تاپیک مرجع و آموزش نرم افزار CATIA

تاپیک مرجع و آموزش نرم افزار CATIA

  • ضعیف

    رای: 37 12.1%
  • متوسط

    رای: 38 12.5%
  • خوب

    رای: 114 37.4%
  • عالی

    رای: 116 38.0%

  • مجموع رای دهندگان
    305

ali64222

عضو جدید
جی کد

جی کد

سلام
من در جی کد گیری به اشکال خوردم
پس از انتخاب کنترلر و گرفتن جی کد در فایلهای خروجی به جای متن جی کد پیغام های نا مربوط می بینم که فکر کنم مهمترین قسمت آن این پیغام است:
Machine initialization : Start.
Warning : Machine : PP Word Table not found at the specified place
Machine initialization : End.
 

smmoosavian

عضو جدید
مدرک بین المللی

مدرک بین المللی

یه سوال
آیا کسانی که تو ایران هستند و کتیا بلدند می تونن مدرک بین المللی برای کتیا بگیرن ؟
آیا اصلا با این وضع که همه دارن از کتیای قفل شکسته استفاده می کنن شرکتی هست
که بتونه مدرک بین المللی مهارت برای کتیا صادر کنه ؟ یا بهتر بگم اصلا Dassault systems
شرکت های داخل ایران رو قبول داره که بهشون اجازه صدور مدرک بین المللی بده ؟
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آقا یه سوال
آبا کتیا قابلیت مدلسازی اجسام انعطاف پذیر رو داره؟
 

rezaamirafshari

عضو جدید
می خوام از یه قطعه با کاتیا ورژن 5 یه پوستر با یه پس زمینه از پس زمینه های خود نرم افزار بسازم این کار چطوری انجام میشه؟

دم همتون گرم
 

smmoosavian

عضو جدید
:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
خیلی رک گفتی فکر کنم کلا از کتیا بدشون بیاد

من واقعیت رو گفتم :biggrin:
پرو انجینیر برای مدلسازی تغییر شکل بصری و نه تحلیلیِ قطعات انعطاف پذیر بسیار قدرتمنده
من هر جا تغییر شکل رو مطرح می کنم همه فکر می کنن منظورم همون تحلیل المان محدوده
ولی منظور از مدلسازی قطعات انعطاف پذیر همون نشون دادن بصری تغییر شکل هاست لینک
زیر یک ویدیوی خیلی جالب رو نشون میده
http://e-cognition.net/pages/Flexability.html
 

CADeng64

عضو جدید
به نظر من کتیا کلی از ProE عقب تره مگر در مورد سطح سازی های خیلی با وسواس زیاد که نیاز به اتصال G3 داره.که در این مورد هم نرم افزارهایی مثل Alias یا Rhino برای این تیپ مدل سازی بهتر هستن.
خیلی ها هستن که میگن کتیا بی نظیره اما دلیلی ارائه نمی دهند. دوست دارم اینجور ادعاها رو به چالش بکشم. کسی هست؟
برای شروع این نوشته ضعف های کتیا رو در مقایسه با ProE بیان میکنه که توسط یکی از کاربران mcadcentral نوشته شده. بعضی هاشو خودم تجربه کردم. بعضی ها رو هم اینجا ننوشته:
http://www.mcadcentral.com/proe/forum/forum_posts.asp?TID=26734&PN=11
سومین پست از پایین صفحه.
 
آخرین ویرایش:

smmoosavian

عضو جدید
توی یکی از همین فروم های خارجی در مورد کتیا و پرو انجینیر نوشته بود :

CATIA is wide but PRO ENGINEER is deep

این بهترین توصیف برای مقایسه این دو نرم افزاره ;)
 

smmoosavian

عضو جدید
هیچ نرم افزاری کامل و بدون عیب نیست
من به کتیا تسلط نسبی دارم و علاقه زیادی بهش دارم، کار حرفه ای هم باهاش انجام داده ام ولی توی بعضی
از کارها واقعا کم میاره . یکیش همین مدلسازی قطعات انعطاف پذیره. دیگری عدم توانایی
تشخیص برخوردها به منظور ایجاد حرکت مثل مکانیزم هایی که در اونها چند قطعه در بخشی
از حرکت ، از هم جدا میشن و در بخشی دیگه دوباره باید به هم برخورد کنن تا حرکت ایجاد
بشه . در پرو انجینیر راه حلی که وجود داره تعریف 3d contact هست .
عیب بسیار بزرگ دیگه ضعف منحنی ها در اون هست. توی sketch فقط یک نوع منحنی وجود داره
اونم از نوع درونیابی . توی اسکچ نمیشه CV curve تولید کرد.
کار کردن با fillet در کتیا قدرتمند هست ولی نه به اندازه بقیه نرم افزارها. کار کردن باهاش
یه کم سخته . این بود برخی از انتقاد های من . حالا شما یه کم از پرو انجینیر انتقاد کن !!!!
 

CADeng64

عضو جدید
یکی از محدودیت هاش توی بخش سطح سازی اینه که فقط spline ها و curve های درجه 3 تولید می کنه. برخلاف کتیا که این محدودیت رو نداره. (هرچند که لزوما سطوح و منحنی های درجه بالاتر ، هموارتر نیستن) یا اینکه تا قبل از wildfire 5 دستور مشابه fill surface کتیا و سالید رو نداشت و الان هم این دستور در قیاس با کتیا و سالید کم میاره. البته این دستور برای سطح سازی جدی، توصیه نمی شه چون کنترل چندانی روش وجود نداره.
عیب دیگری که داره اینه که هنوز در قسمت های زیادی از پرو از واسط کاربری قدیمی استفاده میشه که به درد سالهای 70-80 میلادی میخوره. همچنین این نرم افزار برای سیستم های unix قدیمی طراحی شده و با ترفندهایی به محیط ویندوز منتقل شده. مثلا میدونید که نرم افزارهای تولید شده برای ویندوز از کامپوننت هایی که ویندوز برای انجام کارها فراهم آورده استفاده می کنند. مثلا برای print گرفتن و save کردن تمام برنامه ها یک سری توابع مربوط به سیستم عامل ویندوز رو فراخوانی می کنند یا اینکه تنظیمات خودشون رو در رجیستری ویندوز ثبت می کنند. اما ProE این طور نیست.به زبان C عهد بوق نوشته شده و ساز خودشو میزنه. به همین دلیل هم واسط کاربری پرو شباهت زیادی به ویندوز نداره.
البته این مسئله حسن هایی هم داره. مثلا باعث شده تا در مقایسه با برنامه های مدرن تحت ویندوز که با .NET نوشته شدن مقدار بسیار کمتری RAM استفاده کنه و سرعت عمل بیشتری داشته باشه. کافیه inventor رو اجرا کنید و یک پارت خالی رو باز کنید. ورژن 2011 که با .Net 2008 نوشته شده 270 مگابایت رم رو در همون ابتدا اشغال میکنه. یا solidworks 2011 که 6 گیگ رم براش توصیه شده. اما ProE Wildfire 5 در همون ابتدا فقط 70 مگ RAM اشغال میکنه. همچنین به این علت که تنظیمات رو در registry ثبت نمی کنه می تونید تنظیمات مورد علاقه ی خودتون رو که در یک سری فایل ثبت میشه، کپی کنید و باخودتون داشته باشید. و با دادن فایل تنظیمات به نرم افزار کل تنظیمات مورد نظر خودتون رو یکجا اعمال کنید. همچنین نیازی به نصب مجدد نرم افزار روی ویندوزهای مختلف کامپوترتون نیست. فکر میکنم روی فلش هم فایل هاشو کپی کنید، اگر تنظیم لایسنس رو درست کنید روی هر کامپیوتری از ویندوز 95 گرفته تا ویندوز 7 اجرا بشه. (البته این آخری رو زیاد مطمئن نباشد ;) همچنین mapkey در ویندوز وجود نداره.

در مورد fillet، در بخش Part میتونیم مقایسه کنیم. مثلا پرو قابلیت G2 fillet داره که در بخش part design، کتیا نداره.
همچنین CV curve پرو قابلیت اندازه گذاری داره. فرض کنید حین حرکت پروفایل روی مسیر sweep بتونید این اندازه ها رو با یک سری روابط ریاضی کنترل کنید...
 
آخرین ویرایش:

Prof.Eng

متخصص نرم افزار کتیا
یکی از محدودیت هاش توی بخش سطح سازی اینه که فقط spline ها و curve های درجه 3 تولید می کنه. برخلاف کتیا که این محدودیت رو نداره. (هرچند که لزوما سطوح و منحنی های درجه بالاتر ، هموارتر نیستن) یا اینکه تا قبل از wildfire 5 دستور مشابه fill surface کتیا و سالید رو نداشت و الان هم این دستور در قیاس با کتیا و سالید کم میاره. البته این دستور برای سطح سازی جدی، توصیه نمی شه چون کنترل چندانی روش وجود نداره.
عیب دیگری که داره اینه که هنوز در قسمت های زیادی از پرو از واسط کاربری قدیمی استفاده میشه که به درد سالهای 70-80 میلادی میخوره. همچنین این نرم افزار برای سیستم های unix قدیمی طراحی شده و با ترفندهایی به محیط ویندوز منتقل شده. مثلا میدونید که نرم افزارهای تولید شده برای ویندوز از کامپوننت هایی که ویندوز برای انجام کارها فراهم آورده استفاده می کنند. مثلا برای print گرفتن و save کردن تمام برنامه ها یک سری توابع مربوط به سیستم عامل ویندوز رو فراخوانی می کنند یا اینکه تنظیمات خودشون رو در رجیستری ویندوز ثبت می کنند. اما ProE این طور نیست.به زبان C عهد بوق نوشته شده و ساز خودشو میزنه. به همین دلیل هم واسط کاربری پرو شباهت زیادی به ویندوز نداره.
البته این مسئله حسن هایی هم داره. مثلا باعث شده تا در مقایسه با برنامه های مدرن تحت ویندوز که با .NET نوشته شدن مقدار بسیار کمتری RAM استفاده کنه و سرعت عمل بیشتری داشته باشه. کافیه inventor رو اجرا کنید و یک پارت خالی رو باز کنید. ورژن 2011 که با .Net 2008 نوشته شده 270 مگابایت رم رو در همون ابتدا اشغال میکنه. یا solidworks 2011 که 6 گیگ رم براش توصیه شده. اما ProE Wildfire 5 در همون ابتدا فقط 70 مگ RAM اشغال میکنه. همچنین به این علت که تنظیمات رو در registry ثبت نمی کنه می تونید تنظیمات مورد علاقه ی خودتون رو که در یک سری فایل ثبت میشه، کپی کنید و باخودتون داشته باشید. و با دادن فایل تنظیمات به نرم افزار کل تنظیمات مورد نظر خودتون رو یکجا اعمال کنید. همچنین نیازی به نصب مجدد نرم افزار روی ویندوزهای مختلف کامپوترتون نیست. فکر میکنم روی فلش هم فایل هاشو کپی کنید، اگر تنظیم لایسنس رو درست کنید روی هر کامپیوتری از ویندوز 95 گرفته تا ویندوز 7 اجرا بشه. (البته این آخری رو زیاد مطمئن نباشد ;) همچنین mapkey در ویندوز وجود نداره.

در مورد fillet، در بخش Part میتونیم مقایسه کنیم. مثلا پرو قابلیت G2 fillet داره که در بخش part design، کتیا نداره.
همچنین CV curve پرو قابلیت اندازه گذاری داره. فرض کنید حین حرکت پروفایل روی مسیر sweep بتونید این اندازه ها رو با یک سری روابط ریاضی کنترل کنید...

راستی می دانستید کتیا نصب شده را هم می توان کپی و اجرا کرد. فقط باید یک environment جدید ایجاد کنید تا برنامه اجرا شود.
 

Prof.Eng

متخصص نرم افزار کتیا
من واقعیت رو گفتم :biggrin:
پرو انجینیر برای مدلسازی تغییر شکل بصری و نه تحلیلیِ قطعات انعطاف پذیر بسیار قدرتمنده
من هر جا تغییر شکل رو مطرح می کنم همه فکر می کنن منظورم همون تحلیل المان محدوده
ولی منظور از مدلسازی قطعات انعطاف پذیر همون نشون دادن بصری تغییر شکل هاست لینک
زیر یک ویدیوی خیلی جالب رو نشون میده
http://e-cognition.net/pages/Flexability.html

درست است. ولی نمی دانم آیا از وجود Flexible Assembly در کتیا اطلاع دارید نه. همینطور اگر در یک اسمبلی قطعات را در حالت Context طراحی کنید یعنی لینک داده های مشترک بین قطعات را فعال کنید قطعات می توانند بر اساس تغییرات همدیگر تغییر کنند. البته همانطور که گفته اید این تغییرات بطور زنده و همانند آنچه در سالیدورک یا پرواینجینر دیده می شود نخواهد بود.
کتیا بجای ارایه دستورات و قابلیت هایی که بیشتر جنبه زیباسازی دارند به جنبه هایی که کاربرد مهندسی بیشتری دارند توجه دارد. برای مثال در همین زمینه بررسی فضای حرکتی یک جسم دستوراتی دارد که در آن می توان حجم اشغال شده توسط جسم در هنگام حرکت آن را بدست آورد. مثال مهندسی این قضیه، فضایی که تایر به خاطر چرخش یا حرکت عمودی نیاز دارد و کتیا این فضا را محاسبه و به شکل یک پوسته فضایی در اختیار کابر قرار می دهد تا در طراحی قطعات مجاور بکار گرفته شود.

مثال دیگر: حداقل 6 7 سال است که کاربران از داسو خواسته اند دستور نوشتن متن روی اجسام سه بعدی را به کتیا اضافه کند و حتی به سخره می گیرند که مثلا سالیدورک این دستور را از نسخه 98 داشته اما کتیا هنوز ندارد. اما متاسفانه داسو با وجود آگاهی از این درخواست ها آن را انجام نداده است. چرا؟ چون آن را چیزی واقعا ضروری نمی داند و درست هم هست. من در طول 15 سال سابقه کار مهندسی به یاد ندارم کسی از این قابلیت سالیدورک در پروژه های مهندسی استفاده کرده باشد. متن هایی که روی قطعات نوشته می شوند یا دارای اهمیت شکل و فونت نیستند که در اینصورت در بخش نقشه کشی روی نقشه بطور ساده تعریف می شوند و نیازی نیست که روی مدل سه بعدی تعریف شوند و یا آنقدر مهم هستند که توسط نرم افزارهایی که کار style انجام می دهند مثل alias یا icem surf تولید و سپس به نرم افزار cad منتقل می شوند. پس واقعا حق با داسو است که این دستور هر چند کوچک را هنوز اضافه نکرده است!


در ضمن لطفا اینقدر این برنامه ها را با هم مقایسه نکنید. اولا که آنها عوض نمی شوند، دوم این که بد یا خوب باید نرم افزاری را کار کنید که شرکتتان انتخاب کرده است. سوم اینکه باعث سردرگمی دیگرانی که قصد فراگیری دارند می شوید. این برنامه ها هر یک بخشی از بازار را در اختیار دارند پس بالاخره هر یک از آنها محاسنی دارد که هنوز به فروش می رسد. صاحبان شرکت ها بلانسبت احمق که نیستند پولشان را برای چیزی که کارشان را راه نمی اندازد خرج کنند. چهارم اینکه توجه به نکات طراحی ارزش بیشتری دارد تا توجه به ریزترین دستوارت نرم افزاری.
ببشتر این بحث ها که در آخر هم چیزی از آن بدست نمی اید در ایران اتفاق می افتد که در آن نرم افزارها همگی مفتند.
 

CADeng64

عضو جدید
درست میگین آقای جان نثاری. اما قرار اینجا بحث علمی و مهندسی بشه. و مسلما حکاکی روی قطعات در دستور کار نخواهد بود :biggrin: هدفم بیشتر اینه که با مقایسه نرم افزارها با هم روش های مختلف طراحی رو یاد بگیریم. مثلا من تا قبل از کار کردن با پرو از top down design چیزی زیادی نمی دونستم. اما بعدش با کارکردن با ProE با

skeleton modeling , Master modeling آشنا شدم که در کتیا یا سالید هم میتونه کاربرد داشته باشه. تاکید من هم روی همین مسائل مهندسیه مثلا همین قابلیت تولید motion envelop که شما می فرمایید.(البته در ProE هم این قابلیت هست)
 
آخرین ویرایش:

CADeng64

عضو جدید
مورد دیگر بدست آوردن پروفیل بادامک با توجه به پروفیل سرعت و نوع حرکت و هندسه پیرو هست. این کار رو با استفاده از بدست آوردن منحنی پوش حرکت پیرو انجام میدهد.
آقای جان نثاری شما هم لطفا قابلیت های مهندسی کتیا رو که کمتر شناخته شده اند بیان کنید.
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یادم میاد که یکی از دوستان یه نرم افزار الحاقی برای قطعات استاندارد درکتیا معرفی کرده بود کسی یادش میاد؟
 

Prof.Eng

متخصص نرم افزار کتیا
مورد دیگر بدست آوردن پروفیل بادامک با توجه به پروفیل سرعت و نوع حرکت و هندسه پیرو هست. این کار رو با استفاده از بدست آوردن منحنی پوش حرکت پیرو انجام میدهد.
آقای جان نثاری شما هم لطفا قابلیت های مهندسی کتیا رو که کمتر شناخته شده اند بیان کنید.

