حسینیه باشگاه مهندسان ایران

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاندان حضرت عباس (ع):
در سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) پايه عرصه گيتي نهاد. مادر گراميش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربيعه بن عامر كلبي و كنيه اش (ام البنين) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، كه اميرالمومنين از برادرش عقيل، كه به اصل و نسب قبايل آگاه بود، درخواست كرد زني را از دودماني شجاع براي او خواستگاري كند و عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را براي آن حضرت خواستگاري كرد و ازدواج صورت گرفت.
اميرالمومنين (ع) از اين بانوي گرامي، صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران ديگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خويش، حسين (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار كردند.
ارادت قلبي ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص) آنقدر بود كه امام حسين (ع) را از فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت؛ بطوري كه وقتي به اين بانوي گرامي خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسين (ع) باخبر سازيد و چون خبر شهادت امام حسين (ع) به او داده شد، فرمود رگهاي قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زير اين آسمان كبود است، فداي امام حسين (ع).

دوران كودكي حضرت ابوالفضل العباس (ع):
در روزهاى كودكى عباس، پدر گرانقدرش چون آيينه معرفت، ايمان، دانايى و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثير مى‏نهاد. او از دانش و بينش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تكامل و پويايى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در كودكى علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر، كه از مادرش آب و غذا مى‏گيرد، از من معارف فرا گرفت. در آغازين روزهايى كه الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو يك. عباس گفت: يك حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت: شرم مى‏كنم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ‏ام، دو بگويم.
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاك و مبارك براى ايام نوجوانى و جوانى عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه كه على(ع) با نگاه بصيرت‏ آميز خود آينده عباس را نظاره مى‏كرد، با لبختدى رضايت ‏آميز، سرشك غم از ديدگان جارى مى‏كرد و چون همسر مهربانش از علت گريه مى‏پرسيد، مى‏فرمود: دستان عباس در راه يارى حسين(ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنين خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز كند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مى‏داشت تا پاره پيكرش را ببوسد ، ببويد و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اينرو لحظه‏اى عباس را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاكدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و وطن در كنار او حضور داشت.
در ايام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه كه در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفين پيش آمد، با آن كه حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاويد آفريد.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقام علمي حضرت عباس (ع):حضرت عباس (ع) در خانه اي زاده شد كه جايگاه دانش و حكمت بود. آن جناب از محضر اميرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) كسب فيض كردند و از مقام والاي علمي برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است كه فرموده اند: زق العلم زقا، يعني همان طور كه پرنده به جوجه خود مستقيماً غذا مي دهد، اهل بيت (ع) نيز مستقيماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.
علامه محقق، شيخ عبدالله ممقاني، در كتاب نفيس تنقيح المقال، در مورد مقام علمي و معنوي ايشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقيه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصيتي عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود.
مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):
اگر بخواهيم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از ديدگاه امامان معصوم (ع) دريابيم، كافي است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه كنيم.
در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.
در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد.
روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس (ع) از ا سب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:‌(الان انكسر ظهري و قلت حياتي) يعني (اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد). اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتيباني از امام حسين (ع) است.
امام زمان (ع)، در قسمتي از زيارتنامه اي كه براي شهداي كربلا ايراد كردند، حضرت عباس (ع) را چنين مورد خطاب قرار مي دهند: السلام علي ابي الفضل العباس بن اميرالمومنين المواسي اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادي له،‌الوافي الساعي اليه بمائه، المقطوعه يداه لعن الله قاتله يزيد بن الرقاد الجهني و حكيم بن طفيل الطائي.
امام زين العابدين (ع) به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب (ع) نظر افكند و اشكش جاري شد. سپس فرمود:‌هيچ روزي بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زيرا در آن روز عموي پيامبر، شير خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب كشته شد و بعد از آن روز بر پيامبر هيچ روزي سخت از روز جنگ موته نبود، زيرا در آن روز پسر عموي پيامبر جعفر بن ابي طالب كشته شد سپس امام زين العابدين (ع) فرمود: هيچ روزي همچون روز مصيبت حضرت امام حسين (ع) نيست كه سي هزار تن در مقابل امام حسين (ع) ايستادند و مي پنداشتند، كه از امت اسلام هستند و هر يك از آنها مي خواستند از طريق ريختن خون امام حسين (ع) به نزد پروردگار مي انداخت و ايشان را موعظه مي فرمود و كار را تا آنجا كشاندند كه آن حضرت را از روي ظلم وجور و دشمني به شهادت رساندند. آنگاه امام زين العابدين (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خود را فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ايثار و جانبازي، راز و رمز تعالي حضرت عباس (ع):
با توجه به رواياتي كه در شان حضرت عباس (ع) از ائمه عليهم السلام رسيده و در آن به ايثار و فداكاري در راه امام خويش تصريح شده است، به روشني، فضيلت و مقام آن بزرگوار آشكار مي شود. حضرت عباس (ع) فرزند كسي است كه آيه ( و من الناس يشري نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودماني است كه اسوه ايثار و از خودگذشتگي بودند و سوره هل اتي، در شان ايثار ايشان نازل شده است.
فداكاري، ايثار و جانبازي در اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ به طوري كه اميرمومنان در جايي ايثار را برترين فضيلت اخلاقي مي داند.
در جايي ديگر، علي (ع) ايثار را بالاترين عبادت معرفي مي نمايد و در روايتي ديگر غايت و هدف تمام مكارم اخلاقي را ايثار و از خودگذشتگي مي داند.
علي (ع) در قسمتي از نامه خود به حارث همداني مي فرمايد: بدان كه برترين مومنان كسي است كه در گذشتن از جان و خانواده و مال خويش از ديگر مومنان برتر باشد.
حال در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه، مگر ساير شهيدان از جان خود نگذشتند، پس چه چيزي حضرت عباس را از ساير شهيدان متمايز مي سازد؟
جواب اين است كه معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهيدان والاتر و اطاعتش از امام خويش، كاملتر بود. براساس ديدگاه اسلام و مكتب اهل بيت (ع) آنچه اعمال نيك را از يكديگر متمايز مي سازد و ارزش اعمال را متفاوت مي كند، همان معرفت و بينش و نيت شخص است و كلام پيامبر اسلام (ص) كه فرمود:
(ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين) شايد ناظر به اين معنا باشد.
در ضمن رواياتي كه در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهاي گوناگون و متفاوت نقل شده، به اين دليل است كه ثواب يا عذاب يك عمل معين، با توجه به معرفت و نيت عامل آن متفاوت مي شود. به عنوان مثال، ثواب زيارت امام رضا (ع) در روايتهاي معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضي روايات تصريح شده كه اين تفاوت ثواب، به دليل تفاوت در معرفت اشخاص است.
آري حضرت عباس (ع) با كمال معرفت در راه دين و امام خويش جانبازي نمود و مراحل كمال و تعالي را طي كرد.

القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)
1. قمر بنى‏هاشم
بهره‏ مندى بسيار عباس از جمال و جلال و سيماى سپيد و زيبا و سيرت سبز و نورانى، زمينه ‏ساز اين لقب است.
2. باب الحوائج
كريمى از دودمان كريمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته‏ هايش را برآورده مى‏سازد.
3. طيار
بيانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. الشهيد
شهادت، كه نشان نمايان ابوالفضل(ع) است و در چهره حيات او درخشندگى بسيار دارد، زمينه ‏ساز اين لقب است
5.سقا
دلاورى عباس در صحنه هاى حيرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب اين لقب شد.
6. عبد صالح
لقبى كه حضرت صادق(ع) در زيارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام عليك ايها العبد الصالح.� سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7. سپه سالار
صاحب لواء يا سپه سالار لقب بزرگترين شخصيت نظامى است و عباس در روز عاشورا اين لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار
يادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) اين لقب را برايش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشك)، عميد (ياور دين خدا)، سفير (نماينده حجت ‏خدا)، صابر (شكيبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات ديگران) و ... از ديگر لقبهاى ابوالفضل است.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
انجيل اهل بيت

صحيفه سجاديه از گنجينه هاي ارزشمند دعاهاي امامان(ع) است كه در بردارنده برخي از دعاهاي حضرت سجاد(ع) است.
صحيفه سجاديه كانوني از معارف بلند الهي در ابواب مختلف است و در يك ارزيابي واقع بينانه مي توان آن را ابزار رساي فرهنگي براي مقابله با هجوم فرهنگي دانست كه خلفاي ناشايست باب آن را گشوده بودند. بي ترديد اگر اين حركت ارزشمند فرهنگي در كنار گستره فرهنگي ديگر امامان نبود، اين مهاجمان فرهنگي اثري از اسلام ناب محمدي(ص) باقي نمي گذارند. اهل دانش اذعان دارند كه كتاب صحيفه سجاديه از نظر جايگاه ارزشي سومين كتابي است كه در صدر اسلام پس از قرآن كريم و نهج البلاغه پديد آمده و مانند نسيم صبا در اطراف و اكناف عالم منتشر شده و از اين رو مردم آن را مورد اهتمام و توجه قرار داده اند. سراسر اين كتاب پر ازحقايقي است كه خداوند سبحان هنگام خلوت آن را بر زبان آن حضرت(ع) روان ساخته است و هر كتاب ديگري كه در اين فن تنظيم يافته از اين كتاب بهره و نصيبي برده است. به طوري كه ديگر دانشمندان كتب ادعيه خود را بر مبناي دعاهاي اين صحيفه به رشته تحرير درآورده اند

دعاهاي صحيفه علاوه بر حسن بلاغت و كمال فصاحت بر عالي ترين مضامين و عبارات و علوم الهي مشتمل است. زيبايي، شكوه وقدرت روحي كه در تعبيرات روح پرور آن به كار رفته و طرق مختلفي كه در اوقات گوناگون در مقام فروتني و توسل در پيشگاه الهي و درود وثنا برخداوند انتخاب شده، خود بالاترين شاهد و دليل است بر اين كه صدور آن از مقام امام معصوم(ع) قطعي است و احدي دست رد و انكار بر آن ننهاده و نام آن شهره آفاق است و فروغش بر اكناف جهان گسترده تا آنجا كه هرگز شك و ترديد در آن راه ندارد وگوهري است از معدن علوم امام سجاد(ع). بنابراين به خاطر جايگاه والايش بزرگان علم و ادب سه نام بر آن گذارده اند كه گوياي جايگاه رفيع اين كتاب عظيم الشأن است: 1- اخت القرآن 2-انجيل اهل بيت(ع) 3- زبور آل محمد(ص)صحيفه سجاديه هر چند سراسر دعا و نيايش است و تمام مطالب آن به عنوان راز و نياز انسان با پروردگار خويش ارائه شده، ولي تأمل و تحقيق در گستره مفاهيم و معارف آن به وضوح نشان مي دهد كه دعاهاي آن فراتر از مناجات هاي فردي و راز و نيازهايي است كه يك انسان در خلوت تنهايي خود و در بحران مشكلات زندگي، با خداي خويش دارد.
مناجات هاي صحيفه در حقيقت نجواي علم و اخلاق و عقيده وسياست است با روح موحدان و مناجاتياني كه در محراب عبادت و ميدان جهاد و صحنه مبارزه با شيطان هاي دروني و بروني حضور دارند
امام سجاد(ع) از محراب نيايش مكتبي سرشار ازآموزش و پرورش پديد آورد و با پست ترين خصلت ها و ارزنده ترين انديشه ها را با لطافت وعطر مناجات درهم آميخته و شيفتگان جمال حق را تا جايگاه شناخت حقايق اوج داده است.
صحيفه مدرسه اي است كه معلم آن امام چهارم(ع) است و اين معلم است كه با اين كتاب جهانيان را در تمام اعصار درس مي دهد و هر كس را در حد توان و قدرتش و به اندازه تكليف و استعدادش به مقامي كه بايد برسد مي رساند. صحيفه درياي پرخروش فيض الهي است كه لؤلؤ و مرجانش از شمار بيرون و اشياي پرقيمتش ازحد شمارش خارج است.
صحيفه آفتاب پر حرارت الهي است كه از مشرق وجود حضرت زين العابدين براي تربيت وجود انسان ها طلوع كرده و تا ابد از فروغ بخشي باز نخواهد ماند


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
s



ولادتـــ ســه نــور ولايتــــ مبــاركــــ

مــاه ميـلاد سـه پــرچـم دار عشـــق


دلبــر و دلــداده و دلــــدار عشـــق

مــاه ميــلاد ســه مــاه عــالــميــن

سيــد سجــاد و عبــاس و حسيــن(ع)

بــا آرزوي بهتــريـن هــا از دستــان آسمــاني و مهــربــانشان ....
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
...

...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز

عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
برگیر و دهل می‌زن کان ماه پدید آمد
عید آمد ای مجنون غلغل شنو از گردونکان معتمد سدره از عرش مجید آمد
عید آمد ره جویان رقصان و غزل گویانکان قیصر مه رویان زان قصر مشید آمد
صد معدن دانایی مجنون شد و سوداییکان خوبی و زیبایی بی‌مثل و ندید آمد
زان قدرت پیوستش داوود نبی مستشتا موم کند دستش گر سنگ و حدید آمد
عید آمد و ما بی‌او عیدیم بیا تا مابر عید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد
زو زهر شکر گردد زو ابر قمر گرددزو تازه و تر گردد هر جا که قدید آمد
برخیز به میدان رو در حلقه رندان رورو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد
غم‌هاش همه شادی بندش همه آزادییک دانه بدو دادی صد باغ مزید آمد
من بنده آن شرقم در نعمت آن غرقمجز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد
بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسنرو صبر کن از گفتن چون صبر کلید آمد









 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز


جوان یعنی
جوان يعني شادي و طراوت
جوان يعني ايثار و شهامت
جوان يعني تحرك ،ساختن
با خداي خود شبانه عشق باختن
جوان يعني علي اكبر
جوان يعني زهراي اطهر
جوان يعني پاكي و شجاعت
جوان يعني همراهي با ولايت
با علي بودن تا مرز شهادت



 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز

ولادت حضرت علی اکبر (عليه السلام)

حضرت علي اکبر(ع) فرزند بزرگ امام
حسين (ع) در مدينه متولد شد. مادر بزرگوار ايشان ليلا دختر ابى مره مي باشد. وي زمانى چند در خانه امام حسين عليه السلام به سر برد و روزگارى در زير سايه حسين (ع) بزیست. ليلا براى امام حسين (ع) پسرى آورد، رشيد، دلير، زيبا، شبيه ترين كس به رسول خدا صلى الله عليه و آله رويش روى رسول ، خويش خوي رسول ، گفت و گويش گفت و گوى رسول خدا صلى الله عليه و آله؛ هر كسى كه آرزوى ديدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر ليلا مى نگريست تا آنجا که پدر بزرگوارش مي فرمايد �هرگاه مشتاق ديدار پيامبر مى شديم به چهره او مى نگريستيم�؛ به همين جهت روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد،امام حسين(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:�اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا
الى رؤية نبيك نظرنا اليه...� حضرت علي اکبر در كربلا حدود 25 سال داشت.برخي راويان سن ايشان را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولين شهيد عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اكبر (ع) و رزم آورى و بصيرت دينى و سياسى او، در سفر كربلا بويژه در روز عاشورا تجلى كرد. سخنان و فداكاريهايش دليل آن است. وقتى امام حسين (ع) از منزلگاه �قصر بنى مقاتل� گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارى�انا لله و انا اليه راجعون� گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد. حضرت على اكبر (ع) وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت
فرمود: در خواب ديدم سوارى مى‏گويد اين كاروان به سوى مرگ مى‏رود. پرسيد:مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود:چرا. پس گفت:�فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقين�پس باكى از مرگ در راه حق نداريم
روز عاشورا نيز پس از شهادت ياران امام، اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند او بود. اگر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود. وقتى به ميدان مى‏رفت،امام حسين(ع) در سخنانى سوزناك به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد. على اكبر چندين بار به ميدان
رفت و رزمهاى شجاعانه‏اى با انبوه سپاه دشمن نمودپيكار سخت، او را تشنه‏ تر ساخت؛ به خيمه آمد. بى آنكه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد. قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود.پيكر حضرت على اكبر (ع) با شمشيرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالين او رسيد كه جان باخته بود. امام حسين (ع) صورت بر چهره خونين حضرت على اكبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد
�قتل
الله قوما قتلوك...�و تكرار مى‏كرد كه:�على الدنيا بعدك العفا�.و جوانان هاشمى را طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند. حضرت على اكبر ، نزديكترين شهيدى است كه با امام حسين�ع�دفن شده است.مدفن او پايين پاى ابا عبد الله الحسين�ع� قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام،شش گوشه دارد




 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
حماسه از چشم های تو آغاز می شود در روزی داغ و خون آلود.
رشادت یعنی «تو»؛ وقتی که در رکاب پدر، تار و پود حادثه را شمشیر زدی.
امروز می آیی؛ عَلَم عشق بر دوشت، با نشانه ای از آن سوی آسمان، و زمین با خنده های نخستینت، شکفتن آغاز می کند.
در وجودت تکه ای از بهشت جا مانده است؛ آن گونه که از چشمانت عطر یاسی عجیب می تراود.
روشنای چهره ات با اُفق های دور و درخشان نسبت دارد. ریشه ات از مقدم ترین رودخانه آب می خورد.
نخل ها، پیش قامتت کوچک می نمایند، ای بزرگِ دوست داشتنی!
نامت از دهان زمین نمی افتد.
آزادگی، دوست دیرینه تو، خورشید، همبازی کودکی ات و عشق، همسفره همیشگی توست.
قبایل عرب از گندمزار شجاعت تو نان می خورند.
پرندگان، چشم بر قانون رهایی ات دوخته اند.
می آیی و پنجه در پنجه کوه می افکنی و فرو می ریزی اش.
می آیی و از جای گام های سپیدت، درختانی از آینه قد می کشند.
بر اسب که می نشینی، بارانی از ستاره باریدن می گیرد.
مهتاب، امواج نگاه توست که بر دامن آسمان می ریزد.
تو علی اکبری؛ علوی سیرت و محمّدی صورت.
آئینت جوانمردیست. صدایت، لرزه بر اندام آنان می اندازد که نفس های شیعه را بریده بریده می خواهند.
در آغوش باران زاده شده ای و از سینه بهار، شیر نوشیده ای.
از عشیره گل سرخی و از تبار آفتاب.
کوهستان ها، هوای پاک نفس هایت را به عاریت گرفته اند.
شاعرانه ترین واژه ها، شعر بلند حماسه ات را سرودن نمی توانند. محرم در محرم تصویر تابناک توست که بر صفحه خونرنگ عاشورا می درخشد.
لب های ترک خورده ات، سال هاست فرات را سر در گریبان نگه داشته است.
صفحات آن ظهر سرخ را که ورق می زنم، ردّ نگاه های پر هیبت توست که بر جا میخکوبم می کند. تو اردیبهشت فصل های جهانی.
خاکستری ترین روزها را خورشید کلامت به تپش وا می دارد.
امروز می آیی و ما فانوس های عاشقی در دست، میلاد خجسته ات را نور می پاشیم.
می آیی و چکاوکان روشنی، روز آمدنت را به ترانه می نشینند و رودهای زمین، بهار آمدنت را آواز می خوانند.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنوز می آید نوای کربلایی ات از عمق میدان، ای آفتاب غروب کرده در ظهر عاشورا! هنوز می آید غریو فریادت از بلندای آسمان؛ فریادی که دژخیمان کوفی را به مبارزه می خواست و نهیبش، رشته جانشان را از هم می گسیخت.
هنوز می آید عطر حضورت، از حوالی خیمه هایی که آکنده از نگاه سکینه علیهاالسلام بود.
امروز، روز ولادت توست، مولای جوانمرد!
روزی که خداوند خواست تا چهره ات آیینه جمال نبوی صلی الله علیه و آله بشود.
روزی که خداوند خواست تا از تبسم نگاهت، آفتاب بر شوق آید.
روزی که خداوند خواست تا نبیره علی علیه السلام ، سیرتی همچون او داشته باشد.
روزی که خداوند خواست مشام مدینه از عطر حضورت آکنده گردد.
امروز، روز توست؛ روز تولّدی شیرین که طعم نبوت و ولایت را توأمان دارد. غوغایی در دل آل الله است. عطر صلوات، شش جهت آسمان و زمین را فرا گرفته است.
امروز، سروش آسمان، تهنیت گوی مولودی است که روزی همت بلندش، او را از ناسوت خاک به لاهوتستان افلاک خواهد برد. او نام بشکوهش را بر تارک عرش جای خواهد زد.
... و روزی ورق برمی گردد و کربلا رقم می خورد.
تصویر در تصویر، کوفیان و غلتیدنشان در خاک مذلّت!
شمشیر به شمشیر، دست یداللهیِ تو بود و یادآوری حماسه ذوالفقار!
جلوه زار هستی در شگفت نقشی بود که تو ایفا می کردی؛ نقشی بدیع که ایمان و حماسه را به هم پیوند می داد؛ همانگونه که قامت دل آرایت، زیبایی نبوت و ولایت را به تماشا گذاشته بود.
علی جان، جوانمرد مولای جوان! میدان کربلا چه بی فروغ می شد، اگر به میدان نمی آمدی! هنوز هم وقتی خورشید به آسمان کربلا می رسد، درنگ می کند و به یاد فروغ چهره ات، اشک حسرت می ریزد.
چهره ای که عاشقانه، سرخی خون، در شفق نگاهش نشست و افلاک را سوگوار تبسّم های دلنشین اش کرد.
امروز، روز ولادت توست.
تویی که عشق از یادآوری نامت به خود می بالد و آسمان، شکوه تو را هماره با عطر صلوات، می ستاید.
مبارک باد بر عاشقان کوی حضرت دوست «جل جلاله» حضور عاشقی که زندگی را شرمنده ایثار خود کرد و بی مهابا: «نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد».

 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
مبارک باد بر عاشقان کوی حضرت دوست «جل جلاله» حضور عاشقی که زندگی را شرمنده ایثار خود کرد.

aliakbar11_20110705_1441423829.jpg
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابوسعيد خدرى مى گويد پيامبر صلی الله علیه و آله فرمودند :

تملاء الارض ظلماً و جوراً فيقوم رجل من عترتى فيملاءها قسطاً و عدلاً يملك سبعاً او تسعاً .

زمين پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قيام كند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت يا نه سال سلطنت نمايد.

و باز نقل كرده كه ایشان فرمودند :

لا تنقضى الساعة حتى يملك الارض رجل من اهل بيتى يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً يملك سبع سنين .

قيامت منقضى نخواهد شد تا اين كه مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد و او زمين را پر از عدل و داد كند ، چنان كه پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است .
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
از امام زين العابدين و آن حضرت از پدرش روايت نموده كه پيامبر اكرم (ص) به فاطمه زهرا (س) فرموده :

المهدى من ولدك .

( مهدى از فرزندان تو است ).

على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در مرض پيامبر (ص) ، حضورش شرفياب شدم ، ديدم فاطمه (س) در بالين پدرش نشسته و اشك مى ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گريه مى كنى ؟

عرض كرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزيزم ، مگر نمى دانى كه خداوند به اعل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم ؟

دخترم ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن اين كه :

من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى باشم و با اين امتيازات پدر تو مى باشم، جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست.

يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته ، مهدى اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد....



در كتاب اربعين حديث فى المهدى ذكر المهدى و نعوته و حقيقة مخرجه از حذيفة بن يمان روايت مى كند كه گفت: پيامبر خطبه اى ايراد فرمود و آنچه مى بايد اتفاق بيفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود :

لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتى يبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى .

اگر از عمر دنيا جز يك روز بيشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگيزد كه همنام من باشد.

سلمان برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا(ص) از كدام فرزند شما خواهد بود؟ فرمود : از اين فرزندم ، و دست روى شانه حسين (ع) گذاشت.
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
حذيفة از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود :

المهدى رجل من ولدى وجهه كالكوكب الدرى

مهدى از فرزندان من است كه چهره اش چون ستاره تابان است .

حذيفه روايت نموده كه پيامبر (ص) فرمود :

المهدى رجل من ولدى لونه لونٌ عربىٌ و جسمه جسمٌ اسرائيلى على خدّه الآيمن خال كانه كوكب درى يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء والطير فى الجوّ.

مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائيل است،در گونه راست وى خالى است كه چون ستاره تابناكى بدرخشد زمين را پر از عدل كند چنان كه پر از ظلم شده باشد، ساكنان زمين و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز

[h=1]جشن اعیاد
شعبانیه با مشارکت ارامنه تهران [/h]​

این هئیت که بنام عشاق العباس
نامگذاری شده است در منطقه کریمخان تهران که بسیاری از ارامنه در آنجا ساکن هستند
برپاست.


سروش نیوز:همه ما توفیق داریم تا از ارادتمندان و
محبین خاندان عصمت و طهارت (ص)باشیم .در ایام اعیاد مبارک شعبان المعظم که ولادت
نور عالم امکان حسین بن علی (ع)و یار و برادر بزرگوارش حضرت ابوفاضل عباس بن علی
(ع)و یادگار کربلایعنی علی بن حسین ,زین العابدین (ع)است هیئتی در شهر تهران با
مشارکت ارامنه این شهر اقدام به برپایی مراسم جشن وسرور نموده است.

این هئیت
که بنام عشاق العباس نامگذاری شده است در منطقه کریمخان تهران که بسیاری از ارامنه
در آنجا ساکن هستند برپاست.

طبق اعلام هیئت عشاق العباس(ع) گردان شهادت ,در
این مراسم بسیاری از جانبازان دفاع مقدس که به سید و سالار خود حضرت قمربنی هاشم(ص)
اقتدا نموده اند نیز حضور دارند.

سخنران این مراسم حجت الاسلام شهاب مرادی
است و زمان آن یکشنبه 4تیرماه از نمازمغرب تا ساعت 11 شب اعلام گردیده است.مداحی
این مراسم را حاج مجید بادکوبه و حاج مهدی فاطمی برعهده دارند.

لازم بذکر
است آدرس مکان این جشن جهت حضور علاقمندان به شرح زیر اعلام میباشد:
خ کریمخان
زند,خ سنایی,کوچه 9,هیئت عشاق العباس (ع)

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




خدا کند که جوانان زحقّ جدا نشوند
به صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند
سر عقیده خود پاى فشارند چو کوه
بسان کاه زهر باد جابجا نشوند

روز جوان مبارک
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشا ساغر از دست ساقی گرفتن. به یاد جلوه ی آن یار نوشیدن. خوشا مستی مستان و خوشا بر درگه میخانه بنشستن. و آنگه خاک پای یوسف اعصار بوسیدن.
مرارت انتظار و حلاوت امید در عرصه ی دل رجز می خوانند.
تلواسه ای شیرین و التهابی زیبا تاریخ را فرا گرفته است.
شقایق های شوق و شکیبایی به راه گل نرگس، نگران شده اند.
یلدای منتظران، سرشار از نور نیایش است و آبشار اشک از فراز گونه ها بر نشیب دشت بی قراری، جاری است.
آیا کسی هست که مضطرین را اجابت کند و دست نوازش بر تارک دلخستگان کشد؟
ما وارثان سرشک سرخ زهراییم و در تمنای منت یار.
ای بهار آفرینش، ای یادگار اهل کسا، یا مهدی!
سوگند به سپیده ی رویت،
به طلوع دیده ات،
به مژگان سیاهت،
به محراب ابروی مهسایت،
به غنچه ی لبهایت،
به قامت رعنایت،
به شهد کلامت
و سوگند به قنوت و رکوع و سجود زیبایت،
ما بی شکیب تیغه ی ذوالفقار توییم ای امیر ظهور و قیام!
ما «لثار» حسینیم و دل به راه تو نثار کرده ایم.
ای تکسوار سمند سعادت،
ای تنها ترین شمشاد شرافت!
در کدامین نخلستان هستی با دلدار خود به راز و نیاز نشسته ای؟
در کدامین چاه سر فرو برده و راز دل می گشایی؟
کاش می دانستیم بیت الاحزانت را کجا برپا کرده ای؟
ای یوسف فاطمه!
ای یار سفر کرده!
هزاران هزار دیده در فراق تو یعقوب وار خون می گریند و فقط با تماشای قامت تو بینا می شوند.
ما در کنار دروازه ی دل هایمان، شاخه گل های ارادت به دست گرفته و هر آدینه منتظریم که چونان رسول اعظم(ص) که از مکه به مدینة النبی هجرت کرد، از مکه طلوع کنی و به مدینة المهدی دل ها پا گذاری.
«روی بنما و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما که دادیم دل و دیده به توفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
سینه گو شعله ی آتشکده ی پارس بکش
دیده گو آب رخ دجله ی بغداد ببر»
کاش لحظه ای در ضیافت نگاهت به زیارت خدا مشرف می شدیم و در صحن چشم سیاهت به پابوس خورشید عشق می آمدیم.
کاش، آنی در آسمان سیمای زیبایت به تماشای بدر دیده و هلال ابرویت می نشستیم و رنج روزگار هجران به اشک اشتیاق، می زدودیم.
یا صاحب الزمان! جوانان برای خرسندی ات جان در دایره ی شهادت گذاشتند و مردان مان موی در ساحت انتظار، سپید کردند و پیران مان بی تاب لحظه ی دیدارت از سرای دنیا کوچیدند؛
و دریغا که نیامدی یا مهدی!
می دانیم که خود، حجاب لقای مولاییم و دل از غیر برنتابیده و به یگانگی نمی اندیشیم؛
ولی سوگند به حقیقت انتظار، که در کنار خُم عشقت به صبوری ایستاده ایم.
ملامت اغیار و بیگانه پرستان، توان و تاب ما نخواهد ربود اگرچه دل از طعن بد اندیش، می سوزد.
در هنگامه ی غیبت که از دیده های بی سویمان پنهانی، دردهای ناگفته، توان گفتن؛ چه آن گاه که آیی و رخ به جلوه آرایی، ظهور تو درمان درد دیرین و مرهم زخم زمان فراق خواهد شد.
سریر عدل و عطوفت ارض در انتظار اجلال جلوس موعود منتظران است و هستی، نام غریب زمین و آشنای آسمان را با نای نیاز، زمزمه می کند.
هنوز زخم مدینه و جراحت جاوید نینوا بر سینه ی دلسوختگان، باقی است.
هنوز آوای هل من معین حسین از ورای آفاق به سوی انفس عاشقان، جاری است. هنوز بیت الاحزان ام ابیها در مدینه ی دل ها برپاست.
سحاب سیاه ستم بر مقیمان خاک، بی محابا می بارد و سردی دی، فراگیر ستیغ حادثه هاست.
اندوهی گران بر گرده ی گیتی نشسته است و جائران بر توسن سلطه به جفا دیدگان می تازند و طعم تلخ استکبار بر کام وارثان زمین، ریزان است. «السلام علیک یا ایها العلم المنصوب!»
سلام بر تو ای پرچم افراشته ی هدایت. سلام بر آن هنگام که قیام تو آغاز شود؛ و آن زمان که از پرده ی غیبت به درآیی.
سلام بر شامگاهان و صبحگاهان حضورت.
شکرا که بارانی از سپیده بر دشت خشک انتظار بارید و شعبان، مبدأ تاریخ عاشقان شد.
نهر اشک شیعه از حرا تا سامرا پیمود و عندلیب عشق در سراپرده ی گل، شعفناکی آغازید.
همتای رسول یار می آید.
یوسف اعصار امید با صد کرشمه بر محمل ارادت کنعانیان نشیند و ایوب شکیبایی و یعقوب انتظار از بحر حسرت به ساحل وصال رسیده و همپای هزاران شقایق اشتیاق به زیارت نور دیدگان نایل می شود.
سلام صنوبران صفا و سروهای سرور و سپیدارهای سعادت بر امیر قیام و سالار ظهور.
السلام علیک یا ابا صالح المهدی!
ای لثار حسین!
تو پاسخ «ربّ ارنی»ی موسایی.
نهضت آسمانی ات نیز پاسخ «کیف تحیی الموتی»ی ابراهیم است.
قیام قیامت آسایت رساترین لبیک به آوای «هل من ناصر» سیدالشهداست.
کاش آن زمان که بر درب سرای سترگ ولایت، آتش افکندند، بودی و بر زخم های مهتاب نیلی شیعه، مرهم می نهادی.
ای کاش در نینوا بودی و علمدار عرصه ی عشق می شدی.
اینک بی تو در بهتی عظیم در لهیب فراق می سوزیم.
دل های سیاهمان حجاب دیدار با موعود منتظران است و چه اندیشیم که جز لقای تو سیاهی نزداید و نورانی نکند.
باز آی و بی قراری دل و بی شکیبی دیده ی ما به شهد وصل، شفابخش و عطر کرامت خویش بر عرصه ی اهل نیاز، گستر.
کجا نشان تو جوییم ای مهر فروزنده ی هدایت و نصر!
با که گوییم حدیث تلخ هجران و انتظار؟
شکایت فرقت یار به آفریدگار بریم که او دانای اندوه درون ماست.
ای آخرین عشوه ی عرش،
ای اولین امیر غایب از نظر!
مولای من، یوسف فاطمه!
بر ما مپسند که با تیر ملامت، هلاک مان کنند.
عمری است جبین بر خاک کویت ساییده ایم و حق را در محراب ولایت تو به پرستش نشسته ایم.
یا ابا صالح المهدی، یا حجت الله علی خلقه!
قیام روح خدا خمینی کبیر، سراج انقلاب اسلامی ما افروخت تا روشنای راهی باشد که فراروی مستضعفان برای نیل به نور نهضت نورآگین توست.
لوای انقلاب، اینک به دست طلایه دار ایثار و حماسه، زعیم منتظران ولی عصر و صاحب نصر، رونق باغ ولایت، خامنه ای عزیز است که عاشقانه، عرصه ی عشق و انتظار را علمداری کند. عمر عاری از گزند و مشحون از عزت او را از تو می خواهیم ای امام مهربان و شکیبا! عمری به بلندای آفتاب و سطوت کوهساران.

