خودتو با یه شعر وصف کن...!

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باغبانی پیرم که بغیر از گلها ازهمه دلگیرم
کوله ام غرق غم است
آدم خوب کم است
عده ای کورو کرند و گروهی پکرند
دلم از اینهمه بد میگیرد و چه خوب است آدمی میمیرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


دوست دارم

"تو"
را فریاد بزنم .

تا در گلویم بغض نشوی و

در دلم

حسرت .


طفلك دلم!!

یك عمر دلتنگ كسی شد


كه اصلا نمیدانست
دل چیست... !!!

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گر میبینی که سکوت کرده ام و به تو خیره شده ام

باز منتظر آن لحن دلنشین توام تا شاید کمی قلب

اتش گرفته ام با طمانینه صدای هم چون آب زلالت

آرام گیرد پس این سکوت سرد مرا با صدای گرمت بشکن
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
My mind is gone, I'm spinning round

همه چیز رو فراموش کردم و دارم برای خودم قدم می زنم
And deep inside, my tears I'll drown

و در اعماقم اشکهایی که میریزم غرق میشم
I'm losing grip, what's happening

دارم عقلم رو از دست میدم، چی داره سرم میاد
I strayed from love, this is how I feel

از عشق رانده شدم، این چیزیه که احساس می کنم
rihanna_cry
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در دلم، هوس پرواز است
قلبم، زندان راز است
سردم از احساس بی برگی
ای خدا مرا ببر، این پرواز نیاز است...
 

hanyh

عضو جدید
و من تردید داشتم که با نبودنت آرام می شوم یا با بودنت خوشبخت؟

و حتی شک داشتم که آرامش را می خواهم یا خوشبختی را!

و هنوز دست و پا میزنند

ذهن خسته ام…

قلب درمانده ام…

چشمان بهت زده ام…

حرف هایم این روزها سر و ته ندارد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



غصــه نخــور ؛ کنــار آمـده ام بـا نبـودنت . . .
خیلـی که دلـم بگیـرد ، گریـه میکنـم !
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من از پشت شبهای بی خاطره

من از پشت زندان غم آمدم

من از آرزوهای دور ودراز

من از خواب چشمان نم آمدم

تو تعبیر رویای نادیده ای

تو نوری که بر سایه تابیده ای

تو یک آسمان بخشش بی طلب

تو بر خاک تردید باریده ای

تو یک خانه در کوچه زندگی

تو یک کوچه در شهر آزادگی

تو یک شهر در سرزمین حضور

تویی راز بودن به این سادگی

مرا بانگاهت به رویا ببر

مرا تا تماشای فردا ببر

دلم قطره ای بی تپش در سرا

مرا تا تکاپوی دریا ببر

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل ديوانه ام ديوانه تر شي
خراب خانه ام ويرانه تر شي
كشم آهي كه گردون رو بسوزد
كه آه سوته ديلون كارگر شي
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیـــروز ، همیـــن حَـوالـــی

زلـــزله ای آمــد...


حـالا همـه حـالـَمــ را می پـُرسند !!!

بـی خـبـر از اینـ ـکـه " مــَن"

بـه ایـن لـرزیـدنـهـا

سالهـاسـتــ کـه عـادتـــ کـَرده امـــ...

بـه لـرزشـهای شـَدیدِ شـانه هایـَمــــ

و تـَـرَکــ ــهای عمــیــقِ قــلــبــمـــ...

امـّـا هنـوز " خـــوبَـــمـــ!!! "
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ايــــنـــ روزها ...


تو به بــودنــش فـــكـــرميـــكـــنـــي


و


مـــنــ بــه نــبودنـــت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در زنـــدگـــی بـــه هیـــچ کـــس خیـــانـــت نــکــــردم ،

جــز بـــه خـــــودم !

امیـــــد بــدســــت آوردن تـــــو خیـــــانـــــت بــــه دلـــــم بـــــود ...
 

Erfan_K

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
موسیقی عجیبی ست مرگ

بلند می شوی
و چنان آرام و نرم می رقصی
که دیگر هیچکس تو را نمی بیند

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام شد...!
غــــــمها بـه من در آمـدند!
نـِگـــاه کـن...
این "حـلقــﮧء" اشـکــِ مـن است بــه انگـشتم,
کـــه خُشکـ نمی شود.!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لحظه هايي است

كه بي هيچ دليلي حال خوشي نداري،


نه خودت ميفهمي كه دردت چيست

و نه ديگري.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تـــا بِــه حـــال دَسـتــ و پـــایـتــ را گُـــمـ کــــرده ایــ؟
دستـتـــ در جیبــتــ اسـتـــ
و
پــــایـتـــ تـــوی کفشــتــ
امـــــا ــتــو
دُنبــــــالشـــان میگـــردیــ!
ایـــن یعنـــی حـــالـتـــ خیلـــی خَــــرابــ اسـتــ
و مـَــن
عـــاشِــق ایـــن حــــال خَــــرابـَـمــ
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستی ساده ی ما غیر معمولی شد … نمی‏دونم اون روز تو وجودم چی شد

