آمنه،اسيدپاش را بخشيد(موافقید یا مخالف؟)

آمنه،اسيدپاش را بخشيد(موافقید یا مخالف؟)

  • موافقم

    رای: 17 39.5%
  • مخالفم

    رای: 26 60.5%

  • مجموع رای دهندگان
    43

As7az

عضو جدید
راست میگه، یه ادم معمولی هیچوقت این کارو نمیکنه. این جنایته! از کشتن سخت تره! در ضمن اشتباهی کرده که باید تاوان بده، درس عبرتی هم هست برای بقیه. منم بیام شما رو بکشم، موقع اعدام بگم، من خیلی پشیمونم، میشه منو ببخشید!!!!!!!!

به سؤالم جواب بدی به نتیجه میرسی.....
من نمیگم آیا تو این کارو می کنی یا نه میگم فرض کن این کارو کردی.....
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا
به سؤالم جواب دادی: نه.....

این روند سؤال من روند فکر آدمیه که این نقشه تو سرشه.....
اینجوری آمنه به اونا فهموند که عاقبتشون چیه....
من نه رو در مورد خود اون شخص گفتم نه کسایی دیگه. اگه سوالت در مورد کسی دیگه ای با این افکارم باشه من میگم تازه جری ترم میشه... حالا هر کسی نظر خودش رو داره...
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین حکم قصاص رو هم به زور گرفته بودن، اعدام کجا بود!
شما مثل اینکه حکم قصاص خیلی بهت فشار اورده، میخوای از این به بعد از اسید پاش ای عزیز تشکر و قدردانی هم کنیم
:eek:
با کمال احترام صحبت شما هیچ ربطی به حرفای من نداشت. کمی بیشتر مطالعه کنید.

به شدت با بخشش توی این موارد مخالفم. البته واسه خود آمنه که خیلی بهتر شد کلی هم عکس و مصاحبه و ... ولی بهتر بود آمنه فکر بقیه قربانی های بالقوه ای می بود که ممکنه به این داستان دچار بشن.
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرض کن تو اسید پاشیدی رو صورت یکی....
دستگیر شدی....
میخوان قصاصت کنن....
قراره قطره هاش بچکه....

اگه الآن ولت کنن بازم این کارو میکنی؟......
شما مگه اطلاع نداری پسره تا آخرین لحظات داشته فحاشی می کرده.
منبع:
فحاشی عامل جنایات به آمنه و گذشت همراه با لبخند او
 

Sarp

مدیر بازنشسته
فرض کنید وقوع یک رخداد خاص (که هنوز رخ نداده) به شدت برای فردی نامطلوب باشد. طبیعی است که او سعی می‌کند جلوی رخ دادن آن را بگیرد. اما اگر نتواند چطور؟ اگر رخداد نامطلوب خارج از حوزهٔ کنترل او باشد چه؟ اگر فردی با چنین مشکل بزرگی رو به رو شود چکار باید بکند؟ منظورم مشکلی نیست که بتواند حلش کند. فرضم مشکلی است که حلش در حوزهٔ توانایی او نیست. در آن صورت فرد چکار باید بکند؟ با توجه به این‌که مشکل قابل حل نیست، ظاهرا فقط دو را پیش روی او می‌ماند: پذیرش یا انکار. «پذیرش» یعنی او قبول کند که مشکل خارج از حوزهٔ اراده‌اش است و تقدیرش را ب‍پذیرد و انرژی و منابع محدودش را از روی «حل کردن مشکل» بردارد و بگذارد روی مدیریت بحران. «انکار» یعنی این‌که فرد مصر بماند که راهی برای حل مشکل پیدا کند و با توجه به این‌که مشکل قابل حل نیست، لحظه به لحظه از واقعیت دورتر شود و هزینهٔ بیشتری را متحمل شود. ماندن در وضعیت انکار یعنی خوش‌بین ماندن به این‌که هنوز راهی برای جلوگیری از آن رخ‌داد نامطلوب وجود دارد. در این وضعیت، استراتژی‌ فرد «پیش‌گیری از وقوع رخداد محتمل» (prevention) خواهد بود. اما وقتی که به وضعیت «پذیرش» برود دیگر امیدی به جلوگیری از وقوع آن رخداد نامطلوب ندارد. در این وضعیت، استراتژی او «تخفیف عوارض ناشی از وقوع رخداد محتوم» (mitigation) خواهد بود.

