*** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه ۱۳ باشد،

چه یک روز دیگر...

وقتی سهم من از تمام این روزها

"نبودنت" باشد

نـحـس است روزها...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلــــ تنگـــ ـــی یعنیــــ دقیقــ ــه ایــ ندیدنــــ تـــو

زمـــ ــان زیادیــــ لازمـــ نیســــ ــــت

بــــ ـــرای دلــــ تنـــ ـــگ شدنتــــ

هنـــ ـــوز ساعتـــ ـی نرفتــ ه

یادتــــ دلــ ــم را به تنگنــ ــا می کشــ ــد ...
.
.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
لباس هایم که تنگ می شد

می بخشیدم به این و آن...

ولی دل تنگم را... حالا...

چه کسی می خواهد؟!!!​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایمان می آورم به دوستی و صداقت قاصدک !

سال هاست که ،

صدایم را شنید ...

نگاهم را خواند ...

محبتم را فهمید ...

غصه هایم را گریست ...

خوشی هایم را خندید ...

و همه شان را رساند به دوردست های خاکستری !

این روزها ، بیشتر از همیشه ،

قاصدک را می خوانم !

و "تو" امروز هر چه قاصدک دیدی ،

جز پیام دلتنگی های من چیزی از او نخواهی شنید !...



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
جا مانده دلی

در حوالی دیروز

زیر قدم های تو!!

شتاب نکن،

این آینهء شکسته در انتظار معجزه است هنوز...

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت؟
تا به کی یازیچه بودن در دو دست سر نوشت؟
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد؟
یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سـکـــــــه زنـدگـیم

شـیـــــــر نـدارد

امــــــــا

هـمـیـن خـطـی

کـه مـــــــرا بـه تــــــو

وصـــــــــــــــــل

نـگـه مـی دارد را

بسیـــــار دوســـــــت مـی دارمـــ ..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما گذشتیم وگذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو كتمان عشقت بود در حالی
كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
فقط يك لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد
چرا عاقل كند كاری كه بازآرد پشيمانی؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
اونقدر از تو میگم که میون اسم
تو توی آسمون عشق رنگین کمون پیدا بشه
اونقدر عاشق میشم که تو سرزمین عشق
بعد مجنون یه نفرصاحب نشون پیدا بشه
تو مگه قلب منی که صدای نفس هات هر جا هستی با منه
تو مگه عمر منی که دم وباز دمم تو رو فریاد میزنه
فقط تورو داره فریاد میزنه
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تحمل كن عزيز دل شكسته
تحمل كن به پاي شمع خاموش



تحمل كن كنار گريه من
به ياد دلخوشيهاي فراموش


جهان كوچك من از تو زيباست
هنوز از عطر لبخند تو سرمست


واسه تكرار اسم ساده تو ست
صدايي از منه عاشق اگر هست


منو نسپار به فصل رفته عشق
نذار كم شم من از آينده تو


به من فرصت بده گم شم دوباره
توي آغوشه بخشاينده تو


به من فرصت بده برگردم از من
به تو برگردمو يار تو باشم


به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم



نذار از رفتنت ويرون شه جانم
نذار از خود به خاكستر بريزم


كنار من كه وا ميپاشم از هم
تحمل كن، تحمل كن عزيزم


به من فرصت بده رنگين كمون شم
از آغوش تو تا معراج پرواز


حديث تازه عشق توام من
به پايانم نبر از نو بيآغاز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گنجشکدلم
بهای عاشقیش را پرداخته است.

تو سنگ مفتت را
زمین بگذار..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای دلتنگی بهانه نمی آورم

قضاوت با خودت،

دلم اندازه یک دنیاست ...
.
.
.

اما

یک دنیا غم در دلم جا گرفته است

به همین سادگی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهــــــی دلم برای خودم تنگ ميشود
گاهــــــی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ ميشود
گاهـــــی دلم برای پاكيهای كودكانه ی قلبم ميگيرد
گاهــــــی دلم از رهگذرانی كه در اين مسيـر بی انتها آمدند و رفتند ، خسته ميشود
گاهــــــی دلم از راهزنانی كه ناغافل دلم را ميشكنند میگیرد
... گاهــــــی آرزو ميكنم ای كاش
دلــــــی نبود تا تنگ شود
تا خسته شود
تا بشكند ...!!!
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخت است هنگام وداع
آنگاه که در می یابی
چشمانی که در حال عبور است

