شیخ محمدحسن زیدآبادی، یا در برخی منابع: شیخ محمدحسن سیرجانی کرمانی، متخلص به قارانی و مشهور به نبی السارقین یا پیغمبر دزدان (زاده: حدود ۱۲۳۰ هجری قمری در زیدآباد سیرجان، درگذشت: حدود ۱۳۱۰ هجری قمری در زیدآباد)، شاعر، نویسنده، طنزپرداز و روحانی ایرانی و از معاریف عصر قاجار بود. وی در بهبود و اصلاح اوضاع زمان خویش، تلاش بسیار کرد و با نامههای مطایبه آمیز و سرشار از اشعار لطیف و در عین حال گزندهٔ خود، خطاب به حکّام و افراد مهم و مؤثر دوران خویش، آنان را به عدالت و دادگری و دوری از بیداد و ستم، فرامی خواند.
مقصود و غرض وی از انتخاب لقب نبی السارقین یا پیغمبر دزدان برای خویش و استفادهٔ همیشگی از این لقب در اشعار و نوشتههای خود، آن بود که با بیان شوخ طبعانهٔ خویش، در ظاهر دزدان بیابانی و سر گردنه و راهزنان صحراگرد و کوه نشین، و در باطن و لفّافه، تمامی دزدان و غارتگران اموال عمومی و از جمله به خصوص حکّام و زمامداران ستمگر را، به کردار زشت و جهنمی شان متنبه ساخته و با گفتار و لحن دلپسند آن زمان، آنها را از روش بدشان بازدارد.
مجموعهٔ آثار و نامههای او، به همراه مختصری از شرح حالش، نخستین بار در سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در کتابی موسوم به پیغمبر دزدان، توسط محمدابراهیم باستانی پاریزی در کرمان به چاپ رسیدهاست. این کتاب، تاکنون هیجده بار تجدیدچاپ گردیده، که در نوع خود و در میان کتابهای تاریخی مربوط به عصر قاجار، یک رکورد محسوب میشود.
زندگینامه
باستانی پاریزی، زمان تولد پیغمبر دزدان را، با حدس قریب به یقین در فاصله سالهای ۱۲۲۸ تا ۱۲۳۴ هجری قمری تعیین کردهاست. شیخ محمدحسن یا همان پیغمبر دزدان، بیشتر ایام زندگی خویش را در کرمان طی نمود و به قول باستانی پاریزی (در یک مصاحبه)، در فاصله سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۳۰۰ هجری قمری، در کرمان سکونت داشت. با این وجود، وی از سیر آفاق هم غافل نبود و آنطورکه سدیدالسلطنه کبابی در موردش نوشته، بیشتر ممالک ایران را نیز سیاحت نمود و از جمله بخصوص بارها به شیراز و شهرهای مختلف استان فارس سفر کرد و گاهی برای ماههای متمادی در این شهرها سکونت داشت.
از قرائن موجود و از جمله از آثار خود پیغمبر، چنین برمی آید که وی در دوران نوجوانی و جوانی خویش در زادگاهش، به شغل چاهخوئی اشتغال داشتهاست.
وی که در زادگاهش زیدآباد سیرجان، تحصیل کرده بود، در نوشتن نظم و نثر و سرودن غزلیات ید ِطولائی داشت و از این توانائی خویش، در مکاتبه و نامه نگاری خطاب به بزرگان، بهره میبرد.
شیخ محمدحسن زیدآبادی، خود را نبی السارقین یا پیغمبر دزدان نامیده بود و از انتخاب این لقب مقصودی خاص داشت.
نایب الصدر شیرازی، در شرح حالی که از شیخ محمدحسن سیرجانی در کتاب طرائق الحقائق نوشتهاست، به جنبه ای از این مقصود اشاره کرده است:
هر وقت حُکّام میخواستند کسی را که نسبت دزدی به او داده بودند، نسق یا یسق کنند [یعنی او را به مجازات برسانند]، ناله و فریاد او بلند میشد و میگفت: «تا مُحقق نشود، نمیگذارم به اُمّت من صدمه و آزار وارد آید!»، و گاه بود که [به کسی] تهمت [دزدی] زده بودند. غرض، به این وضعها و خوش طبعیها، برای راحت بیچارگان، سببی و فرجی میشد.
پیغمبر دزدان، مسلک درویشی داشته و از جانب رحمتعلی شاه به لقب صفاعلی مفتخر شده بودهاست. وی در همین ارتباط در یکی از مشهورترین اشعارش میگوید:
علم و حلم و ورع و زاهدی و تقوی را
آنچه جز مِهر ِعلی بود، به دزدان دادم
دربارهٔ سال مرگ او، تا حدودی اختلاف نظر وجود دارد. نایب الصدر شیرازی در طرائق الحقایق، تاریخ مرگ او را در حدود سال ۱۲۹۰ هجری قمری نوشتهاست و علاوه بر این، شیخ یحیی احمدی کرمانی نیز، در یکی از آثار خود، وفات شیخ محمدحسن قارانی سیرجانی پیغمبر دزدان را، در سال ۱۳۰۱ هجری قمری ثبت کردهاست، که البته با توجه به نامهها و آثاری از پیغمبر دزدان که در آنها به وقایع و سوانح و همینطور تاریخهای بعد از سال ۱۲۹۰، و بعد از سال ۱۳۰۱ اشاره شدهاست، هیچیک از این تاریخها برای مرگ او نمیتوانند صحیح باشند. امّا سدیدالسلطنه کبابی، زمان مرگ وی را تقریباً در سال ۱۳۱۰ هجری قمری دانسته که احتمالا از سایر تاریخها صحیحتر است.
