توصیه عضو مشارکت به دختران !

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرق آزادی اندیشه با آزادی عقیده

فرق آزادی اندیشه با آزادی عقیده

فرق میان فکر و تفکر و عقیده

تفکر قوه ای است که ناشی از عقل داشتن انسان می باشد، چون انسان یک موجود عاقلی است ، موجود متفکری است . قدرت دارد در مسائل تفکر کند به واسطه تفکری که در مسائل می کند حقایق را تا حدودی که برایش مقدور است کشف می کند ، حال هر نوع تفکری باشد ، تفکر به اصطلاح استدلالی و استنتاجی و عقلی باشد یا تفکر تجربی خداوند تبارک و تعالی به انسان چنین نیرویی داده است ، به انسان عقل داده است که با آن فکر کند ، یعنی مجهولات را کشف کند.انسان ، جاهل به دنیا می آید در آن آیه شریفه می فرماید : خداوند شما را خلق کرددر حالی که چیزی نمی دانستید« اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا »ّ انسان جاهل به دنیا میآید و وظیفه دارد که عالم بشود چگونه عالم بشود ؟ با فکر و درس خواندن .

اسلام در مسئله تفکر نه تنها آزادی تفکر داده است بلکه یکی از واجبات در اسلام تفکر است ، یکی از عبادتها در اسلام تفکر است ما چون فقط قرآن خودمان را مطالعه می کنیم و کتابهای دیگر را مطالعه نمی کنیم کمتر به ارزش این همه تکیه کردن قرآن به تفکر پی می بریم شما هیچ کتابی نه مذهبی و نه غیر مذهبی پیدا نمی کنید که تا این اندازه بشر را سوق داده باشد به تفکر .می گوید فکر کنید ، در همه مسائل : در تاریخ ، در خلقت ، راجع به خدا ، راجع به انبیا و نبوت، راجع به معاد ، راجع به تذکرات و تعلیمات انبیا
تفکر حتی عبادت شمرده می شود و احادیث زیادی در این رابطه ما داریم:
« تفکر ساعه خیر من عباده سنه ، تفکر ساعه خیر من عباده ستین سنه ، تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه » یک ساعت فکر کردن از یک سال عبادت کردن افضل است ، از شصت سال عبادت کردن افضل است ، از هفتاد سال عبادت کردن افضل است.

گذشته از اینها در اسلام ، اصلی است راجع به اصول دین که وجه امتیاز ما و هر مذهب دیگری مخصوصا مسیحیت همین است اسلام می گوید اصول عقائد را جز از طریق تفکر و اجتهاد فکری نمی پذیرم یعنی باید موحد بود ، خداشناس بود اما چرا خداشناس باشی ؟
می گوید دلیلش را خودت باید بفهمی ، این یک مسئله علمی است ، یک مسئله فکری و عقلی است همین طور که به یک دانش آموز می گویند این مسئله حساب را خودت باید بروی حل بکنی ، من حل بکنم به دردت نمی خورد ، آنوقت به دردت می خورد که این مسئله را خودت حل بکنی ، اسلام صریح می گوید : « لا اله الا الله » یک مسئله است ، این مسئله را تو باید با فکر خودت حل بکنی من اعتقاد داشته باشم به لا اله الا الله ، من درک بکنم لا اله الا الله را برای تو کافی نیست ، خودت باید این مسئله را طرح بکنی و خودت هم باید آن را حل بکنی .

رکن دوم اسلام چیست ؟ محمد رسول الله اسلام می گوید این هم مسئله دیگری است که باز تو باید مثل یک دانش آموز حلش بکنی یعنی فکر کنی و آنرا حل نمایی معاد چطور ؟ معاد را هم تو باید مثل یک مسئله حل بکنی ، باید فکر بکنی ، باید معتقد باشی و همچنین سایر مسائل مثل اینکه حل کردن این دو مسئله به حل سایر مسائل کمک می کند ولی به هر حال از نظر اسلام اصول عقائد ، اجتهادی است نه تقلیدی یعنی هر کسی با فکر خودش باید آنرا حل بکند .

