دیالوگهای ماندگار سینما

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها هر کی هر دیالوگ قشنگی یادشه یا بلده اینجا بگه
امیدوارم یه آرشیو خوب درست شه
از مدیریت هم خواهشمندم این تاپیک رو انتقال نده به جای دیگه
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بودم حاجی نصرت رضا پونصد علی فرصت آره و اینا خیلی بودیم کیریم آقامونم بود.
آره از ما نه از اونا آره که بریم دوا خوری. تو نمیری به موت قسم ما اصلاتو نخ این صوبتا نبودیم.
خلاصه نه گاز دنده جلو متل قو دربند اومدیم پایین. یکی چپ یکی راست یکی بالا یکی پایین آبجوو عرق نشستیم رو تخت.پیک اولو رفتیم بالاسلامتی رفقا لول لول شدیم .دومی رو رفتیم بالا سلامتی جوع پاتیل پاتیل شدیم.
اومدیم سومی رو بریم بالا که اصغر نامرد ساقی شد گفت بریم بالا مام رفتی مبالا گفت سلامتی مهتی.
تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم این جیب نه اون جیب نه جیب ساعتی ضامن دار رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن.
پریدم تو متل قوسر کوچه مهران کنج دیفال یارو گندهه این هوا هیکل واسساده بود.
زد تو سینم رفتم عقب اومدم جلو گفتم هتته گفت عفت گفتم نامرداش دومی رو از اولی قایمتر زد.
خلاصه سرتو درد نیارم این جیب نه اون جیب نه جیب ساعتی ضامن دار رفتم که بیام دیدم یه پسخوردم درمونگام.
آره تو نمیری به موت قسم ما به همه گفتیم زدیم شومام بگید زده.
خوبیت نداره در و همسایه خودتون که واردین .ایولله.


بهمن مفید / قیصر
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاهي به اين شوره‌بختي، حقا نوبر روزگاره. پروگرام سفر را به قلم سياه نوشته بود انگار، آن خطاط قضا. سفر انگلستان موقوف شد، به جهت درگذشت پسر صغير ملكه انگليس. دعوت را پس خواند آن عجوزه هزارداماد
[
كمال‌الملك- علي حاتمي ]

ناصر الدین شاه: هنر مزرعه بلال نيست، كه محصولش بهتر شود از ستاره‌هاي آسمان هم يكي مي‌شود كوكب درخشان، الباقي اي، سوسو مي‌زند
[
کمال الملک - علی حاتمی ]

اعظم: ميوه تو عزا طعم نداره
[
قيصر - مسعود كيميايي ]

حميد هامون: آقای رئیس، این خانوم ، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنن. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه... انگار من جنایت کرده ام. حالا هم باید نفقه شو بدم ... هم خونه رو بدم ، هم مهریه رو بدم ... هم بچه مو بدم ، هم شرفمو بدم . چرا؟ چرا؟ من نمی تونم طلاق بدم؟ من نمی تونم . این زن ، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه ... من طلاق نمی دم...
[
هامون - داريوش مهرجويي

قيصر: خان دايي، اين پيرهن خوني رو بده به ننه‌ام. بگو خوب بوش كنه تا داغ دلش آروم بگيره... بگو قيصر گفت دو تا ديگه هم برات ميارم!
[
قيصر- مسعود كيميايي ]
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
فیلم آژانس شیشه ای، سلحشور در حال مذاكره با حاج كاظم تو آژانس :
شمامطمئناً تو دبستان نقشه جغرافیای ایران رو دیدید، شبیه یک گربه اس،ارمنستان،آذربایجان،ترکمنس تان،افغانستان،پاکستان،این کشورهای گوگولی خلیج فارس،کویت ، عربستان، عراق، ترکیه. می دونید نظرشون راجع به این گربه چیه؟ اگر میدونستین مطمئناً اجازه نمی دادین یه مربی آبروی ما رو ببره !!
دهه ات گذشته مربی، اگه اون اسلحه دستت نباشه کی به حرفت گوش میده؟ اینه که برات زور داره، یه دهه حرف زدی ساکت بودیم، کر کری خوندی ساکت بودیم، گرفتی ساکت بودیم، پس دادی ساکت بودیم،حالا اجازه بده ما حرف بزنیم، خانوما آقایون دوست دارین یکی از این کشورهادوباره به ما حمله کنه؟ دوست دارید جنگ بشه؟
ثبات، دهه ما دهه ثباته، امنیت،این کشور کی باید روی امنیت رو ببینه؟ کی باید روی ثبات رو ببینه؟
اون پسر تو کی باید بتونه برای آینده اش برنامه ریزی کنه؟ دهه من هم نیست !!
 

reza4321

عضو جدید
کاربر ممتاز
حداقل یه دیالوگهایی بزارید که واقعا اموزنده باشه و بشه روش فکر کرد.

اخه دیالوگ بهمن مفید چه فکر کردنی داره؟؟؟
چند تا جمله رو با تمرین زیاد تونست خیلی سریع کنار هم بگه و بدون اینکه تپق بزنه.همین

خب البته سلیقه هست دیگه.


من از دیالوگ اخر فیلم افسانه 1900 خیلی خوشم میاد اگه کسی ترجمشو داره بزاره

فیلم دادا با بازی ایرج قادری هم وقتی میره وسط عزاداری حرف میزنه خیلی قشنگه
 

somayeh_63

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی دیگه ام یادم افتاد....جامعه یعنی من منمو زمین بزارم تو منتو زمین بزاری......
ماله استاد..تو دلشکسته بود !
یا..
سلامتی سه تن رفیق ناموس وطن!
سلامتی سه کس زندونیو سربازو بیکس!
مهدی فتحی(روحش شاد) توی اعتراض !
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
حداقل یه دیالوگهایی بزارید که واقعا اموزنده باشه و بشه روش فکر کرد.

اخه دیالوگ بهمن مفید چه فکر کردنی داره؟؟؟
چند تا جمله رو با تمرین زیاد تونست خیلی سریع کنار هم بگه و بدون اینکه تپق بزنه.همین

خب البته سلیقه هست دیگه.


من از دیالوگ اخر فیلم افسانه 1900 خیلی خوشم میاد اگه کسی ترجمشو داره بزاره

فیلم دادا با بازی ایرج قادری هم وقتی میره وسط عزاداری حرف میزنه خیلی قشنگه

دوست عزیز
تاپیک دیالوگهای ماندگاره
اینجا بحث آموزشی نیست هرچند خیلیهاشون هم آموزنده است و هم آدمو به تفکر میاندازه مثل دیالوگهای علی حاتمی

شما اگه دیالوگ قشنگی تو ذهنته بگو
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای چی بسپارمشون به حضرت ابولفضل ؟ مگه خودم دست ندارم ؟
تنگسیر (بهروز وثوقی)
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستانت رو نزدیک خودت نگه دار
دشمنانت رو نزدیکتر
دون کر لئونه (مارلن براندو) پدرخوانده 1
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درزمان جنگ این فقط گورستانها هستندکه آباد میشوند وتنهادر گورستان است که انسان دشمن ندارد
 

mehdisepehri

عضو جدید
چند تا از دیالوگ هایی که الان یادمه:
مردی که در فیلم V For Vendetta بر علیه ظلم و ظالم قیام کرده بود ، وقتی که با دیکتاتور رو به رو شد و دیکتارتور اون رو به گلوله بست ، اما گلوله ها به اون آسیبی نمیرسوندن (که بعدا معلوم شد محافظ داره) و دیکتارتور فریاد زد:
لعنتی ، تو چرا نمیمیری؟؟؟
و اون خیلی خونسرد جواب داد:
چون من یه آرمانم ، یه اعتقادم!
و آرمانها و اعتقاد ها با گلوله از بین نمیروند ، حالا هر چقدر میخواهی شلیک کن!!!!
و در حرکت بعدی دیکتارتور رو به سزای عملش رسوند و اون رو به هلاکت رسوند...
البته خودشم زخمی شده بود و همون جا جان داد...
اما جالبیش این بود که فردا هزاران نفر با نقاب اون به خیابان ها اومدن و نظام دیکتاتوری رو از جا کندند...
بله ، آرمانها نمیمیرند...

حتما این فیلم رو ببینید...
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما می‌توانید جمجمه یک مرد را بشکنید. می‌توانید او را دستگیر کنید. می‌توانید او را درون سیاه‌چال بیاندازید. اما چطور می‌توانید اتفاقاتی که در حال وقوع است را کنترل کنید؟ چطور می‌توانید با یک فکر بجنگید.
بن هور ( ویلیام وایلر)


 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما روتو برگردونی می تونی از کتاب هم بگی
زشته آدم پشتش به جمعیت باشه دخترم

گل پشت و رو نداره
اشتباه نکن
جمعیت در واقع جلوی من وایستاده
اون پایین
.
.
.
دیدی ؟
خودتم اونجاییا
یه لباس بنفش پوشیدی
 

مهندس شکوفه

عضو جدید
من بودم حاجی نصرت رضا پونصد علی فرصت آره و اینا خیلی بودیم کیریم آقامونم بود.
آره از ما نه از اونا آره که بریم دوا خوری. تو نمیری به موت قسم ما اصلاتو نخ این صوبتا نبودیم.
خلاصه نه گاز دنده جلو متل قو دربند اومدیم پایین. یکی چپ یکی راست یکی بالا یکی پایین آبجوو عرق نشستیم رو تخت.پیک اولو رفتیم بالاسلامتی رفقا لول لول شدیم .دومی رو رفتیم بالا سلامتی جوع پاتیل پاتیل شدیم.
اومدیم سومی رو بریم بالا که اصغر نامرد ساقی شد گفت بریم بالا مام رفتی مبالا گفت سلامتی مهتی.
تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم این جیب نه اون جیب نه جیب ساعتی ضامن دار رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن.
پریدم تو متل قوسر کوچه مهران کنج دیفال یارو گندهه این هوا هیکل واسساده بود.
زد تو سینم رفتم عقب اومدم جلو گفتم هتته گفت عفت گفتم نامرداش دومی رو از اولی قایمتر زد.
خلاصه سرتو درد نیارم این جیب نه اون جیب نه جیب ساعتی ضامن دار رفتم که بیام دیدم یه پسخوردم درمونگام.
آره تو نمیری به موت قسم ما به همه گفتیم زدیم شومام بگید زده.
خوبیت نداره در و همسایه خودتون که واردین .ایولله.


بهمن مفید / قیصر

من اینو خیلی دوس دارم
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
گل پشت و رو نداره
اشتباه نکن
جمعیت در واقع جلوی من وایستاده
اون پایین
.
.
.
دیدی ؟
خودتم اونجاییا
یه لباس بنفش پوشیدی

خوب از این فاصله دور نه من میتونم شما رو درست تشخیص بدم نه شما منو
اونی که رنگش بنفش رنگ پوست تنمه (اژدها لباس نمیپوشه واسش افت داره )
حالا دیالوگتو بگو
 

Similar threads

بالا