Sarp
مدیر بازنشسته
دیروز مادرم هوس کرد که بره دشت و کوه و جنگل که گیاهان داروئی جمع کنه (کلا از طرف مادری به این کار علاقه و تبهر خاصی دارند )
گفتم بیا باهم بریم
قبول نکرد
چون سرعتم کمتر از 100 تو شهر و 160-70 بیرون شهر نمیشه
خلاصه کلی التماس و قول و . . .تا راضیشون کردم که ببرم و برگردونم !
خلاصه رفتیم به طرف شبستر
تو جاده جلوی من یه پیکان عهد دقیانوس بود که هی میگفتم الان بدنه ش میریزه زمین !
جلوتر از اون پیکان هم که پژو بود که حتی از یه مورچه هم سبقت نگرفت !
پیکان هم که با اون وضع فنیش قادر به سبقت و سسرعت نبود !
من هم که قول داده بودم
کلا سرعت من از زمان خروج از شهر 55-65 بود !
وسط راه گشت جاده جلوی پژو و پیکان رو گرفت
پژو رو به جرم سرعت غیرمجاز جریمه کرد
راننده پژو هم بی حرف و سخنی قبول کرد . در حالی که حقش نبود
برگ جریمه رو هم پاره کرد و ریخت زمین
بعد افسره شروع کرد به گیر دادن به پیکان
25 تومن هم واسه پیکان نوشت
اگه بگم 15 دیقه راننده پیکان التماس کرد که ننویسه ،افسر قبول نکرد
به هرچی که ذهنتون قد بده قسم داد
یه جوون 26 - 7 ساله بود
وقتی دید دیگه جریمه نوشته شده و کار از کار گذشته ، تا اینجا افسره رو به ناموسش قسم میداد ، شروع کرد ناموس و . . . افسره رو قاطی هم کردن !
این دفه هر فحشی بلد بود نثار افسر کرد
افسر هم کلا از این گوش میگرفت از اون یکی میداد بیرون
من هم از اول شاهد این دو راننده بودم و هی به حق بودن راننده ها شهادت میدادم
تا اینجاش اتفاق زیاد مهمی نیفتاد . به جز زورگوئی مامور قانون
در آخر راننده پیکان چشاش پر شد
داشت گریه میکرد
میگفت 5 ماهه نتونستم واسه یدونه دخترم حتی یه جفت جوراب بخرم
حالا این 25 تومن رو کجای دلم بذارم
یه کم دیگه هم ادامه میدادند ، میخواستم افسره رو بذارم زیر ماشین و عین گـ...ـ لهش کنم
به راننده پژو میگم چرا پاره کردی برگ رو ؟
دوبله میشه
میگه واقعا ؟
امروز صبح هم داماد خاله م زنگ زد که بیا خونه مون
رفتم
15 سال پیش واسش یه کلیه پیوند زده بودند که حالا دوباره نیاز به یه پیوند دیگه داره
یه آقا بهش زنگ زده که کلیه خانومم و میفروشم
بیا فلان شهرستان سر قیمت صحبت کنیم
این هم منو خواسته بود که باهم بریم و ماشینش رو من برونم
4 نفری رفتیم
ماها که تو صحبتهامون از کلمه "خونه" استفاده میکنیم ، در ذهنمون یه تصور مشخص از خونه داریم
یه مکان حداقل 40 - 50 متری با حداقل یه اتاق که توش یا فرش پهنه و یا مبله هست . . . . . . .
آدرس طرف رو که پیدا کردیم ، رفتیم تو
لونه مرغ خیلی خیلی زیباتر و بهتر از اون خونه بود
مرده یه کلیه شو فروخته بود
حالا هم میخواستند کلیه زنش رو بفروشند
گفتم بیا باهم بریم
قبول نکرد
چون سرعتم کمتر از 100 تو شهر و 160-70 بیرون شهر نمیشه
خلاصه کلی التماس و قول و . . .تا راضیشون کردم که ببرم و برگردونم !
خلاصه رفتیم به طرف شبستر
تو جاده جلوی من یه پیکان عهد دقیانوس بود که هی میگفتم الان بدنه ش میریزه زمین !
جلوتر از اون پیکان هم که پژو بود که حتی از یه مورچه هم سبقت نگرفت !
پیکان هم که با اون وضع فنیش قادر به سبقت و سسرعت نبود !
من هم که قول داده بودم
کلا سرعت من از زمان خروج از شهر 55-65 بود !
وسط راه گشت جاده جلوی پژو و پیکان رو گرفت
پژو رو به جرم سرعت غیرمجاز جریمه کرد
راننده پژو هم بی حرف و سخنی قبول کرد . در حالی که حقش نبود
برگ جریمه رو هم پاره کرد و ریخت زمین
بعد افسره شروع کرد به گیر دادن به پیکان
25 تومن هم واسه پیکان نوشت
اگه بگم 15 دیقه راننده پیکان التماس کرد که ننویسه ،افسر قبول نکرد
به هرچی که ذهنتون قد بده قسم داد
یه جوون 26 - 7 ساله بود
وقتی دید دیگه جریمه نوشته شده و کار از کار گذشته ، تا اینجا افسره رو به ناموسش قسم میداد ، شروع کرد ناموس و . . . افسره رو قاطی هم کردن !
این دفه هر فحشی بلد بود نثار افسر کرد
افسر هم کلا از این گوش میگرفت از اون یکی میداد بیرون
من هم از اول شاهد این دو راننده بودم و هی به حق بودن راننده ها شهادت میدادم
تا اینجاش اتفاق زیاد مهمی نیفتاد . به جز زورگوئی مامور قانون
در آخر راننده پیکان چشاش پر شد
داشت گریه میکرد
میگفت 5 ماهه نتونستم واسه یدونه دخترم حتی یه جفت جوراب بخرم
حالا این 25 تومن رو کجای دلم بذارم
یه کم دیگه هم ادامه میدادند ، میخواستم افسره رو بذارم زیر ماشین و عین گـ...ـ لهش کنم
به راننده پژو میگم چرا پاره کردی برگ رو ؟
دوبله میشه
میگه واقعا ؟
امروز صبح هم داماد خاله م زنگ زد که بیا خونه مون
رفتم
15 سال پیش واسش یه کلیه پیوند زده بودند که حالا دوباره نیاز به یه پیوند دیگه داره
یه آقا بهش زنگ زده که کلیه خانومم و میفروشم
بیا فلان شهرستان سر قیمت صحبت کنیم
این هم منو خواسته بود که باهم بریم و ماشینش رو من برونم
4 نفری رفتیم
ماها که تو صحبتهامون از کلمه "خونه" استفاده میکنیم ، در ذهنمون یه تصور مشخص از خونه داریم
یه مکان حداقل 40 - 50 متری با حداقل یه اتاق که توش یا فرش پهنه و یا مبله هست . . . . . . .
آدرس طرف رو که پیدا کردیم ، رفتیم تو
لونه مرغ خیلی خیلی زیباتر و بهتر از اون خونه بود
مرده یه کلیه شو فروخته بود
حالا هم میخواستند کلیه زنش رو بفروشند