گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه روز روزه بودن ، همه شب نماز کردن
همه سال حج نمودن،سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن
زملاهی ومناهی همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نا امیدی در بسته باز کردن !
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه روز روزه بودن ، همه شب نماز کردن
همه سال حج نمودن،سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن
زملاهی ومناهی همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نا امیدی در بسته باز کردن !
دلم برا نوشته هات تنگیده بود
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
" ... نازک در آی تن ساق گلی که بجانش کشتم
و بجان دادمش آب
ای دریغا ، ببرم می شکنند ! ... "
نیما
 

malina

عضو جدید
کاربر ممتاز
حوصلم سررفته
بیا تاب بازی
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگه دگر به سوی من چه می کنی ؟ -------------------------- چو در بر رقیب من نشسته ای
به حیرتم که بعد از آن فریب ها -------------------------- تو هم پی فریب من نشسته ای

به چشم خویش دیدم آن شب ای خدا -------------------------- که جام خود به جام دیگری زدی
چو فال حافظ آن میانه باز شد -------------------------- تو فال خود به نام دیگری زدی

.
.
.

اگر به سویت این چنین دویده ام -------------------------- به عشق عاشم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من -------------------------- خیال عشق خوشتر از خیال تو

کنون که در کنار او نشسته ای -------------------------- تو و شراب و دولت وصال او
گذشته رفت و آن فسانه کهنه شد -------------------------- تن تو ماند و عشق بی زوال او

فروغ فرخزاد
 

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
من رفتم فردا ساعت 10 صبح تا 5 بعد ازظهر یادتون نره حتما بیایید جشن داریم تو تالار

یا علی مدد
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
و خدایی که در این نزدیکی است...
چه صفایی دارد با او
سر یک سفره نشستن
سالها از تنهایی
می بردم شکوه به پیشش
که خدایا خستم
پرو بالم بسته است
که دراین کج بلا
کی کنی آزادم
سالها این بود راز دلم
که خدایا بکنم یک نظرم...
من کنون آزادم
هر چه می خواهم هست
پر و بالم باز است
ولی از پرواز خبری نیست چرا؟
نفسم سنگین است
غمم افزون تر
در درونم آشوب
پس کجاست آن قلب لطیف
پس کجاست آن آغوش
آری آن آغوش...
سالها بودم
من در آغوش خدا
می فشردم محکم
از سر مهر ،مرا
من خیال می کردم
که چه تنگ است دلم
که چه قد تنهایم
کاش می شد بازم
که اسیرش گردم
که کنارش باشم
که بخواند هر شب
لالاییه پر مهرش را
تا بخوابم آرام
با صدای زیبایش ...
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادمان باشد اگر دور شدیم، این صدای نفس خاطره هاست که چنین دلگرمیمhttp://www.iran-eng.../images/smilies/icon_gol.gif
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
باورم نمیشه دستات توی دست من نباشن
رو در و دیوار خونه گرد تنهایی بپاشن


تو همونی که میگفتی تو دنیا هیش کی مثل من پیدا نمیشه
تو همونی که میگفتی قلبم مال تو باشه واسه همیشه
 

malina

عضو جدید
کاربر ممتاز
باورم نمیشه دستات توی دست من نباشن
رو در و دیوار خونه گرد تنهایی بپاشن


تو همونی که میگفتی تو دنیا هیش کی مثل من پیدا نمیشه
تو همونی که میگفتی قلبم مال تو باشه واسه همیشه
خیلی خوشکل بووووووووووووووود:gol:
 
بالا