خودتونو در یک جمله تعریف کنید! ( 2 نمره )

[hirta23]

رویه ی آشکار سازی خودت به دیگران رو بازنگری کن

نگران همه بجز خودم، عاشق همه بجز خودم، آخرش همه ميگن مغرور و از خود راضي هستم!!!!!

 

[mohamadi_m]

رویه ی آشکار سازی خودت به دیگران رو بازنگری کن

چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باور كن برا همه مهربوني ميكنم آ ولي يه ذره بي حوصله باشم، و كمك ندم داد همه در مياد كه من چقدر بدم

 

[majid.rk]

آرامشت قابل ستایش و غبطه
اما مشکوک به چی؟

مشکوک یعنی: غیر قابل شناخت

 

[hirta23]

شاید بیش از اندازه به اطرافیانت حال دادی و تحویلشون گرفتی
سعی کن کارهای گذشتتو انجام ندی
به دلت گوش کن

چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باور كن برا همه مهربوني ميكنم آ ولي يه ذره بي حوصله باشم، و كمك ندم داد همه در مياد كه من چقدر بدم

 

[hirta23]

پس دوست داری که واسه دیگران غیر قابل شناخت باشی و ناشناس باقی بمونی

مشکوک یعنی: غیر قابل شناخت

 

[majid.rk]

پس دوست داری که واسه دیگران غیر قابل شناخت باشی و ناشناس باقی بمونی

آره همه فکر میکنن منو خوب شناختن اما این طور نیست

 

[hirta23]

پیشنهاد میکنم سعی نکنی با خودت بازی کنی
من تا حدودی زمان دانشجوییم مثل شما بودم
اما................

آره همه فکر میکنن منو خوب شناختن اما این طور نیست

 

[majid.rk]

پیشنهاد میکنم سعی نکنی با خودت بازی کنی
من تا حدودی زمان دانشجوییم مثل شما بودم
اما................

اما چی ؟
البته من اینجوری بودنو دوست دارم

 

[hirta23]

مواظب باش همین

اما چی ؟
البته من اینجوری بودنو دوست دارم

 

[majid.rk]

مواظب باش همین

خب بگو مهندس

 

[hirta23]

نمیشه گفت
همه حرفها که آخه گفتنی نیست..................
فقط بدون یه رو یکی میاد کشفت میکنه نه هکت میکنه اونوقت..............

خب بگو مهندس

 

[M.R.mardani]

مغرور قدرت طلب غیر قابل پیش بینی مستبد

 

[M.R.mardani]

چه شخصیت بدی دارم من

 

[hirta23]

یهو بگو رضاخانم دیگه

مغرور قدرت طلب غیر قابل پیش بینی مستبد

 

[hirta23]

بد نیستی دوست من
فقط باید این خصوصیاتتو کنترل کنی

چه شخصیت بدی دارم من

 

[M.R.mardani]

سخته ........! سعی میکنم

 

[M.R.mardani]

یهو بگو رضاخانم دیگه

رضا خان یه ترسوی به درد نخور بود

 

[hirta23]

باهات موافق نیستم

رضا خان یه ترسوی به درد نخور بود

 

[hirta23]

نفر بعدی کیه؟

 

[hirta23]

نبود..................

 

[hirta23]

روزی چهار مرد و یک زن کاتولیک در باری ، مشغول نوشیدن قهوه بودند. یکی از مردها گفت : من پسری دارم که کشیش است. هرجا که میرود مردم او را "پدر" خطاب میکنند.
مرد دوم گفت : من هم پسری دارم که اسقف است و وقتی جایی میرود مردم به او میگویند " سرورم"!
مرد سوم گفت " پسر من کاردینال است و وقتی وارد جایی میشود مردم میگویند او را "عالیجناب" صدا میکنند.
مرد چهارم گفت : پسر من پاپ است و وقتی جایی میرود او را "قدیس بزرگ" خطاب میکنند!
زن حاضر در جمع نگاهی به مردان کرد و گفت : من یک دختر دارم. 178 سانت قدش است ، بسیار خوش هیکل ، سایز........ 38 است ، دور کمرش 61، دور باسنش 92 سانت ، با موهای بلوند و چشمهای روشن . وقتی وارد جایی میشود همه میگویند : "وای ! خدای من ! "

 

[ستاره2000]

من آدم با اعتماد به نفس بالام،و وجودم پر از آرامشه و هیچ چیز نمیتونه آرامشمو به هم بزنه چون خدارو دارم

 

[hirta23]

خوش به حالت
دست ما رو هم بگیر
چه جوری؟راحشو بگو

من آدم با اعتماد به نفس بالام،و وجودم پر از آرامشه و هیچ چیز نمیتونه آرامشمو به هم بزنه چون خدارو دارم

 

[hirta23]

راهشو

خوش به حالت
دست ما رو هم بگیر
چه جوری؟راحشو بگو

 

[fifa]

نمره 20 هم بهم بدی نمیتونم خودمو تعریف کنم چه برسه به 2 نمره!!!!!!!!

 

[NAV!D]

هر روز بهتر از دیروز

 

[silver light]

پدر سوخته و یک روده راست تو شکمم نیست

 

[me-myself]

پدر سوخته و یک روده راست تو شکمم نیست

میدونم

 

[hirta23]

انقدر سختی؟؟؟

نمره 20 هم بهم بدی نمیتونم خودمو تعریف کنم چه برسه به 2 نمره!!!!!!!!

 

[hirta23]

جالب بود

پدر سوخته و یک روده راست تو شکمم نیست