مثالش این طور می‌شود: فرض کنید فردی تنها در مجاورت یک سد ترک خورده ایستاده. استراتژی پیش‌گیری یعنی بخواهد سد را ترمیم کند و جلوی شکسته شدن آن و جاری شدن سیل را بگیرد و استراتژی تخفیف عوارض یعنی این‌که شکسته شدن سد را محتوم بداند و تلاش‌اش را متمرکز کند برای این‌که خودش را زودتر به جای بلندی برساند که سیلاب او را غرق نکند.

طبیعی است که یک آدم واقع‌بین که از شکسته شدن سد مطمئن باشد، به جای این‌که وقتش را صرف تعمیر سد کند به سراغ کم کردن عارضه‌های ناشی از شکستن آن خواهد رفت. اما در زندگی واقعی اوضاع به این سادگی نیست. خیلی وقت‌ها ما در موقعیت‌هایی قرار می‌گیریم که نمی‌دانیم کدام موضع را باید انتخاب کنیم. آیا اگر تلاش کنیم و پایداری به خرج دهیم و هزینهٔ بیشتری کنیم و ریسک بیشتری را بپذیریم مشکل حل خواهد شد (و رخداد نامطلوب رخ نخواهد داد)؟ «نکند اگر کمی بیشتر پافشاری کنم و هزینه بپردازم مشکل حل شود؟ نکند سد قابل تعمیر باشد و با فرار به قلهٔ کوه احمقانه‌ترین تصمیم‌ را گرفته باشم؟» اما از آن طرف اگر بمانیم و روی پیش‌گیری پافشاری کنیم این سوال‌ها مطرح می‌شود که: «نکند دارم کار احمقانه‌ای می‌کنم و مشت بر دیوار آهنین می‌کوبم بی‌حاصل؟ نکند دارم فرصت‌های طلایی را برای فرار به قله از دست می‌دهم و هر لحظه ممکن است سد بشکند و مرا غرق کند؟ نکند کور هستم و واقعیت را نمی‌بینم؟ نکند در ارزیابی توانایی‌های خودم اشتباه کرده‌ باشم؟» ما بدون این‌که چندان به آن واقف باشیم هر روز ده‌ها بار در مورد موضوعات کوچک و بزرگ استراتژی خودمان را از پیش‌گیری به تخفیف عوارض تغییر می‌دهیم. موقع راه رفتن همه‌ٔ حواسمان هست که نیفتیم یا لیز نخوریم، اما اگر لیز خوردیم و دیدیم کار از کار گذشته ناگهان تغییر استراتژی می‌دهیم و تمام بدن خودمان را به صورت غریزی به حالتی در می‌آوریم که هزینه‌ٔ سقوط و زمین خوردنمان کمتر شود. اما در مورد موضوعات بزرگ و ناگوار چطور؟ آیا همیشه در برخورد با این موارد واقع‌بین هستیم و به موقع تغییر استراتژی می‌دهیم؟ مثال مجید و آمنه را در نظر بگیرید و این بار داستان را از زاویهٔ دید مجید ببینیم. فرض کنیم که روایتی که در رسانه‌ها خوانده‌ایم مو به مو دقیق باشد. در این صورت داستان از این قرار است که مجید عاشق آمنه است و می‌خواهد با او ازدواج کند. با توجه به عشق دیوانه‌وارش او رخداد «حذف آمنه از زندگی‌اش» را به شدت نامطلوب می‌داند. آمنه به ابراز عشق او پاسخ رد می‌دهد اما او انکار می‌کند و به پافشاری‌اش برای جلوگیری از رخداد نامطلوب ادامه می‌دهد. شدت برخورد آمنه بیشتر می‌شود و مجید که در ارزیابی موقعیتش دچار توهم شده است کوتاه نمی‌آید. سد در حال شکستن است ولی مجید هنوز سعی می‌کند با توانایی‌های محدودش آن را ترمیم کند. به تدریج مجید از واقعیت دور و دورتر می‌شود و وارد آن‌چنان فضای توهم‌آلود و بیمارگونه‌ای می‌شود که می‌پندارد با پاشیدن اسید به صورت آمنه می‌تواند مشکل را حل کند (آمنه زشت شود و او را قبول کند) و جلوی رخ دادن رخداد نامطلوبش را بگیرد. غافل از این‌که با این‌کار نه تنها مشکل نمی‌شود که با شدتی تراژیک او را به ورطه‌ای می‌اندازد که تبدیل به یکی از منفورترین افراد جامعه‌ٔ ایران شود. مجید کجا اشتباه کرد؟ پاشیدن اسید به صورت آمنه آخرین اشتباه مجید بود اما شاید مهترین اشتباهش نبود. برای یافتن مهم‌ترین اشتباه مجید باید به عقب بازگردیم. مجید کجا اشتباه کرد؟ اگر ریشه‌یابی کنیم اشتباه بزرگ مجید را در ارزیابی نادرست توانایی‌های خود و پافشاری بیش از حد بر استراتژی‌ «پیش‌گیری» در شرایطی که اوضاع به وضوح خارج از اراده و توان او بود (آمنه نمی‌خواست با او ازدواج کند و مجید نمی‌توانست ارادهٔ آمنه را تغییر دهد. خواست آمنه در این‌جا جلوه‌ای از جبر جهان پیرامون است که مجید قادر به تغییر آن نیست) خواهیم یافت. اگر مجید در سراسر زنجیرهٔ وقایعی که منجر به جنایت هولناک پاشیدن اسید به صورت آمنه شد، تغییر استراتژی می‌داد؛ این واقعهٔ هولناک که زندگی آمنه و خودش را نابود کرد رخ نمی‌داد. اگر مجید یک ماه یا یک هفته یا یک روز یا یک ساعت یا حتی یک دقیقه قبل از پاشیدن اسید، به این نتیجه می‌رسید که «آمنه‌ای در کار نیست» و رخداد نامطلوب «آمنه رفت پی زندگی‌اش بدون من» را می پذیرفت و می‌رفت سراغ استراتژی «تخفیف عارضهٔ ناشی از حذف آمنه از زندگی‌اش» هرگز اسید را به صورت آمنه نمی‌پاشید و نمی‌شد آن‌چه شد. پس مجید در ارزیابی شرایط و توانایی‌هایش اشتباه مهلکی کرد و در برابر وضعیتی که به وضوح خارج از حوزهٔ ارادهٔ او بود بر موضع «انکار» ماند و واقعیت تلخ (رفتن آمنه پی زندگی‌اش) را نپذیرفت تا واقعیت تلخ‌تری (نابودی و بدنامی خودش و آسیب دیدن شدید آمنه) بر او تحمیل شود. اما اگر از این هم عقب‌تر برویم چطور؟ چرا مجید چنین اشتباه مهلکی کرد؟ چرا مجید یاد نگرفته بود ارزیابی درستی از موقعیت و توانایی‌اش داشته باشد؟
این‌جا دیگر در مورد مجید به صورت خاص نمی‌توانیم چیزی بگوییم چرا که ما از شرایط خاصی که مجید در آن بزرگ شده اطلاعی نداریم. اما شاید به صورت کلی بتوانیم بگوییم که به مجید یا امثال مجید مدیریت بحران در زندگی یاد داده نشده است.