از همین جا تفاوت اسلام و مسیحیت بالخصوص و حتی سایر ادیان روشن می شود در مسیحیت درست مطلب برعکس است یعنی اصول دین مسیحی ، ماورای عقل و فکر شناخته شده است اصطلاحی هم خودشان وضع کردند که اینجا قلمرو ایمان است نه قلمرو عقل یعنی برای ایمان یک منطقه قائل شدند و برای عقل و فکر منطقه دیگر گفتند حساب عقل و فکر کردن یک حساب است ، حساب ایمان و تسلیم شدن ، حساب دیگری است تو می خواهی فکر کنی در قلمرو ایمان حق فکر کردن نداری قلمرو ایمان فقط قلمرو تسلیم است ، حق فکر کردن در اینجا نیست .
بنابر این به طور خلاصه در تفاوت آزادی تفکر و آزادی عقیده باید گفت:


آزادی تفکر ناشی از استعداد انسانی بشر است که می تواند در مسائل بیندیشد این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد، پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است اما آزادی عقیده ، خصوصیت دیگری دارد، می دانید که هر عقیده ای ناشی از تفکر صحیح و درست نیست منشا بسیاری از عقاید ، یک سلسله عادتها و تقلیدها و تعصبها است .عقیده به این معنا نه تنها راه گشا نیست که به عکس نوعی انعقاد اندیشه بحساب می آید یعنی فکر انسان در چنین حالتی ، به عوض اینکه باز و فعال باشد بسته و منعقد شده است و در اینجا است که آن قوه مقدس تفکر ، به دلیل این انعقاد و وابستگی ، در درون انسان اسیر و زندانی می شود، آزادی عقیده در معنای اخیر نه تنها مفید نیست ، بلکه زیانبارترین اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال دارد.

آیا در مورد انسانی که یک سنگ را می پرستد باید بگوئیم چون فکر کرده و بطور منطقی به اینجا رسیده و نیز به دلیل اینکه عقیده محترم است ، پس باید به عقیده او احترام بگذاریم و ممانعتی برای او در پرستشبت ایجاد نکنیم ؟ یا نه ، باید کاری کنیم که عقل و فکر او را از اسارت این عقیده آزاد کنیم ؟ یعنی همان کاری را بکنیم که ابراهیم خلیل الله کرد .

قرآن اصطلاح بسیار زیبائی راجع به مناظره ابراهیم و قوم او بکار میبرد و می گوید : » فرجعوا الی انفسهم» این مناظره سبب شد که اینها بخود بازگردند .از نظر قرآن ، خود واقعی انسان عقل و اندیشه ناب و خالص و منطق صحیح اوست، قرآن می گوید اینها از خودشان جدا شده بودند ، این تذکر سبب شد که دوباره سوی خود باز گردند و خود را در یابند. آیا کار ابراهیم علیه‌السلام ، بر خلاف آزادی عقیده ، به معنای رایج که می گویند عقیده هر کس باید آزاد باشد ، بود ، یا در خدمت آزادی عقیده به معنای واقعی آن بود ؟ اگر حضرت ابراهیم می گفت چون این بتها مورد احترام میلیونها انسان هستند ، پس من هم به آنها احترام می گذارم ، یعنی درست همان چیزی را ابراز می کرد که اکنون عقیده ای بسیار رایج است ، آیا کار درست و صحیحی انجام داده بود ؟
از نظر اسلام این به جهل انداختن است نه خدمت به آزادی، در تاریخ اسلام نیز می بینیم درست نظیر کار ابراهیم علیه‌السلام را پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در فتح مکه انجام داد، آن حضرت به بهانه آزادی عقیده ، بتها را باقی نگذاشت به عکس دید، این بتها عامل اسارت فکری مردمند و صدها سال است که فکر این مردم اسیر این بتهای چوبی و فلزی شده است ، این بود که بعنوان اولین اقدام بعد از فتح ، تمام آنها را در هم شکست و مردم را واقعا آزاد کرد.
آزادی تفکر با آزادی انعقاد فکر نباید اشتباه شود، هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد ، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد و به عکس هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد جلو آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می گیرد، این گونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند.

این همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی می بینیم که شعار شان نیز این است که میگویند: اتحاد ، مبارزه ، آزادی و منظورشان از مبارزه ، مبارزه با رژیم و گذشته از آن با مذهب است. در این کشورها ، به دلیل وحشتی که از آسیب پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد ، حتی رادیوها طوری ساخته میشود که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند . در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از باصطلاح کانالیزه کرده اندیشه ها ، خبر و اثر نخواهد بود همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند .

منبع

  • استاد مطهری ، پیرامون انقلاب اسلامی
  • پایگاههای اسلامی اینترنت، نسخه 3
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم چن بار اینو نقل قول گرفتم تا واسش چند تا اسمایل خنده مخصوص بابک پی اچ پی بذارم
ولی منصرف شدم
ولی الان میذارم


محمد تو هنوز ویگرول و نصطه و . . نمیدونی کاربردشون چیه ؟
راست میگیا بابک در رفت از دستم .......
 

GAME_OVER

کاربر فعال باشگاه ورزشی ,
کاربر ممتاز
هم فکر شما نه البته اگه شما همون خانمی نباشید که عضو حزب مشارکتین و این حرفها رو زدید !!!!!
درست صحبت کنید....
من با شما محترمانه صحبت کردم ..
اگه نمیتونید اصلا بحث نکنید..
نه خیر خانم محترم اصولی داره ............ آخرین مرحله هست که میگه اگه دیدی بازم بی اعتنایی کرد این بار دیگه نیاز نیست البته خیلی مسائل وظیفه حکومت هست که برخورد کن
منم اصولش رو میدونم ..ولی شما میخاین با این امر به معرف چند نفر رو با حجاب کنید .
یعنی شما میخاین کاری کنین که همه بی حجابا با حجاب بشن ؟؟؟ این منطقیه ؟؟
بعدشم این قوم از اول اینطوری بودن و خواهند بود با امر به معروف شما یه نفر چیزی درست نمیشه ...
بعدشم خانم مسئله اجتماعیس نه فردی ........... حجاب کاملا مسئله اجتماعیس ............ تو خونه حتی تو بین آشنایان فردیست ولی در مکانهای عمومی کاملا اجتماعیس فرقیم نداره چه مرد چه زن ......ن
دین و ایمان هر کس مال خودشه ... هر کسی آزاده هر اعتقادی داشته باشه .. اصول دموکراسی اینو میگه..
مسئله اینه که بعضی کشورها دین رو میخوان ریشه کن کنن .
فعلا که کشور خودمون دین رو ریشه کن کرده نیاز نیست به بقیه ایراد بگیریم...
من که تو این کشور دینی نمیبینم فقط اسمش هست اونم خیلی بزرگ و دهن پر کن...

من هم چن بار اینو نقل قول گرفتم تا واسش چند تا اسمایل خنده مخصوص بابک پی اچ پی بذارم
به چی میخاستین بخندین.؟؟؟
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزادی اندیشه

آزادی اندیشه

از مهمترين استعدادهايي كه در انسان وجود دارد و نيازمند فضاي اجتماعي مناسب براي رشد و بالندگي است ، تفكر است. انسان عصر مدرن ، آزادي هاي اجتماعي را يكي از آرزوها و اهداف خود مي داند و در پي تامين و حفظ آن و ديگر آزادي ها تلاشي پيگير و مستمر دارد.
آزادي انديشه به مفهوم فراهم بودن شرايط ، داده ها و راههاي تامين كننده تفكر آزاد و نفي موانع تحميل و محدوديت هاي تفكر است.

در روايات اسلامي احاديثي از پيامبرص و ائمه اطهار در ستايش تفكر نقل است. مثلا در احاديث آمده يك ساعت فكر كردن از 70 سال عبادت برتر است.در اين نوشتار به بررسي اين مفهوم با توجه به قرآن پرداخته مي شود تا معلوم شود اسلام آزادي انديشه را نفي يا تاييد مي كند.
آزادي انديشه به مفهوم فراهم بودن شرايط ، داده ها و راههاي تامين كننده تفكر آزاد و نفي موانع تحميل و محدوديت آفرين تفكر است.
انسان به طور كلي در راي و انديشه خود آزاد بوده و هيچ مانع و عاملي اين آزادي را تهديد نمي كند. به عبارت ديگر، آزادي انسان در اتخاذ راههاي تامل عقلاني و شيوه هاي آن است ، بدون آن كه ديگران ، داده ها و ابزار انحراف آفرين و خطابخش به وي تحميل كنند يا او را به قدم برداشتن در راههاي معيني ملزم سازند كه به نتايج از پيش تعيين شده اعم از حق يا باطل بينجامد. هر يك از اين امور وجهي از وجوه سلب آزادي انديشه تلقي مي شوند زيرا موجب خواهد شد انسان از سوي ديگران به سمت نتيجه معيني راه برده شود كه اگر آزاد گذارده مي شد، شايد به نتيجه ديگري حتي متضاد با آن مي رسيد.اين عوامل همگي قيدهاي محدودكننده آزادي انديشه هستند كه عقل را به سوي نتايج از پيش تعيين شده رهنمون مي كنند البته بايد توجه داشت كه آزادي انديشه به صاحب فكر و پيروان و مروجين آن هم اطلاق مي شود.قوه تفكر به عليت برخورداري انسان از عقل است.
آزادي تفكر ، ناشي از همان استعداد انساني بشر است كه مي تواند در مسائل بينديشد. اين استعداد حتما بايد آزاد باشد. پيشرفت و تكامل آدمي در گرو اين آزادي است.
فكر ، منطق است.
انسان چون موجود عاقل و متفكري است ، قدرت دارد در مسائل تفكر كند و به واسطه تفكري كه در مسائل مي كند ، حقايق را تا حدودي كه برايش مقدور است كشف مي كند.خداوند در آيه 42 سوره انفال مي فرمايد: «تا آنها كه هلاك (و گمراه) مي شوند ، از روي دليل روشن باشد و آنها هم كه زنده مي شوند (و هدايت مي يابند) از روي دليل باشد. طبق اين آيه ، مي توان فهميد روش اسلام در دعوت مردم ، اقامه برهان و درنتيجه درخواست از مردم به تفكر و انديشه است.
براساس اين آيه ، انسان بايد حيات خود خصوصا زندگي ديني خويش را براساس انديشه و تفكر بنا نهد و براي عقايد و اعمالش ، دليل و حجت به دست بياورد و براي سلوك عقيدتي و عملي خود برهان داشته باشد. همچنين خداوند در آيات 98 و 99 سوره نسائ مي فرمايد: جز مردان ، زنان و كودكان ناتواني كه نمي توانند چاره جويي كنند و راهي را بيابند ، اميد است كه خداوند ايشان را عفو كند ، خداوند بسيار بخشاينده و آمرزنده است.
براساس مفهوم آيات فوق كساني كه به هر طريقي مي توانند خود را از شك و سرگرداني نجات بدهند يا از دست كساني كه آنان را از لحاظ فكري يا جسمي اسير كرده اند خود را برهانند و راه چاره اي بيابند ، چنين افرادي هرگز در پيشگاه الهي عذري نخواهند داشت و هيچ بهانه اي از آنان پذيرفته نخواهد شد. بنابراين انسان بايد از تمام امكانات مادي و معنوي خود در اين زمينه استفاده كند تا بتواند حقايق الهي را بيابد و براساس آنها حركت كند. دين مقدس اسلام براي درك معارف الهي به انسان آزادي كامل بخشيده تا پس از انديشيدن و تحقيق كردن ، به درك اين معارف نائل شده و از آنها بهره گيرد. همچنين براساس آيات 11 بقره ، 24 انبياء و 75 قصص درخواست دليل و توضيح خواستن ، نشانگر اهميت دادن به تفكر و دعوت به انديشيدن است اين به دليل آن است كه اسلام مبتني بر منطق و انديشه مي باشد و انسان هايي كه آزادفكر و آزادمنش باشند ، با تفكر و انديشيدن در نهايت به حقانيت اسلام نائل مي شوند و به آن معتقد مي گردند. سراسر قرآن ، پر از آياتي است كه انسان را به سوي انديشيدن ، خرد ورزيدن و به كارگيري نيروي عقل و انديشه دعوت مي كند اين گونه آيات به دليل اصطلاحاتي كه دارند، آزادي تفكر و گسترده بودن عرصه انديشيدن را ثابت مي كند. خداوند در آيه 64 سوره زخرف مي فرمايد: آيا (بر سلوك پدرانتان رفتار مي كنيد) هرچند مواجه شويد با آنچه بهتر از چيزي باشد كه پدرانتان را بر آن دريافتيد؟ ، اين آيه و آياتي از اين سنخ (كه خداوند پيروي كوركورانه از پدران را مذمت مي كند) دلالت دارد بر اين كه آدمي بايد با انديشه و تفكر حقايق را دريابد و آنچه را بهتر است انتخاب كند. شكي نيست كه براي يافتن بهترين ها لازم است انسان بتواند با انديشه هاي مختلف آشنا شود و درباره آنها تفكر كند. اين چيزي جز آزادي انديشه نيست كه اين آيات بر آن دلالت مي كنند.آيه 15 سوره اسراء ، آيه 47 سوره يونس و آيه 24 سوره فاطر كه همگي هدف از ارسال پيامبران را انذار و تبشير و دعوت مردم و اقامه حجت بيان مي كنند و همگي بر اهميت انديشه و آزادي انديشه به منظور يافتن حقيقت دلالت مي نمايند. اين بيانگر آن است كه در پرتوي بهتر انديشيدن ، بهتر درخشيده و آزادي انديشه نه تنها به زبان اسلام نمي انجامد بلكه با انديشه و تفكر ، حقيقت اسلام تابناك تر مي شود.از بررسي آيه هاي مطرح شده معلوم مي شود كه اسلام نه تنها انديشيدن را ارج مي نهد و آزادي انسان در انديشيدن را محترم مي شمارد بلكه تفكر را براي رهايي و نجات يافتگي ضروري مي داند و از آن رو كه خود مبتني بر منطق و برهان است ، در ارتباط با انسان ها با زبان برهان و استدلال آنان را به سوي خويش دعوت مي كند و براي پذيرش ، آنان را به انديشه و تفكر ترغيب مي نمايد.

قلمرو آزادي انديشه

اسلام راه انديشه را باز گذاشته است اما اين امر اختياري به دوگونه تحقق مي پذيرد: يكي تفكر صحيح و شايسته كه باعث ترقي و تكامل انسان مي شود ، ديگري تفكر باطل كه باعث تنزل و سقوط انسان مي شود لذا اسلام انديشه صحيح و مفيد را تعريف و تمجيد و تفكر باطل و بيهوده را مذموم و مردود مي شمارد البته انسان را آزاد و مخير دانسته كه با عقل و درايت خود هر كدام را مي خواهد برگزيند.


محدوديت انديشه

به هرحال ، نتايج انديشه ها به طور مطلق قابل قبول نيست و تنها نتايج پذيرفتني است كه برخاسته از اميال و هوسهاي نفساني نباشد و همچنين نتايجي حق ويقيني باشد.
البته محترم نبودن پاره اي از انديشه ها از سوي قرآن در ارتباط با فرد ، جامعه ، دنيا و آخرت لزوم خاص خود را دارد.
قرآن به انسان ها توصيه مي كند كه هر انديشه اي را نپذيرند مثلا خداوند در آيه 64 سوره نمل مي فرمايند: خداوند در برابر مشركان مي فرمايد كه اگر در ادعاي خود راستگو هستيد برهان و حجت خود را ارائه كنيد. با توجه به آيه فوق بايد گفت اگر كسي ادعايي داشت ، هرچند آن را با انديشيدن به دست آورده باشد ، در صورتي مدعاي او پذيرفتني است كه حجت و دليلي براي آن داشته باشد و هرگز احترام به تفكر و انديشيدن ، نمي تواند توجيهي براي پذيرش نتيجه انديشيدن باشد.
از اين جهت از تاييد ، جواز و اطلاق آزادي انديشيدن نمي توان پذيرش تمامي انديشه ها را نتيجه گرفت.
آيه 18 سوره زمر ، دلالت مي كند كه هر چند استماع سخنان و تفكر درباره آنها نيكو و ستوده است اما در مقام عمل و پيروي بايد تابع شايسته ترين سخنان شد.
در اين صورت ، اگر چند انديشه صحيح داشتيم ، شايسته آن است كه به بهترين آنها عمل شود البته اگر در ميان چندين انديشه فقط يكي صحيح و باقي اشتباه باشد ، در اين صورت با توجه به اين آيه شريفه ، انسان و بندگان الهي بايد به آنچه صحيح است ، عمل كنند
. از اين رو بايد گفت : از ديدگاه قرآن هم در مقام پذيرفتن و هم در مقام عمل كردن بايد انديشه اي را قبول و از آن تبعيت كرد كه بهترين ها يا برهاني باشد.
حال اگر كسي به توصيه ها و ارشادهاي اسلام توجه نكرد و تصميم گرفت فكر و خيال باطل و حرام بنمايد، آزاد است و تا زماني كه انديشه هاي خود را به كار نگرفته ، هيچ مجازاتي ندارد اما همين كه انديشه هاي باطلش را به ظهور رساند ، به دليل فعلش مجازات مي شود چون انديشه هاي باطل و افكار فاسد را در خارج عملي كرده است.
از آنجا كه عملي ساختن انديشه هاي باطل ، موجب تشويق افكار ديگران و بازماندن آنان از حقايق مي گردد
، نوعي تخلف و تعدي از قانون محسوب مي شود. در آيات قرآني به موضوع هاي متعددي براي انديشيدن اشاره شده است كه نمونه هايي از آن در ادامه ذكر مي شود: درآيات 8سوره روم ، 42 سوره زمر و 624 سوره يونس خداوند به انديشيدن در مورد آفرينش انسان ، حيات و ممات و حقيقت دنيا سفارش كرده و در آيات 6 سوره فتح ، 12 سوره حجرات و 103 - 105 سوره كهف از گمانه زني و ظاهربيني نهي كرده است.
در اين آيات انسان هايي كه گرفتار ظواهر مي شوند و فكر خود را به امور ظاهري منحصر مي كنند، مورد مذمت قرار گرفته اند و بيان شده كه چنين كساني از انديشه خود سود نخواهند برد
