گفتمان معماری ...

ahmad.ahmad

عضو جدید
ن به طراحی خیلی علاقه دارم ولی الان چند وقتیه که کارنظارتو دارم انجام میدم
 

mehrazban

کاربر بیش فعال
معماری یه رشته ایه که حدو مرز نداره فقط باید اراده کافی داشته باشی.
با سلام و عرض ادب
خدمت شما جناب ahmad.ahmad
من با نظر شما موافقم که معماری حدو مرز نداره ! ولی بالاخره یه جایی باید محدودیت قائل شد وگرنه وارد رشته های دیگه میشیم .
به عنوان مثال :
همه ما می دونیم که در معماری بحث های روان شناسی وجود داره و به نظر من اصلا ً معماری بر روان شناسی مخاطب تأکید داره . ولی آیا ما باید تمام رشته ی روانشناسی رو بشناسیم و در همه تخصص هاشون به گونه ای مهارت داشته باشیم که حتی بتونیم به معالجه هم بپردازیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دامنه کار معمار تا اونجایه که مربوط به شهر ، خانه ، و فضا میشه و اگه از این حد فراتر بریم ...
کسانی که میگن یک معمار میتونه مثلا ً طراح یک اتومبیل هم باشه !!!
می دونین که برای طراحی اتومبیل چه چیزهایی باید دونست !!!
فکر می کنین به سادگی تعادل یک خودرو بدست میاد ؟
می دونین با چه نرم افزار های فوق پیشرفته ای باید نوع برخورد باد با بدنه ماشین رو محاسبه کرد ؟
می دونین چه رنگ هایی در زمینه ماشین وجود داره ؟
می دونین نهایت بیرون زدگی چراغ اتومبیل و یا آیینه اون چقدر باید باشه؟
و ...
( سعی کردم مثالها در مورد فقط فرم ماشین باشه و حالا بگذریم از بحث های تخصصی طراحی خودرو )
من در این زمینه قبلا ً مطالعاتی داشتم و شما هم می تونین با یک کسی که رشته اش طراحی خودرو هست ، صحبت کنین .
برای شناختن و درک درست این مثالها چند سال وقت لازمه ؟ خوب اگه ما قرار باشه توی هر رشته ای که فکر می کنیم به معماری ارتباط داره ، فقط 10 سال وقت بذاریم ، پس کی می خوایم به خود معماری بپردازیم ؟
لذا در همین مثال طراحی خودرو اگه یک معمار بخواد اطلاعاتی کسب کنه ، فقط کافی که روند طراحی طراحان خودرو رو بفهمه ! که اونها چگونه مسائل و مشکلات پیش رو در روند طراحی رو حل می کنن !؟
و اگه کسی فکر می کنه که یک معمار باید بیش از این در مورد طراحی خودرو بدونه ، من بهش پیشنهاد می کنم که بره و کلا ً طراح خودرو بشه !!!

سعی کنیم راه رو اشتباه نریم ! ما معمار شدیم ، پس معمار بمونیم ...

دوستدار شما مهرازبان
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای برطرف نمودن هریک از مشکلات طراحی دانشجویان به نوع نگرش به جهان هستی را باید تغییر داد و در برای استادارد های طراحی و علوم مربوط به بحث های تخصصی معماری باید پیش صلحب نطران هر نوع گرایش از معماری باید رفت .
برای طراحی مسکن باید با یک استاد طراحی و دارای مدرک آکادمیک در رشته معماری ئر طراحی مسکن باید رفت یا برای طراحی فضاهای آموزشی و .... هم به همین صورت عمل کرد


حرف شما رو کاملا قبول دارم

ولی مسئله اینه که وقتی میخوای بری یاد بگیری هیچ جا نمی پذیرنت.
از لحاظ کار اجرایی میگم مثلا
من خیلی شرکتای بزرگ و مطرح رفتم حتی به عنوان کار آموز، با وجودیکه سابقه کار هم دارم فقط برای اینکه کار یاد بگیرم فراتر از اون چیزی که بلدم
اما قبول نمیکنن

اینو چه جوری باید حل کرد؟
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
ممنون از اقا احسان
خوب اینجا دیگه باید راه حل ارائه بدیم و دیگه از مشکلات حرف نزنیم
همونطور که قبلا عرض کردم به نظر من و طوری که من احساس میکنم رشته ی معماری در کشور ما از نظر اموزشی دچار یه جور گسستگی و پریشانی و عدم انسجامه
یه مثال میارم
تا مدت ها پیش و حتی هین الان مشکل درک سازه ای برای دانشجویان معماری خیلی مطرح بود و الان با کتاب های اقای گلابچی یه جور انسجام تو همه ی دانشکده های معماری توی درسای سازه ای به وجود اومده
ولی این مشکل تو خیلی مباحث دیگه هنوز هست
مباحث نظری معماری
دروس عملی معماری
به نظر من تو تمام مراحل اکادمیک و اموزشی ما نیاز به یه استارت و حرکت جدی مثل حرکت دکتر گلابچی داریم
ما دانشجویان معماری از کلمه ی نظم معنی متفاوتی یاد گرفتیم. فهمیدیدم که درهمو برهمترین طرح ها از یک نظم خاص پیروی میکنن و فهمیدیم هیچ طرح و فرایندی منهای نظم و تکیه بر یک هسته یا ستون به هدف و مقصود نمیرسه
اگه دانشجویان با اصول برنامه ریزی شده تعلیم ببینند میتونن معماری خاص کشورمون رو دوباره بسازن و فردا روز که وارد بازار کار شدن زبان معماری واحدی داشته باشن(البته با توجه به اینکه هرکس در طراحیش استقلال و خلاقیت خودشو داشته باشه)
اینطوری دیگه نه خبری از کپی کردن هست نه خبری از بزک کاری نه نقدهایی که میخوان از انکار به معنا برسن
بقیه ی مشکلات هم به خود معمار بستگی داره و به اینکه چند درصد از وقتشو به رشتش اختصاص بده
 

203_fariba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرف شما رو کاملا قبول دارم

ولی مسئله اینه که وقتی میخوای بری یاد بگیری هیچ جا نمی پذیرنت.
از لحاظ کار اجرایی میگم مثلا
من خیلی شرکتای بزرگ و مطرح رفتم حتی به عنوان کار آموز، با وجودیکه سابقه کار هم دارم فقط برای اینکه کار یاد بگیرم فراتر از اون چیزی که بلدم
اما قبول نمیکنن

اینو چه جوری باید حل کرد؟

متاسفانه تو اينجور شركت ها بايد حتما پارتی داشته باشه
و عموما زیر 5 سال سابقه کار وبدون داشتن رزومه عالی اصلا استخدام نمی کنن وانقدر سرشون شلوغه و پروژه های سنگین کار میکنن که دیگه وقت برای کار اموز نمی تونن بزارن
به نظر من ادم باید پله پله از همین دفاتر فنی و شرکت های تازه تاسیس شروع کنه تا بتونه یه رزومه کاری خوب و سابقه کار جمع کنه که بعد هاا بتونی وارد شرکتهای بزرگ و مطرح بشی
البته اگه اشنا داشته باشی و از همون اول وارد این شرکت ها بشی دیگه لازم نیست این مراحل و طی کنی (( این و هم بگم که تجربه اساتیدم بوده کسایی که تو این شرکتها تازه شروع به کار میکنن خیلی انتظار نداشته باشن که در حد مدرکی که دارن ازشون کار بخوان گاهی تا چند ماه فقط در حد منگنه زدن اسناد و تایپ کردن... پیش میریم )) البته همه جا اینجورنیست
 

arashitect

عضو جدید
درود.
فعالیت حرفه ای در رشته معماری در دو محور طراحی و اجرا انجام میشه که چون بنده در طراحی تجربه خاصی ندارم نظری هم نمیدم اما در مورد اجرا:
سیستم اجرایی کشور ما متاسفانه کلا تجربه محوره تا آموزش محور.دلیلش هم مشخصه:عدم وجود نیروی کار حرفه ای و متخصص (به حد کافی و لازم البته).
اینکه کارگر و بنا و برق کش و جوشکار و...متخصص نیستند به محتوای این تاپیک ربطی نداره اما متاسفانه مهندسین ماهم به صورت حرفه ای آموزش نمیبینند.بلکه بعد از چندین سال حضور مستمر در کارگاه با تجربه های پیشکسوتان آشنا میشن و طبعا راه اونهارو ( در بهترین شرایط با کمی خلاقیت) ادامه خواهند داد.این وسط حلقه گم شده ای هست به نام آموزش.
الف)شما محتوای دروس اجرایی که در دانشگاه ها تدریس میشوند رو که نگاه کنید کاملا متوجه میشید که با تکیه صرف بر آنهادر یک کارگاه کوچک هم توان رهبری و نظارت یک پروژه را نخواهید داشت.چند نمونه براتون مثال میزنم:
1-در بحث مدیریت نیروی انسانی.
2-مدیریت مصالح و فراورده های ساختمانی.
3- مدیریت هزینه ها.
4-مدیریت زمانی....مشکلات حقوقی و....
کل این مباحث اصلی در 4 واحد به عنوان متره و مدیریت تدریس میشوند.(فکر کنم نزدیک 20 واحد تاریخ اسلام و عربی و...به جاش یادگرفتیم!)
ب)این از محتوای دروس.متاسفانه مشکل استاد هم وجود داره.اصلا قصد جسارت به اساتید محترم و حرفه ای رو ندارم اما الان عملا هر مهندسی که توان کار حرفه ای رو نداره خودشو تو یه دانشگاهی به عنوان مدرس مشغول میکنه....در نتیجه اکثر اساتید ما هم کار اجرایی بلد نیستند که بخوان به دانشجو منتقل کنند.میرن سر کلاس یه مشت کلیات سر هم میکنند دانشجو هم چنتا دیتیل کپی و پیست و پلات....نتیجه میشه طراحی فنی!!!!(توهین نشه.همین داستان سر خودمم اومده تازه با اقای دکتر ساعد سمیعی.....)دوستانی که توی مشاور ها کار میکنن میفهمن چی میگم...
این مشکل آموزش بود.مشکلات دیگه ای هم هست.که بیشترشون نیاز به کار فرهنگی داره تا حل شوند....
واما راهکار:تجدید نظر اساسی در محتواواهداف دروس.به صورتی که جنبه علمی کار اجرا بر جنبه تجربیش فایق بشه.
 

amir-

عضو جدید
کاربر ممتاز
__________________________________________________________________
جسارتا کاملا با گفتتون مخالفم! چون خودم یک خانوم و مهندس ناظر هستم!!!
بعد از اثبات توانایی، جایی واسه صحبت درباره ی جنسیت نمی مونه!

میشه یه کم بیشتر از تواناییتون بگید خانم مهندس....
البته کارگاهی صحبت کنین
مرسی
 

sunshid

عضو جدید
متاسفانه تو اينجور شركت ها بايد حتما پارتی داشته باشه
و عموما زیر 5 سال سابقه کار وبدون داشتن رزومه عالی اصلا استخدام نمی کنن وانقدر سرشون شلوغه و پروژه های سنگین کار میکنن که دیگه وقت برای کار اموز نمی تونن بزارن
به نظر من ادم باید پله پله از همین دفاتر فنی و شرکت های تازه تاسیس شروع کنه تا بتونه یه رزومه کاری خوب و سابقه کار جمع کنه که بعد هاا بتونی وارد شرکتهای بزرگ و مطرح بشی
البته اگه اشنا داشته باشی و از همون اول وارد این شرکت ها بشی دیگه لازم نیست این مراحل و طی کنی (( این و هم بگم که تجربه اساتیدم بوده کسایی که تو این شرکتها تازه شروع به کار میکنن خیلی انتظار نداشته باشن که در حد مدرکی که دارن ازشون کار بخوان گاهی تا چند ماه فقط در حد منگنه زدن اسناد و تایپ کردن... پیش میریم )) البته همه جا اینجورنیست
یکی از اساتید ما که دو شرکت بزرگ رو هم زمان اداره میکنه وقتی ازش درمورد کاراموزی سوال کردم گفت:
من کارآموز رو برای مدت کمتر ازدوسال قبول نمیکنم تو این مدت هم باهرمدرکی که داشته باشید درحد یک آبدارچی یا مستخدم ازتون کار میکشم تا غرورتون از بین بره.یعنی طرف باید چایی دم کنه ،پادویی کنه ، طی بکشه و ... وقتی از جو غرور بیرون اومد ازش یه معمار توپ میسازم.
اما واقعا چندتا لز ما حاضریم با مدرک کارشناسی یا ارشد بریم دوسال آبدارچی بشیم!!!! وقتی استاد اینو گفت خیلی از دوستام بهشون برخورد.اما بنظر من پیشنهاد بدی نیست اگر بتونیم خودمونو قانع کنیم.خیلی وقتها ما هستیم که شرایطو نمی پذیریم . هر موفقیتی یک بهای سنگین داره . چندنفر حاضرن از غرورشون بگذرن؟!
 

l0ve.s0ng

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام.پس رشته ي من چي ميشه؟برق؟برقياكه بيشتر از هر رشته اي رياضيات وهندسه دارن از طرفيم كه از هررشته اي بايد سر رشته داشته باشيم.يعني ما مهندس نيستيم.تاجايي كه من اطلاع دارم برق به سخت ترين رشته معروفه يعني مهندسي نيس پس چيه؟هويجه؟!
 

