تا خیال تو هست خیالی نیست
- شروع کننده موضوع arash62
- تاریخ شروع
ای صمیمی ای دوست
گاه بیگاه لب پنجره خاطره ام می آئی
دیدنت حتی از دور
آب بر آتش دل می پاشد
آنقدر تشنه دیدار توام
که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم
دل من لک زده است
گرمی دست تو را محتاجم
و دل من به نگاهی از دور ، طفلکی می سازد
ای قدیمی ای خوب
تو مرا یاد کنی یا نکنی
من به یادت هستم
من صمیمانه به یادت هستم
گاه بیگاه لب پنجره خاطره ام می آئی
دیدنت حتی از دور
آب بر آتش دل می پاشد
آنقدر تشنه دیدار توام
که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم
دل من لک زده است
گرمی دست تو را محتاجم
و دل من به نگاهی از دور ، طفلکی می سازد
ای قدیمی ای خوب
تو مرا یاد کنی یا نکنی
من به یادت هستم
من صمیمانه به یادت هستم
جدایی برایمان چه مفهومی دارد، اگر این دلخوشی های لعنتی نبود؟
فاجعه ها از دست ما خسته اند.
شهرت آیا از پا در خواهد آمد؟
ساعت آیا ۱۳ بار خواهد نواخت؟
یا این که فراموشی،فرامو...فرا
مارااز پا در خواهد...در خواهد...
کیست که اینگونه آشنا به در می زند؟
باید در را باز کنم
بر غمی که از نو به مبارک باد آمده است.
فاجعه ها از دست ما خسته اند.
شهرت آیا از پا در خواهد آمد؟
ساعت آیا ۱۳ بار خواهد نواخت؟
یا این که فراموشی،فرامو...فرا
مارااز پا در خواهد...در خواهد...
کیست که اینگونه آشنا به در می زند؟
باید در را باز کنم
بر غمی که از نو به مبارک باد آمده است.
تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا
شبی که با تو بودن را تبسم می کند دریا
نگاهش غرق نور تو، سرش سرشار شور تو
چه شورانگیز با چشمت تکلم می کند دریا
دلش از غصه می گیرد، هزاران بار می میرد
همین که در پس ابری تو را گم می کند دریا
مگر بر سینه ی ساحل نشسته رد پای تو
که با هر موج برخاکش تیمم می کند دریا
تو آن ماهی من آن دریا، که از هم دور افتادیم
بگو کی روی ماهت را تبسم می کند دریا
شبی که با تو بودن را تبسم می کند دریا
نگاهش غرق نور تو، سرش سرشار شور تو
چه شورانگیز با چشمت تکلم می کند دریا
دلش از غصه می گیرد، هزاران بار می میرد
همین که در پس ابری تو را گم می کند دریا
مگر بر سینه ی ساحل نشسته رد پای تو
که با هر موج برخاکش تیمم می کند دریا
تو آن ماهی من آن دریا، که از هم دور افتادیم
بگو کی روی ماهت را تبسم می کند دریا
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به نور اول صبح[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به آواز پرندها [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به زلالی آب وضو [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به دستهای رو به خدا [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به نماز اول صبحم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به سجدهای طولانی [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به اشکهایم سوگند [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به هق هق شباهنگام [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به تاریکی آسمان شب [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یا به مهتاب در آن هنگام [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو بمان نفسم باش ، بی تو می میرم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] ...[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به فریاد بی امان باد قسم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به تلاطم امواج دریاها [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یا نه به آبی آرام چشمانت [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به صدای خش خش برگهای خزان [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به نم نم باران بهار [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به سوز برف زمستانی [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یا به گرمای نور خورشیداش [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به خانه ای که با خوشی ساخته ایم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو بمان و دل خوشی این دل باش [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]...[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به جان پاک نفس [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به همین یک نفس این یک دم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو بمان ، من از بی با تو بودن [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]هر نفس بی نفس [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]اینجا، بی تو خواهم مرد ...[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به آواز پرندها [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به زلالی آب وضو [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به دستهای رو به خدا [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به نماز اول صبحم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به سجدهای طولانی [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به اشکهایم سوگند [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به هق هق شباهنگام [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به تاریکی آسمان شب [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یا به مهتاب در آن هنگام [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو بمان نفسم باش ، بی تو می میرم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] ...[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به فریاد بی امان باد قسم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به تلاطم امواج دریاها [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یا نه به آبی آرام چشمانت [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به صدای خش خش برگهای خزان [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به نم نم باران بهار [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به سوز برف زمستانی [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یا به گرمای نور خورشیداش [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به خانه ای که با خوشی ساخته ایم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو بمان و دل خوشی این دل باش [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]...[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو را به جان پاک نفس [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به همین یک نفس این یک دم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو بمان ، من از بی با تو بودن [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]هر نفس بی نفس [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]اینجا، بی تو خواهم مرد ...[/FONT]
شنیدن صدایت
تکرار خاطره هاست
خاطره هایی به رنگ سبز
به شیرینی لحظه های در کنار تو بودن
کاش دوباره خاطره ها تکرار شوند
کاش در کنار هم بنشینیم
دست در دستان هم بگذاریم
و از قلب هایمان برای هم بگوییم
تو بگویی
دوستت دارم
و من بگویم
برایت می میرم
تو بگویی
مرا تنها نگذار
و من بگویم
هرگز تنهایت نخواهم گذاشت
تو نگاهم کنی
و من اشک بریزم
اشکی از سر دلتنگی
اشکی از روز تلخ جدایی
روزی که بی شک تلخ ترین روز من و توست
شنیدن درد و دل هایت
راه رفتن کنارت
شانه به شانه قدم زدن با تو در شهر احساسم
لمس دستانت
استشمام عطر حضورت
گرمای وجودت
گرمایی که من از پشت همین فاصله ها
حسش میکنم
گرمایی که دوست داشتنمان آن را بیشتر کرده
آرزویی ست همیشگی
آرزویی ست که من مدت هاست دارم
گرچه دلم می خواهد همیشه کنارم باشی
اما روزگار چنین نمی خواهد
و من
به همان چند لحظه در کنار تو بودن
به همان چند لحظه با تو حرف زدن
به همان چند لحظه تو را احساس کردن
قانعم
تو چه هستی و چه کردی با من
که این گونه دیوانه ی تو هستم
هر چه هستی برای من مقدسی
هر چه از تو بگویم باز هم باید بگویم
بگویم که مثل تو در این دنیا نیست...
تکرار خاطره هاست
خاطره هایی به رنگ سبز
به شیرینی لحظه های در کنار تو بودن
کاش دوباره خاطره ها تکرار شوند
کاش در کنار هم بنشینیم
دست در دستان هم بگذاریم
و از قلب هایمان برای هم بگوییم
تو بگویی
دوستت دارم
و من بگویم
برایت می میرم
تو بگویی
مرا تنها نگذار
و من بگویم
هرگز تنهایت نخواهم گذاشت
تو نگاهم کنی
و من اشک بریزم
اشکی از سر دلتنگی
اشکی از روز تلخ جدایی
روزی که بی شک تلخ ترین روز من و توست
شنیدن درد و دل هایت
راه رفتن کنارت
شانه به شانه قدم زدن با تو در شهر احساسم
لمس دستانت
استشمام عطر حضورت
گرمای وجودت
گرمایی که من از پشت همین فاصله ها
حسش میکنم
گرمایی که دوست داشتنمان آن را بیشتر کرده
آرزویی ست همیشگی
آرزویی ست که من مدت هاست دارم
گرچه دلم می خواهد همیشه کنارم باشی
اما روزگار چنین نمی خواهد
و من
به همان چند لحظه در کنار تو بودن
به همان چند لحظه با تو حرف زدن
به همان چند لحظه تو را احساس کردن
قانعم
تو چه هستی و چه کردی با من
که این گونه دیوانه ی تو هستم
هر چه هستی برای من مقدسی
هر چه از تو بگویم باز هم باید بگویم
بگویم که مثل تو در این دنیا نیست...
باور کن!
هیچ ستاره ای قبل از آسمان متولد نشده
نخ بادبادک نگاهت را پایین بیاور ...
به من نگاه کن
من اندازه ی همین آسمان برهنهدوستت دارم
...و.....و ....شاید كمی بیشتر از آن
هیچ ستاره ای قبل از آسمان متولد نشده
نخ بادبادک نگاهت را پایین بیاور ...
به من نگاه کن
من اندازه ی همین آسمان برهنهدوستت دارم
...و.....و ....شاید كمی بیشتر از آن
اي هميشه جاودان در خواب هايم در سكوتم در شبم
در لحظه هاي انتظارم در تمام گفتگو هايي كه با غير تو دارم
من چه خواهم كرد بي تو
واي اگر بي من دلي آسوده داري واي اگر نامي به جز من مي رود روي لبانت
واي اگر دستي به جز من مي فشارد دستهايت
واي بر من گر به كسي دل بسته باشي..
در لحظه هاي انتظارم در تمام گفتگو هايي كه با غير تو دارم
من چه خواهم كرد بي تو
واي اگر بي من دلي آسوده داري واي اگر نامي به جز من مي رود روي لبانت
واي اگر دستي به جز من مي فشارد دستهايت
واي بر من گر به كسي دل بسته باشي..
تو را از بین صدها گل جدا کردم
تو سینه جشن عشقت رو به پا کردم
برای نقطه ی پایان تنهایی
تو تنها اسمی بودی که صدا کردم
بگو از پاکی چشمه
منو لبریز خواستن کن
با دستات حلقه ای از گل بساز و گردن من کن
اگه از مرگ باورها از آدمها دلم سرده
نوازش کن تو دستام رو که خیلی وقته یخ کرده...
تو سینه جشن عشقت رو به پا کردم
برای نقطه ی پایان تنهایی
تو تنها اسمی بودی که صدا کردم
بگو از پاکی چشمه
منو لبریز خواستن کن
با دستات حلقه ای از گل بساز و گردن من کن
اگه از مرگ باورها از آدمها دلم سرده
نوازش کن تو دستام رو که خیلی وقته یخ کرده...
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آخرین شعری که گفتم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]باز یادم با تو بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من که غرق خویش بودم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی دانم ،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چه کس آنرا سرود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در خیالم می سرودم از تو باز[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می گشودم پرده های رمز و راز[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] می زدم بر سیم سازم پنجه ای[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می شاختم آهنگ و شعر تازه ای [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون که شعرم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رو به پایان می رسید[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پنجه هایم روی سازم می دوید[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]باز نغمه ، [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نغمه چنگ تو بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گوش کردم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] آهنگ ، آهنگ تو بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ساز می زد ، شعر می امد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ولی بی اختیار[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دفترم افتاده از دستم ، کنار[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]این ترانه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خاطراتت زنده کرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عطر تو پیچید در جانم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مرا دیوانه کرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یک نفر من را[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ز شعرم رانده بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گوئیا یک قصه ،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] از بی مهریت جا مانده بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آخرین شعرم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همه یاد تو بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من که غرق خویش بودم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی دانم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] - چه کس آنرا سرود ....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]باز یادم با تو بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من که غرق خویش بودم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی دانم ،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چه کس آنرا سرود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در خیالم می سرودم از تو باز[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می گشودم پرده های رمز و راز[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] می زدم بر سیم سازم پنجه ای[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می شاختم آهنگ و شعر تازه ای [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون که شعرم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رو به پایان می رسید[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پنجه هایم روی سازم می دوید[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]باز نغمه ، [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نغمه چنگ تو بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گوش کردم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] آهنگ ، آهنگ تو بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ساز می زد ، شعر می امد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ولی بی اختیار[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دفترم افتاده از دستم ، کنار[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]این ترانه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خاطراتت زنده کرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عطر تو پیچید در جانم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مرا دیوانه کرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یک نفر من را[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ز شعرم رانده بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گوئیا یک قصه ،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] از بی مهریت جا مانده بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آخرین شعرم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همه یاد تو بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من که غرق خویش بودم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی دانم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] - چه کس آنرا سرود ....[/FONT]
با اجازه از دوست خوب خوبم....ژیلامو
به یاد می‌آوری ؟ نمی‌دانم اما من فراموش نکرده‌ام. به تو نگاه می‌کردم ٬ برای تو شعر می‌خواندم و تو فقط می‌خندیدی و دیوانه خطابم می‌کردی. اما باور کن که من دیوانه نیستم. من گمشده‌ای هستم که در سیاهی کویر سرمازده‌ی دل خود کسی را جستجو میکند تا راز خود را برایش باز بگوید٬ اگر تو بودی ... اگر هنوز می‌توانستم برق تند نگاه‌هایت را حس کنم ...
و چه خوب می‌شد اگر ستاره‌ی وجود تو را هنوز در دستانم به عبادت می‌نشستم.
یادت می‌آید ؟! این آخرین شعرم بود ! وقتی برایت خواندم ٬ جوابم دادی - و تنها جوابی که در طول اینهمه سال به من دادی:
آب از دیار دریا٬
با مهر مادرانه٬
آهنگ خاک می‌کرد٬
بر گِرد خاک می‌گشت٬
گَرد ملال او را از چهره پاک می‌کرد٬
از خاکیان ندانم ٬ ساحل به او چه می‌گفت٬
کان موج نازپرورد٬ سر را به سنگ می‌زد ٬ خود را هلاک می‌کرد٬
خود را هلاک می‌کرد ...
و تو فقط گفتی: « پرواز را به خاطر بسپار که پرنده مردنی‌است. »
به یاد می‌آوری ؟ نمی‌دانم اما من فراموش نکرده‌ام. به تو نگاه می‌کردم ٬ برای تو شعر می‌خواندم و تو فقط می‌خندیدی و دیوانه خطابم می‌کردی. اما باور کن که من دیوانه نیستم. من گمشده‌ای هستم که در سیاهی کویر سرمازده‌ی دل خود کسی را جستجو میکند تا راز خود را برایش باز بگوید٬ اگر تو بودی ... اگر هنوز می‌توانستم برق تند نگاه‌هایت را حس کنم ...
و چه خوب می‌شد اگر ستاره‌ی وجود تو را هنوز در دستانم به عبادت می‌نشستم.
یادت می‌آید ؟! این آخرین شعرم بود ! وقتی برایت خواندم ٬ جوابم دادی - و تنها جوابی که در طول اینهمه سال به من دادی:
آب از دیار دریا٬
با مهر مادرانه٬
آهنگ خاک می‌کرد٬
بر گِرد خاک می‌گشت٬
گَرد ملال او را از چهره پاک می‌کرد٬
از خاکیان ندانم ٬ ساحل به او چه می‌گفت٬
کان موج نازپرورد٬ سر را به سنگ می‌زد ٬ خود را هلاک می‌کرد٬
خود را هلاک می‌کرد ...
و تو فقط گفتی: « پرواز را به خاطر بسپار که پرنده مردنی‌است. »