بنابراين تفكري كه نتيجه بخش و به حال انسان سودمند باشد نه انديشه اي بي حاصل يا زيان بخش در اسلام از اهميت زيادي برخوردار است.لازمه پذيرفتن اصل انديشه در اسلام به معني پذيرفتن هر نتيجه و دستاوردي كه از انديشيدن حاصل مي شود نيست و چنين تلازمي درست نيست زيرا انسان چه بسا در تفكر خود از مقدماتي ثابت نشده و ظني استفاده كند ، طبعا نتيجه آن گاهي خطا و غلط خواهد بود. قرآن بارها استفاده از مقدمات و نتايج ظني را نهي كرده و چنين عملي را مذموم شمرده است.
قرآن كساني را كه از ظنون پيروي مي كنند مورد مذمت قرار داده است.
خداوند درآيه 36 سوره يونس مي فرمايد: گمان ، هرگز انسان را از حق بي نياز نمي سازد بنابراين از ديدگاه قرآن ، آزادي در پيروي از ظنون معنا ندارد زيرا گمان چه بسا انسان را به حق برساند و مايه انحراف از آن گردد. البته محترم نشمردن نتايج ظني از ديدگاه قرآن در ارتباط با فرد و جامعه متفاوت است.
به اين معنا كه اگر نتايج ظني ، مايه زيان به جامعه باشد ، پيگرد قانوني دارد و اگر تنها به خود شخص مربوط باشد اگر به آخرت او زيان برساند، پيامدهاي اخروي دارد در غير اين صورت ، يعني نتايج دنيوي شخصي آن متوجه خود او خواهد بود. كسي كه به نتايج يا مقدمات ظني پايبند گردد ، طبعا بايد منتظرعواقب آن كه متوجه او خواهد شد ، باشد.آنچه بيان شد ، درباره كسي است كه آگاهانه از مقدمه يا نتيجه اي ظني استفاده مي كند اما اگر كسي امري ظني را يقيني خيال كند ، از ديدگاه قرآن عقوبت اخروي ندارد و جزو آن دسته از مستضعفان به شمار مي رود كه اميد است رحمت الهي شامل حالشان گردد. نتيجه آن كه محصولات يقيني و حيثيتي از ديدگاه قرآن محترم است ، آنچه را انسان ظني مي شمارد ، ارزش عمل ندارد و كساني كه از ظنون پيروي مي كنند ، مورد مذمت قرآن هستند.خداوند در آيه 12 سوره حجرات به مومنان مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد از بسياري گمانها بپرهيزيد چرا كه بعضي از گمان ها گناه است». انديشه اي كه نتيجه هوي وهوس است و در اثرهواهاي نفساني گرفتار آنها شده است ، قابل قبول نيست.
قرآن براي مصون ماندن انديشه ها از هوسها ، شخص را به تقوي و پرهيزگاري دعوت مي كند. خداوند در آيه 29 سوره انفال مي فرمايد: «اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد براي شما وسيله اي براي جدا ساختن حق از باطل قرار مي دهد (روشن بيني خاصي كه در پرتو آن حق را از باطل خواهيد شناخت). تاثير هواهاي نفساني بر انديشه ، موجب شده تا قرآن انسان را از پيروي هواها بازدارد و كنترل آنها را توصيه كند. قرآن با نشان دادن رابطه پيروي از گمانها و هواهاي نفساني در آيه 23سوره نجم مي فرمايد: «آنان (مشركان) فقط از گمان هاي بي اساس و هواهاي نفساني پيروي مي كنند درحالي كه هدايت از سوي پروردگارشان براي آنها آمده است».
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
به این دو پستی که فرستادم با دقت توجه کنید و بخونید ........... متاسفانه فعلا باید برم ......... قطعا پاسخ به شما خواهم داد
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
درست صحبت کنید....
من با شما محترمانه صحبت کردم ..
اگه نمیتونید اصلا بحث نکنید..

