ما هر سال دوبار میریم بیرون ولی امسال سه بار شد....
روز سوم عید که مهمونامون از تهران اومدن بردیمشوم جنگل ولی چون قرار بود کوتاه باشه به تهار خوران خودمون البته النگدره اکتفا کردیم..خیل توپ بود....
تاب درست کردیم واسه دو ساعت و اتیشو بالا و درختو بندو بساطی داشتیم..
شبش هم واسهاینکه دوباره مهمونامونو ببیریم دورشون بدیم ساعت 1 راه افتادیم به شمت پارک ..فقز خودمون بودیم ..ما بیشتر از بچهها سوار وسایل بازی شدیم...اوه اوه سرسری پیچ پیچیش محشری بود من تا دوهفته پام کبود بود.خب سخت بود سوارشدنش واسه ماها..قد تاب ها کوتا همه رو هم حفاظ زدن اونا بدتر بودن حالا ما مسابقه هم گذاشتیم هر کی بالاتر بره..خلی توپ بود...
خب اینا که برنامه ریزی نشده بود..ما واسهاینکه بتونیم با هر دو طرف فامیل بریم بیرون برنام میریزیم...
امسال چون ابجیمم باید روز 13 میرفت صبح 12رفتیم جنگل..جنگل های سرسبز...تقریبا میخورد به مازندران..اما دقیقش نوکنده..ماله استان گلستانه..تو دل جنگل جایی که هیچیکی نبود تا تونستیم هم رفتیم بالا خانواده ما و خانواده عموم..خیلی خوش گذشت ...کلی عکسو تاب بازی..ولی واسه فوتبال یا والیبال خوب نبود چون مسطح نبود زمینش....
روز 13 هم با خاواده مامانم رفتیم یعنی دایی ها.اینبار رفتیم باغ بابا بزرگم..اونم تو جنگله اما باغ کشاورزیشه و لی توش شاختمان خونه و چاه و استخر داشت مجهز بود و کم و کسیری نداشتیم....حالت کوچه باغ داره...تا کسی نتونه جر خودمون باشه...اولش وسط بازی کردیم اوه اوه ..وحشتناک بود همه بودیم دیگه بزرگو کوچیک..ولی پسرها حالا داداشهای خودممم شامل میشه وقتی میزدن نامردی میزدن
اخه ما خواستیم چن بار رکب بزنیم بگیم نخوردیماما چنان محکم میزدن که از دردش میفتادیممجبور بودیم ترک کنیم زمینو...توپشم توپ والیبال بود من خودم روز قبل بادش کرده بود پره پر بود..بعد اون والیبال یه طناب پیدا کردم بستیم تو ردیف درختا فاصله درختا زیاد بود راحت میشد باز یکرد چونتو محوطه زمین کود بود نمیشد رفت....
خلاصه بعد از اونم غروب اسم فامیل اونم اسم بازی های ما که همش مسخره بازیو دروغه...من در آوردی..حالا به زبان محلی انگلیسی فارسی هر چی اولش با اون باشه.یادش بخیر.عکسارو هم بعدش میگرفتیم...
امسال شهر خومون بودیم .. جاتون خالی هوا هم خیلی خوب بود
سیزده بدر هم با عموهام بودیم ..
مثل هر سال خونه مادر بزرگم کوفته رو خوردیم .. کلی هم کنار هم خوش گذروندیم
حرکت جدید امسالمون این بود که وقتی فوتبال زدیم .. اولش هم مثل این بازی های رسمی واستاده بودیم و اومدیم تک تک دست میدادیم .. وای خدا چقدر خندیدیم
خب امسال عید....
از اولش بگم که تا 4 عید رفته بودیم روستامون...
هوا خوب بود...همه جا سرسبز....خیلی خوش گذشت
روز 13 بدر هم با جمع کثیری از افراد فامیل حودوا 20 ماشین رفتیم یه جنگلی نزدیک روستامون...جاتون خالی خوش گذشت