نمیدونم چی شد که وجودم لرزید … دل من این حسو از تو زودتر فهمید

تو که باشی پیشم دیگه چی کم دارم؟ … چه دلیلی داره از تو دست بردارم؟

بین ما کی بیشتر عاشقه من یا تو؟ … هر چی شد از حالا همه چیزش با تو!
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جلسه امتحانِ عشق
من مانده‌ام و یک برگۀ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود!
در این سکوت بغض‌آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند!
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد!
عشق تو نوشتنی نیست..
در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم!
وقت تمام است.
برگه‌ها بالا..
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها امید من که نا امیده

امیده من دوباره ته کشیده

لحظه به لحظه فکر نا امیدی

این لحظات امونمو بریده

اون که میگفت با دستای دل من

از قفس بی کسی آزاد شد

چی شد که با گریه ی من شاد شد؟

با شبنم اشک من آباد شد

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم پُر است
پُـــرِ پُـــرِ پُـــر
آنقــــــدر که گاهی اضافه اش،
از چشمانم می چـــــکد ...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تـــا بِــه حـــال دَسـتــ و پـــایـتــ را گُـــمـ کــــرده ایــ؟
دستـتـــ در جیبــتــ اسـتـــ
و
پــــایـتـــ تـــوی کفشــتــ
امـــــا ــتــو
دُنبــــــالشـــان میگـــردیــ!
ایـــن یعنـــی حـــالـتـــ خیلـــی خَــــرابــ اسـتــ
و مـَــن
عـــاشِــق ایـــن حــــال خَــــرابـَـمــ
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها امید من که نا امیده

امیده من دوباره ته کشیده

لحظه به لحظه فکر نا امیدی

این لحظات امونمو بریده

اون که میگفت با دستای دل من

از قفس بی کسی آزاد شد

چی شد که با گریه ی من شاد شد

با شبنم اشک من آباد شد

از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم

خواستم دلم یه گوشه ای بمیره

خسته شدم چه انتظار سختی

یکی بیاد جون منو بگیره

قلب من از تپیدنش خسته شد

نبضم با ضربه های معکوس مرد

قلب من از خستگی خوابش گرفت

این دل نا امید و مایوس مـــــــــــرد



شاید صدای زخمی دل من

مرهم زخمای دل تو باشه

شاید که قصه جدایی من

نذاره هیشکی از کسی جداشه

از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم

خواستم دلم یه گوشه ای بمیره

خسته شدم چه انتظار سختی

یکی بیاد جون منو بگیره

قلب من از تپیدنش خسته شد

نبضم با ضربه های معکوس مرد

قلب من از خستگی خوابش گرفت

این دل نا امید و مایوس مـــــــــــرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هزار خیابان فاصله دارم با او هزار خیابان فاصله دارم با خود
چرا زنده باشم
وقتی در تاریکی قدم می زنم
وقتی که او مرا
و گلدان ها کنار پنجره را
از یاد برده است .

زخم ها یم را نمی بندد
چشم هایش را می بندد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
به چه می خندی تو ؟
به مفهوم غم انگیزه جدایی
به جه می خندی تو؟
به شکست دل من یا به پیروزی خویش
به چه چیز؟
به نگاهی که چه مستانه تو را باور کرد
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد
تو به این می خندی....
به دل ساده من که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فقط چند قدم ،


مانده بود برسم به تو . . .


اگر


این خواب ادامه داشت !


 

Relampago

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز را به باد سپردم
امشب کنار پنجره بیدار مانده ام
دانم که بامداد
امروز دیگری را با خود می آورد
تا من دوباره آن را
بسپارمش به باد
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
گل در بر و مي در كف و معشوق به كام است...سلطان جهانم به چنين روز غلام است
گو شمع مياريد دراين جمع كه امشب....در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی که حرف من نبود....کدوم صدا در تو نشست ؟
کدوم ستاره پر کشید...تو چشمای تو نطفه بست ؟
غریبه ای اما دلم برای تو پر میزنه...
برای پیدا کردنت به هر شبی سر میزنه...

ای غریبه خوش اومدی به جشن ساده ی تنم...
بیا که من به گریه هام یه رنگ تازه میزنم...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



بودنت،
حتی همین قدر محال،
تن پوشی ست بر عریانیِ روحِ خالی ام...
باش؛
حتی همین قدر دور...
حتی همین قدر محال
هر چه هستی، باش...
شاید سهمِ من از تو همین دوری و محال بودن است
همین خواستن ها
نرسیدن ها...!

 

Similar threads

بالا