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکی از اساتید ما که دو شرکت بزرگ رو هم زمان اداره میکنه وقتی ازش درمورد کاراموزی سوال کردم گفت:
من کارآموز رو برای مدت کمتر ازدوسال قبول نمیکنم تو این مدت هم باهرمدرکی که داشته باشید درحد یک آبدارچی یا مستخدم ازتون کار میکشم تا غرورتون از بین بره.یعنی طرف باید چایی دم کنه ،پادویی کنه ، طی بکشه و ... وقتی از جو غرور بیرون اومد ازش یه معمار توپ میسازم.
اما واقعا چندتا لز ما حاضریم با مدرک کارشناسی یا ارشد بریم دوسال آبدارچی بشیم!!!! وقتی استاد اینو گفت خیلی از دوستام بهشون برخورد.اما بنظر من پیشنهاد بدی نیست اگر بتونیم خودمونو قانع کنیم.خیلی وقتها ما هستیم که شرایطو نمی پذیریم . هر موفقیتی یک بهای سنگین داره . چندنفر حاضرن از غرورشون بگذرن؟!
ولی موضعی که هست به نظرم تو اکثر مواقع این کارایی که با کاراموز میکنن برای این نیست که غرورو اون رو از بین ببرن بلکه بیشتر برای اینه که غروره خودشونو ارضا کنن ببینید من دانشجو وقتی میرم جایی کار اموزی یعنی من قبول دارم که من چیزایی رو بلد نیستم که اومدم اینجا یاد بگیرم از استادم که رئیسمه یا به هر حال از مافوقم اما متاسفانه اون مافوقم یا استادم هست که معمولا صرفا به خاطر سابقه کاریش,سنش,رئیس بودنش تو شرکت و هزار دلیل غیر منطقی دیگه به هیچ عنوان حاضر نیست قبول کنه که همونطور که منه کاراموز قبول دارم که چیزایی رو بلد نیستم و اومدم کار یاد بگیرم اون هم مسلما ممکنه خیلی توانایی هایی که منه کارااموز دارم رو نداشته باشه و 100% به منه کاراموز ممکنه نیاز داشته باشه مثلا ممکنه من نوعی به فلان تا نر افزار روز دنیا مسلط باشم که 100% میتونه شیوه طراحیمم متفاوت کنه پس اگر از این پتانسیل های منه کاراموز استفاده کنن به جای چایی اوردن اونم 2 سال!!!هم برای منه کاراموز بهتره و هم 100 البته برای شرکت اون استاد
کلا نتیجه گیریم اینه که یکی از بزرگترین مشکلات قشر معمار از دانشجوی بیسواد تا استاد مدعی سواد غرور کاذب وحشتناکی هست که وجود داره
و راه حلشم اینه که هر کس بتونه بپذیره که کارایی هست که اون بلد نیست و ممکنه کسی که فلان سال ازش کوچیکتره بهش مسلط باشه و اون دانشجو هم بپذیره به تجربه استایدش نیازداره و هیچ کدوم از کمک کردنو همفکری کردن با هم خجالت نکشن و دریغ هم نکنن به خصوص اساتید که این یکی مهمترین راه های رسیدن به یه طرح خوبه
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نظرم تو اکثر مواقع این کارایی که با کاراموز میکنن برای این نیست که غرورو اون رو از بین ببرن بلکه بیشتر برای اینه که غروره خودشونو ارضا کنن از

این جمله بهترین جمله ای بود که میشد گفت
مطمئنا اونی که دچاره غروره به این راحتی از غرورش عقب نمیکشه
و فک نکنم حل کردن این مشکل راحت باشه
دانشجو ها نباید تو بازار ول بشن و چایی تو دفاتر سرو کنن.
دو سال زندگیه یه ادم تحصیل کرده خیلی اهمیت داره خیلی.
شاید راه حلش این باشه که دوره ی کار اموزی برای دانشجو اجباری بشه(مثل دانش اموزای رشته های فنی که باید این مرحله رو رد کنن) و این دوره نمیتونه تو شرکتای شخصی انجام بشه.و بهترش اینه که از طرف نهاد های اجرایی و اموزشی کانون دانشجویی تشکیل بشه که زیر نظر چند استاد و مهندس به صورت یه شرکت عمل کنه و پروژه هایی مختلف رو به دست فارغ التحصیلهای ما بدن
تو همچین کانونایی با حمایت شهرداری یا مسکن شهرسازی دانشجو های معماری و عمران و تاسیسات و نقشه برداری میتونن زیر نظر مهندسای کانون یه ترم کار اموزی تجربه کنن.
شاید فک کنید مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اصولی ترین راهش همینه. چون هم کانون درامد زاس برا خودش هم محلی برای کسب تجربه دانشجو
تو شرکتای خصوصی وقت اکثر دانشجو ها به هدر میره و مطمئن باشید همش به خاطر غرور مدیر شرکت نیس بلکه به خاطر منافعش هم هست.
خیلی از مهندسا متجه میشن که اون کاراموز بیشتر و بهتر از خودشون ایده میدن و به خاطر غرور و البته موقعیت خودشون مسیری اشتباه رو جلو پای ادم میزارن.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام.پس رشته ي من چي ميشه؟برق؟برقياكه بيشتر از هر رشته اي رياضيات وهندسه دارن از طرفيم كه از هررشته اي بايد سر رشته داشته باشيم.يعني ما مهندس نيستيم.تاجايي كه من اطلاع دارم برق به سخت ترين رشته معروفه يعني مهندسي نيس پس چيه؟هويجه؟!

شما خودشو ناراحت نکن!!
حالا کسی که نگفته برقیا مهندس نیستن
چرا اینقد عصبانی
 

Parisa R

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببینید توی ایران این سیستم استاد و شاگردی توی هر حرفه و هنری مرسوم بوده ، و هنوز هم این دید وجود داره که کسی‌ که به عنوان خبره در هر کاری موقعیتی داره به راحتی‌ رمزو رموز کارش رو در اختیار دیگران نمی‌گذاره، و اون فرد باید مراحلی رو بگذرونه تا بتونه اهمیت اون حرف و آموزش و خلاصه فوت کوزه گری رو بدونه... من بارها خودم مطلبی رو به کسی‌ گفتم، نکاتی‌ رو چندین بار گفتم ولی‌ تا زمانی‌ که شنونده آماده نباشه یاد بگیره و به حرف‌ها عمل نکنه یا بدتر اعتقادی نداشته باشه، نتیجه ای‌ نداره...
اما از یک طرف هم این احترام زیادی به استاد که تو ایران مرسومه راه تعامل و رشد رو میبنده، و اجازه نمیده انرژی و ایده جدید وارد سیستم‌های قدیمی‌ بشه....
 

ensan1

عضو جدید
شاید بشه تمام راهکارها رو در همین مصرع خلاصه کرد که "آب خوش بی تشنگی ناخوش بود"

"بین دانستن و فهمیدن خیلی راهه"

فهم همیشه از دل نیاز و یه سردرگمی دوست داشتنی بیرون میاد اولش گیجیم نمیدونستیم راندو یعنی چی! اسکیس چیه!شیت بندی دیگه چیه!اما اونهایی که دوست داشتن به دنبال تمامی سوالاتشون رفتن

نیاز همیشه انسان رو به دنبال خودش میکشونه ما رو تو وادی تجربیات مختلف میبره و از وسط همین تجربیات هست که ما می فهمیم...

اما قسمت عمده تمریناتی که انجام میدیم تو دانشگاه اصلا نمیدونیم برای چیه؟ چرا؟اصلا نمیفهمیم معماری هر کجا آغاز میشه؟ چطوری یه نظریه معماری بوجود میاد؟!

"آب کم جو تشنگی آور به دست"

اما دانشگاه چنین کاری نمیکنه دانشگاه تنها اطلاعات میده اما نمیدونه که

"اطلاعات بر حافظه می نشیند و فهم بر وجود"


من نظرم اینه که "بستر تجربیات رو باید فراهم کرد" برای تمام قسمت ها ،حتی نحوه طراحی

به بیان دیگه:
کد شناختی+کد هیجانی=فهم
علم + تجربه(درک نیاز هر چیز)= فهم

باید برای یادگیری هر چیزی کد هیجانی درست کرد

نزدیکترین مثال که به ذهنم یاد داستان حضرت ابراهیم هست که میتونست به راحتی بگه بت بی خاصیته من نمیپرستم

اما نگاه کنید چه داستانی درست میکنه تا بفهمونه به دیگران که بت بی خاصیته !

باید چنین روندی طی بشه ،اگر هم دانشگاه چنین بستری رو فراهم نکرد(البته تنها وظیفش همینه فک کنم) باید خودمون بسترش رو مهیا کنیم



رضا امیر خانی تو کتاب "نشت نشا" خیلی دقیقتر موضوع رو بررسی کرده
http://www.ermia.ir/list.aspx?id=7
 
آخرین ویرایش:
الان وقت راهکار ارائه کردن برای مشکلاتمون هست
یکی از مشکلات با توجه به آمار هاعدم آگاهی به مسائل اجرایی و فنی صنعت ساخمان هست
راهکار من
با توجه به این که خودم مشکلات زیادی نسبت به زمینه داشتم و هنوز هم دارم ،رفتم دنبالش در مرحله اول سعی کردم کتاب هایی را از اینترنت یا عکسایی رو از اینترنت گیر بیارم که مسائل فنی خاص و دیتیل و سازه خاصی داشتند بعد شروع به تحلیل اونا کردم و یک مقدار درکم در مورد این جور مسائل بالا رفت و خودم رو توی این مسائل و این فضا بردم بعد شروع کردم به درگیر کردن خودم تو این دسته بندیها و این جور مسائل که توی کتابا نوشته بودن آروم آروم انواع سازه ها رو یاد گرفتم بعد از این مرحله که تا حدودی هم به مسائل سازه ای آشنا شده بودم مسائل فنی رو در طرح های مطرح معماران بزرگ همچون رنزو پیانو و نرمن فاستر مورد بررسی قرار دادم البته در طول مطالعه از دتیل ها و طرح ها و اسکیس های فنی مهماران هم اسکیس زدم بعد از این مرحله هم اومدم و خودم اسکیس هایی از تصورات ذهنی خودم زدم تا این مرحله فقط مسائل سازه ای بود بعد آروم آروم عوامل اقلیمی رو وارد بحث کردم کم کم ابعاد دیگری رو درگیر کردم و در هر مرحله یک تعاملی جدید برقرار میشد و کار به صورت حرفای تر در میآمد حالا این راهی بود که من رفتم و دارم میرم به نظرم با توجه به این که راهنمای خاصی هم نداشتم باز تجربه کارسازی بود
:cool:
 

moh110h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام

منم به نوبه خودم تاپیکو پی می گیرم و از اینکه به اینجاها رسیده خیلی خوشحالم.شاید بشه از توش یه مطلب قابل استناد در اورد.

این ترم ترم دوم تدریسم تو دانشگاهه
ما یه ایراداتی زمان دانشجویی خودمون نداشتیم که الان بیداد میکنه ..حالا شاید ضعف از ورودی باشه یعنی سطح هوشی و فرهنگی ورودی ها (دور از جون همه ) پایین اومده
بچه ها مطالعه ندارن و چشمشون به دست استاده...

میگی اسکیس تحلیل سایت...هفته بعدی همه میان هییچ کاری نکردن..نهایت 4 تا کتاب بازاری 3 تا 100 تومنی خریدن و دیدن و عینشو..تازه نه مثله خودش می خوان بکشن...

دانشچوی معماری باید دستش قوی باشه..با کامپیوتر خوب کار کنه زبانش خوب باشه و خودشو تو جو معماری روز قرار بده..همیشه شاسی داشته باشه و مدام دست به قلم باشه..از همه مهمتر مطالعه کنه...

نیستن بچه ها ما الان..کتاب زوری می خونن ..خودکار نیستن...

خدا بخیر کنه ساختمون هایی که این نسل می سازن..البته خدا داند شاید از کارای ما بهتر شه.

یه پست دیدم لذت بردم...ما فاصله بینه درس و عملمون زیاده..با یه طراحی فنی کسی فاز 2 کار نمی شه...کسی از قوانین تو دانشگاه چیزی یاد نمی گیره...به جرات حاضرم از کل دانشگاههای ایران نمونه بگیرم تو ترم 8 ثابت کنم کسی حتی یک ویلا رو نمی تونه کامل طراحی و اجرایی کنه..دیگه نظارت بماند...

الگو هم نداریم...ما بچگی هامون عاشق بروسلی و آرنولد بودیم!!!!!!!! همین جوری علاقه هامون اصیل موند...من به شخصه الگو هام تو معماری مشخصا و رسما بی اجازه اونها آب نمی خورم....الان به نظر من تعدد دانشکده ها دسترسی به انسانهای فهیمو پخته و پیر رو کمتر ممکن کرده.

الگو های معماری ایرانی اسلامی ...اون چیزی که می تونه پیشینه معمار ایرانی باشه...بازخوانی نشده...عمرا یک ایرانی بتون هویت خودشو تعریف کنه اما خارحی ها اینجور نیستن..امتحانش مجانی هستش!!!

امیدوارم در سال حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی...مهندسان ایرانی که از برترین سرمایه های وجودی این مرز و بوم هستن موفق تر از همیشه باشن.

در پناه حق
 

moh110h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کلامی از شیخ بهائی:
آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا :
اگر بسيار كار كند، می‌گويند احمق است !
اگر كم كار كند، می‌گويند تنبل است!
اگر بخشش كند، مي‌گويند افراط مي‌كند!
اگر جمعگرا باشد، می‌گويند بخيل است!
اگر ساكت و خاموش باشد می‌گويند لال است!!!
اگر زبان‌آوری كند، می‌گويند ورّاج و پرگوست ..!
اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گويند رياكاراست!!!
و اگر نكند میگويند كافراست و بی‌دين .....!!!
لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد
و جز ازخداوند نبايد ازكسی ترسيد.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید ؛
مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.
securedownload.jpg
 

Parisa R

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام

منم به نوبه خودم تاپیکو پی می گیرم و از اینکه به اینجاها رسیده خیلی خوشحالم.شاید بشه از توش یه مطلب قابل استناد در اورد.

