قرآن من از تو شرمنده ام!!!

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
متأسفانه الان ظاهرش رو هم توجه نمیشه.و الا وضعمون خیییلی بهتر از این بود.
خدا اینقدر مهربونه که گفته همون نگاه کردن به آیات قرآن هم عبادته و نوری در قلب ایجاد میکنه.تا افراد بیسواد هم بهره ای از این کلام الهی ببرن.ولی متاسفانه ما الان از همون نگاه کردن هم خودمون رو محروم کردیم با وجود اینکه میتونیم در حد درکمون بفهمیمش.

در روایت داریم که هر کس به اندازه درکش از قرآن میفهمه.
فهم به معنای درک والا متوجه شدن ترجمه چیز بزرگ و شاقی نیست.در ضمن اگه قرآن همین ظاهر رو داشت اینهمه امام معصوم و فرستاده برا تفسیر و پرداختن به بطن قرآن لازم نبود.

:gol::gol::gol::gol:
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی عالی بود
بنظر منم باطن هر چیزی مهمه نه ظاهرس

دوست این پست من رو قصد توهین ندونید
خیلی ها در ظاهر صحبت ها مانده اند
مگر می شود ظاهر مهم نباشد و باطن مهم باشد مگر می شود یکی آره و یکی نه
مثل حرف شما مثل کسی است که ژولیده باشد و کثیف و همش به فکر مردم باشد و برای آنها کار کند
هم ظاهر و هم باطن
هر دو مکمل همدیگر هستند
ولی خوب باطن اولویت دارد
 

s.ferdows

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرآن نور است.

هرگاه آن را باز کردی و دیگر خطوط سیاه بر کاغذ ندیدی به خود افتخار کن که به حقیقت قرآن پی بردی و نور هدایتگر آن را درک کرده ای
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
سلام
چه مطلب زیبایی رو انتخاب کردید . خیلی وزین بود .
ممنون
من تازه عضو شدم و تشکر بلد نبود . برای همین اینجا مینویسم تشکر

چون تاریخ مطلب کمی گذشته بود به خاطر همین تشکر مقدور نیست:gol:
 

Shahram.OTF

عضو جدید
کاربر ممتاز
قشنگ بود و واقعا جالب

ما هم شرمنده هستیم .... اگه ادم یه لحظه فکر کنه میبینه که برای قرآن که هیچ برای خودمون هم کاری نکردیم:(
 

hani0

کاربر بیش فعال
ارزومه یه بار کامل ترجمه فارسیه قران و بخونم......
قران شرمندتم که هنوز لایق نشدم که اجازه بدی باهات هم انس شم......
دعا کنید روزی خدا لایقم کنه واسه خوندن حرفش ...................................................
واسه فهمیدنش.واسه عمل کردن بهش........
 

pesareiran

عضو جدید
ارزومه یه بار کامل ترجمه فارسیه قران و بخونم......
حتما این کار رو بکن دوست من. بعد میفهمی که همچین "معجزه" ای هم نیست. یه کتاب معمولی با شعر عربی. حافظ هم اگه طالب میشد میتونست پیامبر بشه. اگه میشد چی میشد ... آآآآآی معجزه در می آوردند از کتابش ؛)
 

shinersun

عضو جدید
ارزومه یه بار کامل ترجمه فارسیه قران و بخونم......
قران شرمندتم که هنوز لایق نشدم که اجازه بدی باهات هم انس شم......
دعا کنید روزی خدا لایقم کنه واسه خوندن حرفش ...................................................
واسه فهمیدنش.واسه عمل کردن بهش........

انشالله
 

shinersun

عضو جدید
حتما این کار رو بکن دوست من. بعد میفهمی که همچین "معجزه" ای هم نیست. یه کتاب معمولی با شعر عربی. حافظ هم اگه طالب میشد میتونست پیامبر بشه. اگه میشد چی میشد ... آآآآآی معجزه در می آوردند از کتابش ؛)

ماهیان همه همین می گویند. آنچه را خود نتوانند پیمود ناپیمودنی می دانند.
 

Al Pacino

عضو جدید
حالا که بحثش باز شده خوبه که ادامه بدیمش.
جناب استارتر جلوی ضرر رو از هر جا بگیریم منفعته
بیایم با هم در مورد قرآن بیشتر تحقیق و بررسی کنیم تا هم دانشمون اضافه شه تا هم در آینده حداقل از این بابت شرمنده نباشیم!
 

shinersun

عضو جدید
حالا که بحثش باز شده خوبه که ادامه بدیمش.
جناب استارتر جلوی ضرر رو از هر جا بگیریم منفعته
بیایم با هم در مورد قرآن بیشتر تحقیق و بررسی کنیم تا هم دانشمون اضافه شه تا هم در آینده حداقل از این بابت شرمنده نباشیم!
موافقم....بفرمایید
 

Al Pacino

عضو جدید
موافقم....بفرمایید
سپاس
با دوستی صحبت میکردم در مورد نگارش اولیه قرآن
میگفتش پیامبر (ص) قبل از نزول قرآن با کتابهای آسمانی پیشین هم آشنایی داشته علی الخصوص بواسطه سلمان فارسی با مکتب زردشت.
حالا حرفش این بود که پیامی که به ایشون وحی میشد اندکی تحت تاثیر شخص پیامبر هم قرار میگرفته از اینرو دقیقا تمام جملات رو نمیشه گفت عین وحی بوده و در پاره ای موارد به اصطلاح سلیقه ای بوده.
نظرتون چیه؟!
 

phalagh

مدیر بازنشسته
سپاس
با دوستی صحبت میکردم در مورد نگارش اولیه قرآن
میگفتش پیامبر (ص) قبل از نزول قرآن با کتابهای آسمانی پیشین هم آشنایی داشته علی الخصوص بواسطه سلمان فارسی با مکتب زردشت.
حالا حرفش این بود که پیامی که به ایشون وحی میشد اندکی تحت تاثیر شخص پیامبر هم قرار میگرفته از اینرو دقیقا تمام جملات رو نمیشه گفت عین وحی بوده و در پاره ای موارد به اصطلاح سلیقه ای بوده.
نظرتون چیه؟!
هنگامي كه آيه‌هاي قرآن براي بت‌پرستان خوانده مي‌شد، چون به رستاخيز و لقاي الهي ايمان نداشتند مي‌گفتند قرآن ديگري غير از اين بياور و يا دست كم اين قرآن را تغيير ده‌.
قرآن با صراحت آنان را از اين اشتباه بزرگ در مي‌آورد و به پيامبر دستور مي‌دهد كه به آنان بگو:« وَإِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُنَا بَينَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيتُ رَبِّي عَذَابَ يوْمٍ عَظِيمٍ(يونس/15) : و هنگامي که آيات روشن ما بر آنها خوانده مي‌شود، کساني که ايمان به لقاي ما (و روز رستاخيز) ندارند مي‌گويند: «قرآني غير از اين بياور، يا آن را تبديل کن! (و آيات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پيش خود آن را تغيير دهم؛ فقط از چيزي که بر من وحي مي‌شود، پيروي مي‌کنم! من اگر پروردگارم را نافرماني کنم، از مجازات روز بزرگ (قيامت) مي‌ترسم!»
بنابر اين آيه و آيه‌هاي ديگر ـ مانند آيه‌هاي مربوط به تحدّي ـ محتوا و الفاظ قرآن از جانب خداوند است و پيامبر از نزد خودش هيچ سخني‌، نه به قرآن افزوده و نه از آن كاسته است‌؛ لذا تأثيرپذيري پيامبر از ديگران در رابطه با قرآن سخن نادرستي است‌. و اين همان تهمتي است كه بت‌پرستان مكه مطرح مي‌كردند و قرآن پاسخ آنان را داده مي‌فرمايد:« وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يقُولُونَ إِنَّمَا يعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يلْحِدُونَ إِلَيهِ أَعْجَمِي وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِي مُبِينٌ(النحل/103) : ما مي‌دانيم که آنها مي‌گويند: «اين آيات را انساني به او تعليم مي‌دهد!» در حالي که زبان کسي که اينها را به او نسبت مي‌دهند عجمي است؛ ولي اين (قرآن)، زبان عربي آشکار است!».
در اين كه منظور مشركان در اين سخن چه كسي بوده‌، چند نفر در تفاسير نقل شده است‌.
از ابن عباس نقل شده كه او مردي به نام "بلعام‌" در مكه بود، شغلش شمشيرسازي و نصراني و اهل روم بود.
برخي او را يك غلام رومي از طايفة بني حضرم به نام "يعيش‌" يا "عائش‌" دانسته‌اند كه اسلام آورد و از ياران پيامبر شد. بعضي ديگر اين سخن را اشاره به دو غلام نصراني به نام "يسار" و "جبر" دانسته‌اند كه داراي كتابي به زبان خودشان بودند و گه گاه آن را با صداي بلند مي‌خواندند.
بعضي هم احتمال داده‌اند كه منظور سلمان فارسي باشد. اين احتمال صحيح نيست‌، زيرا سلمان در مدينه به حضور پيامبر رسيد و مسلمان شد، در حالي كه تهمت‌هاي مشركان‌، مربوط به پيش از هجرت در مكه است‌.
بنابراين اولاً: معنا و محتواي قرآن از جانب خداوند است و پيامبر(ص) از پيش خود چيزي نگفته تا گفته شود از ديگران و اديان پيشين تأثير پذيرفته است‌.
ثانياً: تهمت تأثيرپذيري پيامبر(ص) از ديگران ـ كه مشركان مطرح مي‌كردند ـ مربوط به سلمان فارسي نيست‌.
{ر.ك‌: تفسير الميزان‌، علامه طباطبايي‌، دفتر انتشارات اسلامي‌، ج 12، ص 347- 352 ؛ تفسير نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، دارالكتب الاسلامية‌، ج 11، ص 407ـ 410.)
 

Al Pacino

عضو جدید
هنگامي كه آيه‌هاي قرآن براي بت‌پرستان خوانده مي‌شد، چون به رستاخيز و لقاي الهي ايمان نداشتند مي‌گفتند قرآن ديگري غير از اين بياور و يا دست كم اين قرآن را تغيير ده‌.
قرآن با صراحت آنان را از اين اشتباه بزرگ در مي‌آورد و به پيامبر دستور مي‌دهد كه به آنان بگو:« وَإِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُنَا بَينَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيتُ رَبِّي عَذَابَ يوْمٍ عَظِيمٍ(يونس/15) : و هنگامي که آيات روشن ما بر آنها خوانده مي‌شود، کساني که ايمان به لقاي ما (و روز رستاخيز) ندارند مي‌گويند: «قرآني غير از اين بياور، يا آن را تبديل کن! (و آيات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پيش خود آن را تغيير دهم؛ فقط از چيزي که بر من وحي مي‌شود، پيروي مي‌کنم! من اگر پروردگارم را نافرماني کنم، از مجازات روز بزرگ (قيامت) مي‌ترسم!»
بنابر اين آيه و آيه‌هاي ديگر ـ مانند آيه‌هاي مربوط به تحدّي ـ محتوا و الفاظ قرآن از جانب خداوند است و پيامبر از نزد خودش هيچ سخني‌، نه به قرآن افزوده و نه از آن كاسته است‌؛ لذا تأثيرپذيري پيامبر از ديگران در رابطه با قرآن سخن نادرستي است‌. و اين همان تهمتي است كه بت‌پرستان مكه مطرح مي‌كردند و قرآن پاسخ آنان را داده مي‌فرمايد:« وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يقُولُونَ إِنَّمَا يعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يلْحِدُونَ إِلَيهِ أَعْجَمِي وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِي مُبِينٌ(النحل/103) : ما مي‌دانيم که آنها مي‌گويند: «اين آيات را انساني به او تعليم مي‌دهد!» در حالي که زبان کسي که اينها را به او نسبت مي‌دهند عجمي است؛ ولي اين (قرآن)، زبان عربي آشکار است!».
در اين كه منظور مشركان در اين سخن چه كسي بوده‌، چند نفر در تفاسير نقل شده است‌.
از ابن عباس نقل شده كه او مردي به نام "بلعام‌" در مكه بود، شغلش شمشيرسازي و نصراني و اهل روم بود.
برخي او را يك غلام رومي از طايفة بني حضرم به نام "يعيش‌" يا "عائش‌" دانسته‌اند كه اسلام آورد و از ياران پيامبر شد. بعضي ديگر اين سخن را اشاره به دو غلام نصراني به نام "يسار" و "جبر" دانسته‌اند كه داراي كتابي به زبان خودشان بودند و گه گاه آن را با صداي بلند مي‌خواندند.
بعضي هم احتمال داده‌اند كه منظور سلمان فارسي باشد. اين احتمال صحيح نيست‌، زيرا سلمان در مدينه به حضور پيامبر رسيد و مسلمان شد، در حالي كه تهمت‌هاي مشركان‌، مربوط به پيش از هجرت در مكه است‌.
بنابراين اولاً: معنا و محتواي قرآن از جانب خداوند است و پيامبر(ص) از پيش خود چيزي نگفته تا گفته شود از ديگران و اديان پيشين تأثير پذيرفته است‌.
ثانياً: تهمت تأثيرپذيري پيامبر(ص) از ديگران ـ كه مشركان مطرح مي‌كردند ـ مربوط به سلمان فارسي نيست‌.
{ر.ك‌: تفسير الميزان‌، علامه طباطبايي‌، دفتر انتشارات اسلامي‌، ج 12، ص 347- 352 ؛ تفسير نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، دارالكتب الاسلامية‌، ج 11، ص 407ـ 410.)
خیلی ممنون از لطفتون دوست عزیز.
یه بحث دیگه:"آیا قبل از پیامبر مردم عرب با لغت مقدس الله آشنایی داشتند؟!اگر نه پس نام پدر پیامبر؟!!
اصلا آیا وجود خدای یگانه از طریقی به ایشان اعلام شده بود؟!و آیا بت پرستی فقط در بخش خاصی از عربستان بوده یا در کل عربستان جامعیت داشته؟!
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی ممنون از لطفتون دوست عزیز.
یه بحث دیگه:"آیا قبل از پیامبر مردم عرب با لغت مقدس الله آشنایی داشتند؟!اگر نه پس نام پدر پیامبر؟!!
اصلا آیا وجود خدای یگانه از طریقی به ایشان اعلام شده بود؟!و آیا بت پرستی فقط در بخش خاصی از عربستان بوده یا در کل عربستان جامعیت داشته؟!

قبل از اسلام در شبه جزیره و در میان بت پرستان نام الله اختصاص به خالق آسمانها و زمین داشت و آنان گرچه بت پرست بودند ولی به الله اعتقاد داشتند . در قرآن آمده است :
و لئن سالتهم من خلق السماوات و الارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله .(1)
اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها ، زمین ، آفتاب و ماه را آفریده و مسخر ساخته است ؟ صد در صد می گویند : الله .
این نشان می دهد که قبل از اسلام در میان بت پرستان نام الله معروف بوده است .
نام پدر پیامبر عبد الله بود و در آن زمان نام عبد الله هم در میان عرب مرسوم بود مانند عبد الله بن جدعان .این عبد الله بن جدعان همان است که حلف الفضول در خانه او منعقد شد .
--------------
1- عنکبوت ، آیه 61
 

Al Pacino

عضو جدید
مطلبی رو قبلا خونده بودم حالا بد نیست دوباره تو این تاپیک مطرح بشه:


هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱ میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل کند.
جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.


رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.


تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸ میلادی و تقریبا در حدود ۲۰۰ سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟!

چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیج انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئوله نمی گذرد؟!

و آیا ممکن است محمد(ص) هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته؟ پروفسور موریس بوکای تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.

پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر بازگرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر ذر مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و آیه ۹۲ سوره یونس را برای او تلاوت نمود.

این آیه او را بسیار تحت تاثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد ( لایاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنریل من حکیم حمید).

فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک ءایه و ان کثیرا من الناس عن ءایتنا لغفلون/۹۲-یونس

پس امروز بدن و جسد(بی جان تو را ) از امواج رهایی می بخشیم به این دلیل که برای آیندگان نشانه ای از سرانجام گناه باشی تا افراد ظالم از تو عبرت گرفته و دست از ستم خود بکشند و افراد مومن برا ایمانشان افزوده شود و با اراده محکم تری براساس اعتقادات خویش عمل کنند، اما بسیاری از مردم از آیات و نشانه های ما غافلند.

منبع اصلی خبر رو نمیدونم ولی من از اینجا کپی کردم: http://zamannews.ir/View.aspx?ID=890812059
 

Al Pacino

عضو جدید
من متی انگلیسی همین کتابی که تو پست بالا اشاره شده رو پیدا کردم...
عهدین، قرآن و علم
The Bible, The Qur'an and Science
 

پیوست ها

  • BibleQuranScience.pdf
    1 مگایابت · بازدیدها: 0

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطلبی رو قبلا خونده بودم حالا بد نیست دوباره تو این تاپیک مطرح بشه:


هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱ میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل کند.
جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.


رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.


تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸ میلادی و تقریبا در حدود ۲۰۰ سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟!

چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیج انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئوله نمی گذرد؟!

و آیا ممکن است محمد(ص) هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته؟ پروفسور موریس بوکای تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.

پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر بازگرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر ذر مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و آیه ۹۲ سوره یونس را برای او تلاوت نمود.

این آیه او را بسیار تحت تاثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد ( لایاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنریل من حکیم حمید).

فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک ءایه و ان کثیرا من الناس عن ءایتنا لغفلون/۹۲-یونس

پس امروز بدن و جسد(بی جان تو را ) از امواج رهایی می بخشیم به این دلیل که برای آیندگان نشانه ای از سرانجام گناه باشی تا افراد ظالم از تو عبرت گرفته و دست از ستم خود بکشند و افراد مومن برا ایمانشان افزوده شود و با اراده محکم تری براساس اعتقادات خویش عمل کنند، اما بسیاری از مردم از آیات و نشانه های ما غافلند.

منبع اصلی خبر رو نمیدونم ولی من از اینجا کپی کردم: http://zamannews.ir/View.aspx?ID=890812059

مطلب قديميه اما جالب و تاثير گذار
راستي منظورتون رو نفهميدم از گذاشتن اين پست تو اين تاپيك
 

Al Pacino

عضو جدید
حالا که بحثش باز شده خوبه که ادامه بدیمش.
جناب استارتر جلوی ضرر رو از هر جا بگیریم منفعته
بیایم با هم در مورد قرآن بیشتر تحقیق و بررسی کنیم تا هم دانشمون اضافه شه تا هم در آینده حداقل از این بابت شرمنده نباشیم!

موافقم....بفرمایید

مطلب قديميه اما جالب و تاثير گذار
راستي منظورتون رو نفهميدم از گذاشتن اين پست تو اين تاپيك
هدف یادآوریه...
در راستای شناخت بیشتر حقایق قرآن.
 

امین قیاسی 1986

عضو جدید
حتما این کار رو بکن دوست من. بعد میفهمی که همچین "معجزه" ای هم نیست. یه کتاب معمولی با شعر عربی. حافظ هم اگه طالب میشد میتونست پیامبر بشه. اگه میشد چی میشد ... آآآآآی معجزه در می آوردند از کتابش ؛)
بدا به حال تو امثال تو
با این حرفا چیزی از شان عظیم کلام الله قرآن کریم کم نمیشه بلکه توهین کننده حقارت خودشو میرسونه
و لعن الله اعداهم اجمعین
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو باشگاه مهندسان یه بی دین داریم که همش دوست داره مقدسات رو زیر سوال ببره ولی مطمئن باشین همون یه نفره با چندین آی دی

هیچ کس حق توهین به مقدسات یک ملیارد انسان رو نداره

قران معجزه هست و کتابی آسمانی

حافظ و سعدی و امثال آن هم بزرگان ادبیات فارسی هستن
 

Similar threads

بالا