 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاگردان امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه
حضرت ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه مربی همة هستی و عهده‌دار تربیت انسان‌های شایسته‌اند. امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در دوران غیبت و در عصر ظهور، شاگردانی را تربیت می‌کنند و اساساً وجود دست‌یارانی در عصر غیبت برای ایشان، گویای این واقعیت است که آن‌ها براساس تربیت مهدوی، منتظر اوامر و دستورات ایشانند و در سنگینی و صعوبت کارها، آن امام را یاری می‌رسانند. بر اساس روایات، همواره سی تن از شیعیان در محضر امام هستند و هرگاه عمر یکی از آن‌ها به سر آید و از دنیا برود، فرد صالح دیگری که تربیت‌شدة مکتب مهدوی است، به جای او تعیین می‌شود. از این رو ممکن است رفع گرفتاری‌ها و بلایا مستقیماً توسط خود حضرت و یا از طریق یاران خاص و شاگردان ایشان صورت بگیرد.
(تلاش‌گر پنهان، ص 65)
انتظار و منتظران واقعی
ما هر شب منتظر طلوع خورشید فردا هستیم، اما معنای انتظار خورشید، آن نیست که دست بر روی دست بگذاریم و تا صبح در تاریکی به سر ببریم، بلکه هرکس سعی می‌کند در حد امکان، اتاق خود را روشن ‌کند. همه در زمستان منتظر فرا رسیدن تابستان هستند، ولی انتظار تابستان به آن معنا نیست که در زمستان در سرما بمانیم و اتاق خود را گرم نکنیم. در زمان غیبت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز باید به میزان توان خود، با ظلم مبارزه کرد و در صدد اصلاح خود و جامعه بر آمد. در روایات می‌خوانیم: افضل الاعمال انتظار الفرج؛ بهترین عمل، انتظار آمدن حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه است. بر اساس این حدیث، انتظار، حالت نیست، بلکه عمل است. بنابراین منتظران واقعی باید اهل عمل باشند. کسی که منتظر مهمان است، در خانه آرام نمی‌نشیند.
(تمثیلات، ص 47) خورشید پنهان
در روایات، وجود مقدس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را به خورشید پنهان در پس ابر تشبیه کرده‌اند. علامة مجلسی در این باره به چند نکته اشاره می‌کنند:
1. همان گونه که خورشید از پشت ابر، نورافشانی می‌کند، امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز نور هدایت و علم را از پشت پردة غیبت به انسان‌ها می‌رساند.
2. وقتی خورشید در پشت ابرها پنهان می‌شود، همه در انتظارند تا ابرها به کناری روند و خورشید ظاهر شود. منتظران امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز با این که از پشت پردة غیبت از برکات و عنایات وجود آن حضرت بهره می‌برند، اما همیشه چشم به راه ظهور آن حضرتند.
3. وقتی که آسمان ابری است، گاهی خورشید از زیر ابرها رخ می‌نمایاند و بعضی آن را می‌بینند، امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز گاهی از پس پردة غیبت نمایان می‌شوند و افرادی ایشان را زیارت می‌کنند.
4. هرکس به اندازة پنجره‌ای که ساخته، از نور خورشید بهره می‌گیرد. از برکات وجود مقدس امام زمان نیز هرکس به اندازه‌ای که موانع و گناهان را از خود دور کرده باشد، بهره‌مند می‌شود.
(بحارالانوار، ج 52، ص 140)
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
تشابه حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه و پیامبران
زندگی حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه شباهت‌های بسیاری با پیامبران الهی دارد. برخی از این شباهت‌ها شنیدنی است:
1. خصوصیات ظاهری و اخلاقی حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه هم‌چون پیامبر اسلام است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ فرمودند: مهدی فرزند من است. نام و کنیة او هم‌چون نام و کنیة من است. او شبیه‌ترین مردم به من از نظر ظاهری و اخلاق است.
2. به ولادت حضرت یحیی و اسماعیل قبل از تولدشان بشارت دادند، به ولادت و ظهور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز قبل از تولدشان مژده دادند.
3. تولد حضرت ابراهیم و حضرت موسی از دشمنانی چون نمرود و فرعون مخفی ماند، تولد حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز از دشمنان پنهان ماند.
5. حضرت نوح علیه‌السلام در کودکی به مقام نبوت رسید و امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز در این دوران به مقام امامت رسیدند.
6. حضرت داود و حضرت سلیمان حکومتی کم‌نظیر داشتند، امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز حکومتی عدل‌گستر و بی‌نظیر خواهند داشت.
7. حضرت آدم خلیفة خدا در کلّ جهان بود، امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز خلیفة خدا در کل زمین هستند.
(برداشت‌های تربیتی، صص 45 ـ 50)

