درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز هم جمعه بود مثل تمام جمعه های غم گرفته ی دیروز گذشت
ثانیه شماری تا غروب 1،2،3،... و باز هم غروب سرد و ابری و گرفته
و غم هجر و بغض دوری حلقه زد در گلو
برایت گفته ام تمامی اتاقم پر شده از نامه های دلتگی ات آقا
برایت گفته ام چشمانم بی فروغ گردیده و منتظر عطر یوسف گونه ی توست
برایت گفته ام بارها در کنج خلوت گفته ام تو هم مرا دوست نمیداری چرا که یک بار بر من نظر نمیکنی
برایت گفته ام همه جا پرشده از نفاق و نامردی ،دیگر جایی برای گوشه نشینی من غمزده نمانده است
میدانی غم هجرانت با من چه میکند.............................؟؟؟؟
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[SUB]خصوصی!:سلام آقا...الان اینجا هوا بارونیه....از این بارونی دلگیرا.....یه خواهشی ازت دارم ،یه کاری کن بذارن من برم.....................................!!!دیگه طاقت ندارم!!فقط کارخودته...

"[/SUB]بلندترین ارتفاع برای سقوطمان، افتادن از چشم مهدی فاطمه است…"

اللهم عجل لولیک الفرج
 
آخرین ویرایش:

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران ميبارد،به حرمت کداممان نميدانم!
من همين قدرميدانم باران صداي پاي اجابت است.
خدا با همه جبروتش داردنازميخرد،نيازکن.
برای فرج مولای مهربانمان ...
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
بلندترین و خطرناک ترین ارتفاع

برای سقوطمان

افتادن از نگاه

مهدی فاطمه است!
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
وعده ی آمدنت هزارساله هم که باشد،
وقتی آماده نباشیم،
تو می شوی سرزده ترین مهمان عالم...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]خدا كند تو بيايى[/h]
از عمق ناپيداى مظلوميت ما، صدايى آمدنت را وعده مى‏داد.
صدا را، عدل خداوندى صلابت مى‏بخشيد و مهر ربانى گرما مى‏داد.
و ما هر چه استقامت، از اين صدا گرفتيم و هر چه تحمل، از اين نوا دريافتيم.
در زير سهمگينترين پنجه‏ها شكنجه تاب مى‏آورديم كه شكنج زلف تو را مى‏ديديم. در كشاكش تازيانه‏ها و چكاچك شمشيرها، برق نگاه تو تابمان مى‏داد و صداى گامهاى آمدنت توانمان مى‏بخشيد.
رايحه‏ات كه مژده حضور تو را بر دوش مى‏كشيد مرهمى بر زخمهاى نو به نومان بود و جبر جانهاى شكسته مان. دردها همه از آن رو تاب آوردنى بود كه تو آمدنى بودى.
تحمل شدائد از آن رو شدنى بود كه ظهورت شدنى بود و به تحقق پيوستنى.
انگار تخم صبر بوديم كه در خاك انتظار تاب مى‏آورديم تا در هرم خورشيد تو به بال و پر بنشينيم.
سنگينى بار انتظار بر پشت ما، سنگينى يك سال و دو سال نيست سنگينى يك قرن و دو قرن نيست. حتى از زمان توديع يازدهمين خورشيد نيست.
تاريخ انتظار و شكيبايى ما به آن ظلم كه در عاشورا بر ما رفته است بر مى‏گردد، به آن تيرها كه از كمان قساوت برخاست و بر گلوى مظلوميت نشست، به آن سم اسبهاى كفر كه ابدان مطهر توحيد را مشبك كرد. به آن جنايتى كه دست و پاى مردانگى را بريد.
از آن زمان تاكنون ما به آب حيات انتظار زنده‏ايم، انتظار ظهور منتقم خون حسين.
تاريخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر مى‏رود، از عاشورا مى‏گذرد و به بعثت پيامبر اكرم مى‏رسد. هم او در مقابل همه جهل و ظلم و كفر و شرك و عنا و فسادى كه جهان آن زمان را پوشانده بود و عده مى‏فرمود كه كسى خواهد آمد. نامش نام من، كنيه‏اش كنيه من، لقبش لقب من، دوازدهيمن وصى من خواهد بود و جهان را از توحيد و عدل و عشق و داد پر خواهد فرمود.
اما تاريخ صبر و انتظار ما به دورترها بر مى‏گردد، به مظلوميت و تنهايى عيسى، به غربت موسى، به استقامت نوح و از همه اينها گذر مى‏كند تا به مظلوميت هابيل مى‏رسد.
انتظار و بردبارى ما را وسعتى است از هابيل تاكنون و تا برخاستن فرياد جبرئيل در زمين و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان (عج).
آرى و در آن زمان هستى حيات خواهد يافت، عشق پر و بال خواهد گشود و در رگهاى خشكيده علم، خون تازه خواهد دويد. پشت هيولاى ظلم و جهل با خاك، انس جاودان خواهد گرفت، شيطان خلع سلاح خواهد شد، انسان بر مركب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهد كرد.
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
مولای من
تا به کی ندبه کنان فریاد بزنم این الطالب بدم المقتول بکربلا
تا کجا بگویم خواهی امد وانتقام پهلوی شکسته مادرت ،فرق دریده ی پدرت،
راس بریده قران ناطق و جگر سوخته ی10خونین دل شده را خواهی گرفت

میخواهم صبور باشم و دم نزم،نوای دلتنگی سر ندهم
اما چه کنم که رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز


.
.
.



گـــــل زهــــــــرا بیــــــــا ...


نظـــــر کــــن سوی مــــــا ...



،


اللهم عجل لولیک الفرج ...



.
.
.

 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
.
.

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی


.
.
دیروز که چشم به دنیا گشودم نبودی
میترسم بروم وغمت تا ابد در نهان خانه ی دل بماند

همه هست آرزویم که ببینم از تورویی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا صاحب الزمان ! داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست .
شرمنده ایم .
می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست .
می دانیم کوتاهیها ، نادانیها و سستیهای ما ، ستمهایی است که در حق تو کرده ایم .
یعقوب به پسران گفت : به جستجوی یوسف برخیزید ،
و ما با روسیاهی و شرمندگی ، آمده ایم تا از تو نشانی بگیریم .
به ما گفته اند اگر به جستجوی تو برخیزیم ، نشانی از تو می یابیم .
اما ای فرزند احمد ! آیا راهی به سوی تو هست تا به دیدارت آییم .
اگر بگویند برای یافتن تو باید بیابانها را در نوردیم ، در می نوردیم .
اگر بگویند برای دیدار تو باید سر به کوه و صحرا گذاریم ، می گذاریم .
ای یوسف زهرا !
خاندان یعقوب پریشان و گرفتار بودند ،
ما و خاندانمان نیز گرفتاریم ،
روی پریشان ما را بنگر . چهره زردمان را ببین .
به ما ترحم کن که بیچاره ایم و مضطر
ای عزیزِ مصرِ وجود !
سراسر جهان را تیره روزی فرا گرفته است .
نیازمندیم ! محتاجیم و در عین حال گناهکار
از ما بگذر و پیمانه جانمان را از محبت پر کن .
یابن الحسن !
برادران یوسف وقتی به نزد او آمدند کالایی – هر چند اندک – آورده بودند ،
سفارش نامه ای هم از یعقوب داشتند .
اما ...
ای آقا ! ای کریم ! ای سرور !
ما درماندگان ، دستمان خالی و رویمان سیاه است .
آن کالای اندک را هم نداریم .
اما... نه ،
کالایی هر چند ناقابل و کم بها آورده ایم .
دل شکسته داریم
و مقدورمان هم سری است که در پایت افکنیم .
ناامیدیم و به امید آمده ایم .
افسرده ایم و چشم به لطف و احسان تو دوخته ایم .
سفارش نامه ای هم داریم .
پهلوی شکسته مادر مظلومه ات زهرا را به شفاعت آورده ایم .
یا صاحب الزمان !
به یقین ، تو از یوسف مهربانتری .
تو از یوسف بخشنده تری .
به فریادمان برس ، درمانده ایم .
ای یوسف گم گشته ! و ای گم گشته ی یعقوب !
یعقوب وار ، چه شبها و روزها که در فراق تو آرام و قرار نداریم .
در دوران پر درد هجران ، اشک می ریزیم و می گوییم :
تا به کی حیران و سرگردان تو باشیم .
تا به کی رخ نادیده ترا وصف کنیم .
با چه زبانی و چه بیانی از اوصاف تو بگوییم و چگونه با تو نجوا کنیم .
سخت است بر ما ، که از دوری تو ، روز و شب اشک بریزیم .
سخت است بر ما ، که مردم نادان تر واگذارند .
سخت است بر ما ، که دوستان ، یاد ترا کوچک شمارند .
یا بقّیةالله !
خسته ایم و افسرده ،
نالانیم و پژمرده ،
گریه امانمان را بریده است .
غم دوری ، دیوانه مان کرده است .
اما نمی دانیم چه شیرینی و حلاوتی در این درد و دوری است که می گوییم :
کجاست آن که از غم هجران تو ناشکیبایی کند .
تا من نیز در بی قراری ، یاریش دهم
کجاست آن چشم گریانی که از دوری تو اشک بریزد ؟
تا من او را در گریه یاری دهم
مولای من ! دیدگانمان از فراق تو بی فروغ گشته اند .
و می دانیم پیراهن یوسف ، یادگار ابراهیم ، نزد توست .
و ای کاش نسیمی از کوی تو ،
بوی آن پیراهن را به مشام جان ما برساند .
و ای کاش پیکی ، پیراهن ترا به ارمغان بیاورد
تا نور دیدگانمان گردد .
ای کاش پیش از مردن ، یک بار ترا به یک نگاه ببینیم .
درازی دوران غیبت ، فروغ از چشمانمان برده است
کی می شود شب و روز ترا ببینیم و چشمانمان به دیدار تو روشن گردد ؟
شکست و سرافکندگی ، خوار و بی مقدارمان کرده است .
کی می شود ترا ببینیم که پرچم پیروزی را برافراشته ای ؟
و ببینیم طعم تلخ شکست و سرافکندگی را به دشمن چشانده ای .
کی می شود که ببینیم یاغیان و منکران حق را نابود کرده ای ؟
و ببینیم پشت سرکشان را شکسته ای .
کی می شود که ببینیم ریشه ستمگران را برکنده ای ؟
و اگر آن روز فرا رسد ...
و ما شاهد آن باشیم ،
شکرگزار و سپاسگو نجوا می کنیم :
الحمدلله رب العالمین .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
کـــــــجا هســـــــتی ؟


با نوایی عاجزانه می گویم کجا هستی؟

هر لحظه عمر تو را می جویم، کجا هستی؟
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]روز و شب نام زیبای توست ، بر دل و جانم

دیگر طاقتی نمانده بر دلم، کجا هستی؟
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]چشم به آسمان دوختم تا رحمتی شود

ساعتها در دوریت گریستم، کجا هستی؟
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]جمعه ها گذشت، بیا صبر تا به کی کنم؟

به اُمید وصال تو زنده ام، کجا هستی؟
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]تا سپیده دم به عطر گل ، ترانه سَر دادم

رنجهایی در هجر تو کشیدم، کجا هستی؟
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]با نسیم همسفرم تا دیار عاشقان

هر جا که روم عطر تو می بویم، کجا هستی؟
[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دل به انتظار دیدنت در سینه می تپد

بگو تو اِی بهار آشیانم، کجا هستی؟
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شعر : فرزانه حبوطی[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر دلم می خواهد که بیایی...چقدر دلم می خواهد گریه کنم

تا قطره های اشک

گرد و غبار آئینه دلم را بزداید

چقدر دلم می خواهد فریاد بزنم

تا صدای نفس های خسته درونم

به اوج آسمانها و قعر زمین

طنین انداز شود

چقدر دلم می خواهد بنشینم

زیر نخل های نخلستان

تا به گرمای آفتاب سوزان

چشمان بیقرارم آرام گیرد

چقدر دلم می خواهد صدایت کنم

آنقدر صدایت کنم

تا جوابم دهی

تا بدانی چقدر

جشم به راه تو اَم

تا بدانی

چقدر دلم می خواهد که بیایی...

یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

نوشته : فرزانه حبوطی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


درد دل با امام زمان عج


السلام علیک یا ابا صالح المهدی
سلام بر توای خاص ترین وپاک ترین نعمت خدا.
سلام برتوای مهدی ای پسرمحمد و علی
ای نوگل بهار جنت و ای پسر فاطمه کجا هستی؟

می دانم که ناله ی دلم رامی شنوی و اشکهای سرازیرم رامی بینی.
ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آرزوی قلبی ما و ای شمیم عطر بهشت
کجا بروم تا پیدایت کنم؟

هر جمعه که می گذرد و نمی ‌‌‌‌آیی
گویی روزبه روز قلبم پیرتر می شود.

ای مولاجان تاکی درانتظارت گریان بمانم؟

ای حجت خدا هیچ کسی جزتودرمان دردها نیست.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آیا راهی برای دیدارت هست؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آیا روزی خواهد رسید که چشمان اشک بارم
به یمن برکات قدومت روشن شود؟
آیاخواهم توانست یکی ازعاشقان خالصت باشم؟

ای خورشید تابان اهل بیت و ای ماه نورانی اسلام محمدی
دیگر اشکهایم یارای دل خسته عاشقم نیست.

ای نور چشمهای منتظر
قسم به ذره ذره ی عشقی که برای تودرسینه ام می تپد
منتظرت می مانم
و با اراده ای محکم
و دلی غمدیده از دوریت
عهد می کنم که هرگز از بیعت باتوبرنگردم.

ای مولا بیا که دل به تنگ ‌‌‌‌آمده
بیا که برای جگرهای سوخته ی ما التیامی جزظهورت نیست
و هیچ مرهمی گواراتر از دیدار تو زخمهای داغدیده راتسکین نمی دهد.

بیا که دلم از فراقت ‌آتش گرفت.
بیا ای قاصد ‌آزادگی و پیام ‌آور کربلای حسینی.

بیا ای فرزند قرآن!
بیا ای ناجی ما و ای بهار دلها!
بیا که دل خسته ام تو را می طلبد
و تویی تمام آرزوی منتظران عاشق.

اگرزمان موعود فرا رسید
و من ازجهان چشم فروبسته بودم
بدان که تا آخرین لحظه ی زندگی منتظرت ماندم.
بدان که ضربان قلبم به عشق تومی تپد.

فریاد ازخدا می خواهم و ناله ازدل برمی آورم
که چرا ازمحبوبترین عاشقان دورم.

پس توای پروردگار مهربان و بخشنده !
جمال پاک و منزه فرزند زهرای اطهر را
برای ما ظاهر ساز
و آن مروارید درخشان را از پرده غیب برون آر
که دلهای سوخته و دستهای به دعا برداشته مان
محتاج و نیازمند دستهای عدالت گسترش است.

ای خدا بیا و رحمی براین بندگان حقیر درگاهت بفرما
و ظهور مولایم مهدی را نزدیکتر کن.

ای خداوند کریم،
این عاشقان رنجیده را
به وصال دستهای پر برکت امام زمان برسان
و ما را از رهروان مهدی و عاشقان راه حق قراربده.

به امید روزی که با لطف خدا و ظهور مهدی موعود (عج)
اشکهای انتظارمان تبدیل به گلستان گلهای عشق محمدی شود.


نوشته : فرزانه حبوطی

 

arezo.d

عضو جدید
دست افشان...پای کوبان می روم


بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند

بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم

در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را

بر که بسپارد زمان خویش را
با همه لحظه خوش آواییم

در به در کوچه ی تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

نغمه ی تو از همه پر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی

محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ی ما می شدی

مایه ی آسایه ی ما می شدی


خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ادرکنی ادرکنی...


سلام خدای خوب و مهربانم

سلام یا رب العالمین

سلام بر تو ای مولا و صاحب اختیارم ... خدا جونم

و سلام بر تو ای مولایم و امام زمانم (عج)

کجایی مولا جان ؟

کجایی که لحظه های انتظارت سخت می گذرد مولا

مولا جان کمکم کن که از ریا دور بشم ... خواهش میکنم کمکم کن

وقتی از عشق به شما میگم وقتی از انتظار میگم ... می ترسم ریا کنم مولا

کمکم کن ... یا صاحب الزمان (عح) مددی

یا الله مددی ... یا رب مددی ... خدایا مددی

در این نیمه های شب فقط تو رو فریاد میزنم ... برس به دادم یا الله

اهدنا الصراط المستقیم ... خدایا مرا به راه راست هدایت کن

مولای یا مولای انت العزیز و انا الذلیل

و هل یرحم الذلیل الا العزیز

پروردگارا بر این بنده ی ذلیل رحم کن

یا امیرالمومنین (ع) مددی مولا

مولای یا مولای انت القوی و انا الضعیف

و هل یرحم الضعیف الا لقوی

خدایا بر این بنده ی حقیر و ضعیفت رحم کن

یا علی بن ابیطالب (ع) مددی مولا

خدایا از کفر دورم کن

نزار کافر باشم و به دنیا دل ببندم

خدایا می دونم خیلی گناهکارم ... خیلی ... خیلی ... خیلی

اما تو مهربانی ... تو کریمی ... تو رحیمی

تو نماینده ی فضلی ... تو سزاوار ثنایی

کمکم کن ... جز تو کسی ندارم

یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ادرکنی ادرکنی

دلنوشته : فرزانه حبوطی
 

المینا

عضو جدید
سلام
من میخوام به زبون خودم با آقا صحبت کنم....
آقا جون میدونم که داری میبینی...میدونم که میشنوی...
میدونم وقتی بدی میکنم میبینی...دلت میشکنه...چندقطره اشک می ریزی و بعد...باخودت میگی اشکال نداره...خدایا به من مهدی ببخشش...این دفعه رو بگذر...درست میشه...این شیعه منه....درست میشه...من ضمانت میکنم!
وباز روز بعد...این منم که دوباره فراموش میکنم...دوباره غافل میشم..دوباره گناه میکنم...وباز این شمایی که دعا میکنی...طلب بخشش میکنی و....گریه میکنی!
وباوجود تمام اینا باز این منم که وقتی به مشکل برمیخورم طلبکارانه سراغت میام و ...میگم این حق من نبود!!!
ویادم میره هر روز دارم حق تورو زیر پامیذارم و هرروز دارم با بدی هام اومدنت رو به تاخیر میندازم.
درعوض توهربار که میام درخونه ات با محبت خدایی ات و لبخند قشنگت ازم پذیرایی میکنی...
میدونم من نمیبینم...وگرنه توهمیشه کنارم بودی...
میدونم من درک نمیکنم وگرنه تو همیشه کمکم کردی...
با این حال...باوجود تمام بدی هام..با وجود تمام کوتاهی هام...باوجود تمام گستاخیام...باوجود تمام بی مهریام....
خودت خوب میدونی که غیر ازتو من کسی رو ندارم....
خودت خوب میدونی که جز خونه تو جای دیگه ای رو بلد نیستم...اصلا جای دیگه ای نیست که پناهم بده...که کمکم کنه....
بازم فقط من موندم و شما....و کرم شما...
کرم شما خداییه...نه؟؟؟!!
شما منو دست خالی رد نمیکنی...نه؟؟؟!!
یابن الحسن.....
کمکم کن.....

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز




چه روز ها كه يكي به يك غروب شد.... نيامدي
چه بغضها كه در گلو رسوب شد ....نيامدي

خليل آتشين سخن ، تبر بدوش بت شكن
خدايمان دوباره سنگ و چوب شد ....نيامدي

براي ما كه دلشكسته ايم و خسته ايم ، نه
ولي براي عده اي چه خوب شد ....نيامدي

تمام روز هاي هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح ، ظهر ، غروب شد ....نيامدي


ما واقعآ نامرديم
خيلي نامرد .............خيلي
هر بار اين جمله "اللهم عجل لوليك الفرج " يادم مياد ، بي اختيار ياد نامه كوفيان به امام حسين (ع) ميوفتم
اينكه ما براي ظهور چي كار كرديم
عده اي تو دنيا دارن براي ظهور شيطان تدارك ميبينن
ولي ما چي؟
ما نشستيم بيكار هيچ ، ضرر هم ميزنيم
مهدي بيا ولي به وضع ظاهرم كار نداشته باش
مهدي بيا ولي تو حوزه اقتصاديم وارد نشو
مهدي بيا ولي از دينم ايراد نگير همين كه شيعه شناسنامه اي هستم كافي نيست؟

اره اين حقيقت ماست





نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست
دو صد ترانه به لب ها یکی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی
هزار آینه نقش و یکی زخال تو نیست...

نیا نیا گل نرگس ، فدا شوی مولا...
هزار نامه کوفیست یکی برای تو نیست


اقا به حق مادرت فاطمه مارو ببخش ....................
 

Similar threads

بالا