تقلب تو امتحانی ک درسشو خونده بودم ولی به خاطر 2تا فرمول صفر شدم و خیلی حماقت های دیگه ک اینجا نمیشه بگم
اینجا همه خودین راحت باشین
تقلب تو امتحانی ک درسشو خونده بودم ولی به خاطر 2تا فرمول صفر شدم و خیلی حماقت های دیگه ک اینجا نمیشه بگم
تقلب تو امتحانی ک درسشو خونده بودم ولی به خاطر 2تا فرمول صفر شدم و خیلی حماقت های دیگه ک اینجا نمیشه بگم
تقلب تو امتحانی ک درسشو خونده بودم ولی به خاطر 2تا فرمول صفر شدم و خیلی حماقت های دیگه ک اینجا نمیشه بگم
حیف کردیمنم یه فرصت شغلی خوبه از دست دادم
الان کلی سابقه کار داشتم
همینه که میگم کار احمقانه ای کردمحیف کردی
کاشکی ادامه میدادی
حماقت که نکردم تا حالا!!!هرچی بوده اقتضای سنم بوده!!!
یه بار اول دبیرستان با یه دختره دعوام شد هلش دادم توی بورد شیشه ی 3 متری یه جا خورد شد تو سرش.البته جون سخت بود بلایی سرش نیامد ولی خودم تا مرز اخراج پیش رفتم!!!تا سال آخرم تو مدرسه تابلو شدم!!!!!
هه هه!این که چیزی نیست!یه بارم تو خیابون با چتر زدم تو صورت یه پسره بینیش شکست.بعدا معلوم شد بینیش عملی بوده!شماها کلا تو خط کشت و کشتار فعالیت میکنید
هه هه!این که چیزی نیست!یه بارم تو خیابون با چتر زدم تو صورت یه پسره بینیش شکست.بعدا معلوم شد بینیش عملی بوده!
البته واسش اصلا متاسف نیستم.نووووش جووونش.
یه بار دیدم یکی رو دیوار مدرسه هست
میخواست بپره اونور و فرار کنه
من هم یه لحظه شیطون رفت تو جلد
یه سنگ کوچول ورداشتم پرت کردم طرفش
این هم تعادلش رو از دست داد و با مخ اومد زمین
افتاد تو مدرسه
یه دست هم ناظم گرفت کتکش زد
البته این کار احمقانه نبود هااااا
فقط دیدم خاطرات دووران مدرسه ست گفتم یکی هم من بگم
گاهی حماقت بشر چنان ضروری است که از آن گریزی نیست
akhe.... gahi mishe farar kard
gahi mishe jolosho gereft k be zendegit gand nazane
gahi........
همه کارهایی که من تا این لحظه از عمرم انجام داده ام همش احمقانه بوده. هر چی فکر کردم دیدم جز این نیست. کاش موضوع تاپیکو بر عکس میکردی که همه مون تو جوابش میموندیم. سوپر احمقانه ترین کاری هم که کرده ام این بود که سالهای سال ادای انسانهای مومن و متدین رو در میآوردم که بعد دیدم همش ریا کاریه و هیچ اعتقادی در خودم نیافتم. خلاصه میشه گفت من یک احمق به تمام معنی هستم که لنگه ندارم.
یه بار دیدم یکی رو دیوار مدرسه هست
میخواست بپره اونور و فرار کنه
من هم یه لحظه شیطون رفت تو جلد
یه سنگ کوچول ورداشتم پرت کردم طرفش
این هم تعادلش رو از دست داد و با مخ اومد زمین
افتاد تو مدرسه
یه دست هم ناظم گرفت کتکش زد
البته این کار احمقانه نبود هااااا
فقط دیدم خاطرات دووران مدرسه ست گفتم یکی هم من بگم
سلام از بنده است داداش گلم. خیلی خوشحالم که زیارتت میکنم. فدای توسلام چطوری داداش
همه ما رو گول زدن
اشکال ما این بود که دیر قهمیدیم
اگه این حماقت ها نبود زندگی یکنواخت نمیشد؟؟
سلام از بنده است داداش گلم. خیلی خوشحالم که زیارتت میکنم. فدای تو
az kheyli az hemaghatam raziyam
vali yekish dg kheyliiiiiiii hemaghate!!!!!!!
آره داداش. هم درسا سنگین شده هم اینکه اکثر بچه های گل دیگه فعال نیستند و تالار حال و هواشو یکم از دست داده. اما خوب خدارو شکر که شما هستید و بازم با دیدن نامتون دلمون شاد میشه.قربانت
کم میای؟
درسات سنگین شده؟
حدس میزنم چی رو میگی
اما نگین جان این حماقتی که اکثر ماها انجام دادیم
واسه بزرگ شدنمون لازم بود
آره داداش. هم درسا سنگین شده هم اینکه اکثر بچه های گل دیگه فعال نیستند و تالار حال و هواشو یکم از دست داده. اما خوب خدارو شکر که شما هستید و بازم با دیدن نامتون دلمون شاد میشه.
سعی کن دیگه اون اشتباه رو تکرار نکنیoohoom
hagh dari......
shayad darsaye ziadi az hemaghata gerfte she....
shayadam gheymate darsa ziade......
eyyyyy rozagar.................
به جان حامد قد یه تیله بودمطمئنی سنگ کوچول بود؟؟؟؟
من بهت و شیطنتت شک دارم
احتمالا حداقل اندازه پرتغال بوده
merrrrrrc papak
kheyyyyyyyyli aaaaaalie karet dadash
eyvaaaaaaaaal
نخیر به جایی نمیرسی چون خاطرات اکشنم همینا بود فقط.البته از دومیش به هیچ وجه پشیمون نیستم.ادامه بده!
داریم به جاهای جالبی میرسیم