در افق چشمهایم ، در سایه سار عشق ،لا به لای بهترین طلوع ها
به دنبال چشمان تو می گردم
در آسمان چشمهایم به دنبال ماه نابی می گردم
که با خورشید عشق به آن نوری دوباره دهم !
گل احساس من هنوز نمی دانم به کدام دل سفر کرده ای
قلبم حضور تو را فریاد میزند کاش صدایش را می شنیدی
و می گفتی در کدامین چشم نهفته ای ؟
چشمانم آنقدر گریستند تا تو را در اشک های خود یافتند
اما تو دیگر نیستی چرا که اشکی همن نمانده است
و من که از لبخندهایت عاشقانه ها گفته ام
و سطر سطر آن از بر کردم ، لحظه لحظه نگاهت را قاب گرفته
و آن را به دیدگانم هدیه داده ام و برای دیدنت
روزها را می شمارم
در کنج دل با شاخه ای گل رز ، با بوی انتظار ، زیر درخت
عشق انتظارت را می کشم .
کاش زود به هم برسیم
و از زیر گذر دلم عبور کنی .
بایستی و قلب خسته ام را با طنین صدایت طلوع بخشی ... !