سورة مهدوی
برخی مفسران و بعضی از عالمان نکته‌سنج، سورة یوسف را به دلیل برخی از آیات و هم‌چنین شباهت‌های بسیار داستان حضرت یوسف با زندگانی امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، سورة مهدوی نامیده‌اند. برخی از این شباهت‌ها عبارتند از:
1. حضرت یوسف غیبتی طولانی داشت، تا آن‌جا که وقتی برادرانش او را دیدند، آن حضرت را نشناختند، امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز غیبتی طولانی دارند.
2. حضرت یعقوب، وصال حضرت یوسف را انتظار می‌کشید و به فرزندانش می‌فرمود: از رحمت خدا ناامید و مأیوس نباشید (یوسف، 87)، شیعیان نیز در انتظار فرا رسیدن روز ظهور به رحمت خدا امیدوارند.
3. حضرت یوسف از نظر زیبایی ظاهری در اوج بود، امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز افزون بر جمال سیرت، صورتی زیبا به‌سان آفتاب دارند.
5. زنان مصری با دیدن جمال یوسف، دست خود را بریدند، اما شیعیان امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، جمال آفتاب را ندیده، دل به او سپرده و از دنیا بریده‌اند.
6. برادران یوسف، او را دیدند و با او گفت‌و‌گو کردند، ولی آن حضرت را نشناختند، شیعیان نیز گاه با آن حضرت گفت‌و‌گو می‌کنند و ایشان را زیارت می‌نمایند، ولی آن حضرت را نمی‌شناسند.
7. حضرت یعقوب در انتظار دیدن یوسف، غمگنانه می‌سوخت و چشمی گریان از اندوه داشت (یوسف،‌84)، شیعیان نیز در انتظار رؤیت خورشید جمال مولایشان، جانی پرگداز و چشمی همیشه بارانی دارند.
و این که عاشقان مهدوی، این آیه از سورة یوسف را با مولایشان واگویه می‌کنند:
«یا ایها العزیز مسّنا و اهلنا الضرّ و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدّقین» (یوسف، 88).
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
عیادت از مریضان عاشق
امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در عصر غیبت به سرکشی و دل‌جویی و عیادت از عاشقان بیمار می‌روند. نمونه‌های بسیاری از این حقیقت، در صفحات تاریخ به ثبت رسیده است. این حکایت، شاهدی بر آن واقعیت است:
در مراجعت از مشهد، در منزل «خاتون‌آباد» مریض شدم. احساس کردم شخصی به عیادتم آمد و مدتی با من صحبت فرمود. از سخنانش لذت بردم. از حالم پرسید و در نهایت به من وعدة شفا یافتن داد. پس از رفتنش، از اطرافیان سراغش را گرفتم. آنها گفتند: کسی به این‌جا نیامده است. ناگهان صدایی غیبی را شنیدم که فرمود: مگر لیله‌التسمیه وعدة ملاقات نبود؟ امشب همان شب است.
عیادت‌های انسان‌های معمولی فقط تسکین است، ولی عیادت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه علاوه بر تسکین، تعلیم و عاقبت به خیری نیز به همراه دارد.
(تلاش‌گر پنهان، ص 130) ایرانیان، زمینه‌سازان ظهور
بخش عمده‌ای از روایاتی که دربارة روی‌دادهای پیش از ظهور و یاران حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه آمده، دربارة ایران و ایرانیان است که با تعبیرات گوناگونی مانند: اهل فارس، عجم، اهل خراسان، اهل قم، اهل طالقان، اهل ری و... بیان شده است.
با بررسی مجموع این روایات، به این نتیجه می‌رسیم که پیش از ظهور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، در کشور ایران، نظامی الهی و مدافع ائمة معصومین علیهم‌السلام برپا می‌گردد که مورد عنایت امام می‌باشد، هم‌چنین می‌توان گفت، مردم ایران نقش مهمی در قیام آن حضرت خواهند داشت.
(چشم‌اندازی به حکومت حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، ص 58) فلسفة انتظار
سؤال: سخن از آیندة بشریت چه نتیجه‌ای برای امروز ما دارد؟ امروز که با هزاران مشکل و گرفتاری دست به گریبانیم و باید به غلبه بر این مشکلات بیندیشیم، ما را با فردا چه کار؟
این سخنان را کسانی می‌گویند که همیشه با دیدی سطحی به حوادث می‌نگرند و امروز را از فردا جدا می‌دانند، ولی توجه به این که ریشه‌های حوادث امروز در گذشته است، و آینده را هم از امروز باید ساخت، و این که توجه به یک آیندة «تاریک» یا «درخشان»، انعکاس فوری در زندگی امروز و موضع‌گیری‌های ما در برابر حوادث دارد، مسئله را قدری روشن می‌سازد. ما به خاطر امروز هم که باشد، باید گذشته و آینده را بررسی کنیم؛ و به زودی خواهیم دید که این انتظار بزرگ چه‌قدر سازنده است.
(حکومت جهانی مهدوی، ص 90)
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
جشن تولدی دیگر
و ما تولد چنین امامی را جشن می‌گیریم، به امید آن که خود در این تولد، به تولدی دیگر برسیم، و از دایرة تنگ عادت‌ها، تقلیدها و غریزه‌ها بیرون بیاییم و با تدبر و تفکر و تعقل خویش، به آزادی انسانی برسیم و در این آزادی، حاکمی را انتخاب کنیم که نور راه ما و جهت راه رفتن ما و امین استعدادهای ما و پناه و قلعة ما در این دزدبازار بی‌در و پنجره باشد. تولد چنین امامی اگر با جشنی همراه باشد، باید با جشن تولد دوبارة ما باشد، چراکه این امامت را جز پس از این تولد نمی‌توانیم تحمل کنیم، و جز با این دید وسیع و مترقی نمی‌توانیم شیعة این امام باشیم. در این تولد است که عشق چنین امامی در تمام وجود تو می‌نشیند و در خون و دلت جاری می‌گردد و نیاز به او، هم‌چون عطش در هر سلّولت سوز می‌گذارد.
(تو می‌آیی، ص72) مسجد جمکران؛ قدمگاه امام زمان (عج)
این مسجد پرعظمت به امر مستقیم حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه و به واسطة تشرف شیخ صالح، «حسن بن مثله جمکرانی» به محضر آن حضرت ساخته شده است. در کرامت این مسجد همین بس که دل میلیون‌ها نفر از محبان اهل بیت علیهم‌السلام را از گوشه و کنار جهان مجذوب و شیفتة خود ساخته و کرامات فراوانی را با عنایت مستقیم امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه به ظهور رسانده است. برخی معتقدند که امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه بسیاری از سحرگاهان در مسجد حاضرند.
علما و بزرگان و بویژه رهبر فرزانة ‌انقلاب، با مسجد جمکران رفاقت و انسی همیشگی داشته و دارند. مرحوم آیت‌الله بهاء‌الدینی می‌فرمودند: «بعد از حرم امام رضا علیه‌السلام، در ایران جایی به معنویت و نورانیت مسجد جمکران سراغ نداریم». از حضرت آیت‌الله بهجت پرسیدند: «چه کنیم که به دیدار امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نائل شویم»؟ فرمودند: «صلوات فراوان بفرستید، فراوان به مسجد مقدس جمکران بروید و اعمال را به طور کامل انجام بدهید، و در مسجد اصلی نماز بخوانید که حال و هوای دیگری دارد».
(سیری در آفاق، به سوی محراب، ساعی، ص 58)

 
بالا