میگفتی وسطها یه ایستگاه پمپاژ میذاشت
فوتش تا زنجان هم نرسید
احتمالا حواسش به گلها و حلقه بوده یادش رفته محکمتر فوت کنه
شک نکن من بودم
حالا نه که ابرهای ارسالی از شمال کشور به تهران رسیده و داره میباره ؟؟؟؟؟؟
تیر ارش کمانگیر هم چند روز تو راه بود تا به مقصد رسید ولی بالاخره رسید . اگرم نرسه ملالی نیست دعوت کرده برم اونجا با خانواده .
حواسش به گل و حلقه و ....... همه چیز هست .
شما هم نا امید نباش خبرهای خوش برات تو راهه فقط خدا بهت صبر عاجل عنایت کنه
یا اینکه با خانواده برید دنبال خبر های خوش
میگم تازگی ها بایه فالگیر صحبت نکردی شما؟؟؟
حرفات خیلی شبیه فالگیراست...شایدم استعداد داری خودت نمیدونی
....
میگم فال منم میگیر؟؟؟
نه ایشون و از یه چیزاییش خبردارم
شما هم بختت روشنه آینده خوبی برات میبینم
یه گره کوچولو تو کارته که اونم باز کردنش دست خودمه
باید یه سر بیایی اینجا البته یه کم هم برات خرج داره باید سر کیسه رو شل کنی
بعدش دیگه همه چی آرومه و تو چقدر خوشبختی
روزهای خوب برات تو راهه به شرطی که هر چی بهت میگم گوش کنی
قسمت اولش درست بود...من بختم روشنه
قسمت بعدیشم درست بود...یه گرهی توی کارم هست...آره ما دنبال خونه هستیم پیدا نمیکنیم
اما میام اونجا پیشت منتها اونی که باید سر کیسه رو شل کنه شمایی نه من...مثل اینکه من نیاز به پول دارمها
حالا بنال ببینم چی میگی
اول و بعدی نداره
حرفهای من همش درسته اما کو گوش شنوا
این تیکه بنالت حال نکردم
هزینه ات یه کم بالاتر رفت
شما که نیاز به پول داری باید براش کاری هم بکنی
وقت بگیر بیا دفتر راه و رسم پول درآوردنو یادت میدم اما باید بهاشو بپردازی
نابرده رنج گنج پنج شش ..... از این حرفها
ابرهای شمال رسیدند
فقط یکی باید باهاشون صحبت کنه که ببارند
آرش بنده خدا هم جونش و تیرش با هم راهی شدند
شما هم نا امید نباش خبرهای خوش برات تو راهه فقط خدا بهت صبر عاجل عنایت کنه
یا اینکه با خانواده برید دنبال خبر های خوش
حالا معلوم نیست این دوتایی که درست از آب در امد رو از کجا قاپیده بودی؟؟؟
راستش رو بگو...نکنه موقع گرفتن فال..منو هیپنوتیزم کردی و هرچی خاستی ازم اعتراف گرفتی..
نه بگو خجالت نکش...
...راستی من شاید فوق فوقش پول یک فنجون قهوم رو بدم...تازه اونم اگه بیام...
یه چیز دیگه...امروز زوجه و تو گفتی 5...10000 تومن جریمه شدی...
اول پول این جریمت رو بده تا به بقیش برسیم
خب اون بنده خدا کلی گل و شیرینی و .... ، کله پاچه ، سیرابی شیردون ، یک جور غذای محلی با جیگر ،حلوای سیاه، یک گونی گردو، یک دبه شیره انگور ، خامه و سرشیر و ماست محلی ، 10 کیلو فلفل چیلی و ....... بار ابرا کرده فرستاده سمت تهران . خودت بگو چقدر باید فوت کنه تا اینا به تهران برسن ؟؟؟
میترسم اینم به سرنوشت ارش دچار شه .
راستش خبرهای خوشی در راه نیست . برعکس خبرها نگران کننده هم هست
میخوای با ابرهای شمال وارد مذاکره بشم بلکه ببارن ؟؟ میدونی که زبون خوبی تو نرم کردن دارم
...موقعی که هیپنوتیزم شده بودی
نصفه نیمه شنیدی
اتفاقا ماشینم زوجه
از الان نگران فردام که چیکار کنم
پول قهوه رو ازت نمیگیرم اصولا من با قهوه کار نمیکنم
روش کاریم همون هیپنوتیزمه و ارتباط با ماوراست
یه کم خرجش بالاست ولی کارتو راه می اندازم
اینهمه چیز و که سوار ابر نمیکنند
سورتمه های بابانوئل هم کم میاره تو کشیدن اینها
احتمالا بارش همونجا جلوی خونه اشون تو گل گیر کرده
شما هم اگه زبونت برای نرم کردن به درد میخوره نیگر دار برای ابرهای خودت (چشمم آب نمیخوره )
اینهمه چیز و که سوار ابر نمیکنند
سورتمه های بابانوئل هم کم میاره تو کشیدن اینها
احتمالا بارش همونجا جلوی خونه اشون تو گل گیر کرده
شما هم اگه زبونت برای نرم کردن به درد میخوره نیگر دار برای ابرهای خودت (چشمم آب نمیخوره )
نه جلو خونه شون که نیست. رفته دیده نبود
فقط تصور کن همه اینا صحیح و سالم از اسمون بریزه تو خونه ما !!!!!!!!!!!
اوبین چیزی که جناب سرهنگ میگه اینه :" ماهی شما برو پاس و چمدونتو بذار دم دست "
چشمات از چی اب نمیخوره ؟ از رسیدن ابرهای ارسالی یا زبون نرم و وسوسه گر من ؟
...
...
یالا بگو...دیگه چیا ازم اعتراف گرفتی؟؟؟؟
ببین
اگه با قهوه کار نکنی من اصلا پیشت نمیام
آخه قهوه با شیر زیاد قبل از هیپنوتیزم خیلی حال میده...آدم راحت تر میخوابه!!
حالا اگه قبول کنی شاید پیشت امدم؟؟
محل کارتم که همون جای قبلیه دیگه؟؟
کوه آتشفشانی که شرک فیونا رو ازش اورد بیرون؟؟؟
...
حالا نمیخواد ناراحت شی...میدونم اون اژدها خانم بود..اصلا چه فرقی داره؟؟
نه دیگه اونجا نیستم
الان اومدم اطراف تهران زیر آن کاج بلند یه غار دارم برای خودم غار تنهاییمه
البته قبل از اومدن وقت بگیر
از جفتش چشم آب نمیخوره
زبونت بیشتر تیز و تند تا نرم و وسوسه گر
البته برای آدمها نه برای اژدها
...
...
یالا بگو...دیگه چیا ازم اعتراف گرفتی؟؟؟؟
ببین
اگه با قهوه کار نکنی من اصلا پیشت نمیام
آخه قهوه با شیر زیاد قبل از هیپنوتیزم خیلی حال میده...آدم راحت تر میخوابه!!
حالا اگه قبول کنی شاید پیشت امدم؟؟
محل کارتم که همون جای قبلیه دیگه؟؟
کوه آتشفشانی که شرک فیونا رو ازش اورد بیرون؟؟؟
...
حالا نمیخواد ناراحت شی...میدونم اون اژدها خانم بود..اصلا چه فرقی داره؟؟
نه دیگه اونجا نیستم
الان اومدم اطراف تهران زیر آن کاج بلند یه غار دارم برای خودم غار تنهاییمه
البته قبل از اومدن وقت بگیر
حالا شاید یه سری بهت زدم دلت نشکنه
حالا شاید یه سری بهت زدم دلت نشکنه
پس منم باهات میام کف دست منم ببینه بگه بالاخره کی از این زندگی خلاص میشم و میرم پیش دلدارم
پس منم باهات میام کف دست منم ببینه بگه بالاخره کی از این زندگی خلاص میشم و میرم پیش دلدارم
تو گیردادای ها
درست نمی شی نه؟؟
بشتر از فالگیر به یه مشاور احتیاج داری
کارت با کف بینی و اینها حل نمیشه چاره دردت من میدونم
مرسی خیلی جالب بود
تو گیردادای ها
درست نمی شی نه؟؟
بشتر از فالگیر به یه مشاور احتیاج داری
کارت با کف بینی و اینها حل نمیشه چاره دردت من میدونم
خودم چاره دردمو بهتر از هر کس دیگه ای میدونم . چاره اش فقط یکبار دیدن روی دوسته
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
یک شعر آلوده | گفتگوی آزاد | 0 | ||
داستان سروده شدن يك شعر(وفا نكردي..........) | گفتگوی آزاد | 2 | ||
هفت سین زنانه ! (شعر طنز) | گفتگوی آزاد | 1 | ||
شعر در مورد آقا پسرای گلمون.................................... | گفتگوی آزاد | 3 | ||
داستان عاشقانهی یک شعر | گفتگوی آزاد | 3 |