این ترم ترم دوم تدریسم تو دانشگاهه
ما یه ایراداتی زمان دانشجویی خودمون نداشتیم که الان بیداد میکنه ..حالا شاید ضعف از ورودی باشه یعنی سطح هوشی و فرهنگی ورودی ها (دور از جون همه ) پایین اومده
بچه ها مطالعه ندارن و چشمشون به دست استاده...

میگی اسکیس تحلیل سایت...هفته بعدی همه میان هییچ کاری نکردن..نهایت 4 تا کتاب بازاری 3 تا 100 تومنی خریدن و دیدن و عینشو..تازه نه مثله خودش می خوان بکشن...

دانشچوی معماری باید دستش قوی باشه..با کامپیوتر خوب کار کنه زبانش خوب باشه و خودشو تو جو معماری روز قرار بده..همیشه شاسی داشته باشه و مدام دست به قلم باشه..از همه مهمتر مطالعه کنه...

نیستن بچه ها ما الان..کتاب زوری می خونن ..خودکار نیستن...

خدا بخیر کنه ساختمون هایی که این نسل می سازن..البته خدا داند شاید از کارای ما بهتر شه.

یه پست دیدم لذت بردم...ما فاصله بینه درس و عملمون زیاده..با یه طراحی فنی کسی فاز 2 کار نمی شه...کسی از قوانین تو دانشگاه چیزی یاد نمی گیره...به جرات حاضرم از کل دانشگاههای ایران نمونه بگیرم تو ترم 8 ثابت کنم کسی حتی یک ویلا رو نمی تونه کامل طراحی و اجرایی کنه..دیگه نظارت بماند...

الگو هم نداریم...ما بچگی هامون عاشق بروسلی و آرنولد بودیم!!!!!!!! همین جوری علاقه هامون اصیل موند...من به شخصه الگو هام تو معماری مشخصا و رسما بی اجازه اونها آب نمی خورم....الان به نظر من تعدد دانشکده ها دسترسی به انسانهای فهیمو پخته و پیر رو کمتر ممکن کرده.

الگو های معماری ایرانی اسلامی ...اون چیزی که می تونه پیشینه معمار ایرانی باشه...بازخوانی نشده...عمرا یک ایرانی بتون هویت خودشو تعریف کنه اما خارحی ها اینجور نیستن..امتحانش مجانی هستش!!!

امیدوارم در سال حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی...مهندسان ایرانی که از برترین سرمایه های وجودی این مرز و بوم هستن موفق تر از همیشه باشن.

در پناه حق

دید شما رو به قضیه خیلی‌ می‌پسندم چون شما در حال حاضر همهٔ این کاستی‌ها رو از یه زاویه دیگه و از نزدیک میبینی‌،


حالا سوال من اینه که مثلا در زمینهٔ مطالعه (که پایه و اساس تفکر معمارانه است به نظر من) اگر بخوایم یک لیست تهیه کنیم از اونچه که هر دانشجو و معماری باید خونده باشه ۱۰ کتاب برتر فارسی و انگلیسی‌ این لیست چیه؟ چون در حال حاضر یک راه کار روشن -برای مثال در زمینهٔ مطالعه- مهمترین چیز هست.


منتظر نظر دوستان هستم..
 
آخرین ویرایش:

jentleman_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرف شما رو کاملا قبول دارم

ولی مسئله اینه که وقتی میخوای بری یاد بگیری هیچ جا نمی پذیرنت.
از لحاظ کار اجرایی میگم مثلا
من خیلی شرکتای بزرگ و مطرح رفتم حتی به عنوان کار آموز، با وجودیکه سابقه کار هم دارم فقط برای اینکه کار یاد بگیرم فراتر از اون چیزی که بلدم
اما قبول نمیکنن

اینو چه جوری باید حل کرد؟

بزرگ ترین مشکل همین جاست : بدلیل رقابت کاری این مسائل رخ می دهد.

تجربه شخصی ثایت کرده شرکت های بزرگ به دودلیل افراد را رد می کنند :

الف ) اگر سواد شما بیشتر از آنها باشد
ب) اگر سواد شما کمتر از آنها باشد

یعنی به خاطر آن حس غرور ی که پیدا کردند نمی خواهند بگذارند تازه نفس ها وارد بازار کار بشوند...

همچنین این جمله : - عدم آگاهی به مسایل اجرایی و فنی صنعت ِ ساختمان زمانی معنا دار میشه که دانشجو مطالعات بالایی داشته باشد همش نشستیم میگیم از مسائل اجرایی هیچی بلد

نیستیم خوب مگر در طول دوران دانشجویی اساتید چیزی یاد می دهند که حالا توقع داشته باشیم؟ درسته اساتید خوب حکم طلا دارند اما تا زمانی که شرایط اینجوره باید خود تلاش کنید...

پس مطالعه 10 الی 11 کتاب اجرایی موجود در بازار زمینه را طوری فراهم می کند که پس از مدت اندکی که در بازار کار بودید تمام فرامین را یاد می گیرید...
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان و سروران عزیز..
منم به عنوان عضو کوچیکی از این جامعه معماری و مرمت!
سخنان بسیار مفید شما را قبول دارم .
من از زمان دانشجویی تا به حال حرفای زیادی تو دلم مونده از این مشکلات عمده مخصوصا در مورد رشته معماری
این که چرا این نظام باید طوری باشه که الان از هر کی میپرسی چی میخونی میگه ..............!!!

خوب درسته اومدین تو این رشته ولی چرا نباید بعضی از عزیزان حرمت این همه یادگار گذشته رو نگه ندارن؟یادگارهایی که بعد از گذشت این همه زمان مجموعه عظیمی به وجود آورد که نام (معماری)رو به خودش گرفته!
من خیلی جاها از دوستانی که دیدم این رشته رو میخونن پرسیدم هدفتون چیه ...وای خدا هزار و یک جور جواب دادن!وقت پر کردن..!نمره گرفتن...به امید اینکه در آخر کار- پارتی دارن سر کار برن!و خیلی گفته های دیگه که جاش نیست!
کاش میشد این کارهای آماده رو از ذهن دوستان پاک کرد...تا فرق بین کار و کار مشخص باشه.

کاش میشد اصول درست شاگرد و استادی رو درک کرد.

کاش میشد قدرت ذهن هر کسی رو که واقعا با علاقه به این دنیای پر معنای معماری پا میزاره رو درک کرد.

و.....
درسته تو دانشگاه باید دانشجو دنبال کارش باشه این قانون دانشجویی هست برای کسی که مفهوم مبارک دانشجو رو دریافته باشه..ولی خیلی از دانشگاهها ضعف تو ارائه خدمات درست و کارگاهی دارن و مسائلی که باید عملی کار بشه رو تئوری مطرح می کنند..البته این تو رشته مرمت بیشتر مطرح است.

عدم آگاهی به مسایل اجرایی و فنی صنعت ِ ساختمان
موافقم با اونچه دوست عزیزمون فرمودن.ما باید با تلاش خودمون به خیلی چیزا دست پیدا کنیم و استاد و کتاب و سایت و....همه احترامشون سر جا ولی وسیله ای ان برای رسیدن به این هدف.هر کدوم از مسایل مطرح شده به نوعی در ساخت این مشکلات سهیم هستن..

من از این میسوزم چرا باید کسی که زحمت کشیدن یک خط رو به خودش نمیداد باید با هزار جور رفتار و....سر کار باشه و ..............

ببخشید سرتونو درد آوردم.

از صمیم قلب امیدوارم خدا کمک کنه و بهترین راه حلها پیدا شه
.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بازم سلام
تا حالا اکثر مشکلاتی که بهشون اشاره شده مربوط به خود شخص بود
یعنی ما خودمون کم کاریم
باشه قبول
فرض کنیم که من تو همه ی جنبه های معماری کم کارم
تو اسکیس و دست ازاد
تو نرم افزار
تو درک سازه ای
تو مبانی نظری
و تو اطلاعات عمومی
مشکل اولو که خودم میتونم حل کنم با دوتا کتاب و تمرین زیاد. هرکسی تمرین خط کنه بالاخره خطش قوی میشه دیگه نه؟
نرم افزار هم اگه میخوام ایده هامو کامل باهاش پیاده کنم باید حرفه ای یاد بگیرم و حتما باید برم کلاس. چون این یکی یکم از اسکیس تخصصی تره.
مونده درک سازه ای و مبانی نظری و اطلاعات عمومی
فک کنم اگه بخوام تو این زمینه ها پیشرفت کنم از دو موضوع قبلی باید بیشتر فعالیت کنم
چون با کلاس رفتن حل نمیشه.
نیاز به راهنما هست
یکی که این مسیرو امتحان کرده باشه
به نظر شما من از چه راهی برم که مبانی نظریم قوی بشه
برای اطلاعات عمومی چی بخونم یا کجارو سرچ کنم
واسه درک سازه ای کتاب جانسون بخونم یا همینکه نحوه ی عملکرد سازه ها رو بدونم کافیه
اینجا من راهنما میخوام
اقای حسینی استاد من این بدیهیه که تو زمان شما دانشجویانی مثل شما بودن و با ما زمین تا اسمون فرق داشتین
ولی راهنما هاتون کیا بودن
راهتون چی بود
کتاباتون
در کل زمینه های فعالیتی که پایه و اساس تفکر یه معمارو شکل میده چیه؟
فک کنم جواب این سوالا میشه همون راه حل
اگه کسی میدونه خواهش میکنم بگه
فقط نگین هرکسی راه خودشو تو معماری داره و از این حرفا
چون معماری اصول داره و من به عنوان یه دانشجوی کم کار دنبال اون اصولم
بعد از اینکه اینا برام روشن شد بهتون قول میدم که راه خودمو برم و تقلیدو پیشه ی خودم نکنم
یکی بگه من از کجا شرو کنم و دنبال چی بگردم
 

jafar mehrkhani

عضو جدید
با سلام به همه ی عزیزان و همکاران گرامی.
من معتقدم که مشکلاتی که در نظر سنجی ذکر شده شرح وقایع می باشد و بهتر است راه چاره ای اندیشیده شود.دوستان ما در شرایطی زندگی میکنیم که عموما کیفیت پایینتری نسبت به بقیه کشور ها و ممالک دارد.همان کیفیتی که باعث شده ترکیه در آستانه ی ورود به اتحادیه ی اروپا بوده و ما ........................ .
فوت کوزه گری یادتان است که.... هنوز مانده تا آن فوت و فن ها را یاد بگیریم.بنده تلاش زیادی کردم تا پاسخ این عقب ماندگی ها را بیابم.و به نکات جالبی هم برخوردم.
1- راز معماری و یا همان معمایی که حتی صورتش هم برایمان طرح نشده.همان صورتی که اگر حل شود نتیجه اش زاها حدید است.
2- خدای شهر ها. یعنی قدرتی که فقط یک حرف بزند و آن منطق (عبارت است از حاصل علم و تجربه و هنر) باشد.
3- همه سرجای خودشان باشند خواهشا. الان معمار خوب بستنی میفروشد.
4-یک هدف و آنهم ارتقای همه باشد و نه چندتا مدیر و رئیس
5- ما نیاز داریم که همدیگر را دوست داشته باشیم.
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

کل مطالب پست ها را مطالعه کردم و هر یک از کاربران نظر شخصی و ضعف خود را بیان نمودند. کلا می توان علت های گوناگونی برای مشکل و ضعف ما دانشجویان معماری آورد .ولی عمده ترین آنها را می توان (طبق نظر سنجی) :

1- نشناختن مبانی نظری و فلسفی معماری
2- ضعف در انتقال مفاهیم فکری
3- ضعف در تحقیق و پژوهش و نا آشنایی با زبان های خارجی

دانست.که همه این سه گزینه به نا آشنایی و عدم دوستی با کتاب خوانی است. مطالعه در بحث نظری و فلسفی معماری ،رکن فلسفه معماری را برایمان آشکار می سازد .پس چرا ما منتظر یک فرشته نجاتیم؟ ( استاد ، راهنما ، نرم افزار و... )
چرا خود به سراغ فرشته ی مقدس دانستن که الفبای آن مطالعه است نمی رویم ؟
چرا می گوییم کیفیت آموزش ما نسبت به کشورهای دیگر پایین تر است؟ بسا کشورهای دیگر معماران ما را با عزت و احترام میپذیرند و جایگاه ویژه ای برایشان مهیا میسازند ( نادر خلیلی )
چرا منتظریم کسی از راه برسد و راز معماری را برایمان آشکار سازد ؟ راز معماری اگر گشودنی بود که دیگر ، معماری معنا نداشت. معماری دنیای رازها و رمز هاست ، معماری مجموعه ای از اصلاحات و تغییر هاست. حتی معماران بزرگ و مطرح دنیا نیز نتوانسته اند رازی از رازهای معماری را بگشایند ، آنها فقط چند کارشاخص ارائه داده اند و بس.
چرا ما مطالعه در معماری ایران را رها کرده ایم و چسبیده ایم به خانه های آبشار و میر و خانه های شیشه ای و...؟ معماری غنی و شایسته ایکه برخی از آنها پس از قرن ها هنوز پا برجا هستند. بناهاییکه بی هیچ سازه ی فلزی با ارتفاع بسیاربا دهانه های فراخ ،بی هیچ ستون و تیر فلزی و بتنی هنوز بحث برانگیزند.( گنبد سلطانیه)
دوستان، (علم ،تجربه ، هنر ،دانستن ، فهمیدن ، کد هیجانی ، کیفیت آموزشی ، راز معماری و...) یعنی سواد معماری داشتن و این سواد حاصل نخواهد شد مگر با مطالعه کتابهای گوناگون.

