به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقت آنست که مستان طرب از سر گیرند
طره شب ز رخ روز همی بر گیرند
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر دست دهد خاک کف پای نگارم
بر لوح بصر خط غباری بنگارم
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
من گشته ام نبود
تو ديگر نگرد، نيست!
_ما را تمام لذت هستي به جست و جوست،
پويندگي تمام معناي زندگي است
هرگز "نگرد! نيست"
سزاوار مرد نيست....
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگر ز چشم تو ای آشنا نیفتادم
بگیر دست مرا تا ز پا نیفتادم

کشانده صحبت مستان به کافرستانم
مگو به کنج شبستان چرا نیفتادم

به من ببخش اگر از رسم عشق بی خبرم
که من هنوز در این شیوه جا نیفتادم

به یُمن یاد تو هنگام برگ ریز خزان
بسان موسم گل از نوا نیفتادم

هزار شکر خدا را که در تمامی عمر
ز یاد تو نفسی هم جدا نیفتادیم

به خاک راه افتادم ، بلی ، ولی هرگز
به پای بوسی اهل ریا نیفتادم

ببخش شعله ی شوقی چراغ چشمم را
اگر ز چشم تو ای آشنا نیفتادم
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بار که از زیر داربست انگور و ماه
برمی گردی
دستمالی بیاور
هیچ می دانستی
مهربانی ام دارد خاک می خورد؟
یا هیچ می دانستی
دوستت که دارم
زیباتری؟...
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی میریزد ؛
مرواریدی صید نخواهد کرد ..
 

reyhaneh88

عضو جدید
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفرین


شهر ما ساحل اگر دشت هوا بهتر بود
شهر ما ساحل اگر داشت کبوتر با کبوتر باز با باز نبود....... شعار پرواز
 

eye to eye

عضو جدید
باران ببار تا نفست خيسمان کند

قدري بشويد و

قديسمان کند...


ببخشيد تشكرام تموم شده...

نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من از اهل زمینم خوب میدانم که گل در عقد زنبور است
ولی در سر سودای بلبل داری و پروانه را هم دوست میدارد
 
<B>http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/images/icons/icon1.png

آفرین


شهر ما ساحل اگر دشت هوا بهتر بود
شهر ما ساحل اگر داشت کبوتر با کبوتر باز با باز نبود....... شعار پرواز

</B>

کنار آشنايي تو آشيانه مي کنم
فضاي آشيانه را پر از ترانه مي کنم
کسي سوال ميکند به خاطر چه زنده اي
ومن براي زندگي ترا بهانه مي کنم ...
 

eye to eye

عضو جدید
کنون که آمدیم تا به اوج ها
مرا بشوی در شراب موج ها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیر پا
 
نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من از اهل زمینم خوب میدانم که گل در عقد زنبور است
ولی در سر سودای بلبل داری و پروانه را هم دوست میدارد

چشم ها را بايد شست،جور ديگر بايد ديد
واژه را بايد شست
واژه بايد خود باد،واژه بايد خود باران باشد
چترها را بايد بست
زير باران بايد رفت
فكر را خاطره را زير باران بايد برد
با همه مردم شهر زير باران بايد رفت
دوست را زير باران بايد جست
زير باران بايد چيز نوشت حرف زد نيلوفر كاشت
زندگي تر شدن پي در پي
زندگي آب تني كردن در حوضچه ي اكنون است

چشم ها را بايد شست
زير باران بايد رفت...
 

eye to eye

عضو جدید
چشم ها را بايد شست،جور ديگر بايد ديد
واژه را بايد شست
واژه بايد خود باد،واژه بايد خود باران باشد
چترها را بايد بست
زير باران بايد رفت
فكر را خاطره را زير باران بايد برد
با همه مردم شهر زير باران بايد رفت
دوست را زير باران بايد جست
زير باران بايد چيز نوشت حرف زد نيلوفر كاشت
زندگي تر شدن پي در پي
زندگي آب تني كردن در حوضچه ي اكنون است

چشم ها را بايد شست
زير باران بايد رفت...

آه کردم چون رسن شد آه من
گشت آویزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم
شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
 
آه کردم چون رسن شد آه من
گشت آویزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم
شاد و زفت و فربه و گلگون شدم

الا اي دولتي طالع كه قدر وقت ميداني
گوارا بادت اين عشرت كه داري روزگاري خوش
هر آنكس را كه در خاطر ز عشق دلبري باريست
سپندي گو بر آتش نه كه دارد كار و باري خوش
شب صحبت غنيمت دان و داد خوشدلي بستان
كه مهتابي دلفروزست و طرف لاله زاري خوش...
 

elina1362

عضو جدید
الا اي دولتي طالع كه قدر وقت ميداني
گوارا بادت اين عشرت كه داري روزگاري خوش
هر آنكس را كه در خاطر ز عشق دلبري باريست
سپندي گو بر آتش نه كه دارد كار و باري خوش
شب صحبت غنيمت دان و داد خوشدلي بستان
كه مهتابي دلفروزست و طرف لاله زاري خوش...
به او بگوييد دوستش دارم با صدايي آهسته ،

آهسته تر از صداي بال پروانه ها

به او بگوييد دوستش دارم با صدايي بلند ،

بلند تر از صداي پرواز کبوتران عاشق

به او بگوييد دوستش دارم با هيچ صدايي،

چون فرياد دوستت دارم نياز به صداي بلند يا کوتاه ندارد

فرياد دوستت دارم را

ميتوان با تپش يک قلب به تمام جهانيان رساند

پس بگذار بدون هيچ شرمي بگويم دوستت دارم
 
به او بگوييد دوستش دارم با صدايي آهسته ،

آهسته تر از صداي بال پروانه ها

به او بگوييد دوستش دارم با صدايي بلند ،

بلند تر از صداي پرواز کبوتران عاشق

به او بگوييد دوستش دارم با هيچ صدايي،

چون فرياد دوستت دارم نياز به صداي بلند يا کوتاه ندارد

فرياد دوستت دارم را

ميتوان با تپش يک قلب به تمام جهانيان رساند

پس بگذار بدون هيچ شرمي بگويم دوستت دارم


قاصدک آمد خبر آورد
دلت سوي ما کرده
ميخواهي بيايي
عشق من فرش راهت
کمي زودتر

..مبادا دير بيايي
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
قاصدک آمد خبر آورد
دلت سوي ما کرده
ميخواهي بيايي
عشق من فرش راهت
کمي زودتر

..مبادا دير بيايي


حريفا!
رو چراغ باده را بفروز،
شب با روز يكسان است.
سلامت را نمي‌خواهند پاسخ گفت.
هوا دلگير،
درها بسته،
سرها در گريبان،
دستها پنهان.
نفس‌ها ابر،
دلها خسته و غمگين،
درختان اسكلتهاي بلور آجين،
زمين دلمرده،
سقف آسمان كوتاه،
غبار آلود مهر و ماه،
زمستان است...
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرغ باران می کشد فریاد دائم:
- عابر! ای
عابر!
جامه ات خیس آمد از باران.
نیستت آهنگ خفتن
یا نشستن در بر یاران؟ ...
 
و نسيمي خنك از حاشيه ي سبز پتو خواب مرا مي روبد
بوي هجرت مي آيد
بالش من پر آواز پر چلچله هاست
صبح خواهد شد
و به اين كاسه ي آب
آسمان هجرت خواهد كرد...
 
كجاست جشن خطوط؟
نگاه كن به تموج،به انتشار تن من
من از كدام طرف مي رسم به سطح بزرگ؟
و امتداد مرا تا مساحت تر ليوان
پر از سطوح عطش كن.
كجا حيات به اندازه ي شكستن يك ظرف
دقيق خواهد شد؟
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو می‌دوند هان! ای تو همیشه در میان
در چمن تو می‌چرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو می‌پرد باز سپید کهکشان
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت‌اندیشی بروی . . .
-
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد ...
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چه بگندد نمکش می زنند
وای از آن روز که گندد نمک
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
به او بگوييد دوستش دارم با صدايي آهسته ،

آهسته تر از صداي بال پروانه ها

به او بگوييد دوستش دارم با صدايي بلند ،

بلند تر از صداي پرواز کبوتران عاشق

به او بگوييد دوستش دارم با هيچ صدايي،

چون فرياد دوستت دارم نياز به صداي بلند يا کوتاه ندارد

فرياد دوستت دارم را

ميتوان با تپش يک قلب به تمام جهانيان رساند

پس بگذار بدون هيچ شرمي بگويم دوستت دارم


یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمی‌دارم
زیرا که تویی کارم زیرا که تویی بارم از قند تو می نوشم با پند تو می کوشم
من صید جگرخسته تو شیر جگرخوارم جان من و جان تو گویی که یکی بوده‌ست
سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم از باغ جمال تو یک بند گیاهم من
وز خلعت وصل تو یک پاره کلهوارم بر گرد تو این عالم خار سر دیوار است
بر بوی گل وصلت خاری است که می خارم چون خار چنین باشد گلزار تو چون باشد
ای خورده و ای برده اسرار تو اسرارم خورشید بود مه را بر چرخ حریف ای جان
دانم که بنگذاری در مجلس اغیارم رفتم بر درویشی گفتا که خدا یارت
گویی به دعای او شد چون تو شهی یارم دیدم همه عالم را نقش در گرمابه
ای برده تو دستارم هم سوی تو دست آرم هر جنس سوی جنسش زنجیر همی‌درد
من جنس کیم کاین جا در دام گرفتارم گرد دل من جانا دزدیده همی‌گردی
دانم که چه می جویی ای دلبر عیارم در زیر قبا جانا شمعی پنهان داری
خواهی که زنی آتش در خرمن و انبارم ای گلشن و گلزارم وی صحت بیمارم
ای یوسف دیدارم وی رونق بازارم تو گرد دلم گردان من گرد درت گردان
در دست تو در گردش سرگشته چو پرگارم در شادی روی تو گر قصه غم گویم
گر غم بخورد خونم والله که سزاوارم بر ضرب دف حکمت این خلق همی‌رقصند
بی‌پرده تو رقصد یک پرده نپندارم آواز دفت پنهان وین رقص جهان پیدا
پنهان بود این خارش هر جای که می خارم خامش کنم از غیرت زیرا ز نبات تو
ابر شکرافشانم جز قند نمی‌بارم در آبم و در خاکم در آتش و در بادم
این چار بگرد من اما نه از این چارم گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی
از نقش تو است ای جان اقرارم و انکارم تبریز دل و جانم با شمس حق است این جا
هر چند به تن اکنون تصدیع نمی‌آرم
 

Similar threads

بالا