید Sep 10, 2007 #1,057 شهری است پرحریفان و ز هر طرف نگاری یاران صلای عشق است گر میکنید کاری
pashe_naz2001 عضو جدید Sep 11, 2007 #1,058 یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت یا او به شاه راه طریقت گذر نکرد
ب بشارت عضو جدید Sep 11, 2007 #1,059 دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
sshhiimmaa عضو جدید Sep 11, 2007 #1,060 ما عاشق و رند و مشت و عالم سوزيم با ما منشين وگرنه بد نام شوي.....
melika62 عضو جدید Sep 12, 2007 #1,061 دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت عمريست که عمرم همه در کار دعا رفت
melika62 عضو جدید Sep 12, 2007 #1,062 تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق هر دم آيد غمي از نو به مبارک بادم
melika62 عضو جدید Sep 12, 2007 #1,063 مدعي خواست که آيد به تماشاگه راز دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
pashe_naz2001 عضو جدید Sep 12, 2007 #1,064 دوش با من گفت کاردانی تیز هوش واز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
melika62 عضو جدید Sep 12, 2007 #1,065 شيدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوه گري کرد و رو ببست
pashe_naz2001 عضو جدید Sep 12, 2007 #1,066 تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز واگر نه عاشق و معشوق راز دارانند
hamid_61 عضو جدید Sep 13, 2007 #1,069 تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام
pashe_naz2001 عضو جدید Sep 13, 2007 #1,070 من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم
ب بشارت عضو جدید Sep 13, 2007 #1,071 من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
abji-Matrix عضو جدید Sep 14, 2007 #1,072 واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب کاندر خرابه دل من آید آفتاب از پای درفتادهام از شرم این کرم کان شه دعام گفت همو کرد مستجاب
واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب کاندر خرابه دل من آید آفتاب از پای درفتادهام از شرم این کرم کان شه دعام گفت همو کرد مستجاب
hamid_61 عضو جدید Sep 15, 2007 #1,073 بازم به سر زد امشب اي گل هواي رويت پايي نمي دهد تا پر وا كنم به سويت اي گل در آرزويت جان و جوانيم رفت ترسم بميرم و باز باشم در آرزويت
بازم به سر زد امشب اي گل هواي رويت پايي نمي دهد تا پر وا كنم به سويت اي گل در آرزويت جان و جوانيم رفت ترسم بميرم و باز باشم در آرزويت
abji-Matrix عضو جدید Sep 15, 2007 #1,074 تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست نیک عهدی برنیامد، آشنائی برنخاست
pashe_naz2001 عضو جدید Sep 15, 2007 #1,075 تو نیز باده به چنگ آرو راه صحرا گیر که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
hamid_61 عضو جدید Sep 16, 2007 #1,076 دل چون شكسته سازم ز گذشتهاي شيرين چه ترانه هاي محزون كه به يادگار دارد آخرین ویرایش: Sep 16, 2007
liliss85 عضو جدید Sep 16, 2007 #1,077 ...... ...... دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
Eghlima عضو جدید Sep 16, 2007 #1,078 او را با چشم پاك توان ديد چون هلال هر ديده جاي جلوه آن ماهپاره نيست !
ب بشارت عضو جدید Sep 16, 2007 #1,079 تیغ بر آر از نیام زهر بیفکن به کام کز قبل ما قبول و ز طرف ما رضاست
pashe_naz2001 عضو جدید Sep 16, 2007 #1,080 تا بود نسخه عطری سودا زده را از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم