تو کلاس یا جلسه وقتی حوصلتون سر می ره رو کاغذ چی می کشین؟؟؟؟

ممد امین 06

عضو جدید
ببین اگه ناخوداگاه اینا را می نویسی یعنی اینکه خودتو زیادی درگیر کردی
فکرت کاملا درگیر این مسایله یا موضوعاتی هست که در این حوزه واست کاملا مشخص نیست و سعی می کنی که قبولش کنی ولی درونت صد در صد قبولش نداره و یا خودت قبول داری چون اطرافیانت متفاوت فکر می کنن هی ضمیر ناخوداگاهت تکرارش می کنه که یادت نره دوست عزیز

درسته تقریبا
البت اینا رو خود آگاه مینویسم...چون وقتی حوصلت سر میره میخوای یه کاری کنی ..دیگه نا خود آگاه نمیشه اون کارت که

نا خود آگاه هم همه چی میسنویسم و میکشم
یا امضا میکنم...یا خط خطی میکنم الکی...یا اسممو مینویسم و ..
یا شکلای سه بعدی میکشم مثل کشیدن 3 تا مکعب رو هم

تحلیلم کن :D
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آخره جزوم شعرای شمس تبریزی مینوشتم
یا هر چه شعر یادم بود رو رو خوش خط با حوصله مینوشتم
معمولا از کلاس جیم میشدم
 

haleh_sharif

عضو جدید
شبیه کتاب هایی که رو هم می ذارن یا پله نیست؟

درسته تقریبا
البت اینا رو خود آگاه مینویسم...چون وقتی حوصلت سر میره میخوای یه کاری کنی ..دیگه نا خود آگاه نمیشه اون کارت که

نا خود آگاه هم همه چی میسنویسم و میکشم
یا امضا میکنم...یا خط خطی میکنم الکی...یا اسممو مینویسم و ..
یا شکلای سه بعدی میکشم مثل کشیدن 3 تا مکعب رو هم

تحلیلم کن :D
 

haleh_sharif

عضو جدید
شبیه کتاب هایی که رو هم می ذارن یا پله نیست؟

درسته تقریبا
البت اینا رو خود آگاه مینویسم...چون وقتی حوصلت سر میره میخوای یه کاری کنی ..دیگه نا خود آگاه نمیشه اون کارت که

نا خود آگاه هم همه چی میسنویسم و میکشم
یا امضا میکنم...یا خط خطی میکنم الکی...یا اسممو مینویسم و ..
یا شکلای سه بعدی میکشم مثل کشیدن 3 تا مکعب رو هم

تحلیلم کن :D
 

haleh_sharif

عضو جدید
این واسه این بوده ککه حواستو از سمینار چرت پرت کنی
حالا جواب این سوالمو بده تاحالا شده وقتی فک می کنی یه چیزی رو کاغذ بکشی؟
به طور ناخوداگاه؟
اون تصویر چی بوده؟

من آخره جزوم شعرای شمس تبریزی مینوشتم
یا هر چه شعر یادم بود رو رو خوش خط با حوصله مینوشتم
معمولا از کلاس جیم میشدم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثلا یکیش رو بنویس ببینیم


رفتی اما نه چنان سهل که من بنشانم
به دلم غربت آن حس غریبی که تراست

رفتی اما نه چنان سهل که من بنشینم
در میان غم چشمان نجیبت در عکس
در میان رگبار

و نگاهی که مرا بی دریغت میخواند
و دگر از نفسش هیچ خبر نیست که نیست....

مسخرم نکنینا:cry:
 

Tabrizli Atila

اخراجی موقت
رفتی اما نه چنان سهل که من بنشانم
به دلم غربت آن حس غریبی که تراست

رفتی اما نه چنان سهل که من بنشینم
در میان غم چشمان نجیبت در عکس
در میان رگبار

و نگاهی که مرا بی دریغت میخواند
و دگر از نفسش هیچ خبر نیست که نیست....

مسخرم نکنینا:cry:
قشنگه ولی آدم همه بدهکاریاش یادش میفته
یه چیز شاد تر از خودت در وکن
 

haleh_sharif

عضو جدید
عزیزم عالیه
خوشحالم که استعدادای زیادی داری :)

رفتی اما نه چنان سهل که من بنشانم
به دلم غربت آن حس غریبی که تراست

رفتی اما نه چنان سهل که من بنشینم
در میان غم چشمان نجیبت در عکس
در میان رگبار

و نگاهی که مرا بی دریغت میخواند
و دگر از نفسش هیچ خبر نیست که نیست....

مسخرم نکنینا:cry:
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشخصه یه دانشجوی مکانیک جیم شدنه
هر کی اینجوری نباشه بهتره بره شیمی بخونه
ما یا خودمون جیم میشدیم یا کلاسو تعطیل می کردیم
پس استاد ترجیه میداد ما جیم شیم
آخرای ترم حاضر غیابم نمی کرد می گفت هرکی می خواد نیاد سر کلاس

خوب شما هم خودتو تحویل بگیر
اخه شما خانومای با شخصیت که نباید جیم شید کسب علم و دانشو .. . .
جیم مال ما بچه شرای دانشکده مهندسیه

نه شما با کلاسها
 

Tabrizli Atila

اخراجی موقت
آخه آدم سر کلاس کامپایلر و مدار الکترونیکی و الگوریتم و اینا فقط یاد غم و غصه هاش میفته!
پس سعی کن تو کلاسهایی که شاد هستی شعر بگو
من یه دوست داشتم تو کلاس تنظیم خونواده شعر طنز واسه روزنامه مینوشت
 

Tabrizli Atila

اخراجی موقت

ما یا خودمون جیم میشدیم یا کلاسو تعطیل می کردیم
پس استاد ترجیه میداد ما جیم شیم
آخرای ترم حاضر غیابم نمی کرد می گفت هرکی می خواد نیاد سر کلاس

خوب شما هم خودتو تحویل بگیر
اخه شما خانومای با شخصیت که نباید جیم شید کسب علم و دانشو .. . .
جیم مال ما بچه شرای دانشکده مهندسیه

نه شما با کلاسها
من فقط تو کل دانشگاه یه درس یه واحدی رو جیم نشدم
اونم واسه این بود که همه بچه ها از کلاس خوششون میومد
منم مجبور بودم بشینم
تو دوره دانشجویی تمام فیلمهایسینمایی رو دیدم چون همش تو سینما بودیم
 

Similar threads

بالا