جمله های زیبا

وضعیت
موضوع بسته شده است.

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیینه پرسید که چرا دیر کرده است
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است
خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است
تنها دقایقی چند تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آیینه و گفت :
احساس پاک تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی
گفت خوابی سال ها دیر کرده است
در آیینه به خود نگاه می کنم… آه!
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست گفت آیینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
موفقیت چیزی نیست که دیگران از تو انتظار دارند،
موفقیت چیزی است که تو به ان می اندیشی
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
شنیدم که شمشیر یکی را دوتا می کند بنازم به شمشیرعشق که دوتا رایکی می کند .
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
درسي كه تنها حفظش كني درس نيست، درس آنستكه تو را «حفظ»كند.
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارزو دارم عاشق شوم اما نه عشقی که در ان همه چیزش با اگر و مگر باشد ان عشقی حقیقی که وقتی کسی را میخواهم نه موقعیت و نه دارائیش برایم مهم باشد بلکه خودش برایم مهم باشد ارزو دارم وقتی میشوم ما با کسی باشم که او نیز بفهمد ما چه معنی میدهد گاهی این ما باید تبدیل به من شود و دوباره به ما تبدیل شود ارزو دارم تو نیز عاشق شوی ان هم عشقی که معشوقه ات مال خودت باشد ان هم تا ابدیت
(A.M )
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پرواز واژه ایست که تمام مدت مرا وسوسه میکند تا بروم و مثل تمام مرغان مهاجر از این سرزمین که خالی از عشق شده پرواز کنم ان هم به سرزمینی که وقتی دخترکی گل به دست به سمت عابری برای فروش میرود ان عابر تمام گلهایش را با مهربانی بخرد، وقتی کسی فهمید ان که دوستش دارد کس دیگر را دوست دارد از سر راه او برود، همه میتواند نیمه های گمشده خود را بیابند بدون انکه روزی طعم تلخ شکست را تجربه کنند، جوانان و پیران در کنار هم با صفا زندگی کنند، کسی،کسی را محک.م به دروغ و نیرنگ نکند، دختران با ارامش و امنیت جانی و احساسی زندگی میکنند
(A.M )
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

Amir M@hdi.A

کاربر فعال تالار مهندسی شهرسازی
کاربر ممتاز
وقتی آدم همه چیزش رو توی زندگی از دست میده

توی بهترین شرایط قرار داره ، چون از اون به بعد فقط میتونه پیشرفت کنه . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی چه اصرار بیهوده ایست اثبات دوست داشتنمان
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چراکه بیشتر دوستمان دارند وقتی دوستشان نداریم![/FONT]
 

H S M 313

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهایی یعنی تو اتوبوس دانشگاه همه 2 نفری هستن ولی تو هستی و هندزفریت ! :cry:
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خودت خواستی که من مجبور باشم
برم جایی که از تو دور باشم
تو پای من و از قلبت بریدی
خودت خواستی که من این جور باشم

خودت خواستی که احساسم بشه سرد
خودت خواستی نمیشه دیگه هم کاری کرد
می دیدم دارم از چشمات می افتم
مدارا کردم چیزی نگفتم

برام بودن تو بازی نبودو
به این بازی دلم رازی نبودو
از اول اخرش رو می دونستم
تو تونستی ولی من نتونستم

برات بودن من کافی نبودو
حقیقت اینکه می بافی نبودو
دارم دق می کنم از درد دوری
می خوام مثل توباشم اما چه جوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کوله بارم بر دوش ، سفری باید رفت
سفری بی همراه
گم شدن تا ته تنهائی محض ،
یار تنهائی با من گفت :
هرکجا لرزیدی ،
از سفر ترسیدی ،
تو بگو ، از ته دل
من خدا را دارم .........
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برای رسیدن به سرزمین عشق، [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] “پلی” لازم بود و “عبوری”..... [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] “پل شدن” سهم من بود و [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] “عبور” سهم او [/FONT]
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلگیر نشو از حرف آدم ها...

نیش زدن طبیعتشونه

این مردم سالهاست که به هوای بارانی می گویند:
" هوای خراب
 

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی وقتا سکوت خودش دنیایی از حرفه.
حرفامو به وقتش پیش خدا می برم تا تو محکمه عدلش جوابمو بگیرم
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقد زود دیر شد!
زماني مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اشتكه سنگي را برداشت وبر روي بدنه اتومبيل خطوطي را انداخت مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون انكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده
در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان انگشت های دست پسر قطع شد
وقتي كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد"
آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد
حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بودنگاه مي كرد. او نوشته بود
"دوستت دارم پدر"
روز بعد آن مرد خودكشي كرد...

 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ
برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..

 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،


نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است
هوایِ بی توئی!
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشــــ ـــ ـه از آمدن ِ نــ بر سر کلماتــــــ ـــ ـ مـی ترسیــدَم !

نـ داشتن ِ تو ...نـ بودن ِ تو ...

نـ ماندن ِ تو ...


.

.

.

کــاش اینبــار حداقل دل ِ واژه برایــــ ـــ ـم می سوختـــــ ـــ ـ

و خبــری مـی داد از
نـ رفتن ِ تـــو ..
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق تو
شوخی زیبـــایی بود که خدا با قلب من کرد
زیبا بود
اما شوخی بود...
...حالا...
تو بی تقصیری!
خدای تو هم بی تقصیر است
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم...!
تمام این تنهایی
تاوان "جدی گرفتن آن شوخی" است!
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]به یاد آشنایان آشنا باش
به پیوندی که بستیم با وفا باش
همیشه یاد تو در خاطرم هست
تو هم هر جا ک هستی یاد ما باش

[/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا