گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
این جهان به لانه ماران مانند است و این جهان پر ازصدای مردمیست که همچنان که تو را می بوسند در ذهن خود طناب دارتو را می بافند
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
حلاج شهرم
کسی نمی داند که زبانم چیست؟
که دردم چیست؟
که عشقم چیست؟
که دینم چیست؟
که زندگی ام چیست؟
که جنونم چیست؟
که فغانم چیست؟
که سکوتم چیست؟
ای دنیای ناشناخته ای که به تازگی به تو رسیده ام
تو را پیش از این ندیده ام
پیش از این، دور از تو در اقلیم دیگری می زیسته ام
من از کشور دیگری آمده ام اما با کوه و دشت تو
با رودها و دریاچه ها و مزارع سرسبز و باغ های خرم و پرندگان رنگین و زیبای تو
با وماه و خورشید وستارگان تو آشنایم
سخت آشنایم
آنها نیز با دل من آشنایند
من همه ی عمر به دنبال تو می گشتم
من در روح اجدادم تو را می جستم
من آنان را در این راه می راندم
من آنها را به سوی تو می کشاندم
من اکنون کاشف سرزمین تازه ای نیستم
من وطنم را یافته ام
من در غربت زادم
پدرانم همه در غربت زادند و زیستند و مردند
و هرگز با غربت خو نکردند
هرگز با مردم سرزمین بیگانه نساختند،دل نبستند
همواره در حسرت میهن خویش، سرزمین روح و سرشت و نژاد خویش بودند
یاد او را لحظه ای از یاد نبردند
چو من نیز با باغ های سبز وسرخ سرزمین بیگانه انس نبستم
مرا نفریفتند
هم چنان استوار و صبور
دل به جست و جوی سالیان دراز بستم و تو را یافتم
تو را ای کشور من ،ای آشیانه ی من
ای که از آب و گل توست جان و تن من
ای که در تو من آواره نخواهم بود
در دامن مهربان تو آرام خواهم شد
در کنار تو پریشانی و غربت و بیگانگی را از یاد خواهم برد
نمی دانی که چه نیازی به گم شدن دارم
به نیست شدن دارم
دوست دارم در پیچ و خم دشت های ناپیدای تو گم شوم
در عمق دریاهای اسرار آمیز تو غرق شوم
در قلب صحراهای خیال انگیز تو محو شوم
دردهای کهنم را در زیر آسمان تو به فریاد سر دهم.
ای که هوای من شده ای
دم زدن در تو حیات من است...
 

shahram1159

عضو جدید
اخه چیه موضوع این تاپیک چیزه دیگس اگه اینجا تالار ادبیات که نیست

تازه هر چیزی کمش خوبه وقتی 1000 تا جمله می دی اینجا ادم اصلا دیگه وقت نمیکنه بخونشون
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
1.aslan nemitunam farsi type konam
merc az Energy haye mosbatetun2.
midunam mohanresi shimi sakhte ama khoshbakhtane tahala kheyli khob pish raftam
خواهش
آفرین
دسته مارو هم بگیر
م شيمي يعني از هر دري وسخني
دوبرابر تائید میشود
از جملات قصار بیاد بیرون :mad:
آمدییییییییییم
آلما بیا تا کتک نخوردی
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حلاج شهرم
کسی نمی داند که زبانم چیست؟
که دردم چیست؟
که عشقم چیست؟
که دینم چیست؟
که زندگی ام چیست؟
که جنونم چیست؟
که فغانم چیست؟
که سکوتم چیست؟
ای دنیای ناشناخته ای که به تازگی به تو رسیده ام
تو را پیش از این ندیده ام
پیش از این، دور از تو در اقلیم دیگری می زیسته ام
من از کشور دیگری آمده ام اما با کوه و دشت تو
با رودها و دریاچه ها و مزارع سرسبز و باغ های خرم و پرندگان رنگین و زیبای تو
با وماه و خورشید وستارگان تو آشنایم
سخت آشنایم
آنها نیز با دل من آشنایند
من همه ی عمر به دنبال تو می گشتم
من در روح اجدادم تو را می جستم
من آنان را در این راه می راندم
من آنها را به سوی تو می کشاندم
من اکنون کاشف سرزمین تازه ای نیستم
من وطنم را یافته ام
من در غربت زادم
پدرانم همه در غربت زادند و زیستند و مردند
و هرگز با غربت خو نکردند
هرگز با مردم سرزمین بیگانه نساختند،دل نبستند
همواره در حسرت میهن خویش، سرزمین روح و سرشت و نژاد خویش بودند
یاد او را لحظه ای از یاد نبردند
چو من نیز با باغ های سبز وسرخ سرزمین بیگانه انس نبستم
مرا نفریفتند
هم چنان استوار و صبور
دل به جست و جوی سالیان دراز بستم و تو را یافتم
تو را ای کشور من ،ای آشیانه ی من
ای که از آب و گل توست جان و تن من
ای که در تو من آواره نخواهم بود
در دامن مهربان تو آرام خواهم شد
در کنار تو پریشانی و غربت و بیگانگی را از یاد خواهم برد
نمی دانی که چه نیازی به گم شدن دارم
به نیست شدن دارم
دوست دارم در پیچ و خم دشت های ناپیدای تو گم شوم
در عمق دریاهای اسرار آمیز تو غرق شوم
در قلب صحراهای خیال انگیز تو محو شوم
دردهای کهنم را در زیر آسمان تو به فریاد سر دهم.
ای که هوای من شده ای
دم زدن در تو حیات من است...
يه مرد باهوش برای حضار جوک تعریف کرد ، حضار دیوانه وار خندیدند . بعد از چند لحظه دوباره همون جوک رو تعریف کرد . عده کمی از حضار دوباره خندیدند . دوباره و دوباره همون جوک رو تعریف کرد . زمانی که دیگه هیچیک از حضار نخندید او لبخند زد و گفت :
وقتی که نمی تونید به یک جوک بارها بخندید ؛ چطور برای یه مسئله بارها و بارها گریه می کنید .... !!!!!
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم اینو می گم شورشو در اوردن بعدش منو متهم می کنن می گن تو یه جوری هستی اخه 1000 تا جمله یه جا چه فایده ای داره

کم گوی گزیده گوی چون در تا ز اندک تو جهان شود پر
اوه اوه چه بهش بر میخوره!!!!
بعد به من میگی دل نازک؟؟؟؟؟؟؟
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه مرد باهوش برای حضار جوک تعریف کرد ، حضار دیوانه وار خندیدند . بعد از چند لحظه دوباره همون جوک رو تعریف کرد . عده کمی از حضار دوباره خندیدند . دوباره و دوباره همون جوک رو تعریف کرد . زمانی که دیگه هیچیک از حضار نخندید او لبخند زد و گفت :
وقتی که نمی تونید به یک جوک بارها بخندید ؛ چطور برای یه مسئله بارها و بارها گریه می کنید .... !!!!!
جالب بود
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا: مرا همواره ، آگاه و هوشیار دار،تا قبل از شناختن درست کسی یا فکری_ مثبت یا منفی_قضاوت نکنم .
 

shahram1159

عضو جدید
اوه اوه چه بهش بر میخوره!!!!
بعد به من میگی دل نازک؟؟؟؟؟؟؟

بر نخورده ولی خانوم مهندس با کمالات هر چیزی یه حدی داره اگه از حدش بگذره می گن شورش در امده
نمونه هاشم تو مملکت زیاد می بینی که یه موضوعی که از حدش می گذره شورش در می اد
 
بالا