جمله های زیبا

وضعیت
موضوع بسته شده است.

fereshte akabere

کاربر بیش فعال
در فراسوی این دشت بزرگ میخواهم خانهای از نور ازعشق بسازم تا شاید اندکی اسوده شوم
در بلندای این کوه میخواهم خانه ای بسازم تا شاید کمی بتوانم دورترین نقاط را ببینم
در کویر خانه ای میسازم تا بتوانم ستارگان همیشه چشمک زن را ببینم
در دریا خانه ای میسازم تا بتوانم مثل دریا بخشنده وبزرگ شوم
(F.A )
 

fereshte akabere

کاربر بیش فعال
در فراسوی این دشت بزرگ میخواهم خانهای از نور ازعشق بسازم تا شاید اندکی اسوده شوم
در بلندای این کوه میخواهم خانه ای بسازم تا شاید کمی بتوانم دورترین نقاط را ببینم
در کویر خانه ای میسازم تا بتوانم ستارگان همیشه چشمک زن را ببینم
در دریا خانه ای میسازم تا بتوانم مثل دریا بخشنده وبزرگ شوم
(F.A )
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به غــير تسليتــ چشم هاي دلسوزتـــ
.................................مرا نياز تسلي بهــ همزباني نيستـــ
 

FARAS

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که :
پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقیانوس ها نماد فروتنی هستند در نهاد خود کو ه هایی بلند تر از خشکی دارندولی هیچگاه آن را به رخ نمی کشند.]
 

FARAS

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
 

fereshte akabere

کاربر بیش فعال
چهره گرفته اش هنوز در خاطرم هست
زن کنار کوچه را میگویم داشت با ناراحتی به مردش مینگریست که کنارش زنی دیگر بود
هنوز نگاه مات و مبهوتش به سیمای مردش به یادم مانده
اه چقدر نگاهش قلبم را به درد اورد کاش میش دستم را روی شانه اش بگذارم
حیف که حتی مرا ندید و با چشمان اشک الود به سوی مغرب رفت دیگر ندیدمش ولی هنوز نگاهش در یادم مانده
(F.A )
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]چگونه باور کنم بهار راوقتی چهار فصل زندگی من همه زمستان است و بس......شاید خنده دار باشد..زیر بارش سهمگین برف از تولد گل ها نوشتن.......................[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]نمی دانم کدام درد بزرگ تر است ، دردی که آن را بی پرده تحمل می کنی یا دردی که به خاطر ناراحت نکردن کسی که دوستش داری توی دلت می ریزی و تاب می آوری![/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]چه کسی برای عشقبازی ما اتل متل خوانده...؟که پایت را به این راحتی از زندگیم ورمیچینی...؟!!![/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]از مردم به خاطر دوست نداشتنتون انتقام نگیرید؛ نداشتن یک چیزی هیچ‌وقت گناه نیست ![/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]آموخته‌ام:
که خود خواه باشم

دیگران برای من چیزی نمی‌خواهند[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]بعضی آدما درست زمانی که دارن فراموش میشن میانو دوباره گند میزنن به زندگی آدم ..!![/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]تو را زنانه می خواهم
زیرا تمدن زنانه است
شعر زنانه است
ساقه ی گندم
شیشه ی عطر
حتی پاریس – زنانه است
و بیروت – با تمامی زخم هایش – زنانه است
تو را سوگند به آنان که می خواهند شعر بسرایند... زن باش[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]مرسی .. ممنون .. بالش خودم و ترجیح میدهم .. شانه هایت مثل بالش های مسافرخانه است .. سرهای زیادی را تکیه گاه بوده است ......![/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]میـدونی بن بست ِ زنـدگی کـجـاست
جــایــی کـه نـه حـــق ِ خــواسـتن داری
نـه تــوانــایـی ِ فـــرامــوش کـــردن !!![/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]من با تو
زیر باران نرفته ام
اما. . .
باران که می بارد
دلم برایت تنگتر میشود
راه می افتم
بدون چتر
من بغض میکنم
آسمان گریه. .[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد.[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]مناسب ترین کلمه:خداوند
زیبا ترین کلمه:عشق
پر احساس ترین کلمه:محبت
پر معنا ترین کلمه:نگاه
عالی ترین کلمه:دوستی
تلخ ترین کلمه:جدایی
دردناک ترین کلمه:خیانت
بدترین کلمه:تمسخر[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]با کسی‌ نباش
که از بی‌ کسی‌ اش تو را میخواهد
با کسی‌ باش که در جمعِ کسان تو را می‌خواهد.....!
[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]بعضي حرفا رو نمي شه گفت،بايد خورد!! ولي بعضي حرفارو،نه ميشه گفت،نه مي شه خورد! مي مونه سردل! ميشه دلتنگي! ميشه بغض! ... ميشه سكوت! ميشه همون وقتايي كه خودتم نمي دوني چه مرگته[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]زنـهـا هـرگـز نـمـی گـویـنـد تـو را دوسـت دارم ولـی وقـتـی از تـو پـرسـیـدنـد مـرا دوسـت داری بـدان کـه درون قلب آنـها جـای گـرفـتـه ای..[/h]
 

sayeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]چرا زنان دوست داشتنی اند؟
چتر حمایت او را احساس میکنی زمانی که خواهر توست
هیجان و عشق او را احساس میکنی زمانی که عاشق توست
از خود گذشتگی او را احساس میکنی زمانی که همسر توست
پرستش و ایثار او را احساس میکنی زمانی که مادر توست
دعای خیر او را احساس میکنی زمانی که مادر بزرگ توست
او همیشه استقامت دارد
قلب او بسیار ظریف و شکننده است
بسیار شوخ و شیطان
بسیار فریبا
... بسیار بخشنده
بسیار خوش آهنگ
او یک زن است
او یک زندگی است
به او احترام بگذار و به او عشق بورز.[/h]
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
= - _قصه های پریان_ - =







بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم حالا که بزرگیم چه دلتنگیم

کاش دلامون به بزرگی بچگی بود*

کاش همون کودکی بودیم که حرفهاش رو از نگاهش میشه خواند*

کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم*

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود*

کاش قلبها در چهره بود اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه و دل خوش کردیم که سکوت کردیم



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در میان گونه گونه مرگ ها

تلخ تر مرگی ست، مرگ برگ ها

زان که در هنگامه ی اوج و هبوط

تلخی مرگ ست با شرم سقوط

وز دگر سو٬ خوش ترین مرگ جهان٬

-زانچه بینی٬ آشکارا و نهان-

رو به بالا و ز پستی ها رها

خوش ترین مرگی ست، مرگ شعله ها ...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا