مشاعرۀ سنّتی

fairy a

عضو جدید
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی / نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
 

eskan

عضو جدید
گفت هرگز با خیال ما من عیشت تباه/گفتمش ما با خیالت زندگانی کرده ایم
 

fairy a

عضو جدید
در عشق اگر عذاب دنیا بکشی / با اشک به دیده طرح دریا بکشی
تا خلوت من هزار غربت باقیست / تنها نشدی که درد تنها بکشی
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
یار با ما بی‌وفایی می‌کند
بی‌گناه از من جدایی می‌کند
شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا
جای دیگر روشنایی می‌کند
 

fairy a

عضو جدید
در وسعت تاریک خیالم نوری
هرلحظه نه با منی نه از من دوری
من در تو فنا شدم،ولی اکنون تو
در جمع تمام عاشقان مشهوری
!
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگر تا این شب خونین سحر کرد
چه خنجر ها که از دلها گذر کرد
ز هر خونین دلی سروی قد افراشت
ز هر سروی تزروی نغمه برداشت
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل من دير زمانی است كه می پندارد :
« دوستی » نيز گلی است ؛
مثل نيلوفر و ناز ،
ساقه ترد ظريفی دارد .
بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد
جان اين ساقه نازك را
- دانسته-
بيازارد !
 

ALI 7135

کاربر بیش فعال
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
 

ALI 7135

کاربر بیش فعال
ای دل تو بیا باش خدا را و بگو / تو از این رشته بکن باز گره را و بگو
 

ALI 7135

کاربر بیش فعال
وای از این فکر که افکنده مرا در تب و تاب / که فتادند چرا روز و شب هین زان به شتاب
 

ALI 7135

کاربر بیش فعال
به عصا شکافت دریا که تو موسی زمانی / بدران قبای مه را که زنور مصطفایی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا