اي دبستاني ترين احساس من

morfi g

عضو جدید
اي دبستاني ترين احساس من

dabestan.jpg

خاطرات كودكي زيباترند

يادگاران كهن مانا ترند

درسهاي سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود


درس پند آموز روباه وکلاغ

روبه مكارو دزد دشت وباغ



روز مهماني كوكب خانم است

سفره پر از بوي نان گندم است



كاكلي گنجشككي با هوش بود

فيل ناداني برايش موش بود

با وجود سوز وسرماي شديد

ريز علي پيراهن از تن ميدريد



تا درون نيمكت جا ميشديم

ما پرازتصميم كبري ميشديم

پاك كن هايي زپاكي داشتيم

يك تراش سرخ لاكي داشتيم



كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هايش درد داشت

گرمي دستان ما از آه بود

برگ دفترها به رنگ كاه بود



مانده در گوشم صدايي چون تگرگ

خش خش جارو ي با پا روي برگ

همكلاسيهاي من يادم كنيد

بازهم در كوچه فريادم كنيد



همكلاسيهاي درد ورنج وكار

بچه هاي جامه هاي وصله دار

بچه هاي دكه خوراك سرد

كودكان كوچه اما مرد مرد

كاش هرگز زنگ تفريحي نبود

جمع بودن بودوتفريقي نبود

كاش ميشد باز كوچك ميشديم

لا اقل يك روز كودك ميشديم



ياد آن آموزگار ساده پوش

ياد آن گچها كه بودش روي دوش

اي معلم ياد وهم نامت بخير

ياد درس آب وبابايت بخير

اي دبستاني ترين احساس من بازگرد اين مشقها را خط بزن

اي دبستاني ترين احساس من بازگرد اين مشقها را خط بزن

 

mahnazbagherzade

عضو جدید
کاربر ممتاز
ووووووووووووووووووووووای یادش بخیر
دلم واسه مدرسه ها نیمکتاش که سر کی میز اول بشینه
بازیای مختلفش موقع زنگ تفریح تنگ شده
:(
 

wall_E

عضو جدید
این مهر اولین مهری هست ...که نه مدرسه هست ...نه دانشگاه ...واقعا دلم تنگ ...
 

samira.bas

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي دبستاني ترين احساس من بازگرد اين مشقها را خط بزن:cry:
 

Similar threads

بالا