ببینید شاید بخش مهم و عمیقی از داستان تلخ آمنه و مجید همین‌جا باشد. فلسفهٔ «شکست خوردن». وقتی شکست می‌خوریم چکار کنیم؟ اصلا تعریف ما از شکست چیست؟ شاید اصلا مشکل از تعریف شکست باشد. شاید اگر آدم به دیوار جبر بخورد نباید خودش را شکست خورده تلقی کند. آدم که از سرنوشت محتومش شکست نمی‌خورد. آدم از انتخاب‌هایش شکست می‌خورد. پس شاید دست کشیدن از تعمیر سد ترک خورده و فرار کردن به بالای کوه هم نوعی پیروزی باشد: پیروزی انتخاب (تغییر استراتژی) بر جبر (شکسته شدن سد). شاید باید به مجیدها یاد داده شود که تغییر استراتژی آگاهانه و انتخاب مسیر شکست نیست…. شکست وقتی است که تا آخرین نفس به در بسته بکوبی و بعد خودت و عشقت را به ‍پای دیوار جبر ذبح کنی. و این‌جاست که قضیه حتی ترسناک‌تر از داستان مجید و آمنه می‌شود. چرا که اگر مجید فقط یک نمونه‌ (یک نمونهٔ خاص) از هزاران جوانی باشد که مدیریت بحران در زندگی را یاد نگرفته‌اند شاید واقعا حق داشته باشیم از آینده‌ بترسیم.
 

fateme10

عضو جدید
به نظرم توی اون شرایط زیاد درگیر احساسات شده بوده به آمنه حق می دم شاید اگه منم جای اون بودم همینکار رو می کردم جون چیزی که از دست داده دیگه بر نمیگرده ... البته این کار رو تایید هم نمیکنم چون دیگه هر کسی بدون ترس هرکاری دلش بخواد میکنه و منتظر بخش میشه
 

alborz_2000

اخراجی موقت
به نظرم توی اون شرایط زیاد درگیر احساسات شده بوده به آمنه حق می دم شاید اگه منم جای اون بودم همینکار رو می کردم جون چیزی که از دست داده دیگه بر نمیگرده ... البته این کار رو تایید هم نمیکنم چون دیگه هر کسی بدون ترس هرکاری دلش بخواد میکنه و منتظر بخش میشه
برای همین (با وجود احترامی که برای مقام زن قائلم) میگم خانوما نباید تصمیم گیری کنند. چون درگیر احساسات میشن، یه اشتباهی مثل بخشیدن این اسید پاشه ... رو مرتکب میشن. این کارا کارای مردونست. میخوابوندیمش، جفت چشاشو در میووردیم، تموم میشد میرفت
 

fateme10

عضو جدید
حرف شما رو تایید میکنم جناب البرز اما فقط تجسم کن که جای اون بودی. شما الان با یه فکر سالم ، بدن سالم میگی که میزدیشو... اما با یه روح خسته با افسردگی شرایطت فرق می کرد
 

alborz_2000

اخراجی موقت
حرف شما رو تایید میکنم جناب البرز اما فقط تجسم کن که جای اون بودی. شما الان با یه فکر سالم ، بدن سالم میگی که میزدیشو... اما با یه روح خسته با افسردگی شرایطت فرق می کرد

ببین فاطمه خانوم، یه پسر با این طرز فکر بزرگ میشه(یعنی باید بشه) که انتقام گرفتن بخشی از وجودش باشه. اگه نباشه، مثل یه دختر بچس. من در هر شرایط روحی که باشم، لحظه ای درنگ نمیکنم. که حقیقتا لذتی شیرین تر از لذت انتقام، اوازی خوش تر از زجه زدن دشمن نیست. اینوم من نمیگما، اینو متد جدید روانشناسی میگه
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین فاطمه خانوم، یه پسر با این طرز فکر بزرگ میشه(یعنی باید بشه) که انتقام گرفتن بخشی از وجودش باشه. اگه نباشه، مثل یه دختر بچس. من در هر شرایط روحی که باشم، لحظه ای درنگ نمیکنم. که حقیقتا لذتی شیرین تر از لذت انتقام، اوازی خوش تر از زجه زدن دشمن نیست. اینوم من نمیگما، اینو متد جدید روانشناسی میگه

وقتی انتقام بگیری می فهمی اصلا خوب نیست باور کن
لئون حرفه ای
این هم متد روانشناسی که من قبول دارم.
 

alborz_2000

اخراجی موقت
وقتی انتقام بگیری می فهمی اصلا خوب نیست باور کن
لئون حرفه ای
این هم متد روانشناسی که من قبول دارم.
تا حالا انتقام گرفتی که بدونی چقدر شیرینه؟ من میدونم. خون ادم به جوش میاد. لذت میبری. انگار داری میرسی بخدا. از لقبی هم که دادی خوشم اومد. مرسی
 

fateme10

عضو جدید
منم انتقام رو قبول ندارم اما حرفشون اشتباه هم نیست پسرها روحیه خشن تری دارن من یه لحظه برادر خودمو تجسم کردم دید م اونم بود همین عکس العمل رو نشون می داد
 

fateme10

عضو جدید
تا حالا انتقام گرفتی که بدونی چقدر شیرینه؟ من میدونم. خون ادم به جوش میاد. لذت میبری. انگار داری میرسی بخدا. از لقبی هم که دادی خوشم اومد. مرسی


حرفت رو تایید کردم اما سعی کن انقدر انتقام جو نباشی تو زندگیت شکست می خوری
 

زيگورات

عضو جدید
تا جايي كه من اطلاع دارم تمامي اين مطالب يه شو سياسي بوده چون تمامي مجامع حقوق بشر با راي دادگاه مخالف بودن ، دادگاه هم كه چون از حكم الهي چشم در مقابل چشم نميتوانسته عدول كنه با فشار به خانواده آمنه و يك سري وعده و وعيدهايي از سوي برخي مراكز ، رضايت گرفته است .(صحت و سقم مطالب را نمي‌دانم) اما من معتقد هستم كه مي‌بايست حكم الهي جاري ميشد .چون اگر قرار باشه هر جرمي در اين جامعه بخشيده شود كه سنگ روي سنگ بند نميشه به عنوان مثال در روزنامه‌ها وقتي يه مجرم را ميگيرند در پرونده او چن بار حبس و ... ديده ميشه. اين نشانه اين است كه قوانين به خوبي اجرا نمي‌شود.
 

alborz_2000

اخراجی موقت
تا جايي كه من اطلاع دارم تمامي اين مطالب يه شو سياسي بوده چون تمامي مجامع حقوق بشر با راي دادگاه مخالف بودن ، دادگاه هم كه چون از حكم الهي چشم در مقابل چشم نميتوانسته عدول كنه با فشار به خانواده آمنه و يك سري وعده و وعيدهايي از سوي برخي مراكز ، رضايت گرفته است .(صحت و سقم مطالب را نمي‌دانم) اما من معتقد هستم كه مي‌بايست حكم الهي جاري ميشد .

اخ گفتی، باید کورش میکردیم، هر روزم نشون جامعه بین الملل میدادیم، ببینن حرف مرد یکیه. اخه من نمیدونم ما چرا هر سری گول این جامعه بین الملل رو میخوریم؟
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آمنه،اسيدپاش را بخشيد
جام جم آنلاين: آمنه قرباني خواستگار انتقامجو، امروز به همراه خانواده اش به بيمارستان دادگستري تهران آمد تا حكم قصاص دو چشم مجيد، خواستگار اسيد پاش را اجرا كند اما در يك عمل غيرمنتظره متهم را بخشيد. :gol::gol:



به گزارش خبرنگار جام جم آنلاين، چند ماه قبل آمنه به همراه خانواده اش به بيمارستان فوق براي اجراي حكم مراجعه كرده بودند تا حكم به مرحله اجرا درآيد اما در پي گفتگو با مسئولان دادسراي جنايي تهران متوجه شدند به دليل نبود مقدمات پزشكي براي نابينا كردن اين متهم، حكم به طور موقت متوقف شد.

به اين ترتيب آمنه براي ادامه درمان خود به اسپانيا سفر كرد، ولي همچنان خواستار مجازات عامل حادثه بود.اين درحالي بود كه مسئولين قوه قضاييه اعلام كرده بودند به محض فراهم آوردن مقدمات پزشكي براي قصاص اين متهم حكم قضايي مربوطه را اجرا مي كنند تا اينكه شامگاه شنبه يكي از مسئولين دادسراي جنايي تهران با خانواده آمنه بهرامي تماس گرفت و خواست كه امروز براي اجراي حكم ابتدا به دادسراي جنايي مراجعه كنند.

ساعت شش بامداد امروز آمنه به همراه خانواده اش براي اجراي حكم در دادسراي جنايي تهران حضور يافت و پس از گفتگو با قاضي اميرآبادي سرپرست دادسراي جنايي تهران براي اجراي حكم به بيمارستان دادگستري رفت.
پس از حضور آنها در بيمارستان ، ساعتي بعد مجيد عامل حادثه اسيد پاشي تحت تدابير شديد امنيتي به بيمارستان دادگستري منتقل شد. متهم به محض اطلاع از حضور آمنه در بيمارستان فرياد مي زد او نابينا نشده است.

به اين ترتيب ماموران او را به بخش جراحي بيمارستان منتقل كردند. در همين موقع آمنه و عامل حادثه با هم روبرو شدند كه مجرم همچنان گفته هاي قبليش را تكرار مي كرد.
مسئولان قضايي ناظر بر اجراي حكم به گفتگو با آمنه پرداختند تا شايد بتوانند مقدمات بخشش متهم را فراهم كنند.

در حاليكه ساعت 8 صبح قرار بود اين حكم به مرحله اجرا درآيد آمنه عامل حادثه را بخشيد و خواستار پرداخت ديه از سوي مجرم شد.

اين حكم در حالي اجرا شد كه اطلاع رساني از سوي قوه قضاييه صورت نگرفته بود.

http://jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100850213410
کاش یه نظرسنجی میذاشتید ببینیم واقعا چنددرصد موافقن چقد مخالف؟؟؟
 

amin karmania

عضو جدید
آمنه،اسيدپاش را بخشيد
جام جم آنلاين: آمنه قرباني خواستگار انتقامجو، امروز به همراه خانواده اش به بيمارستان دادگستري تهران آمد تا حكم قصاص دو چشم مجيد، خواستگار اسيد پاش را اجرا كند اما در يك عمل غيرمنتظره متهم را بخشيد. :gol::gol:


http://jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100850213410
عزيزم وقتي كه نظر سنجي ميزاري بايد نظر بقيه رو بگيري نه خودتم دخالت كني!!!
وقتي كه تو يه جمله رو با رنگ قرمز مينويسي و جلوش گل ميزاري يعني با طرز فكري مشخص وارد بازي شدي!!!
اين رو صحت راي هات تاثير ميذاره.
فقط يه گوش زد بود
من نظر خاصي در مورد اينكار دختره ندام.
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بسیار سپاسگزارم نظرسنجی افزوده شد
واقعا به نظرتون باید سوالی مطرح میکردم؟
خواهش میکنم...
عنوان تاپیکتون خودش سوالیه دیگه...نوشتید:آمنه اسید پاش را بخشید(موافقید یا مخالف؟)با یه نظرسنجی کامل میشد:smile::gol:
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزيزم وقتي كه نظر سنجي ميزاري بايد نظر بقيه رو بگيري نه خودتم دخالت كني!!!
وقتي كه تو يه جمله رو با رنگ قرمز مينويسي و جلوش گل ميزاري يعني با طرز فكري مشخص وارد بازي شدي!!!
اين رو صحت راي هات تاثير ميذاره.
فقط يه گوش زد بود
من نظر خاصي در مورد اينكار دختره ندام.
چشم درسته الان که نظر سنجی اضافه کردم باید درستش کنم
سپاس
ویرایش نمیشه کرد : ((
بعضی دوستان رو خبر کردم!
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ولی یه کم دیرنظرسنجی رو اضافه کردین...بیشتردوستان اومدن این چندروز نظرشونو دادن رفتن....به نظرمیاد بیشتر مخالف بودن...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
من موافقم//چون آمنه بزرگ منشیشو نشون داد//
حالا کاری ندارم که میخواد خودشو با معروف شدنش ارضاء کنه یا نه//خودش میدونه و خداش//

اما// اما //
آمنه اشتباه کرده بود که جواب رد به اون پسره عاشق پیشه که دیوونش بود داد//
غرور کاذیش باعث شد که به غرور پسره بر بخوره//
اون بهش زار زد//خانوادشو فرستاد//تشر زد//اخطار داد//اما آمنه باز گفت نه//
اون واسه پسره همه کسش بود//بین عشقو نفرت یه تار مو فاصلشه//
حالا هردو بدبخت شدن//از بدبخت هم بدبخت تر//
میتونستن عاشقانه باهم زندگی کنن//
اینو چون خودم تجربه کردم و درکشون کردم گفتم//
اما من ...
ولی پسره حماقت کرد//اسید اینها چیه//
باید بهش میگفت باهرکی زندگی کنی که تو راضی هستی منم راضیم//
مثه من//آدم خوشبختی عشقشو باید بخواد
اینو میگن عاشق شدن//
لذت به نرسیدنه//ولی تلاشمو کردم//به خودم مدیون نیستم//
ولی در کل آمنه هم کمی مقصر بود//
 

Avid & Ara

عضو جدید
آقا ما که از این نظر شنجیت سر در نیوردیم....
ولی من جواب دادم موافق یعنی به نظرم کار درستی کرده....
 

zohre7

عضو جدید
به نطر من کار درستو کرد گفتنش به حرف آسونه که ادم ببخشه اما واقعا روح بزرگ می خواد:gol:

یه چیز دیگه هم می خواستم بگم اما بحث میشه بی خیال:confused:
 
آخرین ویرایش:

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من باید تو موقعیت امنه باشی تا درک کنی، ولی من چون با قصاص مخالفم، در این زمینه نمیتونم راحت نظر بدم، ولی به نظر من دادگاه علیرغم بخشش امنه، نباید به این سادگی از قضیه بگذره و بایدحبس ابد را برای این شخص در نظر بگیره
ولی اگر به جای قصاص یه حکم دیگه در نظر میگرفتن و امنه میخواست ببخشه، من مخالف بودم
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا