ملاک تعییین خطا از غیر خطا عقل آدمه البته به کمک آیات و روایات
چون قرآن و حدیث هستند که نمیذارند انسان به بی راهه بره
درباره این آدم هم وقتی این بابا اوخر عمرش خودش اعتراف کرده که اشتباه کرده که دیگه جای شکی باقی نمیمونه
نه خیر اشتباه نیستجمله اولتون در مورد شیعه اشتباهه. تو همین تاپیک فکر کنم آقا جواد بود که از یکی از علمای بزرگ اسم برد که 12دلیل عقلی رو به خاطر یه روایت از امام صادق ول می کنه و روایتو قبول می کنه.
اولا شما خودتون بودید که گفتید زندگی نامشو بخوندر مورد حرفای این اقا هم اگه ملاکتونو عقل خودتون و روایات و قران میدونید با همین 3تا ایرادی تو کتابش که لینکشو دادم پیدا کنید؛ این بابا خودش میاد با آیات قران و روایات بیشتر مفاتیح رو رد می کنه، اونوقت شما میری سراغ زندگینامه ش که احتمالا یه بدخواه نوشته اونو؟
این هم آدرس وبلاگ ایشونبسم الله الرحمن الرحيم اينجانب سيد محمد تقي حسيني ورجاني متولد 1332 , اهل ورجان قم هستم و بيش از سي سال است با عقايد وهابيت و تفكرات به اصطلاح قرآنيان در ايران آشنايي كامل دارم . من با نوشته هاي ابن تيميه ، محمد بن عبدالوهاب ، خرقاني , شريعت سنگلجي و ميرزا يوسف شعار كاملا آشنا بوده و با افرادي چون حيدرعلي قلمداران ، سيد ابوالفضل برقعي ، مصطفي طباطبائي كه امروزه شما اسامي آنها را به عنوان مبلغين وهابيت در ايران مي شنويد و نوشته هاي آنها را مي خوانيد ، زندگي كرده ام. با آنان گفتگوهاي حضوري داشته و از عمق نظريات آنها مطلع هستم و حتي در اواخر عمر بعضي از آنها , در كنار آنان بوده ام. مخصوصا اينجانب با آقاي مصطفي طباطبائي كه امروزه يكي از مبلغين انديشه وهابيت در ايران مي باشد ، حدود 25 سال رفاقت و بحث و مناظره علمي داشته ام. بعد ازساليان متمادي تحقيقات و بررسيهاي علمي و بحث و مناظره با ديگران ، كم كم به برخي از اعتقاداتم تا آنروز شک كرده و به تدريج با بررسي هاي عميق تر اشتباهات خودم پي بردم و اين شک تبديل به يقين شد و مجددا به درستي بعضي از افكار گذشته خودم و حقانيت امامت شيعه واقف شدم و اين لطف خدا بود که شامل حال من شد. قران و متواترات روايي و تاريخي بر انحرافات و تناقضات آشكاري در گفته ها و كتابهاي آقايان خرقاني , شريعت سنگلجي , شعار , قلمداران , برقعي , طباطبايي و ديگراني که پيرو اين مشرب فكري مي باشند , دلالت دارد . به هر حال به دليل 30 سال همراهي با روش فكري به اصطلاح قرآنيان که اشتراکات وسيعي با ديدگاه هاي وهابيت دارد ، كاملا با افكار و آثار آقاي قلمداران و برقعي و طباطبايي و پيروان اين گروه اشنا هستم و با توجه به اينکه خودم سال ها با آنها همفکر بوده و بعد از آن متحول شده ام ، لذا مطالبي را كه در اين وبلاگ به نظر شما مي رسانم كاملا با دليل و برهان است و اگر كسي طالب حقيقت باشد مي توانم مستندات مربوطه را ارائه داده و پاسخگوي تمامي سوالات شما در اين زمينه باشم . اينجانب در نظر دارم مشروح خاطرات و نقد هاي علمي خود را به صورت سلسله مقالات پيوسته در اين وبلاگ ارائه نمايم . والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
من فکر نمی کنم خود خمینی باهاش مشکلی داشت، چون در این صورت مثل یه عده دیگه یا دستور اعدامشو میداد یا خلع لباسش میکرد. وقتی هم که ایشون این یارو رو نفی نکنه پس به احتمال زیاد کاراش آنچنان مورددار نبوده.
دلیلی برای اون اعتراف وجود نداره مگر اعتماد به گوینده این قولشما از کجا میدونی اون اعترافش درسته؟ از کجا میدونی براش حرف در نیاوردند که نتیجه چند سال زحمتشو هدر بدن؟ هیچ وقت یه فردی اعتقادی رو که چند سال روش وایساده و ازش دفاع کرده رو یه شبه از دست نمیده
و افراد زیادی هم بودند که این وضعیت و داشتدوَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآَنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
سوره نساء/آيه18
اتوبیوگرافیشو هم بخون. مخصوصا قسمت نظر خمینی درباره همین آدم مجهول/معلوم الحال
علاوه بر اون تو خود اسلام هم داریم که نگاه نکن کی میگه، ببین چی میگه
اتفاقا من همون مطلب کمیلش رو خوندم و دیدم چی میگه.
هیچ هم عاقلانه نبود.از یک پاراگرافش دو تا غلط اومد بیرون
خدمتتون هم گفتم.
همون موقع من نمیدانستم که این اقا اعتقادات سلفی و وهابی داره اما یادتون باشه به خود شما شک کردم که نکنه اصلا شیعه نیستید و وهابی هستید.
چون نوع ایراداتی که وارد میکردید از نوع ایرادات وهابیون به شیعه است.
نه خیر اشتباه نیست
تقریبا حرف من و شما یکیه اما با دو دید متفاوت
آنچه که در اسلام مورد تاییده همون عقله
اما کدوم عقل؟
عقلی که الان اسمشو گذاشتیم عقل یا عقل سلیم؟
انسان به دلیل اینکه ذاتا دارای فطرت پاک و خداجوست ذاتا دارای عقل سلیم است اما به دلیل تزاحمات دنیوی که همه بهش درگیر میشن به جز معصوم این عقل سلیم از مسیر صواب به مسیر خطا میوفته
وبه همین دلیله که رای معصوم نسبت به رای ما ارجحیت داره
جمله معروفی هست که میگه:کلما حکم به الشرع حکم به العقل (هر چه که شرع به آن حکم کند عقل به آن حکم میکند) که مؤید همین مطلبه
یعنی اگر شرع حکم به وجوب چیزی داده به این علت بوده که یک امر عقلی لازم الاجرا در اون بوده و اگر حکم به حرمت چیزی میده چون یه امر عقلی ممنوع الاجرا در اون هست
و اینکه یکی از منابع استنباط و استدلال ما عقله
ولی به همون دلیلی که گفتم چون عقل مصون از خطا نیست لذا علما قائل بر اینند که عقل در صورتی قطع آوره که کاشف از رای معصوم باشه یعنی بتونیم به کمک عقل،حکمی رو از شرع یا همون آیات و روایات دربیاریم
منظورم اتوبیوگرافیش بود که اول کتابش اورده.اولا شما خودتون بودید که گفتید زندگی نامشو بخون
دوما هر کس که بیاد و شبهه وارد کنه که دلیل بر صحت حرفهاش نیست!
ثانیا خلع لباس،یک بحث عرفیست و دلیلیه برای شکستن وجهه یک شخص نه اینکه مجازاتی باشه برای عمل اشتباه و خلافش
ثالثا شاید نفی کردن شخصی دلیل بر مخالفت اون شخص با شخص دیگه باشه ولی نفی نکردن کسی دلیل بر تایید شخص دیگه نیست
اگه امام خمینی کسی و نفی نکرده دلیل نمیشه که تاییدش کرده
برای اطلاع از جواب این شبهات میتونید به وبلاگ آقای ورجانی که از نزدیکان این فرد بوده مراجعه کنید و جواب این شبهات و بخونی
اینطور نیست که چون امام خمینی(ره) حکم اعدام یه نفر و نده و یا خلع لباسش نکنه یعنی با اون موافقه
اولا اینکه حکم اعدام برای کسیه که مرتد شده و از توحید و اسلام برگشته در حالی که این فرد ظاهراً مسلمان بوده
ثانیا خلع لباس،یک بحث عرفیست و دلیلیه برای شکستن وجهه یک شخص نه اینکه مجازاتی باشه برای عمل اشتباه و خلافش
ثالثا شاید نفی کردن شخصی دلیل بر مخالفت اون شخص با شخص دیگه باشه ولی نفی نکردن کسی دلیل بر تایید شخص دیگه نیست
اگه امام خمینی کسی و نفی نکرده دلیل نمیشه که تاییدش کرده
دلیلی برای اون اعتراف وجود نداره مگر اعتماد به گوینده این قول
در ضمن من اون نقل قول و برای تایید کلامم آوردم نه برای استناد
و اینکه خیلی ها هستند که همون دقیقه آخر از نظریاتشون برمیگردند و سرنوشتشونو عوض میکنن و دلیلش هم همون آیه ای که آوردم
ملت خیلی زودباور شدن. نه این زودباور بودن نیست، شاید بشه گفت تنبلیه؛ اون چیزایی که با دانسته های قبلیشون موافقه و یا بهشون ربطی نداره راحت قبول می کنن، اما اونایی که عقایدشون رو زیر سوال میبره رو رد می کنن و سعی می کنن حداقل تو ذهن خودشون برای نادرستی اون اطلاعات دلیلی بسازن.
شما هم همینکارو می کنید؛ حرف یه مجتهد شیعه رو قبول نمی کنید و حرف یه آدم مجهول رو خیلی راحت میپذیرید. اصلا از کجا معلوم که همین آدمی که نوشته هاشو به عنوان حقیقت به من برمیگردونید، عقیدش درسته.
ببینید ما اینجا دوتا متن داریم. یکی عقیدشو در مورد یه دعایی یا بحثی نوشته و منتشر کرده، یکی دیگه هم «عقیدش» رو در مورد همین آدم.
مسئله اینجاست که شما راه ساده رو انتخاب می کنی؛ فرد دوم معلوم نیست کیه ولی چون موافق خواسته شما حرف زده و نیازی نیست گفته هاشو به چالش بکشید رو انتخاب می کنید و فکر می کنید من هم باید همینو قبول کنم.
در مورد کمیل اون دوتا اشکال رو بفرمایید تا اگه بشه روی درست یا اشتباه بودنشون صحبت کنیم. بد نیست به جای کشوندن صحبت به اون تاپیک مطالب اونجا رو اینجا بازگو کنیم
منظورتون از مجتهد همون اقای نویسنده بود .منظورتون از فرد گمنام کی بود؟
من توی اون تاپیک از کسی نقل قول نکردم متن این اقای نویسنده را خواندم و نقد کردم .نقدم هم واضحه.
میگه اگر بپذیریم حضرت علی دعای حضرت خضر را به کمیل یاد داده انوقت علمش کمتر از خضر ع است.
منم گفتم مگه حضرت علی همین یه دعا رو بلد بوده و اعتبارش رو از این دعا گرفته که بخواد این طوری با پذیرفتن اینکه دعا واقعی باشد زیر سوال بره؟
حضرت علی کلی دعا دارن هم توی نهج البلاغه هم صحیفه علویه پس با نقل یک دعا از خضر ع زیر سوال نمیرن.
این مثل این میمونه که انیشتن مثلا بیاد یک راه حلی را از نیوتن نقل کنه و بگه اون اینو میگفته بعد شما بیای بگی پس چون از نیوتن حرفی رو نقل کرده علمش از نیوتن کمتر بوده!
دومین ایرادم هم به این بود که از طولانی بودن عمر خضر ع به زنده ماندن ابدی یاد کرده بود و گفته بود بر طبق ایات قران محاله.
منم گفتم فرق است بین عمر طولانی و زنده ماندن ابدی(یعنی اینکه طرف کلا نمیره)
هیچ کس نگفته حضرت خضر نخواهد مرد.بلکه فقط گفته اند ایشون بامر الهی عمر طولانی میکنند و همنشین امام زمان هستند.
پس تناقضی وجود ندارد.
اگر کسی قران را باور داشته باشد و به قدرت خدا واقعا ایمان داشته باشد از یک مساله به این سادگی مثل زنده ماندن یک انسان این قدر به شک نمیافته.
خداوند در قران نمونه های فراوانی از مسائل عجیب مثل خواب طولانی اصحاب کهف بدنیا امدن عیسی مسیح بدون پدر زنده بودن حضرت نوح به مدت نهصد و اندی سال و...اورده.
صرف عجیب بودن یک موضوع نشان دهنده خرافات بودن اون نیست.
این عبارتی هم که گفتید یا اشتباهه یا اینکه فقط به وسیله رجعت امکان پذیره.هیچ کس نگفته حضرت خضر نخواهد مرد.بلکه فقط گفته اند ایشون بامر الهی عمر طولانی میکنند و همنشین امام زمان هستند
بله برقعی مجتهد بود. نویسنده گمنام هم همون که آقا محسن معرفی و نقل قول فرمودند.
این کار شما مثل این میمونه که بهتون بگن برجهای دوقلوی آمریکا رو ایرانیها تخریب کردن و شما بر اساس همون حرف و بدون هیچ تحقیق و پرس و جویی بگین من نمیدونستم اینطوریه، پس ایرانیها تروریستن و مرگ بر ایران.