پاره ای از وجود تو را
نیزبا خود خواهد برد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حق با كسی است كه می بیند من مثل حس گم شدگی وحشت آورم
اما ای خدای من
آیا چگونه می شود از من ترسید؟
من، من كه هیچ گاه جز بادبادكی سبك و ولگرد
بر پشت بام های مه آلود آسمان
چیزی نبوده ام
و عشق و میل و نفرت و دردم را
در غربت شبانه ی قبرستان
موشی به نام مرگ جویده ست "...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوی سیب می دهد تمام خاطرم برای چیست؟
این صدای آشنا که می نوازدم صدای کسیت؟
یک نفر تمام قلب من به رهن چشم های اوست
یک نفر که روز هم ستاره ی نگاش چیدنی ست
کفر اگر...خدای دیگری برای من رقم زده است
یک نفر که آیه های خنده اش شنیدنی ست
شعرهایم از" همیشه "از"هنوز"تا ابد پر است
زیر سایبان پلک شاعرش غزل شنیدنی ست
از خدا که نیست مخفی از شما چرا که شب به شب
طعم خوابهایم از خیال نازکش چشیدنی ست
راستی تمام سطرهای دفترم کمی نم است
آخر آسمان ابری دوچشمم عاشق کسی ست
لیلا عبدی
 

banooyeariayi

عضو جدید
قبول کن دلبرکم
یاد او که بیاید در ذهنت من تمامی آغوش گرفتن های تو را او فرض میکنم
حتی اگر تو هم دیگر بوی او را ندهی
حالا تو بگو من چطور میتوانم به قلبم بگویم درد نگیرد؟
 

banooyeariayi

عضو جدید
هر چه از من دور می شوی

سايه ات بزرگ می شود

می افتد روی زندگيم

سيـاه ميشود روزگارم!​

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گآهے
هـَنوز گآهے ...
مـَرا به جـآטּ ِ تـُرا قـَسمـ مے دهـند ؛

نـگـآه کـن؛

هَـمـــه مے دانـند کـِ برایمـ هَـمیشـگے تـریــنے !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی

لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
....
من بدهکار توام ای مادر!
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بچه بودم بادبادکای رنگی دلخوشی هر روزو هر شبم بود

خبر نداشتم از دل آدما چه بی بهونه خنده رو لبم بود

کاری به جز الک دولک نداشتم بچه بودم به هیچی شک نداشتم

بچه بودم غصه وبالم نبود هیچکی حریف شوروحالم نبود

بچه که بودم آسمون آبی بود حتی شبای ابری مهتابی بود

بچگیو بچگیا تموم شد خاطره های خوش رو دسته من موند


تا اومدم چیزی ازش بفهمم جوونی اومد اونو با خودش برد

بچه بودم غصه وبالم نبود هیچکی حریف شوروحالم نبود

:w34:

بچه که بودم آسمون آبی بود حتی شبای ابری مهتابی بود
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بگو سرگرم چی بودی که اینقد ساکتوسردی
خودت آرامشم بودی خودت دلواپسم کردی
ته قلبت هنوز باید یه احساسی به من باشه
چقدباید بمونم تا یکی مثله تو پیداشه
تو روزو روزگار من بی تو روزای شادی نیست
تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست
سلام ای ناله ی بارون
سلام ای چشمای گریون
سلام روزای تلخ من هنوزم دوسش دارم
سلام ای بغض تو سینه سلام ای آه آیینه
سلام شبهای دل کندن هنوزم دوسش دارم
نمیدونی تو این روزا چقد حالم پریشونه
دلم با رفتنت تنگو دلم با بودنت خونه
خرابه حال من بی تو نمیتونم که بهتر شم
تو دستای تو گل کردم بذار باگریه پرپر شم
یه بی نشونم تو این خزون یه بی قرارم یه نیمه جون
منو از خودت بدون . . .منو ازخودت بدون

 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آن چشم ها هنوز رهایم نمیکنن
فکری به حال دغدغه هایم نمیکنن
آن چشم های آبیه دریاییت هنوز
از ساحل سکوت رهایم نمیکنن
من دفتری پر از غزلم؛ از ترانه ام
لبهایت عاشقانه هجایم نمیکنن
آغاز گامهای غزلساز تو چرا
ازانحنای کوچه صدایم نمیکنن
من زخمیه هزار زبان تغسلم
آن دستهای گرم دوایم نمیکنن
آن خاطرات گم شده در ذهن بادها
یه لحظه بیتو از تو جدایم نمیکنن
آن چشمها که عامل ویرانیه منن
یک قطره گریه هم برایم نمیکنن


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز بازم دیدمت
بعد یکسال و ...
هیچ فرقی نکردی،
همونی بودی که از اول دیده بودمت .
تو حواصت نبود، روت به یه طرف دیگه بود که یه آن برگشتی و منو دیدی.
فقط خیره نگاه کردی...
یادته...
یادته که عشقمون با یه نگاه شروع شد....
یادته فقط نگاه بود و لبخند ...
ویادته که با نگاه هم تموم شد...
می خوام بدونم که یادته با نگاه هامون چه خاطره ها داشتیم...
نه..
یادت نیست...
معلومه که یادت نیست...
اگه یادت بود که اینقدر از هم دور نبودیم
اگه یادت بود که الان با هم بویم.
باور نداری...
اصلا تو چی باور داری؟
می خوام یه اعتراف بکنم....
دوست داشتم امروز که دیدمت ....
بهت بگم که هنوزم می خوام دوست داشته باشم...
اسم اینو هر کی می خواد بگه حماقت بگه...
چون برام مهم نیست...
می دونی چرا؟؟؟
اونم نه...
نمی دونی...
آخه...
آخه تو اولین من بودی...
می فهمی که ـ اولین.....
اولین عشق ...
اولین عشق
و هیچ آدمی تا حالا دوست نداشته که اولین عشقش رو از دست بده...
و من دادم...
آره من از دست دادم...
امروز هم فقط خیره به هم نگاه کردیم.........
همین...
و تو سرت رو برگردوندی و کم کم دور شدی و رفتی.......
منم می خواستم برم که یهو برگشتم .....
می خواستم که یک آن داد بزنم بهت بگم...
که یادته پنج سال از اولین نگاهمون میگذره....
داد بزنم بگم یادته...
که با نگاه هم جون می گرفتیم....
که اصلا من هنوز یادت هستم...
پشیمون شدم....
چون می دونستم که یادت نیست...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و من همانند یک آواز، بسان شعری
زندگی کردم در تلخی ها، عزیز من !
و حالا از تو برایم خاطره ای مانده و عشقی اندوهبار !
و در سینه نگه خواهم داشت راز عشق تو را
چون سوگندی مقدس، همانند رویایی مکتوم !
تو برو
با وجود این تلخی ها، تو برو !
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد...حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار ...کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند ...موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم ...شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منما ...حجله حسن بیارای که داماد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند ...دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
زیر بارند درختان که تعلق دارند ...ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان ...تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 680x477 پیکسل میباشد


هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی و حالا می بینی دیگر فردایی وجود ندارد
سالها چشمت را به رویش بسته بودی و نمی دانستی
و یا شاید نمی فهمیدی

برای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 680x499 پیکسل میباشد

امروز حرف حقیقت را باور می کنی ...
اما افسوس که خیلی زودتر از آنچه فکر می کردی دیر شده


برای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 680x499 پیکسل میباشد

آن كس كه لذت یك روز زیستن و عاشق بودن را تجربه كند،
انگار كه هزار سال زیسته و آنكه امروزش را قدر نمیداند،
هزار سال هم به كارش نمی آید !

برای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 680x452 پیکسل میباشد

اگه بگن یه روز واسه زندگی کردن فرصت دارین
اگه اعلام کنن دنیا داره تموم میشه









 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
گل در بر و مي در كف و معشوق به كام است...سلطان جهانم به چنين روز غلام است
گو شمع مياريد دراين جمع كه امشب....در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است وليكن....بي روي تو اي سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول ني و نغمه چنگ است...چشمم همه بر لعل لب وگردش جام است
در مجلس ما عطر مياميز كه ما را.....هر لحظه زگيسوي تو خوش بوي مشام است
از چاشني قند مگو هيچ وز شكر...زان رو كه مرا از لب شيرين تو كام است
تا گنج غمت در دل ديوانه مقيم است...همواره مرا كوي خرابات مقام است
از ننگ چه گويي كه مرا نام زننگ است....وز نام چه پرسي كه مرا ننگ ز نام است
ميخواره وسرگشته ورنديم نظر باز.....وان كس كه چو ما نيست دراين شهر كدام است
با محتسبم عيب مگوييد كه او نيز....پيوسته چو ما درطلب عيش مدام است
حافظ منشين بي مي ومعشوق زماني...كايام گل وياسمن وعيدصيام است
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیگــر قـــاصِـدک هــا
بـِـه دَستـــ مـــا نِـمیرسنــد! چـــون شَــرم دارنــد
پِیغــــام چَنــد نَفــــر را
بـِــه یـــک مَقصـــد بِبـــَـــرنـــد!!
 
Similar threads

Similar threads

بالا