تاپیک جامع اعتماد به نفس

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه‌ها روی شش نیمکت پنج نفره می‌نشستند و میز معلم هم رو به روی آن‌ها بود. بسیاری از جنبه‌های این کلاس شبیه کلاس‌های ابتدایی بود، با این همه روزی که من برای اولین بار وارد کلاس شدم احساس کردم در جو آن، هیجانی لطیف نهفته است.
"دونا" معلم مدرسه ابتدایی شهر کوچکی در میشیگان، دو سال تا بازنشستگی فرصت داشت. درضمن به عنوان عضو داوطلب در برنامه "بهبود و پیشرفت آموزش استان" که من آن را سازماندهی کرده بودم، شرکت داشت. من هم به عنوان بازرس در کلاس‌ها شرکت می‌کردم و سعی داشتم درامر آموزش تسهیلاتی را فراهم آورم.
آن روز به کلاس "دونا" رفتم و روی نیمکت ته کلاس نشستم. شاگردان سخت مشغول پرکردن اوراقی بودند. به شاگرد ۱۰ ساله کنار دستم نگاه کردم و دیدم ورقه‌اش را با جملاتی که با "نمی‌توان " شروع شده‌اند پر کرده است. "من نمی‌توانم درست به توپ فوتبال لگد بزنم."، " من نمی‌توانم عددهای بیشتر از سه رقم را تقسیم کنم."
نصف ورقه را پر کرده بود و هنوز هم با اراده و سماجت عجیبی به این کار ادامه می‌داد.
از جا بلند شدم و روی کاغذهای همه شاگردان نگاهی انداختم. همه کاغذها پر از " نمی‌توانم "‌ها بود.
کنجکاویم سخت تحریک شده بود. تصمیم گرفتم نگاهی به ورقه معلم بیندازم. دیدم که او سخت مشغول نوشتن " نمی‌توانم " است. "من نمی‌توانم مادر "جان" را وادار کنم به جلسه معلم‌ها بیاید." "من نمی‌توانم آلن را وادار کنم به جای مشت از حرف استفاده کند."
سردر نمی‌آوردم که این شاگردها و معلمشان چرا به جای استفاده از جملات مثبت به جملات منفی روی آورده‌اند. سعی کردم آرام بنشینم و ببینم عاقبت کار به کجا می‌کشد.
شاگردان ۱۰ دقیقه دیگر هم نوشتند. خیلی‌ها یک صفحه را پر کرده بودند و می‌خواستند سراغ صفحه جدیدی بروند.
گفت: همان یک صفحه کافی است. صفحه دیگر را شروع نکنید. بعد از بچه‌ها خواست که کاغذهایشان را تا کنند و یکی یکی نزد او بروند.
روی میز معلم یک جعبه خالی کفش بود. بچه‌ها کاغذ‌هایشان را داخل جعبه انداختند. وقتی همه کاغذها جمع شدند،" دونا " در جعبه را بست، آن را زیر بغلش زد و همراه با شاگردانش از کلاس بیرون رفتند.
من پشت سرآن‌ها راه افتادم. وسط راه، " دونا " رفت و با یک بیل برگشت. بعد راه افتاد و بچه‌ها هم پشت سرش راه افتادند. بالاخره به انتهای زمین بازی که رسیدند، ایستادند. بعد زمین را کندند.
آن‌ها می‌خواستند " نمی‌توانم "‌های خود را دفن کنند! کندن زمین ۱۰ دقیقه‌ای طول کشید. چون همه بچه‌های کلاس چهارم دوست داشتند در این کار شرکت کنند. وقتی که سه چهارمتری زمین را کندند، جعبه " نمی‌توانم"‌ها را ته گودال گذاشتند و به سرعت روی آن خاک ریختند.
سی و یک شاگرد ۱۰ یازده ساله دور قبر ایستاده بودند. هر کدام از آنها حداقل یک ورقه پر از " نمی‌توانم" درآن قبر دفن کرده بود. معلمشان هم همین طور!
دراین موقع " دونا " گفت: دوستان! ما امروز جمع شده‌ایم تا یاد و خاطره " نمی‌توانم" را گرامی ‌بداریم. او در این دنیای خاکی با ما زندگی می‌کرد و در زندگی همه ما حضور داشت. متاسفانه هر جا که می‌رفتیم نام او را می‌شنیدیم، در مدرسه، در انجمن شهر، در ادارات و... اینک ما " نمی‌توانم" را در جایگاه ابدی‌اش به خاک سپرده‌ایم. البته یاد او در وجود خواهر و برادرهایش یعنی " می‌توانم "، " خواهم توانست" و " همین حالا شروع خواهم کرد" باقی خواهد ماند. آن‌ها به اندازه این خویشاوند مشهورشان شناخته شده نیستند، ولی هنوز هم قدرتمند و قوی هستند. شاید روزی با کمک شما شاگردها، آن‌ها سرشناس تر از آن چه هستند، بشوند.
هنگامی‌ که به این سخنرانی گوش می‌کردم فهمیدم که این شاگردان هرگز چنین روزی را فراموش نخواهند کرد. این حرکت شکوهمند سمبولیک چیزی بود که برای همه عمر به یاد آن‌ها می‌ماند و در ضمیر ناخود آگاه آن‌ها حک می‌شد.
آن‌ها " نمی‌توانم"‌های خود را نوشته و طی مراسمی‌ تدفین کرده بودند. این تلاش شکوهمند، بخشی از خدمات آن معلم ستوده بود.
هر وقت شاگردی می‌گفت: " نمی‌توانم"، دونا به اعلامیه اشاره می‌کرد و شاگرد به یاد می‌آورد که " نمی‌توانم" مرده است و او را به خاک سپرده‌اند.
حالا سال‌ها از آن روز گذشته است و من هر وقت می‌خواهم به خود بگویم که " نمی‌توانم" به یاد اعلامیه فوت "نمی‌توانم" و مراسم تدفین او می‌افتم...

 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاکنون چند تا نوجوان و یا جوان دیده‌اید که اعتماد به نفس بالایی داشته باشند؟ اعتماد به نفس داشته باشند نه غرور، چون غرور و کبر با اعتماد به نفس فرق می‌کند. با رعایت نکته‌های زیر می‌توان اعتماد به نفس را تجربه کرد:
۱ ) سرشار از عشق به خود و عشق به دیگران باشید.
۲ ) هنگام مواجه شدن با یک تصمیم مشکل یا قرار گرفتن بر سر دوراهی، آن را سخت جلوه ندهید و با افرادی که در آن زمینه تجربه دارند مشورت ‌کنید و بی‌گدار به آب نزنید.
۳ ) به نقاط ضعف خود آگاه باشید و همیشه از موضع قدرت استفاده ‌کنید نه ضعف. زندگی هدفمند داشته باشید و تلاش ‌کنید به هدفتان برسید.
۴ ) هر روز با شوق از خواب بیدار‌شوید و هنگام تصمیم‌گیری شک و دو دلی نداشته باشید.
۵) همیشه نیمه پر لیوان را ببینید یعنی مثبت فکر ‌کنید و در اطراف خودتان هم آدم‌های مثبت‌اندیش را برای دوستی انتخاب ‌کنید.
۶) مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیرید و قبل از هر گونه اظهارنظر به دقت و با حوصله به حرف‌های دیگران گوش ‌کنید. مشکل خود را با لحنی شیوا و موثر بیان‌کنید.
۷) سعی ‌کنید خود را در اجتماع و محیطی که در آن زندگی ‌می‌کنید، خوب معرفی کنید، لباس‌های مرتب و تمیز بپوشید و از خرید لباس‌هایی که به شما نمی‌آید حتی اگر مد روز باشد خودداری کنید.
۸) در صورت لزوم با قاطعیت رفتار کنید. با بیانی آرام و منطقی حق خود را بگیرید. بیشتر اهل سازش و مصالحه باشید نه مخالفت.
۹) احساسات خود را کاملا کنترل کنید حتی در ناامیدی. قبل از هر حادثه هیجان‌انگیزی آرامش را تمرین ‌کنید.
۱۰) خوب غذا بخورید و سعی ‌کنید از خوردن غذاهای چاق کننده و مواد ناسالم پرهیز کنید و محیط اطراف خود را همیشه تمیز و پاکیزه نگه ‌دارید
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
۱) احساس گناه را از خود دور کنید.
مهمترین عاملی که به اعتمادبه‌نفس شما آسیب وارد می‌نماید، احساس گناه است. وقتی که با توبهٔ حقیقی، خداوند شما را می‌بخشد، شما چرا خودتان را نمی‌بخشید! سال‌ها پیش اشتباهی را مرتکب شده‌اید، ولی بار سنگین آن را هنوز به دوش می‌کشید، از این لحظه، این بار سنگین را به زمین بیندازید و خودتان را سبک کنید. بنابراین اگر احساس گناه را از خود دور کنید، اعتمادبه‌نفس شما زیاد می‌شود و زمانی که اعتمادبه‌نفس شما زیاد شد به‌راحتی می‌توانید از گناه فاصله بگیرید.
۲) ”اقتدار“ و ”قاطعیت“ داشته باشید
از امروز تمام کارهای خود را با قاطعیت انجام دهید. بعد از اینکه به درستی تصمیم خود مطمئن شدید، قاطعانه پیش بروید. حرف زدن و راه رفتن شما باید همراه با اقتدار باشد. اگر کلام شما با تردید همراه باشد، تردید خود را به مخاطب القاء کرده و در نهایت، مؤثر نخواهید بود.
۳) از یادآوری شکست‌های قبلی خود پرهیز نمائید
هرگز به شکست‌های قبلی خود فکر نکنید. فقط از آن پیام و درس بگیرید و بعد آن را فراموش کنید. اگر خاطرهٔ شکست در یک سخنرانی را برای خود یادآوری کنید، شکست‌های گذشته، اعتمادبه‌فنس شما را تضعیف می‌کند.
۴) عبارت‌های تأکیدی مثبت را برای خود تکرار کنید
قبل از خواب می‌توانید عبارت‌های زیر را در ذهن خود تکرار کنید و با همین جمله‌ها به خواب بروید به زودی تأثیر معجزه‌آسای تکرار این جمله‌ها را خواهید دید:
”اعتمادبه‌نفس من روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شود“ یا ”من اشرف مخلوقات هستم و اعتمادبه‌نفس من عالی است“.
۵) عاشق خود، کار خود و خدای خود باشید
خودتان را در هر شرایطی که هستید، بپذیرید. به فرض، اگر قد شما کوتاه است، خودتان را بپذیرید. هرگونه که باشید، روح خداوند در شما جاری است و توجه به همین نکته اعتمادبه‌نفس شما را زیاد می‌کند. اگر عاشق خدای خود باشید و خود را وابسته به یک نیروی برتر بدانید، به‌طور حتم همیشه اعتمادبه‌نفس دارید. به‌کار خود علاقه‌مند باشید و اگر به هر علتی از شغل خود احساس نارضایتی می‌کنید، سعی نمائید دیدگاه خود را نسبت به آن عوض کنید.
۶) تبسم را فراموش نکنید
سعی کنید در هر شرایطی، تبسم بر لب داشته باشی. تبسم، نشانهٔ بارز اعتمادبه‌نفس و سلامت روان است. به‌طور حتم، کسی که هنر و علم ”مدیریت“ و ”نفوذ“ را بداند، هیچ لزومی ندارد که امور خود را با ”علم“ اداره کند. گفته شده پیامبر اسلام (ص) در تمام مدت زندگی خود متبسم بوده‌اند.
اگر شما تمرین کنید، می‌توانید در هر شرایطی تبسمی بر لب داشته باشید. تبسم، نماد خوشروئی است و خوشروئی از نشانه‌های مؤمن است.
۷) مبهم حرف نزنید
اگر به‌اصطلاح ”مِنُ‌مِن“ کنید، به دیگران اعلام کرده‌اید که من اعتمادبه‌نفس لازم را ندارم. بلند، روان و رسا صحبت کنید. علاوه بر این، صراحت بیان داشته باشید و به ”روشنی“ و ”وضوح“ اعلام کنید که چه می‌خواهید با منظورتان چیست. حاشیه نروید و به اصل مطلب بپردازید. این اقدام‌ها اعتمادبه‌نفس را تقویت می‌کنند.
۸) مطالعهٔ خود را زیاد کنید.
کسی‌که زیاد مطالعه می‌کند و اطلاعات زیادی به‌دست می‌آورد، خودش را یک سر و گردن از دیگران بالاتر می‌بیند و این یعنی همان اعتمادبه‌نفس.
۹) آراستگی ظاهر خود را حفظ کنید
اگر شما ظاهر آراسته و مرتبی داشته باشید، اعتمادبه‌نفس بیشتری خواهید داشت. سعی کنید به وضع ظاهری خود چه در لباس خانه و چه در لباس رسمی توجه داشته باشید. اگر ظاهر مطلوبی نداشته باشید، به حضور در جمع علاقهٔ زیادی نخواهید داشت. گاه یک لک بر پیراهن شما ممکن است شما را از شرکت در یک جلسهٔ مهم بازدارد!
۱۰) آرامش خود را حفظ کنید
مضطرب و عجول بودن، از اعتمادبه‌نفس شما خواهد کاست. سعی کنید آرامش خود را در همه حال حظ کنید. به سرعت کارهای خود را انجام دهید، ولی آرامش خود را از دست ندهید. حتی در میدان جنگ هم اگر آرامش داشته باشید، راه‌حل‌یابی برای شما آسان‌تر خواهد بود. اگر آرامش خودتان را از دست بدهید، ممکن است شمال و جنوب را هم گم کنید. پس یادتان باشد: ”آرامش، اعتمادبه‌نفس می‌آورد“.
۱۱) در مقابل آئینه بایستید و از خود تعریف کنید
این کار در کسب اعتمادبه‌نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهرهٔ خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید.
۱۲) در حال زندگی کنید
اگر د رحال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمائید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح ”امروز“ شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز یا نگرانی فردا سپری کنید، لحظه‌ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می‌باشد.
۱۳) دست دادن خود را محکم‌تر کنید.
به‌اصطلاح ”شل“ و ”وارفته“ دست ندهید. به‌خصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه
۱۴) به موفقیت‌های خود نگاهی بیندازید
از موفقیت‌هائی که تاکنون داشته‌اید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس عدم اعتمادبه‌نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید.
۱۵) به خودتان تبریک بگوئید
حتی از گفتن جمله‌هائی مانند ”شب‌بخیر“ و ”دوستت دارم“ نیز به خود امتناع نوزید. حتی برای خودتان جشن تولد بگیرد به خودتان اهمیت بدهید.
۱۶) همیشه مبلغی پول با خود داشته باشید
وجود مقداری پول در جیب و کیف شخصی شما اعتمادبه‌نفستان را زیاد می‌کند. تاکنون شاید این موضوع را تجربه کرده باشید.
۱۷) نیروی نگاه خود را تقویت نمائید
افراد نظامی به‌خصوص آنهائی که در مشاغل فرماندهی بوده‌اند، ناخودآگاه نیروی نگاه قدرتمندی دارند، اگر می‌خواهید به این مرحله برسید، تمرین مؤثر زیر را انجام دهید:
چیزی شبیه یک ساچمهٔ سیاه را در وسط یک سینی قرار دهید و سعی کنید با نگاه خود از فاصله ۲ متری آن را حرکت دهید.
۱۸) ”نه“ گفتن را یاد بگیرید.
بسیاری از افراد، قدرت ”نه“ گفتن را ندارند و این موارد برای آنان مشکل‌هائی ایجاد نموده است. امید که از این دسته انسان‌ها نباشید. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می‌شود که میل ندارید آن را بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگوئید ”نه“
۱۹) فکر کنید که اعتمادبه‌نفس بی‌نظیری دارید
هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتمادبه‌نفس ندارید. همیشه سعی کنید نسبت به خود فکرهای مثبت و والائی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتمادبه‌نفس ندارید، چه‌طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند شما اعتمادبه‌نفس دارید! فراموش نکنید که به هر چه فکر کنید، به سرتان می‌آید. اگر فکر کنید که کاری را نمی‌توانید اجام دهید، به‌طور حتم نمی‌توانید و اگر فکر کنید می‌توانید کاری را انجام دهید به‌طور حتم می‌توانید. آنچه مهم است، فقط افکار شما است.
۲۰) سرعت راه رفتن خود را بیشتر کنید.
کسی‌که اعتمادبه‌نفس دارد گام‌های مستحکم برمی‌دارد و هدفمند راه می‌رود. قوی، قدرتمند و پرانرژی باشید.
۲۱) سر خود را بالا نگاه دارید
این کار باعث می‌شود:
▪ جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب (خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد.
▪ حجم ریه‌ها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود.
▪ راه‌های هوائی از قبیل نای، نایژه‌ها، حلق و بینی تا حدودی در یک امتداد قرار گیرند و تنفس، راحت‌تر شود.
▪ میدان دید بیشتر شود.
▪ به برازندگی ظاهر شخص کمک می‌کند.
▪ از همه مهمتر، اعتمادبه‌نفس شخص را زیاد می‌کند.

 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصول

اصول

۱) اصل یاد و اتکال به خداوند و اعتماد به قدرت و یاری و حمایت او
۲) اصل آگاهی و اشراف و بصیرت لحظه به لحظه به خود
۳) اصل تغییر در الگوها و ایجاد نشانه ها
۴) اصل خودیابی( من کیستم؟)- قائم مقام ومحبوب خداوند( عزت نفس)
۵) اصل احساس خود شایستگی، خودسالاری و احساس شخصیت
۶) اصل عدم مقایسه خود با دیگران
۷) اصل خودباوری و خودمحوری بعدازخدا محوری
۸) اصل داشتن هدف و برنامه در زندگی
۹) اصل تمیزی و ظاهر
۱۰) اصل تعریف از خود و دیگران
۱۱) اصل تشویق خود و دیگران
۱۲) اصل تعهد به قول و صداقت و راستی
۱۳) اصل عدم انجام عمل خلاف و عذرخواهی
۱۴) اصل نظم وانضباط کاری
۱۵) اصل دانش و تجربه
۱۶) اصل مدیریت زمان
۱۷) اصل مدیریت اولویت ها
۱۸) اصل اقتدار در مقابل ضعف
۱۹) اصل یقین در مقابل تردید
۲۰) اصل احساس رهبری و مدیریت
۲۱) اصل مسئولیت پذیری
۲۲) اصل سلامت و نگهداری از جسم
۲۳) اصل تبسم
۲۴) اصل ابراز عشق به دیگران و متذکر شدن ویژگیهای مثبت آنان
۲۵) اصل نگاه به دیگران ( در عین تواضع بزرگی خود را در دل حس کنید)
۲۶) اصل عدم تأخیر
۲۷) اصل قاطعیت و گفتن نه
۲۸) اصل عدم شماتت و سرزنش خود و دیگران
۲۹) اصل کمک به دیگران و بخشایش
۳۰) اصل ژست و حالت بدنی

 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
هفت درس

هفت درس

اعتماد به نفس از جمله خصوصیات شخصیتی است که از دوران کودکی تحت تأثیر تربیت و فرهنگ جامعه شکل می گیرد و طی سالهای زندگی مستحکم می گردد. خانواده، محیط و شیوه زندگی از مهمترین عواملی هستند که در شکل گیری آن نقش دارند. اعتماد به نفس با احساساتی مانند خوش بینی، رضایت و لذت از زندگی ارتباط معنی داری دارد. همان گونه که احساس حقارت، بدبینی، نارضایتی و افسردگی به نوعی به هم مرتبط هستند. گفتگو در این زمینه از آن جهت مهم است که اعتماد به نفس با موفقیتهای فردی ـ اجتماعی، سلامت و بهداشت روانی، روابط سالم بین فردی، احساس رضایت، شادمانی و امنیت اجتماعی رابطه‌ای مستقیم دارد. یک اجتماع سالم، پویا و شادمان، از اکثر افراد دارای اعتماد به نفس بالا تشکیل شده است. هنگامی که اعتماد به نفس افراد جامعه ای پایین باشد، آنها به از خود بیگانگی، حقارت و عقب ماندگی مبتلا می شوند و پیآمد آن فقر، تورم، ورشکستگی، انحرافات فردی – اجتماعی بیماری خواهد بود.
● یک فرد دارای اعتماد به نفس بالا کیست ؟
اعتماد به نفس شناخت واطمینان به مجموعه قابلیتهای عاطفی، ذهنی، جسمی و اجتماعی خود است. افراد دارای اعتماد به نفس بالا دارای خصوصیاتی هستند که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :
۱)در اکثر موارد می توانند به خوبی تصمیم منطقی بگیرند وآن را اجرا کنند.
۲) اکثر موارد کارها را به خوبی و با موفقیت انجام می دهند.
۳) از مواجهه با مردم و احقاق حق خود قاطعند.
۴) صحبت در جمع برایشان سخت نیست .
۵) برای موجودیت خود ارزش و احترام قائلند.
۶) با دیگران ارتباط متقابل مناسب و خوبی دارند.
۷) خود را دست کم نمی گیرند و برای خود شأن ومنزلت قائلند.
۸) مبتکرند و در امور خوش بین هستند .
۹) افرادی صریح لهجه و رک گو هستند.
۱۰) بر امور زندگی مسلط هستند.
۱۱) در برابر احساس وابستگی مقاومند.
۱۲) با گذشت و بزرگوارند.
۱۳) درمواجهه با سختیهای زندگی شجاع و بی باک اند.
● هفت درس مهم در اعتماد به نفس به قرار زیر است :
▪ درس اول
بخواهید که اعتماد به نفس قوی داشته باشید و در این راه ممارست پیگیر داشته باشید.
با تمام وجود بخواهید که اعتماد به نفس خود را تقویت نمائید. آن را یک اصل مهم زیستن با کیفیت و موفقیت به حساب آورده و در تحصیل آن درنگ نکنید. با خود مکرراً در هفته اول بگوئید: "من با تمام وجودم می خواهم دارای اعتماد به نفس خوب و بالائی شوم". انسان موجودی تغییر پذیر است. می تواند آن طوری که می خواهد تغییر کند. موجودیت او را صرفاً وراثت رقم نمی زند، بلکه نیروهای ذهنی و خواهش و طلب او نیز در این زمینه حائز اهمیت فوق العاده است. کم نبودند انسانهائی که در قعر بیچارگی و فلاکت، تصمیم به تغییر یافتن و بزرگ شدن گرفتند و با نیروی اراده و پشتکار این گونه شدند. به خاطر داشته باشید که اعتماد به نفس شرایط و جایگاه درونی است. یک احساس مصمم بودن و احساس قدرت درونی که به بیرون تراوش می کند. یک جایگاه شجاعت و توانمندی در پیشبرد تصمیمات است.
در طول روز در هر فرصتی که پیش آید،‌ به جایگاهی که می خواهید نایل شوید (فرضاً‌ انسانی با اعتماد به نفس بالا و مثبت) فکر کنید‌ و آن را روی کاغذ بیاورید و در صورت امکان راجع به آن صحبت نمائید.
نکته دیگر اینکه به ارتقاء اعتماد به نفس خودتان کاملاً علاقه مندی نشان دهید و آن را یک موضوع اساسی بدانید. به موفقیت خودتان ایمان داشته باشید. ایمان شما مسیر موفقیت را هموار می سازد.
▪ درس دوم
اعتبار بخشی به کلام و رفتار خود( تصمیم گیری – اجرا).
وقتی تصمیمی را اتخاذ می‌‌‌‌‌نمائید ( یا تعهدی می کنید) با جدیت تمام آن را تا رسیدن به نتیجه نهائی دنبال نمائید. افرد دارای اعتماد به نفس بالا وقتی تصمیمی می گیرند، با تلاش و کوشش در صدد اجرای کامل آن بر می آیند تا کار را تا آنجائی که می شود پیش ببرند. آنها دارای نیروی پیگیری و اجرای تصمیمات خود هستند یا یه عبارتی دارای اراده خوبی هستند. اراده خصوصیت بارزی است که یکی از اصول مهم موفقیت در هر کاری محسوب می شود. برای اعتبار بخشی هر چه بیشتر به خود باید در صدد فهم و درک و تقویت این خصوصیت مهم باشیم.
وقتی می خواهید تصمیم مهمی را اتخاذ نمائید و یا متعهد شوید، آگاهانه عمل نمائید. تعهدی را بر گردن بگیرید بردارید که می توانید اجرا کنید و در مسیر حرکت هرگز آن را تغییر ندهید. تعهد کردن کار دشواری نیست بلکه اجرای صادقانه آن مهم است. کم نیستند کسانی که دست به کار های بزرگ می زنند ولی در ابتدای را ه یا نیمه راه آن را رها می نمایند و در نتیجه چیزی جز اتلاف وقت و تزلزل در آنها باقی نمی ماند. رمز و راز بزرگی و موفقیت در اجرای متعهدانه تصمیمات است. اگر زندگی انسانهای بزرگ تاریخ را مطالعه نمائید متوجه می شوید که انسانهای متعهدی بودند. در اجرای تصمیمات خود بسیار مقاومت کردند و آن قدر ایستادند تا موفق شدند. به خاطر داشته باشیم که تلاش پیگیر بالاترین در صد موفقیت ممکن را به ارمغان خواهد آورد. نکته مهم اینکه اگر تعهدات شما در مسیر محبت، صداقت، خدمت راستین و مثبت رشد و منطبق با رسالت وجودی شما باشد، از آنجائی که روح شما دارای چنین خصایصی است در هماهنگی عظیمی با خود قرار می گیرید و این آغاز شکوفائی واقعی شخصیت شما خواهد بود.
▪ درس سوم
سلامتی ، قدرت جسمانی و روانی.
از عوامل مهم دیگر اعتماد به نفس، ‌سلامتی، قدرت جسمانی و روانی است. افرادی که در بیماری، ضعف جسمانی و روانی هستند،‌ به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. پس باید به عوامل فوق الذکر توجه ویژه داشت.
ورزشهای سبک و‌ مرتب می‌توانند تأثیر فوق العاده ای در سلامتی و قدرت شما شما داشته باشند. دوی آهسته، شنا، یوگا، دوچرخه سواری از جمله ورزشهائی هستند که تأثیر مثبت آنها بر سلامتی و اعتماد به نفس محرز گردیده است. برنـامه ای را از همین الان برای ورزش صبــحگاهی (نیم ساعته)‌ و نیز پیاده روی (نیم ساعته) در شب برای خود تدارک ببینید. برای این کار ساعتی را برای ورزش در صبح مشخص نمائید فرضاً رأس ساعت ۷ صبح. برای انجام دادن ورزش در این ساعت باید ساعت ۰۰/۶ یا ۱۵/۶ از خواب بلند شوید تا برای ساعت ۷ آماده گردید. بدون تردید کسانی که ساعت رفتن به بستر در شب خود را خوب تنظیم می کنند،‌ صبحها راحت بر می خیزند .
▪ درس چهارم
قدرت پذیرش، مثبت‌نگری و به‌کارگیری لفظ مثبت
قدرت پذیرش واقعیات را در خود تقویت نموده و بیاموزید با بزرگواری چیزهائی را که در زندگی نمی توانید تغییر دهید بپذیرید. هرگز خود را سرزنش نکنید. هر انسانی گاهی دچار لغزش و اشتباه می گردد. با آگاهی نسبت به لغزش و اشتباه خود تصمیم بگیرید که از گذشته‌های خود درس بگیرید. سرزنش و نکوهش مرتب خود موجب احساس حقارت و ضعف اعتماد به نفس می شود. بخشنده باشید. هم خود و هم دیگران را به خاطر کوتاهی و اشتباهات گذشته ببخشید. درس گرفتن از یک اشتباه یا قصور فوق العاده حائز اهمیت است. کل زندگی با همه فراز و فرودش را یک فرآیند گذرا ببنید که هیچ مشکلی در آن ثابت نیست و هیچ ناهمواری باقی نخواهد ماند. نه سختیهایش را خیلی سخت بگیرید و نه خیلی به خوشی هایش دل ببندید.
دائما با عبارات، جملات، اشعار و کلمات مثبت به خود و دیگران امید و انرژی بدهید. القائات مثبت تأثیر عمیقی بر ناخودآگاه و تمام وجود شما می گذارد و به تدریج زندگی شما را تغییر می‌دهد. دائماً به‌خود تلقین مثبت نمائید که می‌خواهید انسانی:
سالم و پر انرژی ـ شاد و هوشیار ـ خوش کلام و با نفوذـ اجتماعی و زنده دل ـ شجاع و بی باک ـ زرنگ و انعطاف پذیر ـ قوی و مقاوم ـ بخشنده و مهربان ـ تلاشگر و عامل ـ امیدوار و شادمان ـ راضی و خشنود ـ صبور و پر قدرت ـ زیبا و پر نفوذ باشید.
▪ درس پنجم
تنفسهای دیافراگمی و مراقبه و یا خود هیپنوتیزم:
در طول روز، در هر فرصتی که پیش آید آرام و عمیق (به طور دیافراگمی یا شکم )‌ تنفس کنید. تنفسهای عمیق دیافراگمی فواید فوق العاده ای دارد. مراقبه و یا خود هیپنوتیزم را بیاموزید و بعد از ورزشهای روزانه و یا حداقل دو یا سه مرتبه در هفته آن را انجام دهید. از جمله فواید تنفسهای دیافراگمی و مراقبه یا خود هیپنوتیزم می توان به احساس آرامش، افزایش انرژی و قدرت اشاره نمود.
▪ درس ششم
عامل و تلاشگر باشید
همواره روی تلاش، کوشش و همت و کفایت خود حساب کنید. اصل، تلاش و همت خود شماست. اتکای به خود را یک ارزش بدانید. دیگران وظیفه ندارند به شما خدمت کنند و سرویس دهند و اگر هم احتمالاً می‌کنند این را به حساب لطف و محبت آنها بگذارید. هر کسی در قبال خودش مسئول و متعهد است. هر کسی مهمترین شخصیت زندگی خود است. انتظاراتتان را از دیگران به حداقل برسانید. بالاترین درصد ناراحتی ما از انتظارات ما از دیگران ناشی می شود. انتظار خدمت، محبت، توجه، پاداش و تشکر و... از سوی دیگران قسمت بزرگی از ناراحتیهای ما را دامن می زند. انتظاراتتان را همواره در ارتباط با تلاش و همتی که در زندگی بکار بسته اید داشته باشید. به خاطر داشته باشید گندم از گندم بروید، جو زجو. انتظار گنج بدون رنج، انتظاری واهی است.
هر ناهمواری، هر شکست و هر استرس را در زندگی یک درس، یک نکته، یک تجربه گران قدر و یا یک هشدار تلقی کنید. زندگی مجموعه‌ای از تجربه‌ها یا درسهای گوناگون است. مسیر رشد انسان با استناد و استفاده بهینه از این تجربه‌ها و درسها هموار می‌گردد.
▪ درس هفتم
تا می توانید خوش اخلاق و خوشرو باشید، لبخند بزنید و بخندید.
اخلاق نیکو کلید نفوذ در قلبهاست. خوش اخلاقی به‌منزله منفعل زیستن و اجازه سوء استفاده هر کسی از موقعیت انسان نیست. انسان در ضمن خوش اخلاقی می تواند موازین صحیح محترمانه و قاطعانه بر خورد کردن را داشته باشد و اجازه سوء استفاده به کسی ندهد.
لبخند زدن و خنده چرخه های منفی فکری، استرس و افسردگی را از بین می برد و چشم انداز جدیدی را فراهم می کند. خنده موجب افزایش اعتماد به نفس می‌شود . توصیه بسیاری از کارشناسان امور بهداشت روان این است که ما باید هوشمندانه گوشه ای از زندگی خود را به شوخی و مزاح اختصاص دهیم و اطراف خود را از آدمهایی پر کنیم که زیاد می‌خندند و با آنها بخندیم. قصه های خنده دار بخوانیم و فیلمهای کمدی تماشا کنیم و بالاتر از همه اینکه به خاطر بسپاریم: زندگی خشن و توان فرسا خواهد شد اگر ما آن را خیلی جدی بگیریم!


 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
هفت روش

هفت روش

اگر احساس بدی نسبت به خود دارید، ۷ روش زیر به شما كمك می كند اعتماد به نفس تان را افزایش دهید.



حداقل هفته ای یك بار آن را انجام دهید تا سالم تر و شادتر باشید.

شاید این امر به نظرتان عجیب باشد، اما توجه زیاد به خود اعتماد به نفس را كاهش می دهد. كاری را انجام دهید كه توجه شما را به خود جلب كند و باعث شود احساس بهتری داشته باشید.

اگراعتماد به نفس ندارید، ناراحت و عصبی هستید، ابتدا فكر كردن را كنار بگذارید، سپس بكوشید با ورزش، آرام سازی، نماز و نیایش به آرامش برسید.

شاید انجام این امر در ابتدا مشكل باشد. ولی پس از مدتی با به یاد آوردن موفقیت كوچك اعتماد به نفس تان افزایش می یابد . شاید بگویید" من هرگز موفق نشده ام یا كار مهمی انجام نداده ام." نیازی نیست قله اورست را فتح كنید. انجام رویدادهای روزمره نیز نوعی موفقیت است. برای مثال گرفتن گواهینامه ( با وجود اضطراب)، قبول شدن در امتحان( با درس خواندن زیاد) عضویت در تیم ورزشی، لاغر شدن، پس انداز كردن برای خرید دوچرخه، كمك به دیگران و صدقه دادن.


  1. اگر احساس بدی نسبت به خود دارید، به خود تذكر دهید كه شما هم می توانید اشتباه كنید. احساسات تان بر افكار و رفتار شما تأثیر می گذارد، وقتی احساس بدی نسبت به خود دارید، فقط خاطرات بد را به یاد می آورید و نسبت به خود بدبین می شوید. همیشه به خود یادآور شوید كه شما هم می توانید اشتباه كنید.
  2. كارهای معوقه را انجام دهید. هر كاری را كه مستلزم تصمیم گیری است انجام دهید، برای مثال تلفن كردن به دوست، نظافت منزل ، تعمیر ماشین.
  3. كاری را كه مهارت دارید، انجام دهید. هر كاری كه بر آن تسلط دارید انجام دهید برای مثال یكی، دو حركت موزون، آشپزی ، نقاشی، كوهنوردی، در صورت امكان، كاری كه مستلزم دقت و توجه است و شما را از فكر كردن به موارد دیگر باز می دارد انجام دهید. بدین ترتیب احساس لیاقت و شایستگی و موفقیت می كنید كه مهم ترین پادزهر اعتماد به نفس كم است.
  4. به خودتان كم تر فكر كنید.
  5. آرام سازی
  6. كارهایی را كه به خوبی انجام داده اید به یاد آورید.
  7. به خود اطمینان دهید كه شما هم می توانید اشتباه كنید. زمانی كه برای اولین بار كاری را انجام دادید به یاد آورید. یادگیری هر كار جدیدی عصبانیت ، ناباوری و منشا روانی زیادی را به دنبال دارد كه برای یادگیری ضروری است. بار دیگر كه اعتماد به نفس تان را از دست دادید، به خود اطمینان دهید كه این امر طبیعی است و شما كار جدیدی را می آموزید.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
شناخت نفرت

شناخت نفرت

اگر فردی اعتماد به نفس بالا داشته باشد، به راحتی دوست پیدا می‌كند، روی رفتارش كنترل بیشتری دارد و از زندگی لذت بیشتری می‌برد.
‌خیلی چاقم. خیلی لاغرم. اگر بلندتر، كوتاه‌تر، با موهای فرفری، با موهای صاف، با بینی كوچك‌تر، عضلات قوی‌تر یا پاهای بلندتر بودم، خیلی خوب بود!
آیا هیچ‌كدام از این عبارات به‌نظر شما آشنا نیست؟ آیا عادت دارید خودتان را سرزنش كنید؟ اگر چنین است باید گفت شما تنها نوجوان یا جوانی نیستید كه این‌طور فكر می‌كنید شما به‌عنوان یك نوجوان، هزاران تغییر را در بدنتان احساس می‌كنید و با تغییر فیزیك بدن تصورتان از خودتان هم تغییر می‌كند. بسیاری از مردم در تطبیق با واقعیت وجودی خودشان مشكل دارند كه این مساله، بر اعتماد به نفسشان تاثیر می‌گذارد.
● فواید اعتماد به نفس و تصور مثبت از بدن
اعتماد به نفس، تنها به این موضوع مربوط می‌شود كه آدم‌ها چه‌قدر برای خودشان، ارزش قائل می‌شوند و چه اندازه، نسبت به خودشان احساس غرور دارند. اعتماد به نفس مهم است چون اگر درباره خودتان احساس خوبی داشته باشید، همین حس روی عملكرد شما هم تاثیر می‌گذارد. اگر فردی اعتماد به نفس بالا داشته باشد، به راحتی دوست پیدا می‌كند، روی رفتارش كنترل بیشتری دارد و از زندگی لذت بیشتری می‌برد.
تصور از ظاهر و بدن، یعنی اینكه فرد از ظاهر فیزیكی خود چه حسی دارد. تصور از ظاهر و بدن برای بسیاری از افراد به‌خصوص نوجوانان، با اعتماد به نفس ارتباط نزدیكی دارد. علت این مساله در آن است كه وقتی افراد به نوجوانی می‌رسند، برایشان خیلی مهم است كه دیگران چه دیدگاهی به آنها دارند و ظاهر اولین مساله‌ای است كه نوجوان سعی می‌كند با تغییر در آن در خوب جلوه دادن خود تاثیر بگذارد.
● عواملی كه روی اعتماد به نفس تاثیر می‌گذارند
▪ ‌‌بلوغ:
بعضی از نوجوانان‌ در شروع بلوغ، با اعتماد به نفس حسابی مشكل پیدا می‌كنند و دلیل آن تغییرات زیادی است كه در بدن آنها اتفاق می‌افتد. این تغییرات به همراه تمایل طبیعی نوجوان برای پذیرفته شدن در جامعه، باعث می‌شود كه او دائما خودش را با دیگران مقایسه كند. آدم‌های اطراف، هنرپیشه‌ها، بازیگران تلویزیون و مانكن‌ها الگوهایی هستند كه نوجوان در این دوران خودش را با آنها مقایسه می‌كند.
اما واقعیت این است كه این مقایسه نباید صورت گیرد چون تغییرات بدن در دوران بلوغ، برای هر كسی مخصوص به خودش است. بعضی‌ها زودتر به بلوغ می‌رسند و بعضی دیگر دیرتر قد می‌كشند. لایه چربی بدن در بعضی‌ها بیشتر است و بعضی دیگر هرچه می‌خورند، چاق نمی‌شوند.تمام این موارد به ژن‌ها و برنامه‌ریزی بدن افراد بستگی دارد.
حتی این تغییرات در دختر‌ها و پسرها اثرات متفاوتی می‌گذارد. دخترها از افزایش وزن ناراحت‌اند و می‌خواهند لاغر بمانند اما پسرها دوست دارند ماهیچه‌هایی بزرگ‌تر و ظاهری عضلانی‌تر داشته باشند.
▪ ‌عوامل خارجی:
بسیاری از عوامل خارجی، علاوه بر بلوغ و رشد و تكامل روی اعتماد به نفس تاثیر می‌گذارند. تصاویر موجود در رسانه‌های جمعی و وجود هنرپیشه‌ها و مانكن‌هایی كه لاغرند و یا مردانی كه عضلانی و قوی هیكل هستند، باعث می‌شود تصور نوجوان از بدن اش، تغییر كند.
خانواده هم روی اعتماد به نفس تاثیر دارد. بعضی والدین بیش از حد از فرزندان‌شان و ظاهر آنها انتقاد می‌كنند و حتی این انتقاد، بیشتر از تحسین آنهاست. مسلما انتقاد مداوم، نمی‌گذارد اعتماد به نفس فرد رشد خوبی داشته باشد. گاهی همكلاسی‌ها و همسالان درباره ظاهر نوجوان نظر منفی می‌دهند كه باعث آزار او می‌شوند. حتی گاهی تعصب نژادی باعث ارائه این نظرات می‌شود. چنین طرز تفكری روی اعتماد به نفس و تصور نوجوان از خود، تاثیر منفی می‌گذارد.
● نكاتی برای بهبود تصور از بدن و ظاهر
بعضی‌ها فكر می‌كنند برای اینكه احساس بهتری درباره خودشان داشته باشند، باید ظاهر یا رفتارشان تغییر كند یا حتما شكل خاصی داشته باشد اما در اصل آنچه باید تغییر كند، ظاهر آدم‌هانیست بلكه طرز تفكر و دیدگاه آن‌ها درباره ظاهرشان است كه باید عوض شود و طور دیگری درباره خود فكر كنند.
اولین قدم آن است كه بدانید بدن شما همان خودتان است و اصلا مهم نیست شكل، اندازه و رنگ آن چگونه است. اگر خیلی درباره وزن و اندازه خودتان نگران هستید، در این باره با یك پزشك مشورت كنید تا خیالتان راحت شود. شكل و ظاهر شما هر طور كه باشد مهم نیست چون در نهایت، شما باید از خودتان راضی باشید.
قدم بعدی این است كه تشخیص دهید كدام قسمت‌های ظاهرتان را واقعا می‌توانید تغییر دهید یا نمی‌توانید آنها را عوض كنید. قد، شماره كفش، جنس مو و غیره قابل تغییر نیست و نباید برای تغییر آنها فكر كرد اما گر می‌توانید موردی را تغییر دهید، مانعی نیست، به شرط آنكه فواید این‌كار بیشتر از مضرات آن باشد. مثلا اگر اضافه وزن دارید و مایلید اندامی متناسب داشته باشید، تحت نظارت پزشك، هر روز ورزشی مناسب انجام داده و در مصرف غذا تعادل داشته باشید. برای آنكه به هدفتان كه تناسب اندام است برسید، پشتكار به خرج دهید و وقتی به هدف خود رسیدید همین رضایت‌خاطر اعتماد به نفس‌تان را تقویت می‌كند.
اما اگر از راه‌های غیرعلمی برای این كار استفاده كنید، آسیب زیادی به سلامت خود می‌زنید و گاهی حتی به یك مشكل جسمی مبتلا می‌شوید و نه تنها ظاهرتان خراب‌تر می‌شود بلكه به‌دلیل مشكلات ناشی از راهكار اشتباه، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهید. وقتی كه از درون‌تان اظهارات منفی در مورد خودتان می‌شنوید، به خودتان بگویید كه این كار باید متوقف شود. اجازه ندهید در روز، بیش از سه انتقاد از درون‌تان شنیده شود. شب‌ها سه عاملی كه واقعا به شما احساس دلپذیری منتقل كرده است یادداشت و مرور كنید. با تمركز روی موارد خوب و مثبت زندگی نظرتان درباره خودتان به شكل غیرباوری، تغییر كرده و بهتر می‌شود.
● و اگر كمك خواستید...
گاهی ضعف اعتماد به نفس و مشكلاتی كه فرد در تصور از ظاهرش دارد آن‌قدر زیاد و عمیق است كه نمی‌تواند به تنهایی آنها را حل و فصل كند. افسردگی، كاهش علاقه نسبت به فعالیت‌های قبلی و دوستان و یا حتی آسیب‌رساندن به خود با مصرف سیگار و مواد مخدر از عواقب این مشكلات به حساب می‌آیند. اگر حس می‌كنید در این زمینه مشكل اساسی دارید، با والدین، مربی، راهنمای دینی مشاور، درمانگر و یا فرد بزرگسال معتمد، صحبت كنید. فرد بزرگسال قابل اعتماد، كسی است كه حامی شماست و قصد سركوب كردن شما را ندارد و می‌دانید كه واقعا خیرخواه شماست. این افراد نقطه نظرات خوبی را به شما انتقال می‌دهند و درباره ظاهر، مهارت‌ها و توانایی‌های شما دید مثبتی دارند. از صبحت در این باره نترسید. مشاوران متخصص، بهترین كمك محسوب می‌شوند و به شما كمك می‌كنند اعتماد به نفس خوبی به دست بیاورید تا بتوانید در فراز و نشیب زندگی همچنان استوار دوام بیاورید.‌
● تقویت اعتماد به نفس
اگر تصور مثبتی از خودتان در ذهن داشته باشید، خودتان را همان‌طور كه هستید، بپذیرید و دوست داشته باشید، این طرز فكر صحیح فرصتی را فراهم می‌كند تا سایر جوانب رشد و تكامل خود را كشف كنید. گسترش روابط و دوستی‌ها، حفظ استقلال همراه با احترام به بزرگ‌ترها و پرورش جسم و روح و حركت به سمت پیشرفت و تعالی نتیجه چنین تصور مثبتی است. وقتی این بخش‌های وجودتان تكامل پیدا كند، اعتماد به نفس شما تقویت می‌شود.
طرز فكر مثبت و خوش‌بینانه در تقویت اعتماد به نفس شما موثر است. وقتی به بخشش، گذشت مهربانی و زیبایی‌های وجودمان و دنیا فكر كنیم، وقتی دیگران را برای اشتباهاتشان سرزنش نكرده و خودمان را تحقیر نكنیم، عملا اعتماد به نفس بهتری پیدا می‌كنیم.
اگر بدانید كه چه عواملی رضایت قلبی شمار را تامین می‌كنند و چه‌طور می‌توانید به اهدافتان برسید، احساس كفایت و قدرت كرده و كنترل زندگی را به‌دست می‌گیرید. طرز فكر مثبت و سالم در زندگی، دو عامل مهمی هستند كه در ساختار اعتماد به نفس نقش دارند.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
احترام به خویشتن

احترام به خویشتن

آیا من آدم خوبی هستم؟ آیا خودم را دوست دارم یا اینکه از خودم خیلی انتقاد می‌کنم؟
چرا مقوله "احترام به خود" تا این اندازه مهم است و فقدان آن چه مشکلاتی را به‌وجود می‌آورد؟ شاید من به یک "خود" قوی‌تر نیاز دارم؟
احترام به خود، مقوله بسیار مهمی‌است که با آن می‌توان سطح توانایی‌ها و قابلیت‌های شخصیتی خود را به خوبی ارزیابی کرد. یک نمود شایع از احترام به خود ضعیف در افرادی دیده می‌شود که دچار بی‌نظمی و اختلال در خوردن هستند.
احترام به خود در سطح پایین با عدم توانایی در شناخت و ابراز واکنش نامناسب عاطفی - احساسی نمود می‌یابد. (در واقع این عدم توانایی‌ها یک احترام به خود ضعیف را در فرد شکل می‌دهند)
اما یکی از ویژگی‌های شخصیتی فرد بیمار این است که از اختلال خوردن رنج می‌برد. به عبارتی، سایر مشکلات روان‌شناختی که به دنبال اختلال در غذا‌خوردن ظاهر می‌شوند اغلب ناشی از احترام به خود در سطح ضعیفی است.
افراد تحت تاثیر اختلال در خوردن، همیشه با خودشان برخورد انتقادی دارند و به همین دلیل خودشان را در همه سطوح، نالایق، نامناسب، ناخوشایند و غیر‌زیبا ارزیابی می‌کنند.
آنها فکر می‌کنند بدن و ظاهرشان، موضوع اصلی نارضایتی و ناخشنودی آنهاست. شاید به این دلیل که اصلاح و ایجاد تغییر در بدن، آسانتر از ایجاد تغییر در سایر جنبه‌های شخصیتی‌شان است.
آنها تلاش می‌کنند دوباره اعتماد به نفس و احترام به خود را در خودشان به‌وجود آورند و اگر نمی‌توانند در سایر حوزه‌ها این موارد را پیدا کنند با تکیه بر این فکر و ایده و با تمرکز بر کنترل بدن و ظاهرشان، این ویژگی ها را تقویت کنند.
متأسفانه، رژیم سخت و حذف برخی رفتارها دراین چارچوب، تنها راه گریز برای فرار از مسایل اساسی و مهم‌تری است که فرد نمی‌خواهد به آنها توجه کند و در واقع آنها را بپذیرد. به این دلیل، در دوره حل مشکلات و درمان عوارض ناشی از نبود احترام به خود در سطح مناسب در افراد، اختلال در خوردن نیز نمود دارد.
اگر روان‌درمانگر یا روانپزشک به بیماران کمک نکند که آن توان "احترام به خود" را در خود کشف‌کنند و همچنین احساس اعتماد به نفس و یک خود قوی‌تر را در شخصیت شان ایجاد و تقویت‌کنند؛ نمی‌توان آنها را متقاعد کرد که تکنیک‌های افراطی کنترل وزن شان را رها‌کنند،به این ترتیب، آنها بزودی دچار علائم اصلی بیماری‌شان خواهند شد.
● اما مفهوم خودباوری و اعتماد‌به‌نفس چیست؟
ـ ما چگونه می‌توانیم با فراگیری و بکه ارگیری مهارتهای ارتباطی، نیازها و حقوق خود را بیان‌کنیم؟ از چه راههایی می‌توانیم توان "احترام به خود" را در خود تقویت‌کنیم؟
ـ خودباوری و اعتماد به نفس در واقع، توانایی بیان نیازها، حقوق و احساسات مثبت و منفی خود بدون برخورد خشونت‌آمیز با حقوق، مرزها و حدود دیگران است.
▪ اعتماد به نفس عبارت است از:
- مهارتهای ارتباطی، توانایی بیان افکار و عقاید نو و آینده نگر
- توانایی شناخت و بیان احساسات خود
- تعریف حدود، مرزها و احترام‌گذاشتن به آن‌ها
- ایجاد ارتباط و گوش دادن به دیگران از راه‌هایی باز، مستقیم و صادقانه
البته بی‌تردید، هیچکس قادر‌نخواهد بود که فورا به این اهداف دست‌یابد. روانشناسان بر این باورند؛ قبل از اینکه شما سعی کنید این مهارت‌های ارتباطی را برای کسب اعتماد‌به‌نفس دنبال‌کنید، لازم است به این موضوع اعتقاد ‌‌داشته‌ باشید که هر انسانی دارای حقوق مشروعی شامل حقوق زیر است:
- حق داشتن ارزشها، افکار، ایده‌ها و احساسات خاص خودتان
- حق تغییر و ایجاد بهبودی و رشد در زندگی‌تان بر مبنای راههایی که خودتان تشخیص می‌دهید.
- حق چگونگی هدایت زندگی‌تان و تعیین اولویت‌ها در برنامه ریزیها و اهداف‌تان
- حق توجیه کردن احساسات‌خود در برخورد با دیگران
- حق محترم شمردن نیازها ، حدود و مرزهایتان
- حق "نه" گفتن
- حق فرصت دادن به خود و استفاده از زمان لازم برای فرموله کردن عقاید و آرزوهای خود قبل از اینکه آنها را بیان کنید.
- حق درخواست کمک و اطلاعات بدون اینکه احساس منفی شرم یا گناه کنید.
- حق اشتباه کردن
- حق تغییر افکار یا مواردی که به طور غیر منطقی نمود‌دارند.
- حق دوست داشتن خودتان، حتی زمانی که کامل نیستید.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خودت متکی باش

به خودت متکی باش

بعضی ها عادت دارند که در هر کاری، از دیگران کمک می گیرند، البته منظورم این نیست که از دیگران کمک نگیریم، بلکه کاری را که خودمان نیز قادر به انجام آن هستیم از دیگران نخواهیم. دیده اید بچه ای را که در حال اینکه توانایی پوشیدن لباس خود را دارد باز بهانه جویی می کند و از اطرافیان می خواهد که به او کمک کنند. برای بعضی از بزرگسالان نیز اینگونه است. چون در هر کاری دیگران آنها را کمک کرده اند، دیگر به این رویه عادت کرده اند و کار کردن دیگران را وظیفه می دانند نه لطف آنها ! در حالی که هیچ کس وظیفه ندارد به ما کمک کند، اگر هم کمکی می کند از روی لطف است و حبی که به ما دارد.
تجربه به من نشان داده است که نیروی انسان بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکر می کند، تنها نباید خود را دست کم بگیرد، باید منفی بافی را کنار بگذارد. ما بیشتر از آن چیزی که تصور می کنیم توانمندیم و توانایی انجام کارهایی که در نظر اول سخت می نمایند را داریم. یک دانشمند روانشناس می گوید اگر یک معلول جسمی در مسابقات دومیدانی برنده نشود مقصر خود اوست. این ما هستیم که زندگی خودمان را می سازیم، موفقیت و شکستش نیز پای خودمان است. البته منکر شرایط نمی شوم اما باز نقش کلیدی را ما ایفا می کنیم.
منظور از این سطور این است که اعتماد به نفس می تواند ما را به خود متکی کند و شخصیت ما را اعتلا ببخشد. جمله ای از علی (ع) یادم هست با این مضمون که یک درخت خودرو که در بیابان روییده است بسیار سخت تر از درختی است که در کنار آب و در شرایط جوی خوبی روییده است. این یک قضیه نسبی است، اکثر کسانی که در زندگی خود موفق اند به خود متکی اند و هرگز از دیگران انتظار انجام دادن کارهای خودشان را نداشته اند. روانشناسان می گویند هنگامی که کودک شما زمین می خورد به او کمک نکنید تا بلند شود، بگذارید خودش بلند شود، کودک در واقع دارد تمرین می کند تا به قول معروف روی پای خود بایستد و اینکه در می یابد هنگامی که مشکلی برایش پیش می آید خود اوست که باید آن را حل کند و دیگران وظیفه ای در قبال مشکل او ندارند. نتیجه اینکه اتکا به خود، باعث می شود در برابر مشکلات توان بیشتری داشته باشیم و انعطاف بییشتری از خود نشان دهیم.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثبت اندیش باش

مثبت اندیش باش

افرادی که اعتماد‌به‌نفس ضعیفی دارند به طور مداوم، با خود افکار منفی را مرور می‌کنند.
درحالی که با جایگزینی مثبت‌نگری به جای افکار منفی می‌توان از اعتماد‌به نفس بیشتری برخوردار شد و موفقیت‌های بسیار بیشتری را در زندگی رقم زد.
شاید این مورد برای شما هم پیش‌آمده باشد که متوجه شده‌اید صحبت‌کردن در یک موقعیت اجتماعی، برای شما تشویش بوجود‌می‌آورد.
در حالی که وقتی در برابر یک گروه یا در یک جایگاه حرفه‌ای، صحبت می‌کنید که درواقع، نسبت به اطلاعات و دانش خود در آن زمینه مطمئن هستید، ابدا با این مشکل، روبرو نمی‌شوید.
به عبارتی، زمانی که در برابر جمعیت یا گروهی قرار‌می‌گیرید که احساس می‌کنید می‌خواهید راهی برای تاثیرگذاری بر دیگران انتخاب و خود را به لحاظ اجتماعی طرح کنید، دچار بیشترین تشویش می‌شوید.
هیچ به این مسئله فکر‌کرده‌اید که ممکن است این مشکل به دوران کودکی‌تان مربوط شود. برخورد پدر و مادرتان باشما در این دوران چگونه بود؟ آیا همواره از طرف هردو یا یکی از آنها به طور اساسی و حتی به صورت روزانه مورد نکوهش قرار‌نمی‌گرفتید؟
روانکاوان معتقد به تاثیرگذاری عمیق دوران کودکی در شکل‌گیری شخصیت فرد در این باره می‌گویند: قطعا این مشکل ریشه در مسایلی دارد که در دوران کودکی پیش‌آمده است و تکرار آن باعث ایجاد ثبات در این زمینه در فکر و روان فرد شده‌است.
بنابراین، ما باید بپذیریم نکوهش‌های پدر و مادر در زندگی بزرگسالی کودک، تاثیر و نمود قابل توجهی خواهد‌داشت. اگرچه چگونگی این تاثیر و آثار آن برای ما کاملا مشخص نباشد و به بررسی خاص نیاز دارد.
بی‌تردید، اولین گام برای درمان هر مشکل روانی، شناخت مقولاتی است که در ایجاد آن موثر بوده‌اند. بعد از مرحله شناخت و آگاهی است که باید راههایی را برای تغییر نگرش و رفتارمان در نظر‌بگیریم.
▪ آیا با مثبت‌نگری، مثبت‌سخن‌گفتن و تاکیدات مثبت؛ می‌توان اعتماد‌به‌نفس لازم را برای ایجاد این تغییرات، در خود بوجود‌آورد؟
پاسخ این سوال مثبت است. این روش‌ها به ما کمک می‌‌کند به یک وضعیت مطمئن و پایدار ذهنی دست‌یابیم که در واقع اساس این تغییرات محسوب می‌شود.
متاسفانه ما معمولا خود را تخریب می‌کنیم که در نهایت باعث سخت‌تر و پیچیده‌تر‌شدن مشکلات‌مان می‌شود.
این روند به طور اتوماتیک اتفاق‌می‌افتد. یک مثال ساده از این نوع تخریب می‌تواند این تاکید باشد: من برآشفته و مضحک هستم.
بنابراین با کسب آگاهی بیشتر نسبت به آنچه انجام‌می‌دهیم، ما می‌توانیم با انتخاب راههایی سودمند، در رفتارمان تغییر ایجاد‌کنیم. قطعا نکوهش دائمی بچه‌ها، یک روش سودمند تربیتی محسوب نمی‌شود. بلکه پدر و مادرانی که معمولا بچه‌هایشان را مورد تشویق قرار می‌دهند، در واقع به موفق‌شدن آنها کمک‌می‌کنند.
بی‌تردید هر دو روش، نکوهش و تحسین، در رفتار افراد تاثیرگذار است. اما بهترین روش تربیتی، بر تحسین رفتار خوب و چشم‌پوشی از رفتار نادرست، مبتنی است.
از این رو، اگر کسی دوران کودکی خوبی نداشته است، خود باید تلاش‌کرده و به خودش کمک‌کند و شرایطی فراهم سازد که با اعتماد‌به‌نفس کافی و با مجموعه گفتار و رفتار مثبت‌نگرانه برآنچه می‌خواهد اتفاق بیفتد، تاکید‌کند.
هرگز نکوهش‌های پدر یا مادرتان را باخود تکرار نکنید. درست است این مسئله در ذهن شما هست، اما شما نیازی به تکرار آن ندارید.
بنابراین، ایجاد تاکیدات جدیدی که بتواند شما را در دستیابی به اهداف‌تان کمک کند، بسیار مهم است. شما باید این تاکیدات را چندبار در روز تکرار کنید تا بلاخره به نتیجه برسند. معمولا ایجاد مثبت‌نگری، خود به حذف منفی‌نگری در کلیه سطوح زندگی می‌انجامد.
این تاکیدات می‌تواند این‌گونه باشد:
- من خوشحال هستم، امروز من خوشحال هستم . امروز من واقعا خوشحال هستم.
- من واقعا مورد توجه هستم و همه مرا دوست دارند.
- من به طور حیرت‌آوری در زندگی اجتماعی‌ام موفق هستم.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
از «انتقاد به نفس» تا «اعتماد‌به نفس»

از «انتقاد به نفس» تا «اعتماد‌به نفس»

اعتماد‌ به نفس، مقوله‌ای است که برای تک تک انسان‌ها از ارزش و اهمیت بسیار زیاد‌ی برخورد‌ار است. زمانی‌که صحبت از استرس و تنش‌های فراوان به میان می‌آید‌، اعتماد‌ به نفس معمولاً یکی از خصوصیات افراد‌ حرفه‌ای به شمار می‌‌رود‌. بنابراین، این سؤال مطرح می‌‌شود‌، که چگونه می‌‌توان به طور واقعی، اعتماد‌ به نفس را ایجاد‌ کرد‌؟
یکی از جنبه‌هایی که می‌‌توان از آن منظر به اعتماد‌ به نفس نگاه کرد‌، این است که هر فرد‌ د‌ر خلوت و تنهایی، با خود‌ش چگونه صحبت می‌‌کند‌. به طور تقریبی هر فرد‌ به طور روزانه د‌ر حد‌ود‌ ۳۰۰ تا ۴۰۰ مرتبه کارهای فرد‌ی‌اش را ارزشیابی می‌‌کند‌. متاسفانه برای بیشتر افراد‌، این ارزیابی‌ها با آنچه از خود‌شان انتظار د‌ارند‌، فاصله بسیار زیاد‌ی د‌ارد‌ و بیشتر ارزشیابی‌ها شکل انتقاد‌ به خود‌ می‌‌گیرند‌.
تحقیقات گویای این مطلب هستند‌ که د‌ر یک فرد‌ معمولی، ۸۰ د‌رصد‌ از این ارزیابی‌ها جنبه منفی د‌ارند و تنها ۲۰ د‌رصد‌ از آنها مثبت هستند‌.
اگر یک اشتباه معمولی کرد‌ه باشید‌، حد‌اقل ۴۵ د‌قیقه د‌ر مورد‌ آن خود‌تان را سرزنش می‌کنید‌: «واقعاً احمقانه بود‌، نمی‌توانم باور کنم که این حرف از د‌هان من د‌رآمد‌ه باشد‌، همه آنها د‌اشتند‌ مرا نگاه می‌‌کرد‌ند‌، احتمالاً وقتی امشب به خانه بروند‌، همه‌شان د‌ر مورد‌ من صحبت خواهند‌ کرد‌!»
اگر هم کارتان د‌ر این حد‌، بد‌ نبود‌ه باشد‌، باز هم یک منشی مخصوص پروند‌ه‌های کارهای اشتباه د‌ارید‌ که د‌ر قسمت ذهن، مشغول به فعالیت هستند‌. د‌ر این مواقع او د‌ست به کار می‌‌شود‌ و فایل‌های قبلی را چک می‌کند‌: «اجازه بد‌هید‌ که موارد‌ قبلی را بررسی کنم، بله فکر می‌‌کنم شما احمق هستید‌! د‌ر حقیقت هر روز بد‌تر از روز گذشته عمل می‌‌کنید‌، آن روزی را به یاد‌ می‌‌آورم که....» بیشتر ما تبحر خاصی د‌ر کوچک شمرد‌ن خود‌مان د‌اریم و کمتر قاد‌ریم که احساس خوبی د‌ر خود‌مان ایجاد‌ کنیم.
حتی اگر زمانی از راه برسد‌ که خود‌تان را به خاطر کار خوبی که انجام د‌اد‌ه‌اید‌ مورد‌ تشویق قرار د‌هید‌، باز هم این امر برای مد‌ت زمان زیاد‌ی به طول نمی‌انجامد‌. ما معمولاً عاد‌ت کرد‌ه‌ایم که ارزش موفقیت هایمان را د‌ست کم بگیریم: «من خوش شانس بود‌م!» و یا «همه چیز به زمان مربوط می‌‌شود‌، من باید‌ این کار را یک هفته پیش انجام می‌‌د‌اد‌م!» و «شاید‌ فرد‌ د‌یگری می‌‌توانست این کار را خیلی بهتر از من انجام د‌هد‌.»
آخرین باری که کار خوبی انجام د‌اد‌ید‌ و از شد‌ت خوشحالی نتوانستید‌ پلک بر روی هم بگذارید‌ به چه زمانی باز می‌‌گرد‌د‌؟ شاید‌ هیچ وقت!
البته هر چند‌ از د‌رون، خود‌مان را انتقاد‌ می‌‌کنیم، اما د‌ر عین حال سعی می‌‌کنیم که د‌ر پیش روی د‌یگران خود‌ را به بهترین نحو جلوه د‌هیم. معمولاً طوری خود‌مان را نشان می‌‌د‌هیم که د‌یگران احساس کنند‌ ما د‌ر حد‌ود‌ ۹۰ د‌رصد‌ د‌ر کارهایمان به صورت مفید‌ و مؤثر عمل می‌‌کنیم و د‌ر پیش‌روی آنها قبول می‌‌کنیم که انجام اشتباه‌های گاه و بی‌گاه، از خصوصیات انسان‌ها به شمار می‌‌رود‌. شاید‌ بتوانید‌ د‌یگران را فریب د‌هید‌، اما نمی‌توانید‌ خود‌تان را فریب د‌هید‌. زمانیکه شما چیزهایی را که از خود‌تان می‌‌د‌انید‌ با چیزی که د‌یگران د‌ر جمع از شما می‌‌د‌انند‌، مقایسه می‌‌کنید‌، د‌رست د‌ر آن زمان است که احساس شکست عمیقی به شما د‌ست می‌‌د‌هد‌. زمانیکه به سمت انتقاد‌ فرد‌ی روی می‌‌آورید‌، نهایتاً به د‌نبال عزیزان، شرکا، د‌وستان و رؤسایی می‌‌گرد‌ید‌ که حس اعتماد‌ به نفسی را که ند‌ارید‌ به شما هد‌یه کنند‌. متاسفانه د‌ر شرایطی که شما اعتماد‌ به نفس خود‌تان را د‌ر گرو سخنان د‌یگران بگذارید‌، آن وقت کنترل شخصی از د‌ست شما خارج شد‌ه و د‌یگران آن را کنترل خواهند‌ کرد‌. اگر آنها از تایید‌ کرد‌ن شما د‌ست برد‌ارند‌، آنگاه به شما احساس بی‌فاید‌گی د‌ست خواهد‌ د‌اد‌، اعتماد‌ به نفستان از هم پاشید‌ه شد‌ه و احساس وابستگی بیشتری می‌کنید‌.
شما باید‌ از اد‌بیات د‌رستی برای صحبت با خود‌ استفاد‌ه کنید‌. شاید‌ اینطور بگویید‌ که : «تو این کار را انجام د‌اد‌ی؟ تو احمقی! آیا کسی تو را د‌ید‌؟ بله تو را د‌ید‌ند‌! آیا آنها می‌‌د‌انند‌ که من تو را می‌‌شناسم؟ منظورم این است که یاد‌ آن زمانی افتاد‌م که......» چه کسی یک همچین د‌وستی می‌‌خواهد‌؟ د‌رون شما این استحقاق را د‌ارد‌ که به خوبی با آن رفتار کنید‌. یاد‌ بگیرید‌ که فضایی را به اشتباهاتتان نیز اختصاص د‌هید‌ و آنها را به عنوان تجربه د‌ر مراحل بعد‌ی زند‌گی به کار بند‌ید‌.
هر چند‌ اشتباه، جزیی از زند‌گی است، اما ما باید‌ راههایی را پید‌ا کنیم که بد‌ون ضربه زد‌ن به استعد‌اد‌هایمان تنها از انتقاد‌های سازند‌ه بهره بگیریم. طوری به انتقاد‌ کرد‌ن نگاه کنید‌ که گویی قصد‌ د‌ارید‌ به عنوان اطلاعاتی د‌ر زمینه بهبود‌ اوضاع و به موفقیت رساند‌ن خود‌تان استفاد‌ه کنید‌. هد‌ف شما محکوم کرد‌ن و یا سرزنش نفستان نیست؛ بلکه باید‌ به وسیله انتقاد‌، برای آیند‌ه خود‌تان یک پشتیبان محکم د‌رست کنید‌ که به شما اجازه د‌هد‌ که فرد‌ا خیلی موثر‌تر از امروز عمل کنید‌! شما مانند‌ رانند‌ه‌ای هستید‌ که سوار اتومبیلی د‌ر حال پیشروی به جلو است و د‌ر آن هیچ گونه ترمزی وجود‌ ند‌ارد‌. اگر شما وقت زیاد‌ی را صرف نگاه کرد‌ن به آینه عقب بکنید‌، ممکن است به د‌رختی که د‌ر مقابلتان وجود‌ د‌ارد‌ برخورد‌ کنید‌. د‌ر حقیقت به همین د‌لیل است که آینه عقب خیلی کوچک‌تر از آینه جلو است. تمرکزتان را از آینه عقب برد‌ارید‌ و بیشتر بر روی آینه جلو تمرکز کنید‌.
قبول اینکه یکبار د‌ر زند‌گی اشتباه کرد‌ید‌، خیلی راحت‌تر و بهتر از این است که قبول کنید‌ خود‌تان یک اشتباه هستید‌.
پس از اینکه مشکل به خصوصی را شناسایی کرد‌ید‌، می‌توانید‌ با مطرح کرد‌ن ۲ پرسش از خود‌تان بیش از پیش بر روی آیند‌ه‌تان تمرکز کنید‌: اول چه کاری می‌توانید‌ برای تصحیح مشکل انجام د‌هید‌؟ اگر هر گونه عمل سازند‌ه و یا عذرخواهی می‌تواند‌ مشکل شما را حل کند‌، زمانی را فقط به این کار اختصاص د‌هید‌ و پرسش د‌وم که مهمتر هم هست: اگر قرار است د‌ر آیند‌ه مجد‌د‌اً چنین مشکل مشابهی برایتان رخ د‌هد‌، چگونه قصد‌ د‌ارید‌ آن را کنترل کنید‌؟ اگر شما یک د‌وست و یا همکار با معرفت و ارزشمند‌ د‌ارید‌، می‌توانید‌ از او کمک بگیرید‌ و مشورت بخواهید‌. اگر هم ند‌ارید‌، عقاید‌ خود‌ را روی یک کاغذ بنویسید‌ و این سؤالات را از خود‌تان بپرسید‌ و حتی‌الامکان از انتقاد‌های شخصی خود‌د‌اری کنید‌. زمانی که از گذشته خود‌ چیزهایی یاد‌ بگیرید‌ و روی استراتژی‌های جد‌ید‌ تمرکز کنید‌، می‌توانید‌ به راحتی د‌ر بازی زند‌گی موفق شوید‌.
اعتماد‌ به نفس زمانی د‌ر شما ایجاد‌ می‌شود‌ که بتوانید‌ از اشتباهات خود‌ د‌رس بگیرید‌ و آنها را کنار بگذارید‌ تا به موفقیت د‌ست پید‌ا کنید‌. به چالشی که د‌ر مورد‌ یاد‌ گرفتن از اشتباهات فرد‌ی مطرح می‌شود‌، خوش آمد‌ بگویید‌ چرا که آنها مانند‌ شن‌ریزه‌هایی هستند‌ که شما را آماد‌ه تغییر می‌کنند‌ و سبب می‌شوند‌ تا قد‌م‌های بعد‌ی را محکم‌تر برد‌ارید‌. سعی کنید‌ د‌ر پایان هر روز خود‌تان را ارزیابی کرد‌ه و میزان کارایی خود‌تان را تخمین بزنید‌. از تقویم شخصی برای ضبط موفقیت‌های خود‌ استفاد‌ه کنید‌، ممکن است شما برند‌ه باشید‌ و خود‌تان هم متوجه نشوید‌ و یا به زود‌ی از یاد‌تان برود‌ بنابراین یاد‌د‌اشت کرد‌ن را از خاطر فراموش نکنید‌.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
تصمیم گیری

تصمیم گیری

یکی از بزرگ ترین موانع بر سر راه تحقق آرزوها و رسیدن به اهداف در زندگی، مشکل در تصمیم گیری برای برداشتن نخستین گام است. قدرت تصمیم گیری مهم ترین مولفه ای است که نداشتن و یا حتی ضعف در آن می تواند مسیر زندگی را تغییر دهد و حتی در حال و هوای داشتن یک زندگی ایده آل خدشه وارد کند. نویسنده ای گمنام درباره افرادی که در تصمیم گیری ضعف دارند، گفته است: «آنها او را پازل می نامند. زیر هر بار که با مشکلی مواجه می شود، خرد و تکه تکه می شود.»
اما مشکل در تصمیم گیری خود معلول است، معلول علتی به نام نداشتن اعتماد به نفس درونی. این مشکل از روی اضطراب مفرط و سهل انگاری فرد ظاهر می شود. آنهایی که دارای کمبود اعتماد به نفس هستند زندگی محدودتری دارند و دنیای شخصی آنها بسیار کوچک و محدود به استعداد بالقوه آنهاست. در حالی که به محض اینکه به ارزش های خود واقف شویم، در موقعیتی قرار می گیریم که می توانیم افق دید خود را گسترش دهیم. ما به جستجوی افرادی می پردازیم که ارزش های مشترکی با ما دارند و یا آن قدر قابل اطمینان هستند که تفاوت های موجود را بپذیرند.
البته بدیهی است که برای متزلزل نبودن در تصمیم گیری، انتخاب و اقدام به برقراری هر ارتباطی بهتر است ابتدا خودمان را به درستی بشناسیم و چارچوب های اصلی و مهم در زندگی خود را مشخص کرده باشیم تا در نخستین باری که شروع به انجام کاری بزرگ می کنیم دچار سردرگمی نشویم. شاید برایتان پیش آمده باشد که در ابتدای کاری متوجه شده اید که بنای کار تا چه حد در هم و برهم و بی پایه است و به طور ناخودآگاه با معجون درهمی از ارزش ها نسبت به پدر و مادر، معلمان، رهبران دینی، سیاستمداران، روسا، همسر، دوستان و سایر اشخاص مهم زندگی تان پیش رو دارید. ارزش هایی که اغلب با هم در تضادند و در نهایت اثرات تضعیف کننده ای در قالب یک جنگ درونی پایان ناپذیر دارند. چنین درگیری فکری می تواند تحت تاثیر ترس از طرد شدن باشد. بنابراین باید در ازای داشتن یک سیستم ارزشی بهای آن را پرداخت.
گیل لیندن فیلد در کتاب اعتماد به نفس برتر می نویسد: «اگر می خواهیم واقعا اعتماد به نفس داشته باشیم باید این عادت را که همیشه می خواهیم دیگران را از خودمان راضی نگهداریم را از بین ببریم.»
می بینید که بحث از تصمیم گیری آغاز شد اما چون به اعتماد به نفس و نداشتن آن ختم شد موضوعات بی شمار دیگری را در بر می گیرد زیرا نداشتن اعتماد به نفس بر بسیاری از ضعف هایی که ما بدان ها خو گرفته ایم چنبره زده است که یکی یکی باید از بین برود تا ما به اعتماد به نفس دست یابیم و بتوانیم در راه اهداف عالیه زندگی خود گام برداریم. در این راه خود شناسی مهم است زیرا کمک می کند تا کنترل بیشتری در خود احساس کنیم و از وقتمان استفاده بهینه کنیم و حتی از خود مراقبت کنیم زیرا با شناخت نقاط ضعف خود می توانیم آن بخش ها را تقویت کنیم و هدف های واقعی برای خود ترسیم کنیم و بهتر نیز خواهیم توانست در مقابل انتقادهای معقول و نامعقول از خود دفاع کنیم.
بهرحال فراموش نکنی که داشتن اعتماد به نفس در جامعه ما بسیار با ارزش است و درنتیجه کسانی که با کمبود اعتماد به نفس مواجه اند در واقع در ارزش وجودی خود تردید پیدا کرده اند، و احساس بی ارزشی آنها مرتبا در دنیایی که آنها را به چشم آدم های «ضعیف النفس» می نگرند تقویت می شود و این موضوع مهم بر اضطراب آنها برای اتخاذ تصمیمات اساسی در زندگی شان می افزاید. چرخه ای که با ایجاد تنش، قدرت، نیرو و حتی فضایل اخلاقی فرد را نیز نابود می کند. در این باره باز هم خواهیم نوشت.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشتباهات

اشتباهات

نگاهی به راه های افزایش اعتماد به نفس
هر فردی از شخصیت خودش، دیدگاهش و نقاط ضعف و قوتش یک تصویر ذهنی دارد. این تصویر از دوران کودکی شکل می گیرد. به این تصویر «خودانگاره» می گویند یعنی تصوری که شخص از خویشتن در ذهن خود دارد. «خودانگاره» در شکل گیری اعتمادبه نفس شخص نقش بسیار مهمی ایفا می کند. بسیاری از این تصورات براساس تعامل ما با دیگران و تجربیات زندگی مان شکل می گیرد. اعتماد به نفس به این موضوع بستگی دارد که شخص احساس می کند از نظر دیگران تا چه حد مورد قبول و علاقه است و همچنین خودش چقدر احساس ارزشمند بودن دارد.
یک انسان با اعتماد به نفس سالم و طبیعی می تواند احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد. ارزش خود را بداند و به خاطر قابلیت ها و مهارت ها و موفقیت هایش احساس غرور و رضایت کند. اما کسی که اعتماد به نفس ضعیفی دارد، احساس می کند که مورد قبول و علاقه هیچ کس نیست و نمی تواند هیچ کاری را درست انجام دهد.
همه ما در شرایط و موقعیت هایی از زندگی مشکلات عدم اعتماد به نفس را تجربه کرده ایم، خصوصاً در دوران نوجوانی که شخص خود و جهان اطراف را می شناسد، بسیار دچار مشکل می شود. اما از آنجایی که خودانگاره هرکس با گذشت زمان تغییر می کند، پس اعتماد به نفس فرد هم ثابت نمی ماند و در طول زندگی تغییر می کند و بنابراین می توان اعتماد به نفس را بهبود بخشید. برای دستیابی به یک اعتماد به نفس سالم دو مساله را باید در نظر گرفت۱ـ نظر و رفتار دیگران نسبت به شخص چگونه است؟۲ـ خود او، خویش را چگونه می بیند؟
این دو مساله روی اعتماد به نفس افراد بسیار تاثیر می گذارد.
والدین، معلمان، مربیان و... به ویژه در دوران کودکی در شکل گیری دیدگاه هر فرد نسبت به خودش، نقش مهمی را ایفا می کنند. اگر والدین یا معلمان بیشتر از آنچه که از کودک تمجید و تحسین می کنند، از او انتقاد و عیب جویی کنند، مسلماً این کودک نمی تواند اعتماد به نفس خوبی داشته باشد. همچنین در دوره نوجوانی که ارزش ها و عقاید نوجوان در حال شکل گیری است، نظرات مربی، پدر و مادر، معلم یا دیگر افراد در به وجود آوردن خودانگاره نوجوان بسیار موثر است. قطعاً فردی که نوجوان قبول دارد، مانند والدین یا معلمان دائماً از او عیب جویی کند، سبب تخریب اعتماد به نفس او می شود. گاهی هم انگار از درون به نوجوان القا می شود که توانایی انجام درست کارها را ندارد. (بحران درونی) که این مساله هم به اندازه انتقاد و سرزنش دیگران مخرب است.
انتظارات نابجا و غیرواقعی هم می تواند اثر منفی بر روی اعتماد به نفس بگذارد. افرادی که توانایی های خود را می شناسند و تحسین می کنند، از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند، ولی اگر احساس کنند که فاقد توانایی های درخور تحسین هستند حتماً از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردار می شوند. نکته حائز اهمیت این است که بیشتر مردم دارای توانایی ها و قابلیت های درخور تحسین و شایسته یی هستند، اما به دلیل خودانگاره یی که از خود دارند، نمی توانند توانایی های خود را ببینند. اعتماد به نفس هر فرد بر روی کیفیت زندگی او تاثیر بسزایی دارد و چگونگی احساس هر فرد نسبت به خودش بر روی نحوه زندگی اش اثر می گذارد. افرادی که احساس می کنند از نظر دیگران دوست داشتنی و دل نشین هستند، قطعاً روابط اجتماعی بهتری دارند، همچنین دوستان و خانواده آنها در مواقع نیاز از کمک و حمایت آنها بهره مند می شوند. آنهایی که معتقدند می توانند مشکلات را از سر راه بردارند و اهداف شان را تحقق بخشند، مسلماً در زندگی موفق تر هستند. اکنون رهنمودهایی برای بهبود اعتماد به نفس ارائه می شود.
▪ از تفکرات منفی درباره خود بپرهیزید؛ اگر عادت دارید دائم بر روی کمبودها و نقاط ضعف خود تاکید کنید، این عادت را کنار بگذارید و به جنبه های مثبت خود (که بسیار زیاد هم هست) فکر کنید. هنگامی که بیش از حد از خود انتقاد می کنید، درباره یک نکته یا حرکت یا رفتار مثبتی هم که داشته اید فکر و برای خود بازگو کنید. هر روز ۳ کار یا رفتاری که انجام داده اید و موجب رضایت و شادی تان شده است را بر روی کاغذ بنویسید.
▪ هدف تان انجام کار باشد نه انجام کامل و بی نقص آن؛ همچنین گاهی بعضی از افراد به حد کمال رسیدن را مانعی برای زندگی خود می کنند و در نتیجه تا به آن حد مطلوب نرسند کاری انجام نمی دهند و در واقع زندگی خود را متوقف می کنند (مانند کسی که می گوید تا ۵ کیلو از وزنم کم نکنم از خانه بیرون نمی روم) در صورتی که باید نقاط مثبت را دید و کار را انجام داد و از آن لذت برد.
▪ اشتباهات را فرصتی برای یادگیری در نظر بگیرید؛ همیشه به خود بگویید که هرکسی ممکن است اشتباه کند و از اشتباه کردن نهراسید، اشتباه بخشی از یادگیری است.
▪ کارها و تجربیات جدید را امتحان کنید؛ انجام کارها و فعالیت های متفاوت در شناخت استعدادها و توانایی های تان کمک بزرگی به شما می کند همچنین در نتیجه کسب مهارت های جدید احساس غرور و رضایت به شما دست می دهد.
▪ آنچه را که می توانید، تغییر دهید و آنچه را که نمی توانید، مشخص کنید؛ درباره عادات و خصلت های خود فکر کنید. اگر دریافتید که برخی از آنها شما را ناراحت می کند، برای تغییر آن اقدام کنید، اما اگر چیزی است که نمی توان آن را تغییر داد (مانند قد) سعی کنید از آنچه که هستید لذت ببرید و سازگاری کنید.
▪ اهداف تان را مشخص کنید؛ فکر کنید چه کاری دوست دارید انجام دهید و سپس برای انجام آن برنامه ریزی کنید و طبق برنامه جلو بروید.
▪ از نظرات و عقاید خود احساس رضایت کنید؛ از بیان افکار خود ابایی نداشته باشید.
▪ به دیگران کمک کنید؛ با این کار احساس می کنید مفید هستید که خود در اعتماد به نفس نقش مهمی دارد.
▪ ورزش کنید؛ با ورزش از استرس رهایی می یابید و سالم تر و شادتر خواهید بود.
▪ تفریح کنید؛ از وقت خود لذت ببرید، با دوستانتان معاشرت کنید و زندگی خود را با افکار منفی متوقف نکنید.
افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند به راحتی با دیگران دوست می شوند، شادترند و روابط بهتری با همکاران، همسالان و ... دارند و با آرامش و راحتی با اشتباهات شان کنار می آیند. هیچ وقت برای به دست آوردن اعتماد به نفس سالم و مثبت دیر نیست. اعتماد به نفس از جمله مهارت های زندگی است.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتماد به نفس یک ضرورت است

