مشاعرۀ سنّتی

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیریست که دلدارپیامی نفرستاد
پیکی ندوانیدوسواری نفرستاد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیریست که دلدارپیامی نفرستاد
پیکی ندوانیدوسواری نفرستاد
دريا هرگز لب به خنده نمي گشايد,
اگر ابرها نباشند تا بر اشك هايش بوسه زنند,
و
بي يار در كنار,
دنيا جاي زيبايي براي ماندن نيست.
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
دريا هرگز لب به خنده نمي گشايد,
اگر ابرها نباشند تا بر اشك هايش بوسه زنند,
و
بي يار در كنار,
دنيا جاي زيبايي براي ماندن نيست.
تاباتوخندیدم خودراخدادیدی
ازنسل خاکی ها خودراجدادیدی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاباتوخندیدم خودراخدادیدی
ازنسل خاکی ها خودراجدادیدی
ياد آن بوسه كه هنگام وداع

بر لبم شعله حسرت افروخت

ياد آن خنده بيرنگ و خموش

كه سراپاي وجودم را سوخت

رفتي و در دل من ماند به جاي

عشقي آلوده به نوميدي و درد

نگهي گمشده در پرده اشك

حسرتي يخ زده در خنده سرد
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
ياد آن بوسه كه هنگام وداع

بر لبم شعله حسرت افروخت

ياد آن خنده بيرنگ و خموش

كه سراپاي وجودم را سوخت

رفتي و در دل من ماند به جاي

عشقي آلوده به نوميدي و درد

نگهي گمشده در پرده اشك

حسرتي يخ زده در خنده سرد
دیگرچندان گرم نمی شوم وقتی که میرسد
تادستم رابه دست گیرددیگرچندان شاد نمی شوم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیگرچندان گرم نمی شوم وقتی که میرسد
تادستم رابه دست گیرددیگرچندان شاد نمی شوم
ميروم...اما نمي پرسم ز خويش
ره كجا...؟منزل كجا...؟مقصود چيست...؟
بوسه مي بخشم ولي خود غافلم
كاين دل ديوانه را معبود كيست ...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميروم...اما نمي پرسم ز خويش
ره كجا...؟منزل كجا...؟مقصود چيست...؟
بوسه مي بخشم ولي خود غافلم
كاين دل ديوانه را معبود كيست ...
تااومدم عاشق چشات بشم مال دیگری شدو اون دوتاچشماتوازم گرفت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من گریه کرده بودم ازتلخی نگاهت
ازسنگی دل توازفکرپرگناهت

تمام عمرِ من انگار در خیال گذشت
-ببند پنجره‌ها را که کوچه ناامن است...
نسیم آمد و نشنید و بی‌خیال گذشت

درست روی همین صندلی تو را دیدم
نگاه خیره‌ی تو... لحظه‌ای که لال گذشت

- چه ساعتی‌ست ببخشید؟... ساده بود اما
چه‌ها که از دل تو با همین سؤال گذشت
...
گذشت و رفت و به تو فکر می‌کنم ـ تنها ـ
دو ساعتی که به اندازه‌ی دو سال گذشت
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

تمام عمرِ من انگار در خیال گذشت
-ببند پنجره‌ها را که کوچه ناامن است...
نسیم آمد و نشنید و بی‌خیال گذشت

درست روی همین صندلی تو را دیدم
نگاه خیره‌ی تو... لحظه‌ای که لال گذشت

- چه ساعتی‌ست ببخشید؟... ساده بود اما
چه‌ها که از دل تو با همین سؤال گذشت
...
گذشت و رفت و به تو فکر می‌کنم ـ تنها ـ
دو ساعتی که به اندازه‌ی دو سال گذشت
تاکه بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی قدران بدانید که چومهست نه انکه افتادوشکست
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تاکه بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی قدران بدانید که چومهست نه انکه افتادوشکست



توي خواب گل هاي حسرت نميچيني

ديگه خورشيد چهرتو نمي سوزونه

جاي سيلي هاي باد روش نميمونه

ديگه بيدار نميشي با نگروني

يا با ترديد،كه بري يا كه بموني

رفتي و ادمك ها رو جاگذاشتي

قانون جنگل زير پا گذاشتي

اين جا قهرن سينه ها با مهربوني

تو،تو جنگل نميتونستي بموني

دلتو بردي با خود يه جاي ديگه

جايي كه خدا برات لالايي ميگه

ميدونم ميبينمت يه روز دوباره

تويي دنيايي كه آدمك نداره....
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

توي خواب گل هاي حسرت نميچيني

ديگه خورشيد چهرتو نمي سوزونه

جاي سيلي هاي باد روش نميمونه

ديگه بيدار نميشي با نگروني

يا با ترديد،كه بري يا كه بموني

رفتي و ادمك ها رو جاگذاشتي

قانون جنگل زير پا گذاشتي

اين جا قهرن سينه ها با مهربوني

تو،تو جنگل نميتونستي بموني

دلتو بردي با خود يه جاي ديگه

جايي كه خدا برات لالايي ميگه

ميدونم ميبينمت يه روز دوباره

تويي دنيايي كه آدمك نداره....
همه عالم به تماشا برخاست
من به دنبال دلاویزترین شعرجهان می گشتم
دوکبوتردراوج بال دربال گذرمی کردند................
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
همه عالم به تماشا برخاست
من به دنبال دلاویزترین شعرجهان می گشتم
دوکبوتردراوج بال دربال گذرمی کردند................

دل مـــــــــن می خواهد

که بدانـــی بی تـــــــــو

دلــــــــــم اندازه ی دنیا تنگ اســــت

آرزویـــــــــــــم ایـــــن است:

کـــــــه چــــو آییـــــــنه زلال

مثـــــــل یک کوه پــــــر از شوکــــت بودن باشی...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل مـــــــــن می خواهد

که بدانـــی بی تـــــــــو

دلــــــــــم اندازه ی دنیا تنگ اســــت

آرزویـــــــــــــم ایـــــن است:

کـــــــه چــــو آییـــــــنه زلال

مثـــــــل یک کوه پــــــر از شوکــــت بودن باشی...
یابمان وعشق رادردستهاتقسیم کن
یامراهرجاکه می خواهی ببر
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یابمان وعشق رادردستهاتقسیم کن
یامراهرجاکه می خواهی ببر


روزگارت شیرین

خبری نیست زتو!

یادی از یار نکردن،بی وفا رسم شده؟

نکند خاطرت از شکوه من خسته شود!

دل من می خواهد که بدانی بی تو دلم اندازه دنیا تنگ است....

یادت ای دوست بخیر

می سپارم همه زندگیت را به خدا

که چو آیینه زلال

همچو دریا آرام

مثل یک کوه پر از شوکت بودن باشی......
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز


روزگارت شیرین

خبری نیست زتو!

یادی از یار نکردن،بی وفا رسم شده؟

نکند خاطرت از شکوه من خسته شود!

دل من می خواهد که بدانی بی تو دلم اندازه دنیا تنگ است....

یادت ای دوست بخیر

می سپارم همه زندگیت را به خدا

که چو آیینه زلال

همچو دریا آرام

مثل یک کوه پر از شوکت بودن باشی......
یه دل ساده ساده کوله بارسفرم بود
چشم تو مثل یه سایه همه جا همسفرم بود
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یه دل ساده ساده کوله بارسفرم بود
چشم تو مثل یه سایه همه جا همسفرم بود

در اخرين لحظه ديدار به
چشمانت نگاه كردم و
گفتم بدان اسمان قلبم
با تو يا بي تو بهاريست
همان لبخندي كه توان را
از من مي ربود بر لبانت
زينت بست.
و به ارامي از من فاصله
گرفتي بي هيچ كلامي.
من خاموش به تو نگاه می كردم
و در دل با خود مي گفتم :اي كاش اين قامت
نحيف لحظه اي فقط لحظه اي مي انديشيد كه
اسمان بهاري يعني ابر
باران رعد وبرق و طوفان
ناگهاني
و اين جمله ،جمله اي
بود بدتر از هر خواهش
براي ماندن و تمنايي
بود براي با او بودن.
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اخرين لحظه ديدار به
چشمانت نگاه كردم و
گفتم بدان اسمان قلبم
با تو يا بي تو بهاريست
همان لبخندي كه توان را
از من مي ربود بر لبانت
زينت بست.
و به ارامي از من فاصله
گرفتي بي هيچ كلامي.
من خاموش به تو نگاه می كردم
و در دل با خود مي گفتم :اي كاش اين قامت
نحيف لحظه اي فقط لحظه اي مي انديشيد كه
اسمان بهاري يعني ابر
باران رعد وبرق و طوفان
ناگهاني
و اين جمله ،جمله اي
بود بدتر از هر خواهش
براي ماندن و تمنايي
بود براي با او بودن.
نمیشه این جدایی باورمن
وداع اخرینه
جدایی درکمینه
غروب لحظه های واپسین
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
امشب ای ماه به درددل من تسکینی
اخرای ماه توهمدردمن مسکینی


یکی بود یکی نبود
اون که بود تو بودی و اون که تو قلب تو نبود من بودم
یکی گفت یکی نگفت
اون که گفت تو بودی و اون که دوستت دارم رو جز تو به هیشکی نگفت من
یکی خواست یکی نخواست
اون که خواست تو بودی و اون که نخواست ازت جدابشه من بودم
یکی رفت یکی نرفت
اون که رفت تو بودی و ...
یکی داشت یکی نداشت
اون که داشت تو بودی و اون جز تو کسی رو نداشت من بودم

 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواهم که چشم تورازی بگویدمرازی که هیچگاه زبانت نگفته بود

اینجا تاپیک مشاعره است عزیزجان!
شعری باز گو کن ! نه این که متن بی فعل بنگاری!
بماند که بعضی ها شعر را با املای بی فعل اشتباه می گیرند!
ای غریب شعر پارسی!
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا تاپیک مشاعره است عزیزجان!
شعری باز گو کن ! نه این که متن بی فعل بنگاری!
بماند که بعضی ها شعر را با املای بی فعل اشتباه می گیرند!
ای غریب شعر پارسی!
می خواهم که چشم تورازی بگویدم
رازی که هیچگاه زبانت نگفته بود
رازی که در خیال کسی جای پا نداشت
رازی که چون صدای خداناشنفته بود..........................
مفتون امینی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا