بگن هر جا که بود باعث خنده و شادی بود.....خدا بیامرزدش....و برام فاتحه بخونن...........ناراحتم بشن دیگه...اخه بادمجون که خاک نکردن که ناراحت نباشن.....تازه من دوس دارم با مرگ مغزی بمیرم که اعزامو اهدا کنن....اینجوری بهتره
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد
مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید
بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ
پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ
جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد
شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد
اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت
برام فرقی نداره مردم چی بگن،راضی باشن که چه بهتر..........
اما دوستدارم حتی اگه گناهکارترین بنده خدام باشم ،خدا بهم لبخند بزنه و توی آغوشش بگیره ،این آرزومه...................................
خاک شد آنکس که بر این خاک زیست........... خاک چه داند که در این خاک چیست
عاقبت که باید بر این خاک رفت .....................خوشا آنکه که پاک آمد و پاک رفت