نقد رو بر اساس حقایق انجام میدن نه حرف رو هوا.
در مورد علم حضرت علی، ما میگیم هیچ کسی در عالم تا اون زمان عالم تر از ایشون (به جز پیامبر) نبوده و بعدا هم احتمالا نخواهد بود. حالا اگه ایشون بیاد دعایی رو از شخصی یاد بگیرند این براشون یه ضعف تلقی میشه، هر چند اون فرد یکی از پیامبران باشه.
علاوه بر اون این من و شماییم که بعد نماز میخوایم یه دعا بکنیم هنگ می کنیم و بعد نیم ساعت فکر کردن یه چیزایی میگیم؛ حضرت علی به قول خدش خدا رو دیده (ولی نه با چشم سر) و موقع دعا کلی حرف با خدا داره و میتونه راحت انجامش بده.
دعاهای تو مفاتیح یا هرجای دیگه میخواد به من انسان عادی یاد بده که باید با خدا اینطوری صحبت کنید و اول این حرف رو بزنید و اینطور استغفار کنید و .... در حالی که حضرت علی خودش استاد این دعاهاست و نیازی نداره یکی بیاد یادش بده باید اینطوری دعا کنی.
کسی ادعا نکرده که خضر عمر ابدی داره؛ برقعی گفته طبق آیات قران زنده بودن خضر «در زمان حضرت علی» محاله (انبیا 34)
برای عبارت عمر طولانیه شما هم من مثال نوح رو آوردم که بین پیامبران بیشترین عمر رو داشته، پس باید طبق دلایل شما که عمر طولانی رو دلیل زنده بودن میدونید «زنده» باشه
این عبارتی هم که گفتید یا اشتباهه یا اینکه فقط به وسیله رجعت امکان پذیره.
قران رو باور داریم و به قدرت خدا هم ایمان داریم؛ اما بر اساس گفته خدا تو قران امکان زنده موندن خضر در زمان حضرت محمد محاله، پس بالاجبار الان هم زنده نیست.
کسی نگفته که حضرت خضر عمر جاودانه داره که ایه نقض بشه.
واقعا ادامه این بحث را بی فایده میبینم.
درپناه حق
این حرفایی که شما به من نسبت میدید تهمتهشما اصلا به حرفای من توجه نمی کنید. چرا سعی می کنید فقط حرف خودتونو بزنید و اثباتش کنید؟ شما حتی سعی نمی کنید جملات ساده منو بفهمید، چه برسه فکر کردن روش. این چه روش مزخرفیه که وقتی یکی حرفی مخالف اطلاعات مورد قبول ما میزنه بدون فکر کردن فقط می خوایم هرجور شده بهش بفهمونیم اون اشتباه فکر می کنه و ما درست؟!! اصلا چرا فکر می کنید وقتی کسی طرز فکرش با شما متفاوت باشه حتما و بدون هیچ تردیدی اشتباه می کنه ولی عقاید شما کاملا درسته؟
اونی که متفاوت از شما فکر می کنه همین جوری حرفی از خودش درنمیاره. مطمئنا در موردش یه تحقیقی کرده. در حالی که اطلاعات شما محدود به دوران مدرستون و 4تا کتاب «دعا» میشه. و با این اوصاف ادعای عالم و برحق بودنتون گوش فلک رو کر می کنه.
اگه قرار بود همه همین روش رو پی بگیرند ما هنوز زمین رو تخت می دونستیم و خونمون رو با شمع روشن می کردیم.
درباره جعل احادیث که توضیح دادم!!من در مورد روایات و عمل بهشون این حرفایی رو که شما نوشتید رو نگفتم؛ من میگم چون احتمال تحریف و جعل احادیث بسیار بالاست، استفاده از اونا به عنوان حقیقت مطلق برای اثبات موضوعی دیگه درست نیست.
کجای این جمله براتون قابل فهم نیست که اینطور می پیچونیدش و از یه چیز دیگه صحبت می کنید؟!!!
در این باره هم توضیح دادممنظورم اتوبیوگرافیش بود که اول کتابش اورده.
بنده حرفمو نقض نکردمآفرین منم همینو می گم. هرکی اومد و شک و شبهه وارد کرد دلیل درستی حرفش نمیشه. این حرف خود شماست در حالی که تو همین پست نقضش کردید.
حرف یه ادمی که اصلا معلوم نیست کیه و چقدر آدم درستیه رو به عنوان حقیقت و «پاسخ به شبهات» برای من اوردید.
توضیح دادم که این بحث یک بحث عرفیه و ربطی به بحث ما ندارهکاری با تئوری خلع لباس نداریم؛ کاربردش زمانیه که یه آخوند (که آخوندا مورد اعتماد مردمن) عقیده ای یا حرفی رو بیان کنه که خلاف گفته های اسلام باشه و با خلع لباس به مردم میفهمونن که این یارو حرفش اشتباهه و قابل اعتماد نیست. از این کار به عنوان حداقل کاری که خمینی میتونست در برابر این فرد انجام بده اسم بردم نه تنها راه.
میتونی این مطلب و از خودشون بپرسیاز کجا میدونید این یارو واقعا نزدیک برقعی بوده. اصلا کی هست و چیکاره ست؟
بهتره بدونید که نسخه کتاب ها با هم فرق میکنه و این مشکل جدیدی نیست شما بهتره مطالب و موضوعی دنبال کنیدوبلاگشو نگاه کردم و چیزی که به صراحت مربوط به برقعی باشه یه مطلب در مورد کتاب «خرافات وفور در زیارت قبور» بود که اولش نوشته بود تو صفحه 181 این کتاب..... در حالی که من از صفحه 171 تا 191 کتاب رو با دقت خوندم و همچین مطلبی ندیدم. یعنی اون قسمتی که طرف ادعا کرده برقعی نوشته تو اون کتاب اصلا وجود نداره.
فکر می کنید در ازای همین دروغی که نویسنده وبلاگ به برقعی نسبت داده من بازم باید بهش اعتماد کنم و بقیه مطالبشو بخونم؟!!!
خواهشا با دلیل صحبت کنیدشما کجا زندگی می کنی که نمیدونی وهابی از نظر شیعه مرتد محسوب میشه؟!!
شما چرا توجه نمیکنی!!شما یه مورد رو در مورد خمینی نادیده گرفتی؛ ایشون آدمی نبود که از کنار مسائل دینی و به خصوص اینگونه مسائل اعتقادی بی اعتنا رد بشه. اگه از نظرش این کتابا و اعتقادات مشکل دار بودن حتما یه عکس العملی در برابرش انجام میداد.
برقعی ترور شد و این نمیتونه به دستور خمینی انجام گرفته باشه، چون بعد این جریان کتاباش شدیدا طرفدار پیدا می کرد و اگه خمینی با این فرد و عقایدش مخالف بود هرگز اونو اینطوری از میدون به در نمی کرد.
این اعتماد از دلیل و عقل و شناخت معرِف و معرَف اومده!این اعتماد از کجا اومده؟
در حقیقت شما خواستید حرفتونو با استناد به اون نقل قول اثبات کنید.
طبق کدوم آیه؟!!از نظراتشون بر میگردن، ولی سرنوشتشون عوض نمیشه (طبق همون آیه)
برقعی از عقایدش پشیمون شده بود مثل رسول ترک که پشیمون شد ولی رسول به موقع فهمید و مردونه عمل کرد ولی برقعی وقت قبض روح که دیگه فایده ای نداشت...نظر هم همینطوری کشکی عوض نمیشه. حر یا رسول ترک یه دفعه و بی مقدمه از این رو به اون رو نشدن. اون چیزی که روی حر تاثیر گذاشت حرفای امام حسین بود. برقعی تحت تاثیر حرف کی برگشت؟
همه افراد هنگام مرگ که میشه پشیمون میشن از کارهایی که کردن حتی انسانهای پاک هم حسرت میخورن که چرا بیشتر کار نکردند به خاطر همینه که حدیث داریم پیوسته به یاد مرگ باشید چون یاد مرگ انسان و از گناه باز میداره چه برسه به خود مرگ...نظری که کشی عوض بشه نشون دهنده اینه که اون نظریه پرداز از اول میدونسته اشتباه می کنه یا بعدا بفهمه به روش نیاره و دم مرگ یه چیزایی ببینه و بخواد زندگیشو جبران کنه.
کاش قبل از تایید حداقل درموردش فکر کنیم.
مرد حسابی لااقل متنشو میخوندی ببینی چی نوشته بعد به به و چه چه می کردی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
م | اولین افطاری وحدت فعالان فرهنگی شیعه و سنی گنبد کاووس /سال 93 +تصاویر | تالار اسلام و قرآن | 4 | |
کافر کیست؟ مسلمان کیست؟ شیعه کیست؟ سنی کیست؟ | تالار اسلام و قرآن | 252 |