کدوم یک از شخصیت های ایران رو معرفی می کنید.....

salam.6864

عضو جدید
امام رضا................زبان قاصر هست از وصف ایشان
سلمان فارسی............... زیرا پیامبر فرمودند :سلمان منا اهل البیت
کوروش کبیر..............اقتداروقدرت
ایت الله کاشانی...............مبارز سیاسی زمان عامل اصلی ملی شدن صنعت نفت
امام خمینی....................کاملاواضح هست
امام خامنه ای.....................ساده زیستی وهدایت انقلاب در شرایط بحرانی
پروفسور حسابی................نبوغ ایرانی
حسین فهمیده........................نمادشجاعت وازخود گذشتگی
ابن سینا................دانشمند ایرانی
حسین رضازاده..............قهرمان ملی باروحیه عاشورایی
دکتر احمدی نژاد..............معرف استقلال واقتدار ایرانی
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
سورنا
صلاح الدین ایوبی
شهید همت
و همه ی سرداران جنگی دیگه که به حق ایران مدیون خون این عزیزانه.
 

yalda.mehrazar

عضو جدید


سلام همه ی افرادی که بچها نام بردن درسته
ولی از دیده انقلابی امام خمینی در صدر قرار داره
چون امام بود که همه ی این تلاش های ریزو درشت رو به ثمر رسوند
البته که زحمات دیگر افراد رو به هیچ وجه نمیشه در نظر نگرفت
از دیدگاه های دیگه هم هر کی میتونه با یه چیزی ایران رو بشناسه مثل لیستی که در بالا ذکر شده
و دوستان زحمتشو کشیدن

 
آخرین ویرایش:

rahil rachel

عضو جدید
سلام.دكترشريعتي(به خاطرافكارش/انسان شناسيش/كتاباش.........)دكترحسابي(علمش/پشتكاروتلاشش)قيصرامين پور وسهراب سپهري(به خاطر تبحرشون درسبك شعرنو)
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان گفتيم شخصيت هاي ايران.
كوروش كبير به خاطر منشور حقوق بشرش
دكتر شريعتي به خاطر اينكه نوع نگاه من را به زندگي كاملا عوض كرد
پروفسور حسابي به خاطر حس ميهن پرستي اش
صادق هدايت به خاطر عوض كردن نگاه جامعه نسبت به مسائل
حافظ مولوي فروغ فرخزاد و پروين اعتصامي به خاطر شعراشون.
 

javaza

عضو جدید
امام

امام

درود.

ایران پر است از این مفاخر.

امام خمینی و کورش کبیر:

هر دو یک امام برای امت خویش و یک آرمان بزرگ که همان اتحاد و امت واحده است.

امام خامنه ای:
یک خمینی دیگر.

و ... .

مادامی که ایمان در قلب شماست،پیروزید.(امام خمینی(ره)).

بدرود.
 

javaza

عضو جدید
خورشید من

خورشید من

درود.

آنجا که همه ستاره ها قطبی هستند

آنجا که ماه،تو خالیست

آنجا که آسمان خاکستریست

من خورشید را دارم

خورشید من مشرقیست

خورشید من سید علی ست.


خوبم شناختم
خوبت بشناس.

بدرود.
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
كوروش كبير چون بنيانگزار امپراطوري عظيم هخامنشي پس از فتح بابل فرماني صادر كرد كه حقوقدانان جهان از آن بعنوان نخستين بيانيه حقوق بشر جهاني ياد مي كنند و كوروش را بنيانگزار حقوق بشر جهاني مي دانند.
 

Haaji

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود.

آنجا که همه ستاره ها قطبی هستند

آنجا که ماه،تو خالیست

آنجا که آسمان خاکستریست

من خورشید را دارم

خورشید من مشرقیست

خورشید من سید علی ست.


خوبم شناختم
خوبت بشناس.

بدرود.
فدات شم داداش . . . . .
فاز کلام دادی . . .
 

javaza

عضو جدید
کورش شهید

کورش شهید

درود.

این قدر نگوییم کورش

بیاییم بگوییم اندیشه کورش.

کورش که بود؟اندیشه اش چه بود؟خدایش که بود؟آرمانش چه بود؟برای چه جنگید؟در چه راهی کشته شد؟

کورش از نظر من یک شهید است.
او برای یک اندیشه الهی جنگید و در این راه کشته شد.

این اندیشه و تفکر است که انسانها را میسازد.


بدرود.
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شهید دکتر چمران : چون از بهترین های دنیوی گذشت تا به بهترینهای اخروی برسه

سردار شهید حسین خرازی

سردار شهید حاج احمد کاظمی
 

د ا ن ش گ ا ه

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهید دکتر چمران : چون از بهترین های دنیوی گذشت تا به بهترینهای اخروی برسه

سردار شهید حسین خرازی

سردار شهید حاج احمد کاظمی
یادش بخیر اصفهان دانشجو بودم قبر شهید چمران و شهید خرازی کنار همه/چه صفایی داشت
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از چه نظر؟ این مهمه .
شخصیت سیاسی حکومتی؟
شخصیت سیاسی مبارز؟
شخصیت فرهنگی؟
شخصیت ورزشی؟
شخصیت دینی؟
و.........
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منم با اینا موافقم

ولی همه اینا از دنیا رفتن زنده سراغ ندارین!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شخصیت برجسته که امروز در بین ما نیستند زیاده و ایران وقتی قدر اونا رو دونسته که دیگه اونا زنده نبودن .خیلیهاشون هم هنوز درست شناخته نشدن.چهره بعضیاشون هنوز توسط دشمنانشون دارن تخریب میشن. و این جای تاسفه.
ولی امروز بیایم زنده ها رو در یابیم و از اونا وراه وروششون یاد کنیم.
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
دخترم تاریخ را تکرار کرد .................. قصه ی ساسانیان را باز گفت

تا به خاطر بسپرد آن قصه را .................. چون به پایان آمد، از آغاز گفت

بر زبانش همچو طوطی می گذشت .................. آن چه با او گفته بود استاد او

داستان اردشیر بابکان .................. قصه ی نوشیروان و داد او

قصه ای از آن شکوه و فر و کام .................. کز فروغش چشم گردون خیره شد

زان جلال ایزدی کز جلوه اش .................. مهر و مه در چشم دشمن تیره شد

تا بدانجا کز گذشت روزگار .................. داستان خسروان از یاد رفت

تا بدانجا کز نهیب تند باد .................. خوشه های زرنشان بر باد رفت

گفت دیدی دست خصم تیره رای .................. جلوه را از « نامه ی تنسر »گرفت؟

گفتم اما دفتر ما زیب و رنگ .................. از هزاران « تنسر » گرفت

گفت از پرویز جز افسانه ای .................. نیست باقی زان طلایی بوستان

گفتمش با سعدی شیرین سخن .................. رو به سوی بوستان با دوستان

گفت از چنگ نکیسا نغمه ای .................. از چه رو دیگر نمی آید به گوش؟

گفتمش با شعر حافظ نغمه ها .................. سر دهد در گوش پندارت سروش

گفت دیدی زیر تیغ دشمنان .................. رونق فرش بهارستان نماند

گفتمش اما ز جامی یاد کن .................. کز سخن گل در بهارستان فشاند

اشک گرمی در دو چشمش حلقه بست .................. بر کلامش لرزه ی اندوه ریخت

تا نبینم در نگاهش یاس را .................. دیده اش از دیده ی من می گریخت

گفت دیدی با زبان پاک ما .................. کینه توزی های آن تازی چه کرد؟

گفتمش فردوسی پاکیزه رای .................. دیدی اما در سخن سازی چه کرد؟

گفت دیدی پتک شوم روزگار .................. بارگاه تاجداران را شکست؟

گفتمش اما اشک خاقانی چون لعل .................. تاج شد بر تارک ایوان نشست

گفت در بنیان استغنای ما .................. آتشی فرهنگ سوز انگیختند

گفتم اما سالها بگذشت و باز .................. دست در دامان ما آویختند

لفظ تازی گوهری گر عرضه کرد .................. زادگاه گوهرش دریای ماست

در جهان ماهی اگر تابنده شده .................. آفتابش بوعلی سینای ماست

زیستن در خون ما آمیزه بود .................. نیستی را روح ما هرگز ندید

ققنوسی گر سوخت از خاکسترش .................. ققنوسی پر شورتر آمد پدید

جسم ما کوهست کوهی استوار .................. کوه را اندیشه از کولاک نیست

روح ما دریاست دریایی عظیم .................. هیچ دریا را ز توفان باک نیست

آن همه سیلابهای خانه کن .................. سوی دریا آمد و آرام شد

هر که در سر پخت سودایی ز نام .................. پیش ما نام آوران گمنام شد

"سیمین بهبهانی"
 
بالا