 

arashitect

عضو جدید
سلام

کل مطالب پست ها را مطالعه کردم و هر یک از کاربران نظر شخصی و ضعف خود را بیان نمودند. کلا می توان علت های گوناگونی برای مشکل و ضعف ما دانشجویان معماری آورد .ولی عمده ترین آنها را می توان (طبق نظر سنجی) :

1- نشناختن مبانی نظری و فلسفی معماری
2- ضعف در انتقال مفاهیم فکری
3- ضعف در تحقیق و پژوهش و نا آشنایی با زبان های خارجی

دانست.که همه این سه گزینه به نا آشنایی و عدم دوستی با کتاب خوانی است. مطالعه در بحث نظری و فلسفی معماری ،رکن فلسفه معماری را برایمان آشکار می سازد .پس چرا ما منتظر یک فرشته نجاتیم؟ ( استاد ، راهنما ، نرم افزار و... )
چرا خود به سراغ فرشته ی مقدس دانستن که الفبای آن مطالعه است نمی رویم ؟
چرا می گوییم کیفیت آموزش ما نسبت به کشورهای دیگر پایین تر است؟ بسا کشورهای دیگر معماران ما را با عزت و احترام میپذیرند و جایگاه ویژه ای برایشان مهیا میسازند ( نادر خلیلی )
چرا منتظریم کسی از راه برسد و راز معماری را برایمان آشکار سازد ؟ راز معماری اگر گشودنی بود که دیگر ، معماری معنا نداشت. معماری دنیای رازها و رمز هاست ، معماری مجموعه ای از اصلاحات و تغییر هاست. حتی معماران بزرگ و مطرح دنیا نیز نتوانسته اند رازی از رازهای معماری را بگشایند ، آنها فقط چند کارشاخص ارائه داده اند و بس.
چرا ما مطالعه در معماری ایران را رها کرده ایم و چسبیده ایم به خانه های آبشار و میر و خانه های شیشه ای و...؟ معماری غنی و شایسته ایکه برخی از آنها پس از قرن ها هنوز پا برجا هستند. بناهاییکه بی هیچ سازه ی فلزی با ارتفاع بسیاربا دهانه های فراخ ،بی هیچ ستون و تیر فلزی و بتنی هنوز بحث برانگیزند.( گنبد سلطانیه)
دوستان، (علم ،تجربه ، هنر ،دانستن ، فهمیدن ، کد هیجانی ، کیفیت آموزشی ، راز معماری و...) یعنی سواد معماری داشتن و این سواد حاصل نخواهد شد مگر با مطالعه کتابهای گوناگون.

درود.
با نظرتون در باب مطالعه کاملا موافقم.در اینکه سرانه مطالعه (در هر زمینه ای حتی)در فرهنگ ما پایینه شکی نیست .
اما مشکلی هست: ما حتی کتاب برای مطالعه هم نداریم....تمام کتب مرجع در زمینه معماری ما به 20 جلد هم نمیرسه.دلیلش هم اینه:در فرهنگ ما به کار پژوهشی اهمیتی داده نمیشه.دانشگاه ها که محل پژوهش هستند کارکرد درستی ندارند.شما تاپیکهای همین سایت رو که نگاه کنید میبینید همه دنبال کپی کردن مطالب هستند.انگاره جدیدی تولید نمیشه. ضمنا شما قیمت سبزی رو با قیمت یک کتاب مقایسه کنید...به عمق فاجعه پی میبرید:
(حداقل یکسال تلاش یه ادم با سواد+هزینه چاپ+هزینه کاغذ+هزینه توزیع و...)=5000 تومان=دو کیلو سبزی
به تیراژ کتاب که نگاه کنید تاسف بار تره داستان.1000 جلد...
این از حوزه تولید علم بود.ما در زمینه ترجمه هم کم کاریم....


 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام
ممنون از مهندس احسان عزيز كه اين گفتگو رو پيش كسدند تا بتونيم دور هم به ننتايجي برسيم كه شايد هر كدوم گوشه اي از اون رو تجربه كرديم
بي مقدمه ميرم سر اصل مطلب:دي
سعي ميكنم به مشكل نپردازم كه به حد كفايت روش بحث شد و همه مون هم مشكلات خاص خودمون رو درك ميكنيم چه من دانشجو،چه كسي كه استاده و چه كسي كه تو بخش اجراييه كاره
راهكار چيه؟راهكار اينكه من دانشجو فردا كه وارد بازار كار شدم نشم بساز بفروش!؟
مسائل اجرايي تو دانشگاه چقدر جديه؟هيچيييي!دانشجوياني ديدم كه فارغ التحصيل هستند و هنوز توي تعرف آكس موندن !راهكار چيه؟سر كارگاه رفتن...اما اينم خودش مشكل جديده...كارگاهها به اين راحتي اجازه بازديد نميدن...مگه توي يه بازديد 2 ساعته گروهي با هماهنگي دانشگاه كه خود اون هماهنگي هم يه مشكله:biggrin: اما چي تو يه بازديد 2 ساعته گير ادم مياد؟بازم هيچي
البته مثلا مني كه توي مركز تحقيقات دانشگاه حضور دارم يا توي دفترفني روي رزومه اين كار هم حساب كرديم اما دانشگاه همچين چيزي رو به زور ميپذيره !راهكار چيه؟:ميدان دادن به دانشجو توي فعاليتهاي اين چنيني تو دانشگاه تا دانشجو بتونه شرايط كارگاهي رو درك كنه
تمام ما وقتي وارد اين رشته شديم اسكيس و راندو ... رو جدي گرفتيم با ورود به ترمهاي بالاتر از ياد رفت و گير طرح ها افتاديم (كه اونم طرح رو داديم و بعد يه كانسپتي واسه تحويل براش جور كرديم!شخص خودم رو عرض ميكنم)براي ارشد دوباره رفتيم سراغ اسكيس اما كسي نگفت همون اولش كه دست قوي رو براي چي ميخوايم؟يكي نگفت فردا كه ميخوايد بريد سر كارگاه و براي كارگر روي يه كاغذ ميخوايد ديتيل اجرايي يه تيكه كوچيك رو بكشيد خط كش نميدن دستتون!بايد سريع بتوني به طور واضح يه ديتيل فني بكشي يا يه پرسپكتيو بزني از يه گوشه كار
راهكار چيه؟تفهيم لزوم فهم هر چيزي كه آموزش داده ميشه و مهم تر از اون ايجاد انگيزه براي دانشجو كه خودش بره سراغش...لزوم درك اين نكته كه خود فرد بايد بره دنبال خواسته ش
مطالعه كنيم...و بفهميم....نه فقط كتاب معماري!!!!هر كتاب خوبي يه جهان بيني به من ميده و بهم كمك ميكنه حداقل بتونم مباني نظري داشته باشم(گرچه ربطي به اجرا نداشته باشه)
خارج شدن دانشگاهها از نمره محوري كمك ميكنه كه دانشجوها از نظر توانايي تو اين رشته سرند بشن!!
و راهكار بعدي سرند شدن اساتيده!!!جسارت نشه خدمت اساتيد ... يه استاد داشتيم كه ميگفت مايي كه استادمون مرحوم ميرميران و ... بود شديم اين!واي به حال شماها كه استادتون منم
تعريف نظام آموزش مناسب هم در حوزه معماري كمك فراواني ميكنه! نظر شخص من اينه كه هم باهاوس هم بوزار!!!
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام. نبودم اومدم.
چون نبودم. الان می تونم روز معمار رو تبریک بگم.
راستی روز معمار داریم؟ هفته معمار نیست؟ :D

روز معمار مبارک . شاید این روز بهانه ی باشه برای اینکه یکم به معماری فکر بشه. و یکم از برخوردهای سلیقه ای و گاه غیر کارشناسانه جدا شه و دیگه چشم مون این همه خسته نشه از این آشفتگی:gol:
 

ensan1

عضو جدید
سلام

کل مطالب پست ها را مطالعه کردم و هر یک از کاربران نظر شخصی و ضعف خود را بیان نمودند. کلا می توان علت های گوناگونی برای مشکل و ضعف ما دانشجویان معماری آورد .ولی عمده ترین آنها را می توان (طبق نظر سنجی) :

1- نشناختن مبانی نظری و فلسفی معماری
2- ضعف در انتقال مفاهیم فکری
3- ضعف در تحقیق و پژوهش و نا آشنایی با زبان های خارجی

دانست.که همه این سه گزینه به نا آشنایی و عدم دوستی با کتاب خوانی است. مطالعه در بحث نظری و فلسفی معماری ،رکن فلسفه معماری را برایمان آشکار می سازد .پس چرا ما منتظر یک فرشته نجاتیم؟ ( استاد ، راهنما ، نرم افزار و... )
چرا خود به سراغ فرشته ی مقدس دانستن که الفبای آن مطالعه است نمی رویم ؟
چرا می گوییم کیفیت آموزش ما نسبت به کشورهای دیگر پایین تر است؟ بسا کشورهای دیگر معماران ما را با عزت و احترام میپذیرند و جایگاه ویژه ای برایشان مهیا میسازند ( نادر خلیلی )
چرا منتظریم کسی از راه برسد و راز معماری را برایمان آشکار سازد ؟ راز معماری اگر گشودنی بود که دیگر ، معماری معنا نداشت. معماری دنیای رازها و رمز هاست ، معماری مجموعه ای از اصلاحات و تغییر هاست. حتی معماران بزرگ و مطرح دنیا نیز نتوانسته اند رازی از رازهای معماری را بگشایند ، آنها فقط چند کارشاخص ارائه داده اند و بس.
چرا ما مطالعه در معماری ایران را رها کرده ایم و چسبیده ایم به خانه های آبشار و میر و خانه های شیشه ای و...؟ معماری غنی و شایسته ایکه برخی از آنها پس از قرن ها هنوز پا برجا هستند. بناهاییکه بی هیچ سازه ی فلزی با ارتفاع بسیاربا دهانه های فراخ ،بی هیچ ستون و تیر فلزی و بتنی هنوز بحث برانگیزند.( گنبد سلطانیه)
دوستان، (علم ،تجربه ، هنر ،دانستن ، فهمیدن ، کد هیجانی ، کیفیت آموزشی ، راز معماری و...) یعنی سواد معماری داشتن و این سواد حاصل نخواهد شد مگر با مطالعه کتابهای گوناگون.


نقل قول از سپیدار:
دوستان در باره ی مطالعه و مقدار ِ کم ِ آن ، مباحثی از قبیل ِ " جزوه ای " بودن ِ اساتید ( راحت ترم بگویم " مدرسان " ) ، عدم دسترسی به منابع و حتی مسائل مربوط به اینترنت و . . . سخنان ِ به جایی گفتند .
به عنوان ِ کسی که تفریح ِ اصلی اش مطالعه است باید عرض کنم بر خلاف ِ نظر ِ عده ای از دوستان که مسائل را صرفا به تلاش و خواستن ِ دانشجو معطوف میکنند ، باید بگویم که راهنما و کسی که به معنای واقعی ِ کلمه " آگاه به راه و مسیر " باشد ، حتی در مورد ِ مطالعه و چگونه و چه خواندن بسیار حیاتی است .
منابع به قدری زیاد هستند ( بخصوص در حوزه ی هنر و معماری ) و آنقدر متنوع و پراکنده و گاه به ظاهر بی ربط ، که اگر کسی بخواهد خودش وارد ِ این دریا شود ، بی شک غرق میشود و زمان و انرژی اش به بیراهه میرود . ( اتفاقی که برای من افتاد و هنوز می افتد . )
وقت هایی هست که انسان خودش نمیداند که به کجا باید برود ، حتی اگر پاهایی بسیار قوی داشته باشد . در اینگونه موارد است که رهبر و راهنما چون چراغی در دست و دل است . به قول ِ مولانا :

برای گوش ِ کسانی که بعد ِ ما آیند / / / بگویم و بنهم که عمر ما مأخر نیست
که گوششان بگرفتست و عشق می آرد / / / ز راه های نهانی که عقل رهبر نیست . . .
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کم بودن سرانه ی مطالعه جز اخرین حلقه های این زنجیره
ولی اخرین حلقش نیست
چون برای مطالعه باز هم مشکلاتی سر راه هست
کمبود منابع
قیمت منابع
اصلا اینکه منابع به درد میخورن یانه
ولی با تمام این مشکلات به نظرم تنها راه همون مطالعس
چون ببینید مشکلات اینقد ریشه ای هستن که واقعا از دست جامعه ی معماری کاری ساخته نیس
یه معمار با کارفرمایی که خودش میبره و میدوزه چیکار میتونه بکنه(فرهنگ های غلط جا افتاده در مردم)
یه معمار با کار فرمایی که میخواد خونش ارزون ساخته بشه چیکار میتونه بکنه(مشکلات اقتصادی)
یه معمار با کمبود و گرونی مصالح چیکار کنه(مشکلات تولیدی+مشکلات اقتصادی+)
یه معمار با یه قطعه 150 متری که سه طرفش همسایه قرار داره و کار فرما میخواد سه طبقه روش بسازه چیکار میتونه بکنه(سیاست های غلط در شهرسازی)
و خیلی مشکلای دیگه
راه حل: همراستا شدن اموزش و اجرا و سیاست های نهاد های مربوطه و فرهنگ
 

Similar threads

بالا