وقتی دخترها از مدرسه تعطیل میشن

mansourblogfa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اون که صد البته دستت همه مامانای واقعی از همینجا میبوسم اما اینکارش اونقدرام درست نبودا!!!!
خوب بعدش با شما چیکار کرد لابد گوشتون کشید؟نکشید؟!!!!!!!!!!!!
نه گفتش پسرم دفعه بعد با من هماهنگ باش تا يهو سوتي ندم
ديگه هم با اون پسره نگرد
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ناظم گفت در رفتيد من گفتم نه (( تازه زنگ خورده بود )) رفته بوديم فنچ بخريم دير رسيديم زنگ زد خونمون مادرم گوشي رو برداشته بود و اومد مدرسه ناظم گفت پسرتون چند روزه كه مدرسه نمياد خبر داريد(دوستم تا چك رو خورد گفته بود كه چند روزه كه داريم در ميريم )
مادرم خيلي شيك گفت پسرم مريض بود من نذاشتم بياد مدرسه ناظم گفت گواهي هم داريد مادرم گفت تو خونه قرص داشتم دكتر نبردمش ناظمه خفه شد ديگه هيچي نگفت من رفتم سر كلاس دوستم رو 2 هفته اخراج كردن و با التماس دوباره برگشت
نتيجه ميگيريم كه دم همه مامان ها گرم
اوه اوه اوه!!من اصلا به اسمتون نگاه نکرده بودم فک کردم دخترین:redface:معذرت
ایول دم مامان جونتون گرم!!!!هر چند مامانا شیطونای خودشونو میشناسن همیشه سعی میکنن حفظ ابرو کنن
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
ایول دم مامان جونتون گرم!!!!هر چند مامانا شیطونای خودشونو میشناسن همیشه سعی میکنن حفظ ابرو کنن
آره مامان منم خیلی هوای منو داره ... :razz:
یادمه سوم راهنمایی بودم داشتم واسه امتحان تقلب مینوشتم . مامانم یه نگاه بهم کرد و رفت . وقتی رفتم سر جلسه دیدم ناظممون مثل عجل معلق اومد میخ شد بالای سرم . همونجا فهمیدم که مامانم زنگ زده مدرسه و لوم داده ... :confused:
البته وقتی اومدم خونه و بهش گفتم انکار میکرد و میگفت من نگفتم . چند وقت بعدش دیدم با غرور داره واسه خالم تعریف میکنه که آره داشت تقلب مینوشت من زنگ زدم به ناظمشون گفتم ... :razz:
دم مامان منم گرم که با این کارش منو به تقلب بیشتر تشویق کرد ! :D

پ.ن : فکر کرده با این کارش من آدم میشم ! :biggrin:
 

vishtaspe

عضو جدید
آره مامان منم خیلی هوای منو داره ... :razz:
یادمه سوم راهنمایی بودم داشتم واسه امتحان تقلب مینوشتم . مامانم یه نگاه بهم کرد و رفت . وقتی رفتم سر جلسه دیدم ناظممون مثل عجل معلق اومد میخ شد بالای سرم . همونجا فهمیدم که مامانم زنگ زده مدرسه و لوم داده ... :confused:
البته وقتی اومدم خونه و بهش گفتم انکار میکرد و میگفت من نگفتم . چند وقت بعدش دیدم با غرور داره واسه خالم تعریف میکنه که آره داشت تقلب مینوشت من زنگ زدم به ناظمشون گفتم ... :razz:
دم مامان منم گرم که با این کارش منو به تقلب بیشتر تشویق کرد ! :D

پ.ن : فکر کرده با این کارش من آدم میشم ! :biggrin:
وای خدا پس تنها مامان من اینجوری نیست.........:Dخب خداروشکر خیالم راحت شد نگرانش بودم
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره مامان منم خیلی هوای منو داره ... :razz:
یادمه سوم راهنمایی بودم داشتم واسه امتحان تقلب مینوشتم . مامانم یه نگاه بهم کرد و رفت . وقتی رفتم سر جلسه دیدم ناظممون مثل عجل معلق اومد میخ شد بالای سرم . همونجا فهمیدم که مامانم زنگ زده مدرسه و لوم داده ... :confused:
البته وقتی اومدم خونه و بهش گفتم انکار میکرد و میگفت من نگفتم . چند وقت بعدش دیدم با غرور داره واسه خالم تعریف میکنه که آره داشت تقلب مینوشت من زنگ زدم به ناظمشون گفتم ... :razz:
دم مامان منم گرم که با این کارش منو به تقلب بیشتر تشویق کرد ! :D

پ.ن : فکر کرده با این کارش من آدم میشم ! :biggrin:
الهییییییییییییییییییییییییی!!!!!تو دیگه چه ادمی هستی که جلوی مامانت تقلب مینوشتی..دی
هر چند ما مامانمون کمک میکرد..دی
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینا دخترای ایرانی نیستن آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ....
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
وای خدا پس تنها مامان من اینجوری نیست.........:Dخب خداروشکر خیالم راحت شد نگرانش بودم
خوشبختم ... :D:D:D:D
الهییییییییییییییییییییییییی!!!!!تو دیگه چه ادمی هستی که جلوی مامانت تقلب مینوشتی..دی
هر چند ما مامانمون کمک میکرد..دی
آبجی من تو اتاقم داشتم مینوشتم . همینجوری اومد از در اتاق رد شد و دید دارم تو برگه های 2 میلیمتر در 2 میلیمتر مینویسم ! :biggrin: واسه همین فهمید تقلبه ...
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوشبختم ... :D:D:D:D

آبجی من تو اتاقم داشتم مینوشتم . همینجوری اومد از در اتاق رد شد و دید دارم تو برگه های 2 میلیمتر در 2 میلیمتر مینویسم ! :biggrin: واسه همین فهمید تقلبه ...
اخییییییییی....چه بد!:redface:
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما من بچه خوفیم :)
آوریییییییییییییییییییین
حالا روش تقلب رو بهت میگم:
به مراقب بگو اون بالا رو نگا کن...
مراقب که نگا کرد..از بغلیت برگه رو با زور و کتک بگیر و نذار حرف بزنه...
بعد به مراقب بگو..استاد اونجا رو نمیگم...اون ور رو میگم!!
 

Similar threads

بالا