اعتماد به نفس یک ضرورت است

اعتماد بنفس سالم و بالا یك ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی میباشد. اعتماد بنفس را میتوان چنین تعریف كرد:
* باور و اعتقادی كه فرد نسبت به خود دارا میباشد.
* شناخت ارزش و اهمیت خویش-داشتن اعتماد و رضایت از خویش.
* توانایی برخورد و كنارآمدن با چالشهای اساسی زندگی.
* تـوانـایـــی ارزیابی درست و دقیق خویش-پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود بدون هیچگونه قید و شرطی.
* توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیت های خویش.
افرادی كه از اعتماد بنفس پایینی برخوردار میباشند دارای خصوصیات زیر هستند:
* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.
* هنگام صحبت كردن در چشمان فرد مقابل خود هنگام نگاه نمیكنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.
* در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی كه به آنان میشود مشكل دارند (تصور میكنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).
* معمولا احساس میكنند قربانی رفتار دیگران هستند.
* احساس تنهایی میكنند حتی زمانی كه در یك جمع قرار دارند.
* در درون خود احساس خلاء و پوچی میكنند.
* احساس میكنند با دیگران تفاوت دارند.
* احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند.
* نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری.
* از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.
* از شكست وموفقیت می هراسند.
* مرتبا سعی در راضی نگاهداشتن دیگران دارند.
* دچار هراس اجتماعی میباشند.
* قادر به مدیریت زمان خود نمیباشند.
* عادت به پشت گوش انداختن كارها دارند.
* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر میباشند.
* از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میكنند زیرا از چگونگی واكنش دیگران هراس دارند.
* خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میكنند.
* از تعیین یك هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.
* قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.
* معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.
* ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.
* تحمل عیب و كاستی را نداشته و كمالگرا میباشند.
* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.
* وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یك احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته میباشند. مانند:
وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الكل مواد مخدر به منظور پر كردن خلاء درونی خود و تسكین دردهایشان.
وابستگی به رفتارها: مانند خرج كردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر كردن خلاء درونی و تسكین دردهایشان.
وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.
وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته میباشند.
وابستگی به *** : برای پر كردن خلاء درونی به *** پناه میبرند.
اعتماد بنفس واقعی
اعتماد بنفس حقیقی یك حس درونی می باشد بدون وابستگی به جهان خارج، رویدادها، موفقیتها، شكستها و افراد دیگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعی بسیار نادر و نایاب میباشد زیرا اغلب اعتماد بنفسها كاذب و نقابی برای پنهان سازی اعتماد بنفس پایین میباشد. اعتماد بنفسهای غیر واقعی را میتوان در موارد زیر یافت:
*اعتماد بنفسهای كاذب: اینگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر میباشند.مانند اعتماد بنفسهایی كه به جهت ثروت،شهرت،محبوبیت،به تن داشتن لباسهای فاخر،قدرت و زیبایی ظاهر در افراد نمود می یابند كه همگی كاذب بوده و ارتباطی به ماهیت واقعی فرد ندارند.
* گستاخی: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه میگیرند.اما پررویی نیز یك نوع نقاب برای استتار بی كفایتی و اعتماد بنفس پایین میباشد.
* متظاهرها: اینگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شكست ناپذیر نشان میدهند. اما از درون احساس پوچی و خلاء كرده و از شكست بسیار هراسانند.
همچنین اعتماد بنفس به مفهوم برتری داشتن، تكبر وخود بینی نمیباشد زیرا این خصوصیات رفتاری از اعتماد بنفس پایین نشات میگیرند. اعتماد بنفس شما نباید یك پدیده مقایسه ای و رقابتی باشد زیرا در این هنگام شما خود را در معرض احتیاج و وابستگی به پذیرش دیگران قرار خواهید داد كه با اعتماد بنفس واقعی و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نیازی به پذیرش، موافقت، تائید، تشویق و دلگرمی دیگران ندارند. همچنین اعتماد بنفس بالا اینگونه نیست كه شما را از هر گونه تردید، یاس ونگرانی مصون بدارد بلكه تنها تحمل و غلبه بر آنها را برای شما آسانتر میسازد.
خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا
* برخوردار از مركز كنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.
* از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میكنند.
* میانه روی را در افكار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میكنند.
* قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات خود میباشند. قادر به بیان جمله "من اشتباه كردم" میباشند.
* توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را دارند.
* مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده میگیرند.
* تفاوتهای فردی میان افراد را ارج مینهند.
* به نقطه نظرات دیگران گوش میدهند.
* همواره مسئولیت ادراكات، احساسات و واكنشهای خود را بعهده گرفته و هیچگاه آنها را فرافكنی نمیكنند.
* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارند.
* همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسكهای مثبت در زندگی بیم ندارند.
* دارای اعتماد بنفس و خود باوری بوده و به خود ارج میدهند.
* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبینی و غرور میباشد.
* از آنكه مورد انتقاد قرار گیرند نمی هراسند.
* هنگامی كه از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.
* در برابر موانع و مشكلات به آسانی تسلیم نمیگردند.
* نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.
* از آنكه در كاری شكست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.
* هیچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شدید قرار نمیدهد.
* توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.
* به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.
* به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.
* باور دارند كه فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.
* نیازی به كمالگرایی ندارند.
* هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیكنند.
* از آنكه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه و نگرانی ندارند.
* نیازی به اثبات و توجیه افكار و عقاید خود به دیگران ندارند.
چگونه اعتماد بنفس خود را افزایش دهید
* آگاه باشید كه ارزش شما به عنوان یك انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیركترین و باهوشترین بودن، مشهوربودن، محبوب ترین بودن، سریع ترین بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع ترین بودن، خوش لباس ترین بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.
* توانایی ها، استعدادها و موفقیتهای خود را جشن بگیرید.
* خود را به خاطر اشتباهاتی كه مرتكب گشته اید عفو كنید.
* بروی نقاط ضعف خود تمركز نكنید. هر انسانی نقاط ضعف خاص خود را دارد.
* با حقوق فردی خود آشنا شده و از آنها پیروی كنید.
* از تحقیر و سرزنش خود دوری كرده و مثبت اندیشی را فرا گیرید.
* خود را بر اساس یك سری استانداردهای منطقی و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهید.
* یاد بگیرید كه شما یك انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصمیم گیریهای زندگیتان میباشید.
* بیاموزید كه با پشتكار و سماجت قادر خواهید بود به موفقیت دست یابید.
* بیاموزید كه شما نیازی به تلاش بی وقفه برای كامل گشتن ندارید.
* خودتان تعیین كننده مفهوم موفقیت باشید.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرورش اعتماد به نفس

پرورش اعتماد به نفس

در طول دوران کاریم بـا افـرادی که در زنـدگـی روزمـره خـودسطح استرس بالایی داشتند، در میانشان با یک خصیصه مشترک و بـسیـار عـمـومـی مـواجـه شدم - اعتماد بنفس پایین. همچنین دریافتم که اعتماد بنفس می تواند موجب پـدیـد آمـدن سطح بالایی از استرس، بی خوابی، اظطراب و بسیاری از علایم بیمار گونه گردد.
بدترین مورد این حالت در کسی که عزت نفس پایین دارد تجربه کردن احساساتی ازقبیل بی ارزشی و بی لیاقـتـی و عدم تعلق میباشد که متاسفانه میتواند مـنـجر به افکـارخودکشی گردند.
● سرکوب اعتماد بنفس
در تحقیقی که چندین سال گذشته در سراسر آمریکای شمالی، شـامل کانادا و مکزیک انجام گرفت پژوهشگران دریافتند که نرخ خود کشی ارتباط بسیار زیادی با شرایط فقر و تنگدستی، ترک خانواده (اغلب در کودکان زیر ۱۶ سال) و طـرد شـدن تـوسـط اطـرافـیـان دارد.
در خصـوص عزت نفس پایین، کودکان آسیب پذیرتر از دیگر افراد می باشند. آنها مدام از جانب همرده ها و هم سن و سالهای خود و تـوقـعات غیـر واقـعـی و نـامـعـقـول از جانب خانواده و دوستانشان تحت فشار قرار دارند. این امر می تواند به مشکلات روانی عمده منجر گردد که در آن کودکان احساس خواهند کرد که زندگیشان ارزشی ندارد.
● بزرگسالان نیز از آن رنج میبرند
میخواهد باورتان شود یا نه، امروزه بزرگسالان نیز چنین علایمی را تجربه می کنـنـد. ما همواره با مسائلی چون پول، عشق،خانواده، کار و غیره درحال دست و پنجه نرم کردن می باشیم. از آنجایی که اکثر جوامع مردسالار اهمیت زیـادی بـرای موفقیت مردان قائل می باشند، برای یک مرد تحمل فشارها سخت و دشوار می باشد.
همه آن مربـوط می گردد به تئوری: بـقـای بـرازنـدگـان. مـردان تـولید کننده و زنان مصرف کننده می باشند. حتی با جنبش آزادی خواهانه زنان و فمینیسم، عـلت اصـلی از خود گذشتگی مردان کماکان بطور حتم مرتبط با این حـقـیـقت می باشـد کـه زنـان از مـردان انتظار دارند دنیا را روی شانه هایشان بدوش بکشند.
احتمال دارد زنان با این گفته هم عقیده و موافق نبـاشـنـد ولـی آن واقـعیـت دارد. آخرین باری که نامزد یا هــمسرتان و یا فرد دیگری که برای یک امر مهم حقیقتا به شما وابسته بوده و آن کـار ( مثـلا پرداخت قبض تلفن ماه پیش ) را بشما واگذار کرده چه زمانی بوده است؟ این تقاضا ها معمولا با پول در ارتـبـاط است. اگرچه اکثر اوقات برای این است که شما یک "مرد واقعی" جلوه نمایید.
● آیا شما یک مرد واقعی میباشید؟
چگونه می توانید تـعـیین کنید یک مرد واقعی چگونه مردی باید باشد؟ راحت ترین کار آن است که از نامزد، همسر، خواهر و یا مادر خود سـوال کنـیـد. امـا مـن بـه شما اطمینان می دهـم که بـا دهها پاسخ متفاوت بمباران خواهید شد. چرا؟ به این خاطر که هر زنی عقیده متفاوتی از آنگونه که مرد رویـاهـایـش باید باشد دارد. هرچند که بطور کلی شما در خواهید یافت که مردها می بـاید تعدادی خـصیصه مشترک را برای آنکه یک مرد واقعی محسوب گردند دارا باشند.
▪ استقلال مالی داشته باشید: یک ثروتمند بد جنس.
▪ سلامت جسمانی داشته باشید: تا بتوانید فرزندانی قدرتمند همچون خودتان بوجود آورید.
▪ با هوش باشید: بدانید چگونه وسایل گوناگونی راباید تعمیر کنید
▪ مورد اعتماد و قابل اتکاء باشید:همواره بمنظور براوردن نیازهای وی در دسترس باشید
▪ شخصیت مستحکم و با ثبات داشته باشید:به او نشان دهید که قادر هستید روی پاهای خودتان بایستید.
▪ معمولا هنگامیـکـه شـما اینگونه احساس کنید که فاقد حتی یکی از ویژگی های مذکور می باشید، اعتماد بنفس شما شروع به تنزل می کند چرا که احساس خواهید کرد که گویی از حداقل شرایط لازم و ضروری نیز برخوردار نیستید.
● فرمول اقتدار
نگرش آرمانگرایانه به یک مرد پوچ و بی اساس میبـاشد. شمـار اندکی از مردها در عمل به آن شان و درجه از شکوه و عظمت میان دیگر مردان نایل گشته اند. به هر صورت من میتوانم چند نکته راهبردی در رابطه با آنـکه چـگونـه یک مرد شکوهمند و با اقتدار باشید ارایه دهم. مردی که قادر باشد از میان پستی بلنـدی هـای زندگی عبور کرده و در انتها نیز کماکان با صلابت از آن بیرون آید.
▪ نکته۱: نپذیرفتنی را بپذیرید فرض می گـیـریـم شـمـا فردی ۴۰ ساله هستید. موی سرتان کم پشت و در حال ریزش میباشد. شکمتان نمایان گشته است . چیـن و چـروک صورتتان عمیق و نا زیبا هستند. شما اساسا احساس مـی کـنـیـد انـسـانـی بی ارزش هستید. به نخستین تجلی گاه استرس یعنی همان خود انکاری قدم گذارده اید.
هنگامی که منکر شایستگی و استعدادهای بـالقوه خود جهت مبدل شدن به کسی یا چیزی فراتر و با اهمیت تر از خویشتن کنونی خود می شوید، گـرفـتـار یـک چـرخه مخرب انزجار از خویشتن می گردید. بـه منظور رهایی یـافتن از انـکار، بـاید شـروع بـه پـذیـرش مشکلات خود نموده و همچنین اهداف آینده تان را در ذهـن مجسم کنـیـد. هـمـواره بـه خاطر داشته باشید شما قادر خواهید بود به درجات عالی و بزرگ دست یابید.
▪ نکته ۲: به غیر قابل اندیشیدن بیاندیشید با حفظ شخصیت فوق فرض میکنیم به شما (کم مو، چاق، میانسال) دائما گفتـه شـود که قادر نخواهید بود بهیچ چیزی در زندگی خود فائق آیید. افسوس، چه سـخن نـاگوار و دلخراشی برای شخصی است که تا پیش از این نیمی از عمرش را به پایان رسانیده است. به دومین تجلی گاه استرس یعنی انتقاد قدم گذارده اید.
شما خواهید گفت در ۳۰ سال باقیمانده کسی قادر نخواهد بود کار زیادی انجام دهـد و یا به موفقیت چندانی دست یابد؟ در اشـتـبـاه هـستـیـد. در طـول دوران کــاری خــود بـا اشخاصی دیدار کرده ام که تصمیم گرفتند مجددا به دانشگاه بازگردند و رشتـه تحصیلی خود را به پایان برسانند، برای خودشان کسب و کـار مسـتقل دست و پا کـنـنـد. آنـهـا از خطاها و اشتباهات خود درس گرفته و به جایگاه و منزلتی عالی در مـیـان اطـرافیانشان نایل گشته اند.
هیچگاه برای تعلیم و تربیت و کسب دانش و ادامه تحصیلات دیر نـمـی بـاشـد. مـی باید خارج از دایره متعارف بیاندیشید و شروع کنید به اندیشیدن به غیر قابل اندیشیدنها -که شما در واقع مردی هستید با رصتهای بسیار زیاد پیش رویتان.تنها کاری که باید انجام دهید خلق و ایجاد درها و عبور از میان آنهاست.
▪ نکته۳: اهداف خود را تعیین کنید اکنون که خود را پذیرفته اید و شروع به آن کردید که همانند مردی با عظمت که میـتـواند شما باشید بیاندیشید، مستلزم آن می بـاشیـد کـه تـدابـیـری را بـرای دسـت یـافتن به اهدافتان تدوین و تنظیم گردانید. تعیین اهداف برای خودتـان شـاید بزرگترین و مهم ترین هدیه ای باشد که می تـوانـیـد به خود عطا کنید. با یادداشت کردن و مرور آنها در فواصل زمانی معین کار را شروع نمایید.
کاری که من مایل به انـجـام آن هسـتـم ایـن اسـت کـه ابـتـدا اهـداف بـلنـد مـدت خود را یادداشت کرده و سپـس به روی اهـداف کـوتاه مـدت پـیرامون دست یابی به اهداف بلند مدت متمرکز می شوم. این کار معمولا منجر به موفقیتهای واقع گرایانه میـگردد و هر بار که شما به یکی از اهدافتان دست یافتید،احساس خیلی بهتر و خوشاینتری نسبت به خود خواهید داشت.
▪ نکته۴: غلبه بر موانع بی تردید به موانعی در راه رسیدن به اهدافتان برخورد خواهید کرد. مجددا مثل گذشتـه این مشکلات را پذیرفته و آنها را پشت سر بگذارید و به راه خود ادامه دهید. وجود آنها را انکار نکنید زیرا تا آخر عمر مکررا به سراغ شما خواهند آمد و دست بردار نخواهند بود.با عزم راسخ به جنگ تک تک مشکلات خود رفته و سـرسـخـتـانه بـر هـدف خـود پـافشاری کنید.
▪ نکته۵: به گذشته ننگرید این احتمالا دشوارترین کاری است که باید انجامش دهید. بـما همواره گفته شده است که سپاسگزار توفیقات و نعمتهای زندگیمان باشیم اما برای انجام چنین کاری مجبور به تعمق در گذشته ناگوار خود می بـاشـیم. بـه مجرد آنکه شروع به یادآوری گذشته کنید، ناکامی هـا و سختـی هـا دوباره مـراجت خـواهـید کرد. یه محض آنکه به اهدافتان دست یافتید، لازم است به این که چه کسی هستید و چه کسی مایلید باشید، تمرکز کنید.
● مطلب آخر
یک بار شنیدم که مردی بزرگ سخنی زیبا گفت:"...بودن و شدن...."
این ۵ نکته برای مـن بسیار حائز اهمیت می بـاشد چـرا که هـرگـاه احـسـاس می کـنـم اعتماد بنفسم دارد به پایین ترین سطح خود تنزل میـابـد با خود می گویم که من خودم هستم و می خواهم فرد بهتر و کاملتری گـردم و چیزی بیش از آنچه هستم بشوم. من نیز این کلمات را به شما هدیه می دهم. آنها را در زندگی خود بکار بندید تا بـه هر آنچه آرزو دارید دست پیدا کنید.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتماد به نفس ارثی نیست

اعتماد به نفس ارثی نیست

زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند ، می‌گوییم، «اعتماد به نفس» دارد. کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش می‌کند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خود آگاه می‌شود.
هنگامی که کودک به مرحله‌ای از رشد بدنی خود می‌رسد که بتواند روی پاهای خود بایستد و چندقدمی نیز راه برود ، در حقیقت مطالب بسیاری آموخته است. او به تدریج و با رشد سایر توانمندی‌های خود درمی‌یابد که قادر به انجام کارهای بی‌شماری است.
یکی از عوامل مؤثر در رشد اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان، والدین و افراد خانواده هستند. اگر کودک در خانواده‌ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی‌های خود ، با مشکلات روبه‌رو شود. از طرفی می‌تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع‌بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید.
از آنجایی که اعتماد به نفس صفتی ارثی نیست، اگر کودک ضمن انجام فعالیت‌های گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کم‌رو و خجول بار آمده و قدرت تصمیم‌گیری مناسب هم نخواهد داشت.
گاهی والدین با توجهات افراطی خود ، مانع از رشد عاطفی و شناختی کودک می‌شوند.
از آنجایی که مادر و یا مربی کودک، تماس بیش‌تری با نیازهای جسمی ـ روانی او دارد ، می‌تواند تأثیر بیش‌تری در خوی و منش وی بگذارد. مادرانی که بیش از اندازه به فرزندان خود توجه می‌کنند و انجام وظایف کودک را به عهده می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند که او در حد توان خود مسئولیت بپذیرد ، فرزندان آن هادر آینده احتمالاً دچار مشکلات و مسائل گوناگون خواهند شد. در این باره، لویی (روان شناس)، مادران را به دو دسته تقسیم می‌کند:
الف) مادرانی که فرزندان خود را بسیار نازپرورده بار می‌آورند و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نمی‌شوند، هیچ کنترلی نیز بر خواسته‌ها و انتظارات کودک نخواهند داشت. این دسته از کودکان تصور می‌کنند که هر چه بخواهند باید به سرعت مهیا شود و همه را در خدمت نیازهای خود می‌دانند. به طور کلی توجه و وابستگی بیش از اندازه‌ی مادر می‌تواند موجب کاهش اعتماد به نفس کودک شود. ویژگی‌های این دسته از کودکان، تندخویی، پرخاشگری، پرتوقعی و جنجالی بودن آن‌هاست.
ب) گروه دوم، مادرانی هستند که از شدت کنترل، اجازه‌ی هیچ‌گونه عمل و تصمیم‌گیری به فرزندان خود نمی‌دهند. این دسته از کودکان نیز دچار ضعف اعتماد به نفس شده، احساس بی‌کفایتی و عدم شایستگی می‌کنند. این گروه فرمانبردار، ‌مطیع و منفعل هستند.
اگر کودک در خانواده‌ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی‌های خود ، با مشکلات روبه‌رو شود. از طرفی می‌تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع‌بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید.
به طور کلی، فرزندان هر دو گروه از مادران دچار کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس هستند و نمی‌توانند ارتباطات اجتماعی مناسبی با سایرین برقرار کنند. اریک فروم یکی از روانشناسان معاصر معتقد است، «میزان ارتباط والدین با کودک اهمیت چندانی ندارد، آن چه مهم است کیفیت روابط است».
برای داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالا ، خوب است به نکات زیر توجه کنند:

اگر والدین معتقد باشند که فرزندشان توانایی انجام تکلیفی را ندارد و حتماً نیازمند کمک آنهاست، به طور یقین این طرز نگرش آن ها، بر عملکردِ فرزندشان تأثیر می‌گذارد و به تدریج باعث می‌شود که فرزندشان نسبت به توانایی‌ها و استعدادهای خود شک کرده و مدام به شکست بیاندیشد.