مقصود و غرض وی از انتخاب لقب نبی السارقین یا پیغمبر دزدان برای خویش و استفادهٔ همیشگی از این لقب در اشعار و نوشتههای خود، آن بود که با بیان شوخ طبعانهٔ خویش، در ظاهر دزدان بیابانی و سر گردنه و راهزنان صحراگرد و کوه نشین، و در باطن و لفّافه، تمامی دزدان و غارتگران اموال عمومی و از جمله به خصوص حکّام و زمامداران ستمگر را، به کردار زشت و جهنمی شان متنبه ساخته و با گفتار و لحن دلپسند آن زمان، آنها را از روش بدشان بازدارد.
مجموعهٔ آثار و نامههای او، به همراه مختصری از شرح حالش، نخستین بار در سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در کتابی موسوم به پیغمبر دزدان، توسط محمدابراهیم باستانی پاریزی در کرمان به چاپ رسیدهاست. این کتاب، تاکنون هیجده بار تجدیدچاپ گردیده، که در نوع خود و در میان کتابهای تاریخی مربوط به عصر قاجار، یک رکورد محسوب میشود.
زندگینامه
باستانی پاریزی، زمان تولد پیغمبر دزدان را، با حدس قریب به یقین در فاصله سالهای ۱۲۲۸ تا ۱۲۳۴ هجری قمری تعیین کردهاست. شیخ محمدحسن یا همان پیغمبر دزدان، بیشتر ایام زندگی خویش را در کرمان طی نمود و به قول باستانی پاریزی (در یک مصاحبه)، در فاصله سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۳۰۰ هجری قمری، در کرمان سکونت داشت. با این وجود، وی از سیر آفاق هم غافل نبود و آنطورکه سدیدالسلطنه کبابی در موردش نوشته، بیشتر ممالک ایران را نیز سیاحت نمود و از جمله بخصوص بارها به شیراز و شهرهای مختلف استان فارس سفر کرد و گاهی برای ماههای متمادی در این شهرها سکونت داشت.
از قرائن موجود و از جمله از آثار خود پیغمبر، چنین برمی آید که وی در دوران نوجوانی و جوانی خویش در زادگاهش، به شغل چاهخوئی اشتغال داشتهاست.
وی که در زادگاهش زیدآباد سیرجان، تحصیل کرده بود، در نوشتن نظم و نثر و سرودن غزلیات ید ِطولائی داشت و از این توانائی خویش، در مکاتبه و نامه نگاری خطاب به بزرگان، بهره میبرد.
شیخ محمدحسن زیدآبادی، خود را نبی السارقین یا پیغمبر دزدان نامیده بود و از انتخاب این لقب مقصودی خاص داشت.
نایب الصدر شیرازی، در شرح حالی که از شیخ محمدحسن سیرجانی در کتاب طرائق الحقائق نوشتهاست، به جنبه ای از این مقصود اشاره کرده است:
هر وقت حُکّام میخواستند کسی را که نسبت دزدی به او داده بودند، نسق یا یسق کنند [یعنی او را به مجازات برسانند]، ناله و فریاد او بلند میشد و میگفت: «تا مُحقق نشود، نمیگذارم به اُمّت من صدمه و آزار وارد آید!»، و گاه بود که [به کسی] تهمت [دزدی] زده بودند. غرض، به این وضعها و خوش طبعیها، برای راحت بیچارگان، سببی و فرجی میشد.
پیغمبر دزدان، مسلک درویشی داشته و از جانب رحمتعلی شاه به لقب صفاعلی مفتخر شده بودهاست. وی در همین ارتباط در یکی از مشهورترین اشعارش میگوید:
علم و حلم و ورع و زاهدی و تقوی را
آنچه جز مِهر ِعلی بود، به دزدان دادم
دربارهٔ سال مرگ او، تا حدودی اختلاف نظر وجود دارد. نایب الصدر شیرازی در طرائق الحقایق، تاریخ مرگ او را در حدود سال ۱۲۹۰ هجری قمری نوشتهاست و علاوه بر این، شیخ یحیی احمدی کرمانی نیز، در یکی از آثار خود، وفات شیخ محمدحسن قارانی سیرجانی پیغمبر دزدان را، در سال ۱۳۰۱ هجری قمری ثبت کردهاست، که البته با توجه به نامهها و آثاری از پیغمبر دزدان که در آنها به وقایع و سوانح و همینطور تاریخهای بعد از سال ۱۲۹۰، و بعد از سال ۱۳۰۱ اشاره شدهاست، هیچیک از این تاریخها برای مرگ او نمیتوانند صحیح باشند. امّا سدیدالسلطنه کبابی، زمان مرگ وی را تقریباً در سال ۱۳۱۰ هجری قمری دانسته که احتمالا از سایر تاریخها صحیحتر است.