..........
خب این اولیه رو مجبور بودم توضیح بدم .......... خانم عزیز به شما نبودم از اول به اون خانمه که این چرندیات رو گفته و استارتر زده بودم ................ بعدشم یه شوخی با شما بود ............

خب اگه ناراحت شدین معذرت
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم شماها آزادی عقیده رو چی تفسیر میکنید
ولی اینجا تفتیش عقاید غوغا میکنه
موافقم ......... خب میتونه مسئله دینی باشه ......... قومیتی که البته زیاد دیدیم ............ البته خیلیش به برداشتهای اشتباه برمیگرده .............. مثلا با این همه سند دلیل انتخاب اسم کاروان رو گفتیم ......... اینکه پارس نام کهن ایرانه و البته اینکه امروزه حتی معنی کلیتر پارس ایرانه .......... با کلی نقشه های جغرافیایی و ..........

شرمنده بابک جان که تشکر ندارم
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
درست صحبت کنید....
من با شما محترمانه صحبت کردم ..
اگه نمیتونید اصلا بحث نکنید..

منم اصولش رو میدونم ..ولی شما میخاین با این امر به معرف چند نفر رو با حجاب کنید .
یعنی شما میخاین کاری کنین که همه بی حجابا با حجاب بشن ؟؟؟ این منطقیه ؟؟
بعدشم این قوم از اول اینطوری بودن و خواهند بود با امر به معروف شما یه نفر چیزی درست نمیشه ...

دین و ایمان هر کس مال خودشه ... هر کسی آزاده هر اعتقادی داشته باشه .. اصول دموکراسی اینو میگه..

فعلا که کشور خودمون دین رو ریشه کن کرده نیاز نیست به بقیه ایراد بگیریم...
من که تو این کشور دینی نمیبینم فقط اسمش هست اونم خیلی بزرگ و دهن پر کن...


به چی میخاستین بخندین.؟؟؟
اما جواب شما ........ خب اولیه رو که گفتم
خب من الآن یه نفرم ولی دلیلی نمیبینم که اگه افراد سکوت کنن منم سکوت کنم دینم کل قوم بنی اسراییل رو سرزنش کرده سکوت کنندگان به همون اندازه گناهکارند و ........... . یه برداشت دیگه ای هم کردم اینکه ما منتظر باشیم بقیه حرکت کنن ........ خب اگه اینطور باشه که همه منتظر دیگری باشن که نمیشه ......... این اصول زیر پاگذاشته میشه و چه بسا از بین بره ........ من طبق وظیفم میگم .......... البته الآن اکثر اینها به خانمهای مسلمون بود وگرنه در قبال بقیه که هیچ خودشون مختارن این نظر منه ......... نکته بعد دیگه اینکه بگو یک نفر اصلا بگو هیچ نفر انسان به امید زنده است ......... اگه اساتید محترم دانشگاه هم این فکر رو بکنن که هیچکی قرار نیس درس بخونه پس چرا بیان درس بدن ............ البته تو جامعه ما ........ ماهایی که اکثرا شب امتحانی هستیم ..........
و فقط درس میخونیم و برامون مهم مدرک گرفتنه ......... البته تقصیر جوم هست که مدرک گرایی حرف اول رو میزنه .........
اصول دموکراسی داریم تا اصول اگه اصول غرب رو قبول دارید که هیچی بهتره من هیچی نگم ولی اگه اصول دموکراسی واقعی منظورتون باشه همون آزادی اندیشه هست نه عقیده .........
در مورد این حرفی که زدین بله خب ........ علتش همیناس مادیگرایی و سکوت و ......... و اینکه به اتهامات خیلیها رسیدگی نمیشه سلیقه ای برخورد میشه ............... مثلا مصلحت یه چیزی رو بر مصلحت اسلام ترجیح دادن و ............ . حزبگرایی دیگه طرف اون حزب باشی مصون میشی .......... ایناست که خیلی بده ........ و بی تاثیر نبوده .......... ولی مطمئن باشید کشورهای غربی بیشتر دین رو نابود کردن ........... تجاوز به کشورها به بهانه های واهی و ............. . کشورهای غربی .............. نه کشورهای دیگه ....... اونا هر دینی دارن همونو اجرا میکنن

این آخریه هم که به من نبودین .دی
 

Sarp

مدیر بازنشسته
موافقم ......... خب میتونه مسئله دینی باشه ......... قومیتی که البته زیاد دیدیم ............ البته خیلیش به برداشتهای اشتباه برمیگرده .............. مثلا با این همه سند دلیل انتخاب اسم کاروان رو گفتیم ......... اینکه پارس نام کهن ایرانه و البته اینکه امروزه حتی معنی کلیتر پارس ایرانه .......... با کلی نقشه های جغرافیایی و ..........

شرمنده بابک جان که تشکر ندارم
مجمد شروع کردی هااا

اون تایپیک هم گفتم اسم باستان ایران که مال یه گوشه ای از ایران امروزی بوده ربطی به الان نداره
اسم الان ایران ، ایرانه نه چیز دیگه
نمیدونم من نمیتونم مفهوم رو برسونم یا شماها نمیخواین قبول کنین !
پارس مال زمانیه که ماد و بابل و پارس و . .جدا بودند !


تفتیش عقاید هم که میگی :
الان تو ایران گسی رو که به جرمهایی از قبیل دینی و قومی دستگیر میکنن ، انتظار دارن چیزی که خودشون میخوان ، متهم همونو جواب بده !
حالا به هر نحوی شده این جواب رو میگیرن
 

Sarp

مدیر بازنشسته
محمد کیبردت رو به یه تعمیرکار نشون بده

دکمه نقطه ش خراب شده انگار :D
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
تفتیش عقاید هم که میگی :
الان تو ایران گسی رو که به جرمهایی از قبیل دینی و قومی دستگیر میکنن ، انتظار دارن چیزی که خودشون میخوان ، متهم همونو جواب بده !
حالا به هر نحوی شده این جواب رو میگیرن
اینو گفتی یاد یه جوکی افتادم... حیف که نمی شه بگم...!!!
شاید شنیده باشین...
 

somayeh_63

عضو جدید
کاربر ممتاز
خصوصا من با شما که فکر میکنم عقایدم زمین تا آسمون با شما متفاوته
یعنی چی این؟؟؟!!!!چرا من نصف حرفای شما رو نمیفهمم؟؟؟:surprised::surprised:

به همون "دخترم" :D

اون یکی سمیه با مرحوم مادربزرگ من خاطره ها داره که بهش میگی دخترم :D
عمرا با این نوع حرف زدن تو اعصاب من بری......:D
من اگه واهمه ای داشتم از این چیزا تاریخ تولدمو نمیزاشتم تو اسم کاربریم!!! :)
تو برو یه فکری به حال خودت کن!!! :razz:
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجمد شروع کردی هااا

اون تایپیک هم گفتم اسم باستان ایران که مال یه گوشه ای از ایران امروزی بوده ربطی به الان نداره
اسم الان ایران ، ایرانه نه چیز دیگه
نمیدونم من نمیتونم مفهوم رو برسونم یا شماها نمیخواین قبول کنین !
پارس مال زمانیه که ماد و بابل و پارس و . .جدا بودند !


تفتیش عقاید هم که میگی :
الان تو ایران گسی رو که به جرمهایی از قبیل دینی و قومی دستگیر میکنن ، انتظار دارن چیزی که خودشون میخوان ، متهم همونو جواب بده !
حالا به هر نحوی شده این جواب رو میگیرن
بابک جان ، برادر گل من ، خودت تو ویکی پدیا در این باره سرچ کن ............. حرف شما درسته ولی معنی کلیش ایرانه

البته میگم اگه غیر جایی که مربوط به حماسه و تاریخه این حرف زده بشه اشتباه است ........... ولی این اسم حماسیست ........ مثلا کره ای که بازگشت امپراطور اسم انتخابیشه الآن همه مردمش باید بگن ما پادشاهی نیستیم و ........... اونا به فرمانده جومونگ و یوریشون افتخار میکنن ............... ایران هم در زمان کوروش با هیچ جا قابل مقایسه نبوده .......... قطعا این شعار حماسی از طریق اکثریت شرکت کنندگان در نظرسنجی به همین خاطر انتخاب شده ........ نه قصد دیگه
 

Sarp

مدیر بازنشسته
اینو گفتی یاد یه جوکی افتادم... حیف که نمی شه بگم...!!!
شاید شنیده باشین...
یکیشو شنیدم :D
بابایی چه عجب از اینورا :D
عمرا با این نوع حرف زدن تو اعصاب من بری......:D
من اگه واهمه ای داشتم از این چیزا تاریخ تولدمو نمیزاشتم تو اسم کاربریم!!! :)
تو برو یه فکری به حال خودت کن!!! :razz:
من خواستم فقط از زیر دست اون یکی سمیه دربرم
با تو چیکار دارم من ؟
بابک جان ، برادر گل من ، خودت تو ویکی پدیا در این باره سرچ کن ............. حرف شما درسته ولی معنی کلیش ایرانه

البته میگم اگه غیر جایی که مربوط به حماسه و تاریخه این حرف زده بشه اشتباه است ........... ولی این اسم حماسیست ........ مثلا کره ای که بازگشت امپراطور اسم انتخابیشه الآن همه مردمش باید بگن ما پادشاهی نیستیم و ........... اونا به فرمانده جومونگ و یوریشون افتخار میکنن ............... ایران هم در زمان کوروش با هیچ جا قابل مقایسه نبوده .......... قطعا این شعار حماسی از طریق اکثریت شرکت کنندگان در نظرسنجی به همین خاطر انتخاب شده ........ نه قصد دیگه
اولا ویکی پدیا از کی شده منبع؟
میخوای برم اون مطلبی رو که گفتی ویرایش کنم ؟

دوما ، با وجود این همه اختلاف و حرف ، هرچیزی اننتخاب میشد باید بین اقوام ایرانی مشترک میبود !
مفهومه محمد ؟
 

GAME_OVER

کاربر فعال باشگاه ورزشی ,
کاربر ممتاز
به همون "دخترم" :D

اون یکی سمیه با مرحوم مادربزرگ من خاطره ها داره که بهش میگی دخترم :D
این که تیکه کلاممه
بعضی وقتا به دوستام میگم
وگرنه خودم میدونستم سمیه63 از من بزرگتره ..:redface:
 
بالا