بعضی از والدین توقعات و خواسته‌هایی بیش از توانِ فرزندانشان دارند و گاهی فراموش می‌کنند که معیارهای بزرگسالان با کودکان تفاوت دارد. در صورتی که خوب است والدین معیارهای خود را براساس توانایی‌های فرزندانشان پایه‌ریزی کنند.

کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می‌کند و دیگری شکست می‌خورد ، دلیل نمی‌شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می‌شود.

بسیاری از والدین بهترین امکانات و شرایط را نه تنها برای خود ، بلکه برای فرزندانشان نیز می‌خواهند و توقع دارند که کودکان، بر پایه‌ی خواسته‌ها و انتظارات آنها گام بردارند. در صورتی که بهتر است این نحوه‌ی نگرش خود را تغییر داده و به کودک بگویند: «مهم این است که نهایت سعی خود را بکنی. موفقیت، تنها رسیدن به هدف نیست، بلکه تلاش و سعی تو در راه رسیدن به هدف مهم است.»


 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
خودپسندی یا اعتماد به نفس

خودپسندی یا اعتماد به نفس

● خودت را دوست بدار
یکی از اهداف تربیتی که همواره مورد توجه مربیان بوده, پرورش روحیه خودباوری و اعتماد به نفس است. اتکای به نفس عبارت است از این که انسان به خود تکیه کند, موفقیت و ناکامی را معلول افکار و اعمال خود بپندارد و به یاری دیگران چشم ندوزد. ریشه این کمال انسانی در وجود هر فردی نهفته است. کودک در سن سه سالگی به صراحت به خود آگاهی می رسد و به تدریج به خود توجه پیدا می کند(۱), از این رو استقلال طلبی و بی نیازی از دیگران از ژرفای احساسات بشری و تمایلات فطری سرچشمه می گیرد. دین اسلام, نه تنها از این تمایل درونی جلوگیری نکرده بلکه در جهت رشد و تعالی آن برنامه ریزی کرده است.
● تفاوت اعتماد به نفس با خودپسندی
اعتماد به نفس که یک فضیلت اخلاقی است, نباید با نخوت و خودپسندی اشتباه شود, در اعتماد به نفس, تکیه بر واقعیت ها و تصویر منطقی از خویشتن است، در حالی که در خودپسندی, تصویری افراطی و اغراق آ میز به چشم می خورد و هرگز تصویر ذهنی با واقعیت تطبیق ندارد. بر این اساس, اسلام آن را معلول نارسایی عقل می داند و به شدت محکوم کرده است.
● اعتماد به نفس و توکل
چه بسا تصور شود که اعتماد به نفس با اعتماد به حق و توکل منافات دارد, در حالی که در معنای اعتماد به نفس, نفی اتکای به خدا لحاظ نشده است; انسان مؤمن با این که از سرمایه اعتماد به نفس برخوردار است اما هرگز خود را بی نیاز از خالق نمی داند, توکل , نقطه مقابل تکیه کردن بر غیر است. از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: از جبرئیل پرسید: توکل چیست؟ گفت: علم به این که مخلوق نفع و ضرری نمی رساند و بنده ای که مأیوس از کمک دیگران باشد, برای غیر خدا کاری انجام نمی دهد ، به غیر از خدا امید نمی بندد و از غیر خدا نمی ترسد و به غیر خدا طمع نمی ورزد .بنابراین تفسیر, ضریب قدرت روحی و مقاومت او در برابر مشکلات بالا می رود.
● آثار و فواید اعتماد به نفس
اعتماد به نفس آثار فردی و اجتماعی زیادی دارد که مهم ترین آن ها عبارت اند از:






۱) موفقیت: یکی از عوامل مهم پیش رفت علمی و کامیابی در انسان, اعتقاد به توانایی های فردی است. مطالعات روان شناسان بارها نشان داده است که نگرش مثبت علت اصلی توفیق اشخاص در کارها. اعتماد به نفس, تردید و بی ثباتی را زایل می کند. تحقیقات انجام شده در مدارس مختلف به ویژه مدارس استثنایی نشان می دهد که هر قدر فرد احساس و نگرش مثبتی نسبت به خود داشته باشد, موفقیت بیشتری در امور تحصیلی از خود نشان می دهد
۲) پایداری در راه هدف: در سایه اعتماد به نفس و خودباوری, قدرت مواجهه با مشکلات افزایش می یابد.از نظر روایات افرادی که به اراده خویش متکی اند, اگر به مصیبتی دچار شود, صبر می کند وشکست نمی خورد.
۳) سلامت روان: یکی دیگر از آثار اعتماد به نفس حفظ سلامت روان است. مازلو می گوید: ما برای سلامت روانی خود نیاز به احساس اعتماد به نفس مثبت و قوی داریم. این امر وقتی روشن می شود که بدانیم ضعف اعتماد به نفس, عوارضی چون نگرانی, بی ثباتی, اضطراب, بدبینی, پر خاشگری, افسردگی, خودکم بینی, وسواس و غیره دارد. اعتماد به نفس, نقش مؤثری در جلب اعتماد دیگران دارد, چون تأثیرگذاری بر افراد بستگی زیادی به قدرت ایمان و خودباوری دارد. امام علی(ع) می فرماید: الرجل حیث ا ختار لنفسه ان صانها ارتفعت و ان ابتذلها اتّضعت; ارزش شخصیت هر فردی, وابسته به روشی است که اتخاذ می کند; اگر نفس خود را از پستی بر کنار داشت, رفعت مقام پیدا می کند و اگر آن را خوار شمرد, به پستی می گراید.
۴) رشد اجتماعی: روان شناسان برای رشد اجتماعی, شاخص هایی را ذکر کرده اند که عبارت اند از: استقلال, پذیرش مسئولیت و آینده نگری. یکی از پایه های واقعی رشد اجتماعی, اعتماد به نفس است. عدم سازگاری با محیط نتیجه بی اعتمادی و ضعف نفس است. اشخاصی را که می بینید خجول، پرخاش گر, ساکت، پرگو و یا بی تصمیم هستند به خود اطمینان و اعتماد ندارند.​
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
‌اعتماد به نفس او را افزایش دهید

‌اعتماد به نفس او را افزایش دهید

زمانی‌که از کودکان پرسیده می‌شود برای حل یک مشکل چه اقدامی انجام می‌دهند، با پاسخ‌هایشان نشان می‌دهند که می‌توانند راه حل‌های جالبی برای کنترل استرس شان پیدا کنند.
بعضی از آنان تاکید دارند که باید بتوانند در مورد آن موضوع با یک بزرگتر صحبت کنند. برخی دیگر از اجتناب و دوری صحبت می‌کنند یعنی با سرگرم شدن به کاری و یا فکر کردن به موضوعی دیگر حواسشان را پرت می‌کنند. بعضی دیگر جز گریه و زاری و یا غصه خوردن کار دیگری از دستشان بر نمی‌آید. بعضی‌ها هم فکر می‌کنند باید ببینند چه باید کرد و یا آنکه ناراحتی شان را بر سر دیگران و روی‌اشیاء خالی می‌کنند.
تمام راهکارهای کودکان بد نیستند. با این وجود، بعضی از این راهکارها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و خود بچه‌ها حاضر نیستند آن را بپذیرند. بنابر این، آموزش راهکارهای غلبه بر ترس به کودکان مفید خواهد بود. مهم‌ است که به این‌نوآموزان به طور صحیحی کمک شود.
تحقیقات در این زمینه نشان می‌دهند که راهکارهای مفید برای کنترل استرس کودکان در دوران بزرگسالی نیز کارایی دارد. روشی که مؤثر واقع شود، اثراتش تا بزرگسالی باقی می‌ماند. بنابراین در اولین قدم باید راهکارهای بد را شناسایی کرده و آنها را به روش‌های مناسب و قابل‌قبول جامعه تبدیل کنیم، برای این کار موارد زیر پیشنهاد می‌شود.
‌خودتان را کنترل کنید. برای کمک به کودکی که دچار استرس شده، ابتدا باید اضطراب خود را کنترل کنید. بچه‌ها گیرنده‌های بسیار قوی دارند و اضطراب به سهولت به آنها انتقال داده می‌شود.
به حرف‌هایش گوش دهید. برای کنترل استرس فرزندتان، حمایت خانواده، منبع اصلی کمک به شمار می‌آید. ابتدا باید به او کمک کرد تا علائمی را که در اثر استرس در او ظاهر شده و حاکی از آن است که استرسش دیگر قابل کنترل نیست (بی خوابی، تغییر ناگهانی خلق و خو، گرسنگی مفرط، تیک‌های عصبی و سردرد )را بشناسد. صحبت کردن، فشار ناشی از استرس را کاهش می‌دهد. با صحبت کردن می‌توان به او نشان داد که او تنها نیست و اینکه شما نیز مثل او در زندگی گاه تحت فشار استرس‌هایی مشابه قرار می‌گیرید.
به او کمک کنید تا نگرانی‌هایش را ابراز کند و آنها را در دلش نگه ندارد. با او در مورد مدرسه، یادگیری و دوستانش صحبت کنید. زمانی‌که به حرف‌های او با علاقه و جدیت گوش دهید، این عمل رابطه بین پدر و مادر و فرزندان را استحکام می‌بخشد. از مدرسه‌اش دیدار کنید و با معلمان و والدین دیگر بچه‌ها ملاقات کنید. این عمل این امکان را به شما می‌دهد تا از نزدیک با چشمان او مشکل را ببینید و از این طریق، فرزندتان احساس خواهد کرد که شما حقیقتا به امور او رسیدگی می‌کنید.
‌مشکل او را کوچک نشمارید. بزرگتر‌ها مایلند مشکلات فرزندشان را کوچک جلوه دهند. نکته مهم، علائمی نیست که او از خودش بروز می‌دهد بلکه رنج و عذاب واقعی اوست. حتی اگر مشکلاتش از نظر شما بی‌اهمیت جلوه کند اما از نظر او بسیار واقعی و حائز اهمیت هستند. هرگز نباید به او بخندید، او را مسخره کنید و یا نسبت به ترس‌هایش بی‌تفاوت باشید. البته این بدان معنا نیست که خود را تمام و کمال در محاصره مشکلات او قرار دهید بلکه همیشه آماده کمک و در دسترس باشید. نه آن‌را نادیده بگیرید و نه بیش از حد حمایت کنید.
عادات روزانه او را تغییر دهید. گاهی اوقات برای آنکه فرزندتان بتواند احساس آرامش کرده و در فعالیت‌های فرح بخشی شرکت داشته باشد، بهتر است تغییراتی در عادات او ایجاد کنید.
‌او را به خوبی آماده کنید. زمانی‌که فرزندتان را برای سال تحصیلی جدید ویا شرایط جدید دیگر به خوبی آماده می‌کنید، این عمل اضطراب او را کاهش می‌دهد. شرایط و محیط‌ آشنا اضطراب کمتری به همراه دارد.
‌زمانی را برای رفع خستگی و آرامش او در نظر بگیرید. لحظاتی را برای بازی و استراحت او اختصاص دهید(عادات صحیح خواب). او را هفته‌ای دو یا سه بار در فعالیت‌های بدنی چون شنا، دوچرخه سواری، بسکتبال و غیره که موجب کاهش فشار و استرس می‌شوند، همراهی و تشویق کنید. با اینحال، بهتر است که برخی از بچه‌ها در فعالیت‌های ورزشی و هنری خارج از مدرسه شرکت نکنند زیرا این فعالیت‌ها اغلب از روی فعالیت‌های مدرسه الگو برداری شده‌اند.
‌اعتماد به نفس او را افزایش دهید. به فرزندتان اجازه دهید تا در حل مشکل شرکت داشته باشد. به او پیشنهاد دهید، او را راهنمایی کنید اما به او اجازه تصمیم گیری دهید. به خاطر داشته باشید که مشکل، تنها خود استرس نیست بلکه این است که چگونه فرزندتان با آن روبه‌رو شود. اگر در او اعتماد به نفس ایجاد کنید مهم‌تر از آن است که علت‌های استرس را از میان بردارید.
همراه با او کتاب‌های مفید در مورد استرس را بخوانید، کتاب‌هایی که بنا به سن و سال او نوشته شده‌اند. اینگونه کتاب‌ها سبب می‌شوند تا او شرایطش را بهتر درک کرده و روش‌هایی که برای او کارایی دارند را بشناسد.
‌آرامش و آسودن را فرا گیرید. برخی از تکنیک‌های که موجب آرامش می‌شوند را یاد گرفته، تمرین کنید و به او آموزش دهید. با تغییر خود، نمونه این عمل را به او نشان دهید.
درخواست کمک کنید. چنانچه قادر نیستید مشکل را شناسایی کرده و یا چاره‌ای برای آن بیندیشید، اگر نمی‌توانید فرزندتان را حمایت کرده و یا او را تسکین دهید، بی‌درنگ از یک متخصص و یا فرد کاردان کمک بگیرید.
کنترل استرس و تکنیک‌هایی که برای حل مشکل به کار برده می‌شوند، مهارت‌هایی یادگرفتنی هستند. چیزی که امروزه بچه‌ها در رابطه با استرس و ناکامی‌ها فرا می‌گیرند، به آنها نشان می‌دهد تا در زندگی آینده شان در برخورد با مسائل چه روشی را به کار گیرند.



 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیبایی درون

زیبایی درون

زنان با داشتن اعتماد به نفس می توانند با زیبایی درونی و شور و نشاط توجه همه را به خود جلب كنند .
زنانی وجود دارند كه بدون وسواس در مورد زیبایی با تلاش و كار به سلامتی خود می اندیشند و با وجود لكه های پوستی و چند كیلو اضافه وزن به دنبال تندرستی هستند .
این زنان با پوست و جسم خود راحت هستند كه همین اطمینان خاطر برای آنان زیبایی به ارمغان می آورد . ایجاد اعتماد و سلامتی برای روح و جسم ، رمز واقعی زیبایی است .
یك زن ۳۳ساله در این مورد می گوید : اینكه من خودم باید موجبات شادی خودم را فراهم كنم كمی ناامید كننده است . خود ما هستیم كه می توانیم انتخاب كنیم در یك نقطه ساكن شویم و یا اینكه نفس عمیقی كشیده و به حركت ادامه دهم . او روز را با یك جلسه ورزش آغاز می كند . او سه بار در هفته تمرین مقاومت می كند . روزهایی كه هوا خوب است ، پیاده روی و اسكیت می رود . او معتقد است پس از پایان كارهای روزانه می تواند به كارهای جانبی بپردازد .
وی می گوید : كلاس موسیقی و كلاس های هنری می توانند خلاقیت را تحریك كنند چون آرام بخش هستند . او می گوید : «به عقیده من هرگز برای یادگیری كاری جدید دیر نیست . هر قدر چیزهای جدید را تجربه كنید ، به همان میزان وضعیت بهتری خواهید یافت . من خسته به رختخواب می روم . اما در عوض بسیار شاد و خوشحال هستم . »
رؤیا هشت سال پیش ازدواج كرده است . او وقتی فهمید به سرطان سینه مبتلا شده كه پسرش یك سال داشت . اكنون او سرزنده است و توانسته روحیه اش را حفظ كند .
او می گوید : «امسال برای من یك سال فوق العاده بود . وقتی با وجود دانستن اینكه فقط پنج سال دیگر زنده هستید ناامید نباشید ، بیشتر زنده خواهید ماند . من اكنون احساس سلامت می كنم . وقتی بدانید كه فقط چند سال زنده هستید هر لحظه برای شما ارزشمند می شود . من حتی یك لحظه از زندگیم را نیز هدر نمی دهم . فكر می كنم كه سلامتی یعنی داشتن تعادل در زندگی بین آنچه واقعاً دوست دارید انجام دهید و آنچه باید انجام بدهید . یافتن این تعادل كار ساده ای است . یكی آواز را دوست دارد و یكی ورزش » . او وقت زیادی را صرف ورزش می كند و اكنون در حال اخذ گواهینامه مربیگری است . او هر روز ساعت ۵صبح برای ورزش بیدار می شود . سه بار در هفته شنا می كند و دوبار در هفته به ژیمناستیك می پردازد . رسیدن به بقیه زنان و عقب نبودن از آنها درخشندگی شخصیت او است . او به تازگی داوطلبانه در برنامه ای شركت می كند كه به زنانی كه به تازگی مشخص شده مبتلا به سرطان سینه هستند ، اطلاعات و دلگرمی می دهند . برای او زیبایی فراتر از آن چیزی است كه در یك عكس پدیدار می شود . او می گوید : وقتی می خواهم كارهایم را انجام دهم ، خوشحالم كه می توانم به عنوان یك مادر ، یك همسر ، یك دوست و یك ورزشكار كارم را به نحو احسن انجام دهم .
ریحانه ۵۱ساله و مشاور تربیتی است . او متأهل و مادر دو فرزند ۳۲ساله و ۱۰ماهه است . او از جمله كسانی است كه باهث می شود شما احساس آرامش و خوشحالی كنید . او به كمك كسانی می شتابد كه نیاز به پشتیبانی دارند . در همین حین یك مادر مسؤول نیز هست . او می گوید : «لذتی كه از كمك به دیگران به من دست می دهد غیرقابل سنجش است . نمی توانم تا این حد از چیز دیگری لذت ببرم » . به عقیده او هیچ چیز به اندازه منظره كارهای یك زن ، او را زیبا نمی كند . او می گوید : «زیبایی درونی یك احساس است كه تاریكترین لحظات را روشن می كند . »
وی می گوید : «وقتی مادر شدم به بهترین حالات روحی دست یافتم . یك دختر داشتم كه باید به خاطر او شاد می بودم . به نر من شما می توانید مثبت و یا منفی بیندیشید .
روبرو شدن خوب یا بد مسائل یا برخورد پرشور ، روز شما را خوب رقم می زند . » او با این طرز فكرها به حركت خود ادامه می دهد . كار كردن و تغذیه مناسب مهمترین برنامه زندگی او را تشكیل می دهند .
او با شوهرش پیاده روی و شنا رفته و غذاهای سالم برای خود درست می كنند و در حالی كه او قبول دارد ظاهرش دیگر شبیه آن وقتی نیست كه به دبیرستان می رفت ، وزن او همان میزانی است كه ۳۳سال پیش بود .
راه حل او برای مواقع اضطراب و استرس این است : وقتی عصبی است از پله های خانه اش بالا و پایین می پرد .
او می گوید : «انرژی حاصل از عصبانیت به سرعت هدر می رود و من فوراً احساس بهتر بودن می كنم .
مریم ۳۵ساله است او مدیریت یك شركت را دارد .
او تغییراتی در خود بوجود آورده است و می گوید : باید از قید و بند «بایدها» رها شود و به نیازهای خد نیز بیندیشد . این خودباوری به او اعتماد بخشید تا كارهایی را كه قبلاً انجام نمی داد ، انجام دهد . او دوره ای طولانی از خانواده اش دور بود . او می گوید : «من نیاز به تغییر در زندگیم داشم . اكنون فكر می كنم كاری نیست كه نتوانم انجام دهم . » او ورزش را رها نمی كند و پیاده روی در مسیرهای نزدیك خانه اش ، ورزش مطلوب او است . او همینطور تنیس و یوگا نیز كار می كند .
او می گوید : زندگی بسیار زیباست . او به آینده خوش بین بوده و نمی خواهد به عقب باز گردد .
مینا ، ۳۰ساله ، متأهل ، دارای دو فرزند ۶ساله و ۸ماهه است . او می گوید : «اكنون كه سی ساله هستم فكر می كنم زیبایی یك احساس و انرژی است . او از شش سال پیش كه اولین فرزندش را بدنیا آورد تغییر كرد .
بارداری او را در یك ورطه جدید انداخت : به جای آنكه خود را با دیگران مقایسه كند شگفت زده شد . او می گوید : «ببین بدن من چه كارها كه نمی تواند انجام دهد . پیش از آن دوست داشتم كامل و متناسب به نظر بیایم . اكنون فكر می كنم هیچكدام از ما كامل نیستیم .» وقتی پسرم فقط یكسال داشت طلاق گرفتم . بزرگ كردن یك بچه به تنهایی باری هیچكدام ازما خوب نیست . اما اینك تصمیم گرفتم مثبت بیندیشم . آموختم كه سعی كنم و هر چیز را جالب و زیبا ببینم . حتی چیزهای بد را . اگر چه او نگران سایز خود نیست اما در سلامت خود دقیق است . او می گوید : «من روان پریش نیستم و خود را از خوردن نیز محروم نمی كنم . همانطور كه بدنم می طلبد می خورم و فكر می كنم سالم زیستن یعنی همین : توجه كردن به نیاز بدن . او ورزش نیز می كند : پیاده روی و اسكیت با پسرش . امكان تنها بودن آنها را با هم فراهم می كند . او می گوید : «شاید این حرف كلیشه باشد اما «ورزش یك داروی طبیعی برای تندرستی است . »
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس چیست و چگونه می توان آن را بهبود بخشید ؟
افتخار و احساس خوب از خود یعنی اعتماد به نفس .اعتماد به نفس در حالت چهره , رفتار , صحبت و حرکت افراد مشخص می شود . ویژگیهای افراد دارای اعتماد به نفس : برخورد باز و گشوده ,انتقاد پذیر بودن راحت در پذیرش اشتباهات خود و باور به توانائیها و احساس ارزشمندی نسبت به خود و دیگران. اراده و پشتکار در اعتماد به نفس نقش بسیار مهمی بعهده دارند . اراده و اختیار هر انسان به خود او بستگی دارد یعنی هر چه در زندگی روزانه , فعالیتهای خود را واقع بینانه مورد ارزیابی قرار داده و خودگوئی مثبت داشته باشیم اراده ما محکم تر و اشتباهات ما کمتر خواهد شد , در نتیجه با اعتماد به نفس بیشتری ,جهت دهی فعالیتهایمان بهتر خواهد شد .درشکل گیری اعتماد به نفس دو دسته مانع وجود دارد:


ـ موانع بیرونی مثل : شرایط محیط خانواده , مدرسه و اجتماع که تغییر در آنها برای شخص آسان نیست .
ـ موانع درونی : موانعی هستند که در باورها و طرز فکر هر شخص وجود دارد و کاملا قابل تغییر به دست خود شخص هستند.اگر چنانچه دائما فردی خود خوری داشته باشد و احساسات خود را آرام و بدون ابهام ابراز نکند در واقع مانع درونی برای اعتماد به نفس خود ایجاد می کند . شش رکن مهم در اعتماد به نفس و در نتیجه احساس ارزشمندی عبارتند از :
ـ آگاهانه زندگی کردن
ـ خود پذیری
ـ مسئولیت پذیری
ـ قاطعیت داشتن با خود و دیگران و ابراز وجود
ـ با هدف و برنامه مشخص زندگی کردن
ـ یکپارچگی و هماهنگی در رفتار و عمل
▪ زندگی آگاهانه :
یعنی درک این نکته که هوش انسانها به یک انداره نیست و هر کدام از افراد هوش متفاوت از دیگری دارد اما اگر چنانچه توان و استعداد خود را در نظر گرفته و با توجه به آنچه می دانیم و می بینیم رفتار کنیم , زندگی آگاهانه را دنبال کرده ایم . یکی از غفلتها یا فرار از موقعیتهای زندگی آگاهانه طفره رفتن وفراراز واقعیتها است مثلا گفتن این جمللات به خود که :
« می دانم که همه تلاشم را نمی کنم , اما ترجیح می دهم به آن فکر نکنم »
« می دانم که دارم اشتباه می کنم اما ...... »
« می دانم که دارم زیاده روی دراین کار می کنم اما ....... »
زندگی آگاهانه چیزی بیش از دیدن و دانستن است. یعنی هدف و ارزشهای خود را علاوه بر تعیین و مشخص کردن, دنبال کنیم و با یک برنامه تدریجی , مشخص و روزانه انتخابهای خود را به موفقیت نزدیک نمائیم. زندگی آگاهانه و ویژگیهای آن :
ـ ذهن پویا و فعال
ـ توجه به واقعیت ها و دوری کردن از انکار اشتباهات
ـ شرایط را با توجه به مشکلات درک کردن
ـ اشتباهات خود رادیدن و سعی در هماهنگ کردن آنها با میزانها و معیارهای سالم ومتعادل بیرون.
▪ بخشیدن خود و خود پذیری :
دومین رکن ازاعتماد به نفس خودپذیری است یعنی جنسیت مان , اسم و شرایط زندگی خانوادگی خود را بپذیریم و خود را کمترازدیگران نبینیم . تکمیل جملات زیربه خود پذیری بهتر کمک می نماید .
ـ تمرینات : هفته اول صبح ها : اگر خودم را بپذیرم یعنی ........
اگر بدنم را بیشتر بپذیرم ............
اگر افکار و احساسات خودم را بپذیرم ...........
هفته دوم و سوم : اگر جنسیت خود را بپذیرم ....... اگر شادیهایم را بپذیرم.....
▪ مسئولیت پذیری :
برای آن که احساس شایستگی در زندگی داشته باشید باید بتوانید بر زندگی خود مسلط باشید .قبول مسئولیت یعنی :
- مسئول برآوردن خواسته های خودتان هستید .
- مسئول انتخاب و اعمال خود هستید .
- مسئول روابط خود با دیگران هستید .
- مسئول کیفیت بخشیدن به زندگی خود و خوشبختی خود هستید .
- مشارکت دیگران کمک خوبی است ولی هیچکس برای دستیابی به خواسته هایتان به شما مدیون نیست .
- مسئول اولویت بندی زمان خودتان هستید .
▪ ابراز وجود و قاطعیت داشتن :
به معنای احترام به خودمان و دیگران در تمامی زمینه ها . کسانی که وابسته هراسناک هستند نمی توانند به بی برنامه گی ها , به فشارهای دیگران و نمونه هائی از این قبیل نه بگویند .
کسانی که مستقل و با اغتماد به نفس هستند به راحتی در مقابل تردیدها و فشارها نه می گویند و با قاطعیت و احترام به خود و دیگران این نه را تکرار می کنند .
▪ زندگی هدفمند و برنامه مشخص :
یعنی اگر می خواهی موفق شوی باید مصمم , هدفدارباشی و رفتاری قاطعانه داشته باشی . باید مصمم باشی . نظم و انضباط شخصی یعنی به خود فرصت استراحت دادن , تفریح کردن , شاد بودن اما در چهارچوب مشخص و متعادل .
▪ یکپارچگی و هماهنگی :
یعنی رفتارهای ما با هدفهایمان و آرزوهایمان با هم هماهنگ باشدودر تضاد نباشد چون تضاد در رفتاروهدفمان آبرویمان را پیش خودمان از بین می برد و کمتر به خودمان اعتماد می کنیم .بنابراین کلام و گفتارمان را با نیت و هدفهایمان همخوان نمائیم . از هیچ چیز هراس نداشته باشیم و به خداوند خالق مهربانمان توکل نموده و با برنامه و هدفمند , خودمان را باور کنیم و هر روز این نکته ها را در ذهنمان مرور کرده و با برنامه ریزی گامهای محکم و مصمم به سوی آینده روشن برداریم .
اعتماد به نفس خریدنی نیست از دیگران گرفتنی نیست بلکه هدیه ای است در وجودمان که خودمان با دستهای اندیشه مان این هدیه را می یابیم و آن را با برنامه و هدف واقع بینانه پرورش می دهیم
۱) موانع بیرونی ۲) موانع درونی
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتماد به نفس حاصل عزت نفس است

اعتماد به نفس حاصل عزت نفس است

من برای اعتماد به نفس سه مرحله قائلم:
▪ اول اعتماد به نفس حاصل از نادانی،
▪ دوم عدم اعتماد به نفس حاصل از آگاهی به نادانی
▪ سوم اعتماد به نفس حاصل دانایی.
خیلی‌ها را دیده‌ام که ظاهرا مشکلی با خود و با زندگی ندارند، بخصوص در سن نوجوانی و جوانی. چیزی برای خجالت کشیدن یا شرمنده بودن در زندگیشان نیست. مجبور نیستند به کسی بگویند ببخشید. هنگام بحث و مجادله گویی همیشه حق با آنهاست. از همه مهمتر هرگز احساس گناه نمی‌کنند. احساس گناه بدترین آفت اعتماد به نفس است. از اینکه به دیگران احترام نگذارند یا حتی بی‌احترامی ‌کنند ابایی ندارند. هنگام حرف زدن لازم نیست حرفشان را سبک سنگین کنند و از نتیجه آن هرگز خجالت زده و شرمگین نمی‌شوند.
سال‌ها فکر می‌کردم این گونه آدم‌ها دارای اعتماد به نفس و شجاعت هستند، اما بالاخره فهمیدم که اعتماد به نفس آنها حاصل نادانی و جهالت و پایین بودن سطح آگاهی شان است. آنها نمی‌دانند که زشت هستند و نمی‌دانند زیبایی چیست. خود را می‌بینند و بس و چون نمی‌دانند میزان نادانی شان چقدر است، مشکلی با خود ندارند و این به ظاهر حداقل برای من اعتماد به نفس به نظر می‌آمد.
و اما دسته دوم در مقابل به نظر آدم‌های ضعیفی می‌آیند و گه گاه مورد تمسخر دسته اول نیز قرار می‌گیرند و من بعد‌ها فهمیدم آنها که ضعف اعتماد به نفس دارند از انسان‌های دسته اول برتر هستند، چراکه آنها به ضعف‌ها و نواقص و زشتی‌های خود آگاه گشته‌اند و این خیلی با ارزش است، اما مشکل آنها اکنون این است که توانایی‌ها و ارزش‌های خود را درنیافته‌اند و نمی‌دانند هر کرمی‌که در پیله خود فرو می‌رود روزی پروانه‌ای زیبا خواهد شد.
مشکل بزرگ و اصلی افراد گروه دوم این است که عزت نفس ندارند و احساس گناه می‌کنند. آنها زود خجالت زده می‌شوند و در لاک دفاعی فرو می‌روند.
برعکس افراد گروه اول بیشتر حالت تهاجمی ‌دارند یا همواره در حال انتقاد و تمسخر دیگران هستند. آنها در هر موردی نظر می‌دهند گویی که در همه علوم کارشناس هستند.
افراد گروه سوم کسانی هستند که بر جهل خود واقف گشته‌اند و راه دانایی پیش گرفته‌اند. برخی صاحب قدرت و دانش و ثروت می‌شوند و بعضی علاوه بر اینها به فروتنی نیز می‌رسند.
اگر این اعتماد به نفس همراه با عشق و فروتنی باشد، بسیار سازنده و مثبت است و اگر به غرور و تحقیر دیگران منجر شود به نوعی نتیجه یک نادانی بزرگتر است.
اعتماد به نفس در کل حاصل عزت نفس است. ما به جای احساس گناه و سرزنش خویشتن (به خاطر کاستی‌ها و اشتباهاتمان) باید احساس مسوولیت را جایگزین کنیم و علاوه بر دوست داشتن خودمان (عزت نفس) دیگران را هم به همان میزان با ارزش بشماریم و دوست بداریم (عشق و فروتنی)
برای اینکه بر ارزش‌های خود واقف شویم و به عزت نفس برسیم، باید شناخت و آگاهی پیدا کنیم و تجربه کسب کنیم.
به علاوه دانستن یک مهارت مثل نواختن یک ساز یا دانستن یک هنر یا یک زبان یا هر مهارت دیگری که برای اطرافیان ما جالب باشد می‌تواند در رشد اعتماد به نفس ما بسیار موثر باشد.
آنان که با زشت جلوه دادن دیگران سعی در زیبا دیدن خود می‌کننند به جایی نخواهند رسید. بعضی‌ها سعی می‌کنند همیشه در میان افراد ضعیف‌تر و فقیرتر و کم سوادتر و پایین‌تر از خود باشند تا بدین گونه احساس بزرگی کنند، اما به محض اینکه با فردی برتر از خود برمی‌خورند دیوار اعتماد به نفسشان فرو می‌ریزد.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتماد به نفس در کودکان

