تشخيص شخيصت زنها از روي کيف آنها!!

?!؟

عضو جدید


وقتي که تلفن همراه يک مرد زنگ ميزند او بي هيچ زحمتي طي يکي دو ثانيه دست در جيب ميکند و به تلفن جواب ميدهد. جواب دادن زنان به تلفن همراه البته، داستاني جدا دارد.
موبايل خانم زنگ ميزند ولي موبايل در کيف دستي اوست. بنابراين او بايستي دستش را در کيف دستي فرو کند و اينقدر بگرداند تا چيزي که ابعادش مشابه موبايل باشد به دستش بخورد. اين کار البته هميشه به همين آساني برگزار نميشود. بيشتر مواقع براي پيدا کردن تلفن، اول بايد کيف دستي بزرگ را از روي دوش به زمين گذاشت و کلي

از خرتوپرتهايي را که عمري براي جمع آوري آن صرف شده از کيف به بيرون ريخت.
اينکه واقعاً در کيف دخترها چه جور خردهريزهايي روي هم سوار شده که تلفن موبايل را اينگونه اسير نگه ميدارد براي بسياري مردها جاي سؤال و حيرت است. به هر حال، واقعيت اينست که کيف دستي احتمالاً از لازمترين ملزومات براي يک زن امروزي به شمار ميآيد.
چکيده اي از کل زندگي يک زن در کيف دستي او فراهم آمده و احتمالاً بررسي داخل اين کيف دستي بهترين راه براي شناختن شخصيت اوست.

ليندا رينولدز، يک روانشناس ساکن دبي ميگويد: "کيف دستي يک زن، تصويري واقعي از شخصيت اوست". او لوازم اصلي شخصي زندگي خود را در کيف با خود همراه ميبرد، بنابر اين مجموعه اين لوازم گوياي نوع شخصيت اوست".

لوازم آرايش، کليد و سوئيچ، تلفن همراه، دفترچه خاطرات، هر زني چيزهاي ديگري را با خود همراه دارد ولي ميشود گفت اعضاء هر گروهِ شخصيتي، تقريباً چيزهاي مشابهي با خود دارند. بانوان منظم وسايل خود را مرتب در کيف ميچينند. خودمريض پنداران عطر و دستمال مرطوب بهداشتي و مُسکن و آسپيرين و اينها با خود دارند و

تيپ هاي هپلي هپو احتمالاً هر چيز دم دستشان ميآيد درون کيفي بزرگ ميريزند و تا چيزي نشکند ترتيبي به لوازم خود نميدهند.

کيف من منطقه آزاد من است

سارا ديويس خانمي ?? ساله است که در بخش بازاريابي در دبي شاغل است. کيف دستي سارا به رنگ برنز و طرح آن مطابق مد روز است، ولي ويژگي اصلي کيف او جادار بودن آن است. از وسايل معمولي مانند کيف پول و کيف لوازم آرايش و کليد و موبايل که بگذريم نگاهي دزدانه ولي کوتاه به اعماق کيف دستي او "لوازم" زير را

افشاء ميکند: قرصهاي تنقلاتي تيکتاک در جعبهاي درباز، ماتيکهايي که سرشان افتاده، بوم لب (کرم ضد خشکي لب) که معلوم نيست تاريخش کي گذشته، خردههاي تنباکو (با اينکه او ? ماه است ديگر سيگار نکشيده)، پول خرد خارجي باقيمانده از آخرين تعطيلاتش، روان نويسهايي که جوهرشان در آمده، چند فقره کاغذ مچاله شده پر از

لکه، و مسواکي بدون جعبه که انگار با آن ظروف نقره را برق انداخته*اند.

سارا با روانشناس ما موافق است که اين کيف نشانه اي از بي مبالاتي، بي نظمي مفرط و ناتواني مزمن در دور انداختن چيزها است. اما او اذعان مي*کند که اگر قرار بود ديگران بتوانند داخل کيفش را ببينند آن را مرتب مي*کرد.

سارا مي*گويد: کيف من به*نوعي منطقه آزاد شخصي خودم است. تنها کسي که مي*تواند داخل کيفم را ببيند خودم هستم براي همين هم نيازي نمي*بينم که آن را مثل دسته گل نگه دارم. در حالي*که اگر سري به ميزم در محل کارم بزنيد مي بينيد که منظم و مرتب است چون*که ميز جايي است که همه مي*بينند و يک فضاي

مشترک است".

وسواس مارک مشهور

مارک کيفي که دينا دارد از مارکهاي معروف است. دينا که ?? سال دارد در بخش مُد کار ميکند. او ميگويد که مزيت اصلي کيفش اينست که از روز تا شب جوابگوي امورات اوست.

او ميگويد: اگر قرار باشد بعد از کار مستقيم به گردش بروم هميشه در کيفم چيزي هست که بتوانم به سر و وضعم برسم".

کيف دستي او تر و تميز و بسيار مرتب است، ذره اي هم اَت و آشغال در آن پيدا نميشود.
دينا ادامه مي*دهد: کيف*هاي من مرتب اند چونکه آنها را زود به زود عوض ميکنم تا از مد روز عقب نمانم. داشتن کيف شيک با مارک خوب به من احساس رضايت ميدهد.

ميدانم از کيف هايم پيداست که آدم ماديگرايي هستم ولي خب چه کنم، هستم ديگر. من عاشق مارک ام، عاشق کيف*هاي گران*قيمت ام و پيش آمده که کيفي را که حتي ظاهر عجيب و نچسبي داشته چون در مجله مد «ووگ» آمده بخرم و حمل *کنم.

چمدانک


روانشناس ما سريعاً متوجه شد که دينا کسي است که از پس وظايف سخت زندگي بر ميآيد. او هر روز صبح که بلند ميشود بر روي انتخاب يکي از کيف*هاي آلامد خود فکر ميکند. کيف*ها معمولاً بايد با رنگ لباسي که مي*پوشد هم، جور باشند. اوضاع بي عيب*ونقص کيف او نشان*دهنده دقت و ظرافت او در مورد چيزهاي

مورد علاقه ش است ولي از سوي ديگر دل ستگي او به مارک و اسم نشانگر مقداري کمبود در اعتماد به*نفس است.

هر دختري يک جور کيفي دارد و کيف*ها چه به م يخته باشد چه مرتب، آنچه که معلوم است اينست که کيف دستي تسلط ويژه*اي بر خانم*ها دارد تا جائي*که ميتواند باعث ايجاد يا به هم خوردن يک رابطه بشود.

کَري برَدشاو در سريال تلويزيوني آمريکايي «*** و شهر» را هر کس ديده باشد به خاطر مي ورد که در يکي از داستانها، رابطه او با مردي به نام «مستر بيگ» به مرحله جدي رسيد. مستر بيگ از او خواست که شب را پيشش بماند.

کري در جواب گفت که علاقه دارد بماند ولي متأسفانه به هيچ وجه برايش مقدور نيست چونکه شرکت مد فِندي در آن فصل فقط کيف دستي اي کوچک به بازار آورده و هيچ راهي براي کري نبوده تا لوازم کافي براي سر کردن شب در خانه*اي ديگر را همراه خود بياورد.

اين شايد مقداري اغراق ميز باشد ولي هيچ موقع دست کم نگيريد که کيف دستي زنانه چه کارها ميتواند بکند!


شخصيت شما در کيف شما پنهان است


زيربغلي:

کيف دستي ايي که کوچکترند و خوب زير بغل قرار ميگيرند نشانه کلاس و فرهيختگي هستند. يک زن شاغل معمولاً ز اين نوع کيف دستي استفاده ميکند.

گنده و جادار:


کيف اي بزرگ، قلنبه و حجيم براي حالت اي غير رسمي هستند و معمولاً*جوانترها به ست مي يرند. اين جور کيفها بيشتر براي دختراني هستند که وسايل زيادي لازم دارند. دخترهاي خاکي و کمخرج معمولاً کيفهاي بزرگ حمل ميکنند.

آلامد:


کيف دستي ايي با مارک طراحهاي بزرگ مد اغلب به خاطر قيمت اي بالايشان با بانوان شيک و پرخرج مربوط دانسته ميشوند. البته اينکه خانمي مدتها پس نداز ميکند تا يک کيف مد روز بخرد نشان ميدهد که پشتکارش براي به ست آوردن چيزهايي که دوست دارد زياد است.

چمدانک:



زناني که کيف مستطيلي چمداني شکل به دست ميگيرند دوست دارند که منحصر به فرد باشند. اينگونه خانمها نظر و سليقه خود را دارند و از ديگران دستور قبول نميکنند.

کيف چرمي با زيپ و سگک:


زنان حامل اين نوع کيف ا معمولاً دوست دارند آن روي هيجاني و پرتمناي خود را به ديگران نشان بدهند. آنها گرايش به اين دارند که پيش از آن که فکر کنند عمل کنند و هميشه آماده تفريح و خوش گذراندن اند


 

eliot -esf

کاربر فعال مهندسی کشاورزی , گیاهپزشکی
کاربر ممتاز
من که کیف اصلا دوست ندارم !! موبایلم میگذارم تو جیب مانتو !! کلا خوشم نمیاد یک چیزی دنبالم باشم !!!
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی....ولی فکر میکنم خیلی غیر علمی باشه !!!!!!
 

Similar threads

بالا