مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باد بهار پویان آید ترانه گویان

خندان کند جهان را خیزان کند خزان را
 

siyavash51

عضو جدید
پری دختی پری بگذار ماهی

به زیر مقنعه صاحب کلاهی

شب افروزی چو مهتاب جوانی

سیه چشمی چو آب زندگانی

به مروارید دندانهای چون نور

صدف را آب دندان داده از دور

دو شکر چون عقیق آب داده

دو گیسو چون کمند تاب داده

شده گرم از نسیم مشک بیزش

دماغ نرگس بیمار خیزش

رخش نسرین و بویش نیز نسرین

لبش شیرین و نامش نیز شیرین ...


حکیم گنجه ... نظامی (خسرو شیرین)
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را


///

 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام

جمشید نیز دور نماندی زبخت خویش
 

siyavash51

عضو جدید
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از پونه به سنبل گفته بودم

کمی هم از گلایل گفته بودم

خداوندا زبانم را بسوزان

اگر نازکتر از گل گفته بودم

کرم قلاوند
چه ایهام بدیعی در دو بیتی تون بود
«اگر نازک تر از گل گفته بودم»
زیبا بود.. حظ بردم:gol:
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه فرق میکند اسمم چه بود یا چه نبود؟
امید و حامد و بهرام.. یا همان محمود

(بیتی از غزلی که چندی پیش مرتکب شدم)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شیرینی شیرین نه که از کام و دهان است
شیدایی فرهاد نه که از نام و نشان است

شیرین همانست که مینا سرشت است
فرهاد همانست که بر کوه نوشت است
 

siyavash51

عضو جدید
آنجا که سحر گونه ی گلگون تو در خواب

از بوسه ی خورشید چو برگ گل ناز است

آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد

چشمم به تماشا و تمنای تو باز است
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیداد رفت لاله‌ی بر باد رفته را
یا رب خزان چه بود بهار شکفته را

 

siyavash51

عضو جدید
چو منصور از مراد آنان که بردارند بردارند

بدین درگاه حافظ را چو می خوانند می رانند
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و باد صبا مسكين دو سر گردان بي حاصل

من از افسون چشمت مست و او از بوي گيسويت
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
چنان گفتم غزل در خوبی رعنا غزال خود

که گر بر سنگ بسرایم از آن تحسین شود پیدا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
جوانان در بهارِ عمر یاد از شهریار آرید

که عمری در گلستانِ جوانی تغمه خوانی کرد
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدر جهان! جهان همه تاریک‌شب شده‌ست

از بهر ما سپیدهٔ صادق همی دمی
 

pune

عضو جدید
اي تو تنهاخوب دنيا
بي تومن تنهاترينم
با تو مثل يك ستاره
بي تو من خاك زمينم
 

pune

عضو جدید
بر جمال تو چنان صورت عشق حيران شد
كه حديث ش همه جا بر در وديوار بماند
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنگام سپیده دم خروس سحری

دانی که چرا همی کند نوحه گری

یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح

کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز بوی زلف توام روح تازه میگردد

سپیده‌دم که نسیم شمال میگذرد

من و وصال تو آن فکر و آرزو هیهات

که بر دماغ چه فکر محال میگذرد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد

به دست مرحمت یارم در امیدواران زد
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم حکایت دل هست با نسیم سحر
ولی به بخت من امشب سحر نمی آید
 

toprak

عضو جدید
از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام
گل کرد خار خار شب بی قراری ام
 

Similar threads

بالا