اعتماد به نفس در کودکان

عزت نفس اندك ،حالت خود تقویتی دارد، یعنی اگر كودكی دچار این مشكل است، خود نیز آن را شدت می بخشد. مثلاً اگر او فكر می كند در درس ریاضی ضعیف است بدون شك هنگام روبه رو شدن با یك مسأله ریاضی بسیار نگران می شود و این احساس ضعف به ناتوانی او در حل ریاضی بیشتر كمك می كند در نتیجه مجدداً احساس شكست كرده و این باور كه در فهم درس ریاضی ناتوان است در او تقویت می شود. والدین باید با از بین بردن تردید در وجود فرزندشان او را از عزت نفس اندك برهانند و به كودك خود مهارت هایی بیاموزند كه نوع رفتار، روش و نگرش خود را اصلاح كند.
زمانی كه قصد داریم به كودكمان بیاموزیم چه اهدافی را در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آنها چگونه تلاش كند، باید احساساتی را كه باعث تقویت تفكرات منفی در آنها می شود كاهش دهیم. بدین منظور باید باورها و توقعات سختی كه از خود دارد و باعث ضعیف شدن عزت نفس می شود و به آن شدت می بخشد را تغییر دهیم و :
▪ از احساسات خود و دیگران با وی صحبت كنیم.
▪ او را مطمئن سازیم كه احساسش را درك می كنیم.
▪ به او بیاموزیم كه برای ابراز احساساتش روش منطقی به كار ببرد.
كودكی كه عزت نفس اندك دارد دائم نگران است ،زیرا فكر می كند اگر در كاری شكست بخورد بدون شك تنبیه و یا تحقیر می شود، بنابراین علاقه ای به آزمودن موضوعات جدید ندارد و فقط در موقعیت های امتحان شده و آشنا احساس آسودگی خیال می كند. برای این كه بتواند احساس عدم اعتماد به نفس را در خود از بین ببرد، پیرو برنامه ای خشك و انعطاف ناپذیر و تشریفاتی می شود تا به خود قیافه كنترل و نظم داشتن بدهد زیرا نسبت به توانایی هایش اعتمادی ندارد. هرگاه مرتكب اشتباهی شود خودش را مرتب سرزنش می كند در نتیجه بیشتر احساس بی لیاقتی كرده و دیگر لزومی نمی بیند تلاش كند و انگیزه اش را هم از دست می دهد و پس از زمانی كه انگیزه در او از بین رفت چیزی وجود نخواهد داشت كه او را خشنود سازد. بیشتر اوقات تكالیف مدرسه، كودك را دچار تشویش می كند و این نگرانی اعتماد به نفس او را از بین می برد. برای این كه كودكان مان هنگام انجام دادن تكالیف مدرسه شان دچار اضطراب و نگرانی نشوند، باید:
▪ تكالیف خود را در اتاقی آرام و بی سروصدا كه حواسشان پرت نشود انجام دهند، چرا كه آشفتگی ذهنی باعث تشویش و اضطراب شده و ترسی غالب بر آنها مستولی می شود كه تمركز حواس را از آنها می گیرد.
▪ وقتی والدین قصد دارند در یادگیری دروس به كودكان كمك كنند باید كنارشان آرام بنشینند و با صدای ملایم صحبت كنند؛ بدین ترتیب آنها مجبور نمی شوند تا بر ترس دیگری كه همان عصبانیت والدین هنگام اشتباه كردن است غلبه كنند.
▪ راه دیگر آموزش به كودكان مضطرب این است كه به آنها كمك كنیم تا ترسهای فلج كننده شان كه معمولاً از خطاهای هنگام یادگیری ناشی می شود را فراموش كنند. این خطاها مثلاً در زمان انجام دادن تكالیف مدرسه و یا در بازی های گروهی ممكن است به وجود آیند و باید از آنها برای آموزش كودك بهره جست. وقتی كودك مرتكب خطایی می شود به جای سرزنش كردن وی سعی كنید از آن خطاها واكنش مثبتی به وجود آورید. مثلاً به او بگویید:« بهتر است این مسأله را بررسی كنیم و وقتی فهمیدیم مشكل چیست می توانیم حلش كنیم. »
به كودك خود بیاموزیم كه كف نفس داشته باشد. كف نفس یعنی این كه بتوانیم خونسرد بنشینیم و فكر كنیم، تصمیم بگیریم و عواقب رفتارمان را تجسم نماییم. كودك مضطرب نمی تواند روی تصمیم های آنی خود كنترلی داشته باشد بنابراین نمی تواند عزت نفس اندكش را اصلاح كند.
● روشهایی برای كمك به فرزندان
والدین برای كمك به فرزندان خود باید:
۱) برای فرزندان خود وقت كافی در نظر بگیرند و دقیقاً توضیح دهند كه چرا رفتاری پذیرفتنی است در حالی كه رفتاری دیگر چنین نیست و هنگام سرزنش فرزند خود آن رفتار خاص را مورد خطاب قرار دهند نه شخصیت كودك را.
۲) بعضی مواقع عدم وجود مهارتی خاص موجب اضطراب می شود؛ مثلاً كودكانی كه نمی توانند وارد جمع كودكان دیگر شوند به كمك والدین خود نیاز دارند كه این مهارت را به وی بیاموزند و بدین ترتیب وحشت از این كه اساساً ایرادی در وجودش دارد را از وی دور سازند.
۳) وقتی كودكی هنگام آموختن درس خود دچار تشویش و نگرانی می شود به او كمك كنید تا مشكل خود را تشخیص دهد و برطرف سازد.
۴) وقتی اشتباهی صورت می گیرد تا جایی كه امكان دارد برای اصلاح آن وقت كافی بگذارید زیرا عجله كودك را نگران می كند.
۵) سعی كنید از راههای گوناگون به كودك خود آموزش دهید. مثلاً یك كودك ممكن است آموزش ها را تنها به صورت شفاهی درك نكند بنابراین كاری را كه باید او انجام دهد هر قدر هم كه ساده باشد كاملاً شرح داده و به طور عملی انجام دهید (مثلاً پیام تلفنی گذاشتن را به طور عملی به او بیاموزید)؛ برخی از كودكان هنگام دیدن بهتر درك می كنند تا شنیدن. كودك وقتی كاملاً متوجه شد كه چه توقعی از او دارند احساس آرامش و راحتی بیشتری می كند. برخی از كودكان نیز معیارهای بالایی برای خود در نظر می گیرند كه سبب تشویش و نگرانی می شود و وقتی نمی توانند به آرزوهای غیرواقعی شان دست یابند« احساس شكست » می كنند و ذهنشان آ شفته می شود؛ در این مواقع كمتر می درخشند.
۶) والدین برای این كه كودكشان را از نگرانی برهانند باید او را دایم تشویق یا تحسین كنند البته تشویق، اغراق آمیز و ناپخته نباشد. كودكان معمولاً از كارهای خود خیلی انتقاد می كنند و از آنچه كه انجام می دهند زیاد راضی نیستند.
۷) برخی از كودكان هر نوع تعریف و تمجید را یك جور مزاحمت تلقی می كنند. واكنش فرزندتان نسبت به تعریف و تمجید را مشاهده كنید و وقتی متوجه شدید كه كودكتان حتی هنگام تعریفی مثبت آشفته خاطر و مضطرب می شود تا جایی كه امكان دارد او را به حال خود بگذارید و كاری به كارش نداشته باشید.
۸) والدین كودكی كه نمی تواند خشم خود را كنترل كند باید او را تشویق كنند تا روی یك كار- نه چند كار همزمان- وقت بگذارد و از بار اضافی و اضطراب ناشی از خستگی و گرسنگی بپرهیزد زیرا ممكن است امیدش را در راه رسیدن به اهدافش از دست بدهد.
۹) والدین باید از كودك بپرسند كه چه اهدافی دارد.
۱۰) وقتی هدف كودك مشخص شد باید به او كمك كنند كه تشخیص دهد آیا هدفش با واقعیت همخوانی دارد یا خیر و اگر چنین بود برای رسیدن به آن، او را تشویق كنند.
۱۱) والدین كودك نگران باید به او كف نفس بیاموزند. برای پدر یا مادر این كه كودكش می گوید:
« من خیلی احمق هستم.» یا« هیچ كاری از دستم برنمی آید؟»سخت است. ولی وقتی كودك نسبت به خود چنین احساسی دارد فریاد كشیدن بر سر او هیچ دردی را درمان نمی كند. وقتی به او دستور می دهیم كه این گونه صحبت نكند تنها نگرانی اش را افزایش داده ایم. مجبوریم احساسات منفی كودكان را بپذیریم تا بتوانیم آنها را تغییر دهیم. به جای این كه با زورگویی او را از داشتن احساسات منفی منع كنید برایش محیطی فراهم كنید تا بتواند این احساسات را ابراز كند ولی با روشی درست به او نشان دهید كه این احساسات واقعیت ندارند. در این گونه مواقع والدین می توانند از روش های زیر بهره جویند:
● درك احساسات كودكان
روشی درست به او نشان دهید كه این احساسات واقعیت ندارند. در این گونه مواقع والدین می توانند از رو ش های زیر بهره جویند:
۱) توجه كودك را روی كاری كه دارد انجام می دهد متمركز كنید و توانایی های او را هرگز ارزیابی نكنید و از نارضایتی دیگران نیز صحبتی به میان نیاورید. مثلاً بهتر است به او بگویید« روی این كار خیلی وقت می گذاری. »نه این كه بگویید
:« خیلی كند كار می كنی.»
۲) صمیمیت و اعتقادی كه والدین نسبت به كودك احساس می كنند به وی اطمینان خاطر می بخشد و بدون تردید او را به سوی كشف بهترین استعدادش سوق می دهد. تلاش و جدیت او را تحسین كنید. تا جایی كه امكان دارد به او اجازه دهید خودش بسیاری از تصمیم هایش را بگیرد. همه كودكان _ به ویژه كودكان نگران- باید مطمئن شوند كه ما علاقه مندیم بدانیم آنها مسائل را چگونه می بینند و از شنیدن تفكرات و تصورات آنها لذت می بریم.
۳) از آنجایی كه تنبیه و تهدید یا بی حوصلگی و عصبانیت، نگرانی كودكان را افزایش می دهد باید از آن اجتناب شود. وقتی كودك حس می كند كه از او ناامید شده ایم از ترس یخ می زند و گاهی اوقات شرمنده می شود. باید برای كودك محیطی فراهم آوریم كه هم احساس امنیت كند و هم بتواند طعم تلاش و شكست را با هم بچشد.
احساس دیگری كه باعث به وجود آمدن طرز فكری منفی در كودك و عزت نفس اندك می شود عصبانیت است. یعنی كودكی كه عزت نفس اندك دارد بسیار گوشه گیر، منفی باف، عبوس و نق نقو است و در اكثر كارها اشتیاقی از خود نشان نمی دهد. كودكی كه عصبانی است توجهی به راضی و خشنود نگهداشتن ما ندارد. حتی ممكن است طوری رفتار كند كه نشان دهد نسبت به انجام دادن تكالیف مدرسه یا برآوردن توقعات ما دل نگرانی ندارد و حتی سعی می كند خود را با اعتماد به نفس نشان دهد و بگوید نیازی به كمك، تأیید یا حمایت دیگران ندارد. اما كودك عصبانی نیاز مبرمی به كمك دارد.
● خشم كودكان
موارد زیر موجب خشم كودكان می شود:
۱) وقتی چیزی جلوی موفقیت و پیشرفت او را می گیرد.
۲) وقتی به آنها برچسب هایی مانند بد، بی عرضه، لوس یا بی معرفت زده می شود.
۳) وقتی كه احساس ضعف یا عدم كنترل می كنند.
عصبانیت اغلب دفاعی در برابر عزت نفس اندك است. كودك به جای این كه در برابر ناامیدی بایستد یا عدم قدرت خود را بپذیرد احساس خشم می كند و چنین خشمی به روش های متعددی بروز می كند:
۱) سعی می كند دیگران نسبت به او احساس بدی داشته باشند تا متوجه عزت نفس اندك او نشوند. بنابراین نسبت به بچه های كوچك و ضعیف تر قلدری می كند و با هم سن و سال های خود رفتار پرخاشگرانه ای دارد.
۲) بسیاری از كودكان عصبانی احساس ضعف می كنند و مثلاً به این دلیل كه جلوی موضوعی بسیار اضطراب آور كه در محیط زندگی شان در حال وقوع است (مثل طلاق و یا مشكلات مالی خانوادگی) را نمی توانند بگیرند سعی دارند دست به خشونت زده و بدین ترتیب احساسات ناخوشایند خود را سركوب كنند.
۳) وقتی كودكی احساس می كند كسانی را كه دوست دارد نسبت به او بد فكر می كنند، ممكن است درد و رنج ناشی از این موضوع را با خشم پنهان سازد. چنین كودكانی هنگام دفاع در برابر نارضایتی والدین احتمال دارد با خود فكر كنند كه:
«اهمیتی نمی دهم آنها چه فكر می كنند.» یا «اهمیتی نمی دهم كه بد، لوس، احمق، بی فكر یا تنبل هستم.»
۴) طبق قاعده اكثر مواقع كودكان باید به بزرگترها احترام بگذارند یا فقط چیزی بگویند كه خوشایند باشد. مثلاً «اگر حرف خوبی برای گفتن نداری حرف نزن!» را غالباً بزرگترها به كوچكترها می گویند. بدین ترتیب به كودك اجازه داده نمی شود تا تفكرات و احساسات خود را بیان كند و سكوت كردن او را عصبانی می كند.
۵) عصبانیت كودك را به سوی تمرد و رفتاری شكننده سوق می دهد و بدین ترتیب ممكن است كه تنبیه هم بشود، بنابراین (به سبب عدم تأیید دیگران) عصبانیتش افزایش می یابد.
● روش مقابله با خشم كودكان
با كودك عصبانی باید اساسی برخورد كنیم تا بتوانیم روش های جدید ارتباط با او را بیابیم:
۱) اولین كاری كه باید انجام دهیم این است كه عصبانیت او را بپذیریم و تشخیص دهیم كه چه چیزی او را عصبانی كرده است.
۲) باید به كودكان اطمینان دهیم كه می خواهیم او را درك كنیم. اگر كودكان از صمیم قلب تشویق شوند كه درباره احساسات شان صحبت كنند سرانجام می توان مشكلاتی كه شكل عصبانیت به خود گرفته اند را تشخیص دهیم و بدین ترتیب در رفع آنها كمك كنیم.
۳) باید سعی كنیم مشكلاتی را كه در قالب عصبانیت بروز می كنند مورد خطاب قرار دهیم. وقتی كودك را متوجه كنیم كه می دانیم رفتار او ناشی از چه مشكلی است او مطمئن می شود كه به اساس نیكی وجودش ایمان داریم و همه چیز رفع خواهد شد.
۴) كودك را باید مطمئن سازیم كه عصبانیت وی یا هر چیزی كه پشت این خشم پنهان است، هیچ گونه آسیبی به روابط وی با ما نخواهد زد. بسیاری از كودكان مایل نیستند تفكرات و احساساتشان را برای ما بگویند، چون معتقدند كه اگر صادق و رو راست باشند ما از سخنانشان تعجب می كنیم و عصبانی می شویم.
۵) باید به عصبانیت كودك حتی اگر مستقیماً متوجه ما باشد اهمیت بدهیم. بعضی مواقع كودك از دست پدر یا مادرش كه به او توجه كافی ندارند عصبانی می شود. به هر حال اگر كودك بپرسد كه چه چیزی موجب عصبانیتش شده است، مؤثرتر خواهد بود. كودك در سن ۵ سالگی توانایی زیادی دارد تا فكر و احساسش را بیان كند به شرط این كه در محیطی امن و مطمئن قرار داشته باشد، یعنی مطمئن باشد اگر بگوید چه احساسی دارد شما عصبانی نمی شوید یا به او گوشه و كنایه نمی زنید و او را به لوس یا خودخواه بودن متهم نمی كنید.
افسردگی مورد دیگری است كه باعث كاهش عزت نفس می شود. افسردگی در كودك موجب اختلال در یادگیری، بازی و توسعه روابطش با دیگران می شود و بعضی مواقع نیز حتی مانع ارتباط او با والدین می شود و اغلب بی سروصدا به وجود می آید.
● علائم افسردگی
كودك افسرده علائم زیر را از خود بروز می دهد:
۱) تابع امیال آنی خود است. او باور ندارد كه می تواند مشكلاتش را حل كند. بنابراین برای به دست آوردن اعتماد به نفس تلاش كمی می كند و كاری را پیگیر انجام نمی دهد.
۲) او خود را از آن نوع افرادی می داند كه در هر مرحله از زندگی دست به هر كاری بزند، شكست می خورد.
۳) داوطلب نمی شود چرا كه معتقد است شركت او در كاری ارزشمند نیست.
۴) معلومات شخصی كمی دارد و احساس می كند كه شایسته آگاهی نیست و چون می ترسد دیگران او را تأیید نكنند محتاطانه سخن می گوید.
۵) او معتقد است همیشه مردم را از خود ناامید می كند بنابراین مدام از دیگران كناره گیری می كند.
۶) مدت زمان قدرت تمركز او كوتاه است.
۷) برخی از كودكان افسرده دچار عذاب شدید روحی اند، به طوری كه برای خود انواع متفاوتی بیماری می تراشند و یا برای این كه دیگران از آنها توقع انجام دادن كاری را نداشته باشند تمارض می كنند و احتمالاً معتقدند كه دیگران فقط زمانی آنها را دوست خواهند داشت كه حس ترحم شان را برانگیزانند.
۸) او دوست دارد شخص دیگری باشد. علامت دیگر افسردگی دروغگویی یا حسادت است. كودك وقتی اعتماد به نفس ندارد نسبت به هم سن و سال های خود حسادت می ورزد.
● چگونه می توان كودكی را از افسردگی رها ساخت؟
۱) باید به او یاد بدهیم هدفی واقعی كه مناسب توانایی هایش باشد در نظر بگیرد. اهداف فوق العاده بزرگ كه امكان دسترسی به آنها نیست ممكن است بهانه ای برای طفره رفتن از تلاش كردن باشد و اهدافی هم كه دستیابی به آنها خیلی ساده و آسان است احتمالاً به او یادآوری می كند كه از مبارزه می ترسد. به جای این كه او را تشویق كنیم تا مثل نقاشی بزرگ، رئیس جمهور یا ستاره ای ورزشی شود به او یاد دهیم دریابد كه امروز یا این هفته چه می خواهد به دست آورد؟
۲) به او كمك كنیم تا برای رسیدن به هدفش تلاش كند. كودكان افسرده در عین حال كه شروع به آموختن مهارت هایی برای كسب عزت نفس می كنند به حمایت عاطفی ویژه ای هم نیاز دارند.
۳) اجازه دهیم كه كودك گاهی طعم شكست را بچشد تا بفهمد كه كجای كارش اشتباه بوده است.
۴) سعی كنیم به او تفهیم كنیم كه می تواند موفقیت های كودكان دیگر را بدون این كه احساس حسادت كرده و یا در مقابل نسبت به خود احساس بدی پیدا كند، تحسین نماید. كودكی كه عزت نفس بالایی دارد نسبت به مهارت، استعداد و ویژگی های كودكان دیگر احساس خوشحالی می كند ،ولی كودكی كه عزت نفس اندكی دارد در برابر توانایی های دیگران احساس شكست می كند.
۵) به او كمك كنیم تا تصمیم بگیرد و روی تصمیم خود ثابت قدم بماند و عواقب احتمالی آن را نیز بپذیرد. برخی از پیامدها خوب و برخی بد هستند، مهم این است كه كودك بیاموزد با تغییرات سازگاری یابد.
۶) به حرف های او گوش كنیم و تأییدش نماییم. بسیاری از كودكان افسرده تصور می كنند افكار و احساساتشان زیر عدم پذیرش دیگران مدفون می شوند. ممكن است چنین كودكانی از گفتن تصوراتشان هراس داشته باشند و یا نتوانند اشاره ای به آنها كنند و كمتر بفهمند كه چه می خواهند یا چه احساسی دارند. آنها ممكن است زودرنج باشند و نسبت به هر چیزی احساس گناه كنند.
كودك افسرده نمی تواند احساس شادمانی كند. او را باید درك و راهنمایی كنیم. وقتی به او كمك می كنیم تا هدفی برای خود در نظر بگیرد و در مورد آن تصمیم بگیرد و اگر شكست خورد آن را پذیرفته اما به راهش ادامه دهد در واقع او را به سوی نگرشی مثبت هدایت كرده ایم. آنگاه او متوجه می شود كه توانایی هایش مؤثرند و اعتماد به نفسش افزایش می یابد.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه استیل شخصی داشته باشیم؟

چگونه استیل شخصی داشته باشیم؟

با توجه به ارتباطهای متفاوتی که باافراد مختلف داشته ام، ایـن مــوضوع برایم کامـلاً روشن شـده کـه سـوء تـدبیرهـای بسیار زیـادی در مـورد "استیل" وجــود دارد. استیل قیمت، سن، و یا سایز نیست و بایـد توجه داشت که می توان آنرا به راحتی آموزش دید.
استـیل از یـک سـو، آگـاهـی فـردی اسـت و از سـوی دیـگر اعتـماد بـه نفـس. بـه عبارت دیگر می توان گفت که نوعی نگرش است. مبین شخصیت و روحیه شماست. اظهار این مـطــلب است که شما ارزش دیـده شـدن و تـوجه کـردن را دارید. دانستن نقاط قوت و ضعف است تا توانایی هایتان را برجسته تر نموده و کاستی ها را از میان بردارید. میان احساس خوب داشتن و ظاهری آراسته داشتن تفاوت های بسیار زیادی وجود دارد.
البته در مبحث استیل، طرز پوشش نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشد؛ اما استیل و مد را نباید با هم تلفیق کنیم. مد فقط به طرز پوشش ارتباط دارد، اما استیل ندرتاً به لباس پوشیدن ارتباط پیدا می کند. مد به لباس بستگی دارد و استیل به فردی که لباس ها را می پوشد.
استیل مظهر منحصر بفرد بودن هر انسانی است. بیانگر این موضوع است که همه ما با هم فرق داریم. مخالف این تصور واهی است که یک نوع اندام ایده آل وجود دارد که همه باید آنرا الگو قرار دهند. مخالف این امر است که تنها یک طرز لباس پوشیدن درست وجود دارد که برای همه خانم ها مناسب است. استیل همیشه قدرتمندانه میدرخشد چراکه اثبات می کند خلاقیت و ابتکار پایان ناپذیر است.
اسلوب مختلفی که در استیل های شخصی نمود پیدا می کنند منکر این امر هستند که "ایده آل" وجود دارد. استیل کار خود را انجام می دهد. استیل همواره موارد نو و غیر معمول را در خود نهفته دارد.
استیل مبتنی بر دموکراسی است. معتقد است که هر خانمی می تواند برای خود هویتی را خلق کند که منحصر بفرد باشد و سپس آنرا از طریق آرایش و لباس پوشیدن ابراز کند.
در عین حال نباید فراموش کرد که استیل بار اشرافی را نیز با خود به همراه دارد. میان افرادی که لباس هایشان را "انتخاب" می کنند و کسانی که فقط لباس می پوشند، تفاوت ایجاد می کند. به جهان اثبات می کند که پوشنده لباس حق انتخاب دارد و استیلش منحصر به خودش می باشد.
در استیل، هوش و ذکاوت نیز وجود دارد، چراکه نیازمند درک شخصی افراد از خودشان می باشد. استیل نیازمند ارتباط تنگاتنگ افراد با خودشان است در غیر اینصورت فرد نمی تواند کلیه زوایای وجودی خودش را در یک زمان به معرض ظهور بگذارد. موجودیت انسان ها آنقدر پیچیده است که سخت بتوان با هر نوع لباس پوشیدنی آنرا به نمایش گذاشت.
استیل خوش بین است. باعث می شود خوش بینی خود را به نمایش بگذارد. باور استیل بر این است که شما فرد صاحب سبکی هستید، جهان مکانی برای ابراز اسلوب متفاوت است، و زندگی ارزش آنرا دارد که برای ابراز سبک های خود در آن تلاش کنید.
بدون ریسک کردن، هیچ استیل خاصی بوجود نخواهد آمد. بدون کشف جنبه های نوی شخصیت خود، بدون کشف این مطلب که چه کاری به شما کمک می کند، و چه چیزهایی سبب شکست شما می شوند، نمی توانید حس داشتن استیل را در خود پرورش دهید. اگر بتوانید این قابلیت را در خود افزایش دهید، می تواند به عنوان پل پرتابی برای رشد شخصی شما به شمار رود.
برخی از افراد هستند که استیل را به دلیل ماهیت مادی گرایانه نقد می کنند، اما این افراد استیل را با مد اشتباه گرفته اند. مد نوعی دل مشغولی است که هر چند وقت یکبار تنها به خاطر تغییر ذائقه، عوض می شود تا علاقه مصرف کننده به خرید افزایش پیدا کند.
استیل از ناهنجاری ها و در هم ریختگی ها جلوگیری می کند. نوعی سازماندهی به بازهارهای شلوغ عرضه است. نوعی حق انتخاب که بیش از اندازه درگیر فشارهای خارجی مانند تبلیغات نشده باشد. استیل ای که با شخصیت شما سازگاری داشته باشد، و لازم نیست فصل به فصل تغییر پیدا کند. همچنین لزومی هم ندارد که برای همیشه مانند روز اول باقی بماند. همانطور که شخصیت شما در طول زمان تغیییر پیدا کرده و کامل می شود، استیل هم می تواند تکامل پیدا کند.
استیل واقعاً نوعی درک فردی است که با انتخاب فردی اعمال می شود – و این انتخاب فردی به آن موجودیت بخشیده و آنرا وارد جهان مادی می کند.
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام, ممنون از استارتر تاپیک, میخواستم بگم متاسفانه بعضی وقتها اعتماد بنفس زیادی یا همون اعتماد بنفس کاذب مضر هم هست. منظورم اینه که بعضی ها جنبه اعتماد بنفس رو ندارند. بنظرم آدم در اوج اعتماد بفس و قدرت شخصیتی باید فروتن باشه وگرنه شخصیتش دو تومن هم ارزش نداره, واسه همین بعضی وقتا من آدمهای با اعتماد به نفس پایین رو به آدمهای با اعتماد بنفس بالا ترجیح میدم.
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
اضافه میکنم در کسب اعتماد بنفس بیشتر از اینکه خود فرد موثر باشه محیط اطرافش موثر هستند. بسیار دیدم افرادی که تو جمع های متفاوت اعتماد بنفس متفاوتی از خودشون نشون میدن.:smile: گرفتین منظورمو؟ یعنی مثلا یه دوست دارم بین آدمهای مسن تر از خودش خیلی با اعتماد بنفس حرف میزنه اما میون همسن و سالهاش واقعا میشه کمبود اعتماد بنفس رو تو چهرش دید!
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام, ممنون از استارتر تاپیک, میخواستم بگم متاسفانه بعضی وقتها اعتماد بنفس زیادی یا همون اعتماد بنفس کاذب مضر هم هست. منظورم اینه که بعضی ها جنبه اعتماد بنفس رو ندارند. بنظرم آدم در اوج اعتماد بفس و قدرت شخصیتی باید فروتن باشه وگرنه شخصیتش دو تومن هم ارزش نداره, واسه همین بعضی وقتا من آدمهای با اعتماد به نفس پایین رو به آدمهای با اعتماد بنفس بالا ترجیح میدم.

ممنون دوست خوبم حرفت کاملا درسته
در انگلیسی اعتماد به نفس را confidence ,و اعتماد به نفس کاذب یا همین چیزی که میفرمایید رو over confidence میگن که مطرود هم هست .
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
اضافه میکنم در کسب اعتماد بنفس بیشتر از اینکه خود فرد موثر باشه محیط اطرافش موثر هستند. بسیار دیدم افرادی که تو جمع های متفاوت اعتماد بنفس متفاوتی از خودشون نشون میدن.:smile: گرفتین منظورمو؟ یعنی مثلا یه دوست دارم بین آدمهای مسن تر از خودش خیلی با اعتماد بنفس حرف میزنه اما میون همسن و سالهاش واقعا میشه کمبود اعتماد بنفس رو تو چهرش دید!


بله چیزی که میگین رو تا حدودی همه ما دچارش هستیم ولی اعتماد به نفس یه چیز اکتسابیه و تمام این مقالاتی که اورده شد توضیح راهکارهایی برای ساختن این قسمت مهم شخصیتمونه
 

Similar threads

بالا