یکی از قابلیت های جالب اما کم کاربردی که در کتیا دیدم و تنها یکبار برای بررسی طراحی که قطعات کنار موتور خودرو 206 گازسوز انجام داده بودیم استفاده کردم قابلیت مسیریابی برای نصب یا باز کردن یک قطعه در یک فضای پیچیده و فشرده است. نمی دانم موتور 206 را دیده اید یا نه. قطعات بسیار نزدیک به هم و فشرده در یک فضای کوچک که به آن محفظه یا اتاق موتور engine compartment می گویند قرار دارند. در 206 صندوق دار گاز سوز، افزون بر قطعات فعلی باید قطعاتی مثل رگولاتور گاز، لوله های فشار بالا و فشار پایین گاز، شیلنگهای آب موتور که برای گرم کردن رگولاتور استفاده می شوند هم به این مجموعه اضافه می شد. پیدا کردن فضایی مناسب در این محفظه که همه ضرورتهای طراحی را داشته باشد کار چندان آسانی نیست. یکی از این ضرورتها آسانی نصب در خط تولید، و قابلیت باز کردن برای انجام تعمیرات است. هر گام فرآیند نصب (production process step) در خط تولید باید کمتر 45 ثانیه باشد پس باید آسان و سریع باشد، از لحاظ ارگونومی برای کارگر مشکل ساز نباشد. هنگامی که هیچ یک از قطعات هنوز وجود خارجی ندارند و تنها توسط نرم افزار در حال طراحی هستند بررسی فرآیند نصب از دید امکانپذیری آن، درجه سهولت یا سختی آن کمی مشکل خواهد بود.

برای کمک به حل این مشکل، کتیا دستور path finder را دارد که بر اساس یک تعریف کلی توسط کاربر، مسیری را که می توان یک قطعه را بدون برخورد به قطعات جانبی به موقعیت نصب آن برد محاسبه کرده و حرکت ها و چرخش های لازم را نمایش می دهد.
 
آخرین ویرایش:

CADeng64

عضو جدید
ممنون آقای جان نثاری به خاطر بیان تجربیات و قابلیتهای جالب کتیا.اطلاع از وجود چنین ابزارهایی برای من خیلی جالبه و استفاده از اونها در عمل کمک بزرگیه. در ProE بخشی به نام Assembly Process Planning هست که شاید با این قست از کتیا قابل مقایسه باشه اما من تجربه ای از کارکردن با اون ندارم.

[FONT=&quot]یکی از کاربردهای جالب ،تولید اسمبلی ، نقشه ها و مدلهای تحلیلی قاب ها و خرپاها با استفاده از روش [/FONT]top down [FONT=&quot] هست. کار با تولید یک پارت اسکلت بندی که فقط از خطوط و منحنی ها تشکیل شده شروع میشه. با قرار دادن این پارت داخل اسمبلی و استفاده از قسمت [/FONT]framework extension[FONT=&quot] میشه پروفیل اعضای قاب رو از داخل کتابخانه نرم افزار برداشت و با انتخاب اعضای قاب از روی اسکلت طرح، مدل اسمبل شده قاب رو تولید کرد و برش ها و اتصالات مورد نظر رو در محل برخورد اعضا با هم اعمال کرد. توی دوره کاراموزی یکی از مهندسین این کار رو با سالیدورکس برای تولید قابها و مدل های لوله کشی انجام می داد اما بجای استفاده از[/FONT] [FONT=&quot]روش [/FONT]top down [FONT=&quot] و قسمت [/FONT]weldment/structural members[FONT=&quot] نرم افزار از روش [/FONT]buttom up[FONT=&quot] و [/FONT]mate[FONT=&quot] کردن اعضا استفاده می کرد. مسلما مدت زمان انجام کار و اعمال اتصالات با این روش خیلی زیاد و سخته و اعمال چند صد [/FONT]mate [FONT=&quot] روی قطعات اسمبلی که هر کدوم روی قبلی بنا شدن یک مدل کارا نیست و با [/FONT]fail [FONT=&quot]کردن یکی از [/FONT]mate [FONT=&quot]های اولیه تمام اونها [/FONT]fail [FONT=&quot] میکنن و درست کردنش مثل باز کردن یک گره کور می مونه. اما با روش بالا چنین مشکلاتی پیش نمیاد و هر کدام از اعضا فقط به مدل اسکت بندی وابسته هستن و با تغییر مدل اسکلت، تغییر خیلی راحت به اسمبلی انتقال پیدا میکنه. که به اصطلاح به [/FONT]horizontal modeling [FONT=&quot] معروفه. مدل تحلیلی این جور مسائل در [/FONT]ProE[FONT=&quot]میتونه به صورت ساده ی دو بعدی با استفاده از مدل اسکت بندی انجام بشه [/FONT] [FONT=&quot]یا به صورت پوسته که در این صورت نرم افزار مدل [/FONT]midsurface[FONT=&quot] اسمبلی رو خودش استخراج می کنه و در محل های اتصالات که این سطوح از هم جدا میشن اتصال مدل اجزا محدود رو همچنان نگه میداره. نمیدونم درانسیس یا [/FONT]abaqus[FONT=&quot] یا CATIA همچین قابلیتی هست یا نه ولی برای یک مدل بزرگ[/FONT] [FONT=&quot]،کلی در زمان صرفه جویی میشه به علاوه ی اینکه هنوز هم قابلیت تغییر مدل اسکلت وجود داره و با [/FONT]regenerate [FONT=&quot]کردن تمام تغییرات به مدل اجزا محدود هم منتقل میشه.
[/FONT]​
 
آخرین ویرایش:

smmoosavian

عضو جدید
در آباکوس نسخه 6.10 این قابلیت midsurface که می گید به تازگی اضافه شده ولی دقیقا نمی دونم کاربردش چیه
نرم افزار آباکوس از وقتی اومد زیر مجموعه dassault شد هر ورژن نسبت به ورژن قبلی کلی تغییرات و بهبود کسب
می کنه ، توی ورژن جدید آباکوس کار مش بندی بسیار پیشرفت کرده و راحت تر شده
 

Prof.Eng

متخصص نرم افزار کتیا
در آباکوس نسخه 6.10 این قابلیت midsurface که می گید به تازگی اضافه شده ولی دقیقا نمی دونم کاربردش چیه
نرم افزار آباکوس از وقتی اومد زیر مجموعه dassault شد هر ورژن نسبت به ورژن قبلی کلی تغییرات و بهبود کسب
می کنه ، توی ورژن جدید آباکوس کار مش بندی بسیار پیشرفت کرده و راحت تر شده

Mid Surface از جمله دستوراتی است که قبل از آنکه در نرم افزارهای CAD اضافه شود در برنامه های مدل ساز CAE مثل patran, hypermesh و انسیس وجود داشت. از دیدگاه طراحی امروزه تقریبا تمام قطعات بصورت solid مدل سازی می شوند اما از دیدگاه تحلیل سازه و تنش مدل سازی آنها توسط المان های solid همیشه صحیح نیست. قطعات پلاستیکی مثال خوبی از این جمله هستند. در قطعات پلاستکی بطور معمول ضخامت در سرتاسر قطعه کمابیش ثابت است و در تحلیل تنش این قطعات به علت کوچک بودن ضخامت در برابر ابعاد کلی جسم استفاده از المان های پوسته/صفحه shell/plate بسیار بهتر و صحیح تر از المان های solid است بویژه اگر قطعه تحت خمش باشد. برای استفاده از المان های صفحه ای نیاز به سطح میانی جسم است و دستور Mid Surface آن را بطور خودکار از روی جسم سه بعدی تولید می کند البته باز هم کاربر باید در برخی نواحی پیچیده این دستور را کمک کند یا حتی خود سطح میانی را با کمک هندسه جسم تولید و برای ایجاد مش سطحی بکار گیرد.
قدیم که این دستور وجود نداشت کار تولید مش برای چنین قطعاتی بسیار سختتر بود.

مثال دیگری از کاربرد این دستور، قطعات بدنه خودرو هستند که ضخامتشان در حد میلیمتر است ولی ابعادی در حد متر دارند و دوباره باید توسط المان صفحه پوسته مش بندی شوند که این دستور سطح میانی آنها را تولید و برای مش در اختیار کاربر قرار می دهد.
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
Mid Surface از جمله دستوراتی است که قبل از آنکه در نرم افزارهای CAD اضافه شود در برنامه های مدل ساز CAE مثل patran, hypermesh و انسیس وجود داشت. از دیدگاه طراحی امروزه تقریبا تمام قطعات بصورت solid مدل سازی می شوند اما از دیدگاه تحلیل سازه و تنش مدل سازی آنها توسط المان های solid همیشه صحیح نیست. قطعات پلاستیکی مثال خوبی از این جمله هستند. در قطعات پلاستکی بطور معمول ضخامت در سرتاسر قطعه کمابیش ثابت است و در تحلیل تنش این قطعات به علت کوچک بودن ضخامت در برابر ابعاد کلی جسم استفاده از المان های پوسته/صفحه shell/plate بسیار بهتر و صحیح تر از المان های solid است بویژه اگر قطعه تحت خمش باشد. برای استفاده از المان های صفحه ای نیاز به سطح میانی جسم است و دستور Mid Surface آن را بطور خودکار از روی جسم سه بعدی تولید می کند البته باز هم کاربر باید در برخی نواحی پیچیده این دستور را کمک کند یا حتی خود سطح میانی را با کمک هندسه جسم تولید و برای ایجاد مش سطحی بکار گیرد.
قدیم که این دستور وجود نداشت کار تولید مش برای چنین قطعاتی بسیار سختتر بود.

مثال دیگری از کاربرد این دستور، قطعات بدنه خودرو هستند که ضخامتشان در حد میلیمتر است ولی ابعادی در حد متر دارند و دوباره باید توسط المان صفحه پوسته مش بندی شوند که این دستور سطح میانی آنها را تولید و برای مش در اختیار کاربر قرار می دهد.

توی moldflow هم از این نوع مش بندی استفاده می شه.
 

smmoosavian

عضو جدید
اگه می شه آموزش محیط Sketch Tracerروبزارید
ممنون

سوال خوبیه اهل فن باید جواب بدن ما که یاد گرفتیم ولی عملا نمیشه باهاش کار کرد چونکه
1- هر کدوم از تصاویر راهنما وقتی focus رو به دست می گیرند عملا هیچ کاری نمیشه انجام داد
2- به خصوص در مورد دستورات محیط free style وقتی می خوایم یه curve درست کنیم اصلا با
ویژگی get focus جور در نمیاد
3- من همیشه تصاویر راهنما رو اینطوری وارد می کنم : اول یه مستطیل می کشم بعد توش رو با دستور
fill پر می کنم و بهش material می دم (3ds star) سپس عکسش رو عوض می کنم
4- وقتی میشه چنین کاری انجام داد نمی دونم چرا sketch tracer رو گذاشتن شاید به این دلیل که
سرشاخه این محیط همیشه product هست. بدین ترتیب میشه قطعات مختلف رو ایجاد کرد .

ولی با همه این ها برام سواله که توی سطح سازی اتوموبیل چطوری اول کل سطح رو توی یک پارت درست
می کنن و بعد اون رو به قسمت های مختلف توی پارت های مختلف قرار می دن. شاید از اول توی پارت های
مختلف می ذارن ولی بازم پیوستگی ها مشکل پیدا می کنه ، خلاصه فکر می کنم اگه بخوام همه سوال هام
درباره سطح سازی پیشرفته حل بشه باید یه بار یه پروژه طراحی اتوموبیل انجام بدم تا برا خودم یه پا اوستا بشم !!! :biggrin:
 

CADeng64

عضو جدید
کل بدنه رو در یک پارت مدل می کنن، اصطلاحا به این مدل میگن Master Model البته طوری که قسمت های مختلف مثل درها، سپر و ... به شکل سطوح split شده در اختیار یاشه.میشه این سطوح جدا شده رو publish کرد تا بعدا در محیط اسمبلی واضح باشه که کدوم سطح ها به چه قطعاتی تعلق دارن.این مدل رو درمحیط اسمبلی وارد می کنن و به ازای هر قطعه بدنه ی اتوموبیل یک پارت خالی در محیط اسمبلی ایجاد می کنن. بعد با کپی کردن سطوح publish شده (یا اگر دستور کپی نداره با offset گرفتن با فاصله ی 0) در داخل اون پارت ها و بعد ضخامت دادن به اونها یا هر عملیات سطح سازی دیگری که لازم باشه قطعات رو از مدل master استخراج می کنن و در صورت لزوم بین قطعات فاصله های لازم رو با offset کردن سطوح ایجاد می کنن. اینجوری مدل اسمبل شده ی قطعات بدست میاد که کاملا در کنار هم fit هستن و به علاوه با تغییر master model تغییرات روی part های مختلف بدنه بسط پیدا میکنه.
 
آخرین ویرایش:

Prof.Eng

متخصص نرم افزار کتیا
سوال خوبیه اهل فن باید جواب بدن ما که یاد گرفتیم ولی عملا نمیشه باهاش کار کرد چونکه
1- هر کدوم از تصاویر راهنما وقتی focus رو به دست می گیرند عملا هیچ کاری نمیشه انجام داد
2- به خصوص در مورد دستورات محیط free style وقتی می خوایم یه curve درست کنیم اصلا با
ویژگی get focus جور در نمیاد
3- من همیشه تصاویر راهنما رو اینطوری وارد می کنم : اول یه مستطیل می کشم بعد توش رو با دستور
fill پر می کنم و بهش material می دم (3ds star) سپس عکسش رو عوض می کنم
4- وقتی میشه چنین کاری انجام داد نمی دونم چرا sketch tracer رو گذاشتن شاید به این دلیل که
سرشاخه این محیط همیشه product هست. بدین ترتیب میشه قطعات مختلف رو ایجاد کرد .

ولی با همه این ها برام سواله که توی سطح سازی اتوموبیل چطوری اول کل سطح رو توی یک پارت درست
می کنن و بعد اون رو به قسمت های مختلف توی پارت های مختلف قرار می دن. شاید از اول توی پارت های
مختلف می ذارن ولی بازم پیوستگی ها مشکل پیدا می کنه ، خلاصه فکر می کنم اگه بخوام همه سوال هام
درباره سطح سازی پیشرفته حل بشه باید یه بار یه پروژه طراحی اتوموبیل انجام بدم تا برا خودم یه پا اوستا بشم !!! :biggrin:

بطور معمول در ابتدا یا مدل گلی خودرو ساخته می شود و یا توسط برنامه هایی مثل Alias , ICEM Surf سطوح A Surface که سطوح خارجی و در معرض خودرو هستند بدست می آیند و با وجود قابلیت های کتیا و NX کمتر از آنها برای تولید سطوح style استفاده می شود پس در واقع یک مدل اصلی master model وجود دارد که پارامتریک هم نیست چون توسط کتیا تولید نشده است. همه تیم های مهندسی درگیر طراحی و توسعه هم از همین مدل برای شروع استفاده می کنند. مرحله بعدی مهندسی کردن این سطوح است که توسط کتیا یا NX انجام می شود. بدین مفهوم که سطوح بر اساس طرح مهندسی خودرو به تکه های مختلف شکسته می شوند و نیازهای مهندسی مثل flange و یا موارد Gap and flash و ... به آنها اضافه می شود. بر این اساس سطوح A Surface که پارامتریک هم نیستند مبنای طراحی سطوح B Surface و سایر سطوح قرار می گیرند. نکته دیگر این است که در 90 درصد موارد هیچ خودرویی از صفر طراحی نمی شود و در واقع اصلاح نسل قبلی خود است. تمام تلاش بر این است که اگر بشود حتی یک پیچ هم عوض نشود تا کار با کمترین هزینه انجام شود.
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سوال خوبیه اهل فن باید جواب بدن ما که یاد گرفتیم ولی عملا نمیشه باهاش کار کرد چونکه
1- هر کدوم از تصاویر راهنما وقتی focus رو به دست می گیرند عملا هیچ کاری نمیشه انجام داد
2- به خصوص در مورد دستورات محیط free style وقتی می خوایم یه curve درست کنیم اصلا با
ویژگی get focus جور در نمیاد
3- من همیشه تصاویر راهنما رو اینطوری وارد می کنم : اول یه مستطیل می کشم بعد توش رو با دستور
fill پر می کنم و بهش material می دم (3ds star) سپس عکسش رو عوض می کنم
4- وقتی میشه چنین کاری انجام داد نمی دونم چرا sketch tracer رو گذاشتن شاید به این دلیل که
سرشاخه این محیط همیشه product هست. بدین ترتیب میشه قطعات مختلف رو ایجاد کرد .

ولی با همه این ها برام سواله که توی سطح سازی اتوموبیل چطوری اول کل سطح رو توی یک پارت درست
می کنن و بعد اون رو به قسمت های مختلف توی پارت های مختلف قرار می دن. شاید از اول توی پارت های
مختلف می ذارن ولی بازم پیوستگی ها مشکل پیدا می کنه ، خلاصه فکر می کنم اگه بخوام همه سوال هام
درباره سطح سازی پیشرفته حل بشه باید یه بار یه پروژه طراحی اتوموبیل انجام بدم تا برا خودم یه پا اوستا بشم !!! :biggrin:
البته من خودم با محیط sketch tracerکار کردم . یه خودرو طراحی کردم و مشکای نداشتم.
 

Similar threads

بالا